گلشن یاس نبی

مشخصات کتاب

سرشناسه : بهبهانی، محمدعلی، 1352 -

عنوان و نام پدیدآور : گلشن یاس نبی/ محمدعلی بهبهانی؛ ویراستار جواد برکچیان، سیدحسن یوسفی؛ [تحقیق مهدی امامی، مرتضی اسلامی، سیدرسول میرحسینی].

مشخصات نشر : اصفهان: عطر عترت، 1394.

مشخصات ظاهری : 352 ص.؛ 20×5/10س م.

شابک : 100000 ریال 978-600-243-160-15 :

یادداشت : فارسی -- عربی.

یادداشت : عنوان روی جلد: صد منقبت در مقامات حضرت زهرا علیه السلام.

یادداشت : کتابنامه: ص. [341 - 352]؛ همچنین به صورت زیرنویس.

عنوان روی جلد : صد منقبت در مقامات حضرت زهرا علیه السلام.

عنوان دیگر : صد منقبت در مقامات حضرت زهرا علیه السلام.

موضوع : فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. -- مدایح و مناقب

موضوع : Fatimah Zahra, The Saint -- Eulogies

شناسه افزوده : امامی، مهدی

شناسه افزوده : اسلامی، مرتضی

شناسه افزوده : میرحسینی، سیدرسول

رده بندی کنگره : BP27/26/ب835گ8 1394

رده بندی دیویی : 297/973

شماره کتابشناسی ملی : 5068694

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

ص: 3

گلشن یاس نبی

محمد علی بهبهانی

ص: 4

ص: 5

فهرست مطالب

بخش اول:

فاطمۀ زهرا علیها السلام پیش از خلقت تکوینی و پس از آن / 17

فصل اول: پیش از خلقت19

منقبت اول: قبول محنت پیش از خلقت19

منقبت دوم: وجود حقیقت فاطمیه علیها السلام در غامض علم خدا21

فصل دوم: خلقت نورانی23

منقبت سوم: خلقت از نور عظمت خدا23

منقبت چهارم: اقتباس نور فاطمه علیها السلام از نور پیامبر صلی الله علیه و آله 25

منقبت پنجم: لولا فاطمه علیها السلام لما خلقتکما27

فصل سوّم: پیدایش خلقت آن حضرت علیها السلام در بهشت29

منقبت ششم: پیدایش مایۀ جسمانی فاطمۀ زهرا علیها السلام از شجرۀ طوبی29

فصل چهارم: خلقت جسمانی آن حضرت علیها السلام 33

منقبت هفتم: سخن گفتن در بطن مادر و لحظات تولّد و اشراق در آن هنگام33

ص: 6

بخش دوم:

فاطمۀ زهرا در حریم الهی / 41

منقبت هشتم: رضا و غضب خدا به تبع رضا وغضب فاطمۀ زهرا علیها السلام 43

منقبت نهم: اصابت ثلث نور وجه الله به فاطمۀ زهرا علیها السلام 45

منقبت دهم: نصرت الهی، نصرت فاطمه زهرا علیها السلام 47

منقبت یازدهم: اشتقاق اسم فاطمه علیها السلام از اسم فاطر و فاطم خداوند51

منقبت دوازدهم: حجّت خدا در غیب55

منقبت سیزدهم: حجّت خدا بر خلق57

بخش سوم:

فاطمۀ زهرا علیها السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله / 61

منقبت چهاردهم: اَنت منّی و اَنا منک63

منقبت پانزدهم: نور چشم پیامبر صلی الله علیه و آله و ثمرۀ قلب آن حضرت65

منقبت شانزدهم: پارۀ وجود پیامبر صلی الله علیه و آله 69

منقبت هفدهم: شاخه و شعبه ای از پیامبر صلی الله علیه و آله 71

منقبت هجدهم: عنصر درخت رسالت و امامت73

منقبت نوزدهم: شباهت به پیامبر صلی الله علیه و آله در گفتارو حدیث و نشستن75

منقبت بیستم: شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه و آله در سیما و صورت77

منقبت بیست و یکم: قلب و روح پیامبر صلی الله علیه و آله 79

منقبت بیست و دوم: زیارت فاطمه علیها السلام، زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله 81

منقبت بیست و سوم: پدرت به فدایت83

منقبت بیست و چهارم: محبوبترین زنان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله 87

منقبت بیست و پنجم: احترام متقابل از پیغمبرخدا صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا علیها السلام 89

ص: 7

منقبت بیست و ششم: آخرین وداع و اولین دیدار91

منقبت بیست و هفتم: خروج از مُصلی و سلام بر پ-یامبر صلی الله علیه و آله 93

بخش چهارم:

فاطمۀ زهرا علیها السلام و ائمۀ طاهرین / 95

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و امیرمؤمنان علیه السلام 97

منقبت بیست و هشتم: حضرت زهرا علیها السلام رکن امیر مؤمنان علیه السلام 97

منقبت بیست و نهم: کُفو امیرمؤمنان علیه السلام 99

منقبت سی ام: حضرت زهرا علیها السلام و امیرمؤمنان علیه السلام «شفع» در سورۀ فجر101

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و ائمه علیهم السلام 103

منقبت سی و یکم: بذر خوشۀ امامت103

منقبت سی و دوم: حجّت خدا بر ائمه علیهم السلام 105

فصل سوّم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و امام عصر عجل الله تعالی فرجه 107

منقبت سی و سوم: اسوۀحسنۀ امام عصر عجل الله تعالی فرجه 107

بخش پنجم:

فاطمۀ زهرا علیها السلام و پیامبران علیهم السلام / 109

منقبت سی و چهارم: معرفت فاطمه علیها السلام، شرط تکامل نبوت111

منقبت سی و پنجم: وجوب اطاعت فاطمۀ زهرا علیها السلام بر انبیاء علیهم السلام و جمیع مخلوقات113

منقبت سی و ششم: اقتدا به حضرت زهرا علیها السلام در غیاب شمس رسالت و قمر ولایت115

منقبت سی و هفتم: برتر از جمیع انبیا علیهم السلام 117

ص: 8

بخش ششم:

فاطمۀ زهرا علیها السلام و زنان برگزیدۀ عالم / 119

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و حضرت خدیجه علیها السلام 121

منقبت سی و هشتم: سلام و تسلیت خداوند در وفات مادر121

فصل دوّم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و حضرت مریم علیها السلام 123

منقبت سی و نهم: فاطمۀ زهرا علیها السلام مریم کبری123

بخش هفتم:

فاطمۀ زهرا علیها السلام و فرزندان آن حضرت و مؤمنین / 129

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و فرزندانشان131

منقبت چهلم: حرام شدن آتش بر ذریۀ حضرت زهرا علیها السلام 131

منقبت چهل و یکم: سلام بر ذریّه در وصیّت آخرین135

منقبت چهل و دوم: حیّ عَلَی خَیرِ العَمَل، بِرّ فاطمه و فرزندانش139

فصل دوّم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و مؤمنان141

منقبت چهل و سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام أم المؤمنین141

بخش هشتم:

فاطمۀ زهرا علیها السلام و ملائکه / 143

منقبت چهل و چهارم: محدّثۀ ملائک و سرور تمام زنان هستی145

منقبت چهل و پنجم: مَلَک، گهواره جنبان فرزندان فاطمۀ زهرا علیها السلام 147

ص: 9

بخش نهم:

فاطمۀ زهرا علیها السلام با قرآن، دین و حقایق تشریعی / 149

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام محل نزول قرآن کریم151

منقبت چهل و ششم: لیلة القدر خدا151

منقبت چهل و هفتم: حقیقت لیلۀ مبارکه153

فصل دوّم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و حقیقت دین155

منقبت چهل و هشتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام حقیقت دین قَ-یّمه155

فصل سوّم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و ولایت بر هستی157

منقبت چهل و نهم: عرضۀ ولایت فاطمۀ زهرا علیها السلام بر تمام هستی157

فصل چهارم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و عبادت159

منقبت پنجاهم: عابدترین امت159

فصل پنجم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و دعا161

منقبت پنجاه و یکم: تعلیم دعای نور به سلمان161

فصل ششم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و اذکار167

منقبت پنجاه و دوم: تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام محبوبتر از هزار رکعت نماز167

منقبت پنجاه و سوم: تسبیحات فاطمۀ زهرا علیها السلام افضل عبادت ها171

فصل هفتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و اعمال173

منقبت پنجاه و چهارم: الحاق به خاتم انبیا صلی الله علیه و آله در بهشت با صلوات بر فاطمۀ زهرا علیها السلام 173

منقبت پنجاه وپنجم: وجوب بهشت با سه روز سلام بر فاطمۀ زهرا علیها السلام 175

منقبت پنجاه و ششم: فضیلت طواف از جانب فاطمۀ زهرا علیها السلام 177

ص: 10

بخش دهم:

فاطمۀ زهرا علیها السلام در عوالم تکوینی / 179

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام در عالم ارواح181

منقبت پنجاه و هفتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام روح القدس181

فصل دوّم: فاطمۀ زهرا علیها السلام در آسمان ها و زمین183

منقبت پنجاه و هشتم: خلقت آسمان و زمین و روشنایی آن ها از پرتو نور فاطمی علیها السلام 183

منقبت پنجاه و نهم: فاطمۀ زهرا علیها السلام بلد امین187

بخش یازدهم:

شمّه ای از صفات و خصائص فاطمۀ زهرا علیها السلام / 189

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و محوریت معرفت به آن حضرت191

منقبت شصتم: معرفت فاطمۀ زهرا علیها السلام محور ادوار خلقت191

فصل دوّم: علم فاطمۀ زهرا علیها السلام 193

منقبت شصت و یکم: علم فاطمۀ زهرا علیها السلام به گذشته و آینده193

منقبت شصت و دوم: باز گرفتن از شیر، توأم با علم195

منقبت شصت و سوم: مُصحف فاطمۀ زهرا علیها السلام 197

منقبت شصت و چهارم: نزول جبرئیل بر حضرت زهرا علیها السلام 201

فصل سوّم: قدرت فاطمۀ زهرا علیها السلام 203

منقبت شصت و پنجم: ظهور قدرت فاطمۀ زهرا علیها السلام با کنده شدن دیوارمسجد النبی صلی الله علیه و آله 203

فصل چهارم: عصمت207

منقبت شصت و ششم: شمس عصمت فاطمیه علیها السلام 207

ص: 11

فصل پنجم: طهارت209

منقبت شصت و هفتم: طهارت از هر آلودگی209

فصل ششم: حُسن مطلق211

منقبت شصت و هشتم: برتر از حقیقت حُسن211

فصل هفتم: صبر و تحمل سختی ها213

منقبت شصت و نهم: صبر بر سختی ها و گرسنگی، و فراغ از آن به دعای خاتم صلی الله علیه و آله 213

فصل هشتم: صدق215

منقبت هفتادم: راستگوترین خلائق215

فصل نهم: انفاق217

منقبت هفتاد و یکم: حکایت سه روز روزه و نزول هل أت-ﻰ217

منقبت هفتاد و دوم: برکت الهی در ایثار گردنبند آن حضرت علیها السلام 227

منقبت هفتاد و سوم: بخشش لباس عروسی235

منقبت هفتاد و چهارم: برکت اکرام میهمان241

فصل دهم: هدایت و ارشاد245

منقبت هفتاد و پنجم: راهنمایی مادر پیش از ولادت245

منقبت هفتاد و ششم: فضیلت پاسخ به سؤال دینی و تکفّل ایتام آل محمد علیهم السلام 247

منقبت هفتاد و هفتم: اجر ارشاد در امر دین و پاسخ شبهات251

منقبت هفتاد و هشتم: اسلام آوردن زنان یهودی با دیدن لباس بهشتی آن حضرت علیها السلام 253

فصل یازدهم: انذار255

منقبت هفتاد و نهم: فاطمۀ زهرا علیها السلام إحدَی الکُبَر و نذیراً للبشر255

فصل دوازدهم: خصائص اسماء مبارکۀ فاطمۀ زهرا علیها السلام 257

ص: 12

منقبت هشتادم: اسماء آن حضرت علیها السلام در مقام عندالّهی257

بخش دوازدهم:

اشراقات نوری فاطمۀ زهرا علیها السلام / 259

منقبت هشتاد و یکم: اشراق آسمان به هنگام تولّد آن حضرت علیها السلام 261

منقبت هشتاد و دوم: مشکات نور و کوکب دُرّی263

منقبت هشتاد و سوم: تابشی چون خورشید و ماه و کوکب265

منقبت هشتاد و چهارم: جلوه های سفید و زرد و سرخ267

منقبت هشتاد و پنجم: اشراق نورفاطمۀ زهرا علیها السلام در محراب بر سماواتیان271

منقبت هشتاد و ششم: اشراق بهشت از نور خندۀ امیرمؤمنان و حضرت زهرا علیها السلام 273

منقبت هشتاد و هفتم: اسلام هشتاد یهودی به نور چادر حضرت زهرا علیها السلام 275

بخش سیزدهم:

خدمت در آستان فاطمۀ زهرا علیها السلام / 277

منقبت هشتاد و هشتم: مقام خادمین فاطمۀ زهرا علیها السلام 279

منقبت هشتاد و نهم: مبعوث شدن زوقابیل یا جبرائیل برای خدمت فاطمۀ زهرا علیها السلام 281

منقبت نودم: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، خدمت گزاران فاطمۀ زهرا علیها السلام 283

بخش چهاردهم:

فاطمۀ زهرا علیها السلام در قیامت / 287

فصل اول: شفاعت در محشر289

منقبت نود ویکم: شفاعت در نزول آیۀ (و لسوف یعطیک ربک فترضی)289

منقبت نود و دوم: مظهر عفو و رحمت الهی و شفاعت کبری در محشر291

منقبت نود و سوم: مهریۀ حضرت زهرا علیها السلام شفاعت گنهکاران امت297

ص: 13

فصل دوّم: اولین شخصیت انسانی در جنت خُلد303

منقبت نود و چهارم: اولین شخصیتی که به بهشت در آید303

فصل سوّم: کیفیت ورود به بهشت305

منقبت نود و پنجم: ورود به محشر با بهترین صورت و کرامت و منظر305

منقبت نود و ششم: حضور در صحرای محشر با پیراهن خونین امام حسین علیه السلام 307

منقبت نود وهفتم: مشاهدۀ رگ های بریدۀ امام حسین علیه السلام در محشر311

فصل چهارم: نام آن حضرت بر درب بهشت319

منقبت نود و هشتم: نام فاطمۀ زهرا علیها السلام بر باب جنّت319

فصل پنجم: قبۀ آن حضرت در بهشت321

منقبت نود و نهم: قبّة الزهراء علیها السلام 321

فصل ششم: آثار محبت آن حضرت علیها السلام در قیامت325

منقبت صدم: آثار محبت فاطمۀ زهرا علیها السلام در صد موطن از موت تا قیامت325

فهرست منابع کتاب: 327

ص: 14

ص: 15

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله الذی فطر الخلائق بفاطریته، و أزهرت السماوات و الأرض بالنور الزاهر الذی خلقه من نور عظمته، ثمّ الصلوات الطیبات و التسلیمات النامیات علی أشرف الممکنات و مدار الکائنات و خلاصة الموجودات، أول الأولیاء و خاتم الأنبیاء محمّد المصطفی صلی الله علیه و آله و أهل بیته الطیبین و الطاهرین، معادن الجود و الرحمة و خزّان العلم و الحکمة و الأسماء الحسنی الإلهیة و مبادئ الفیوضات الربانیة.

این صحیفۀ مبارکه، منشوری است از فضائل و مناقب کوثر سماء رسالت، قلب و روح خاتمیّت، کفو امیر ولایت، مادر بروج امامت، معدن علم و رحمت، اصل جود و سماحت، سرچشمۀ بحار فضیلت، عنصر کواکب منقبت، جوهره و کنه عبودیّت، ثمرۀ شجرۀ بعثت، امّ الأئمّة النجباء، الصدّیقة الکبری، حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام .

گر چه احصاء فضائل آن دریای بیکران، و اکتناه هر منقبتی از مناقب آن کوکب درّی آسمانیان، از عهدۀ بشریت خارج و عالم انسانیت واله و حیران یک لمحه از فروغ آن لیلة القدر ناشناختۀ شجرۀ محمدی صلی الله علیه و آله است، ولی المیسور لا یترک بالمعسور.

ص: 16

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید

زین روی به حکم آنکه در مناقب کفو والایش امیر مؤمنان علیه السلام صد منقبت به تصویر آمده و مأة منقبة نام گرفته، این مصحف مناقب فاطمی علیها السلام را به مأة منقبة فی مقامات الصدّیقة الطاهرة علیها السلام عنوان نهاده، و به «گلشن یاس نبی» مسمّا نمودیم تا شاید در حریم درگاه اهل بیت طاهرینش(، آن شموس طالعۀ سماوات معرفت، و آن اقمار دوائر افلاک رفعت مقبول افتد، و فرزندان و ذریّۀ داغدار آن حضرت علیها السلام را تسلّایی در خاطر آید.

در ختام زحمات بی دریغ و تلاش فراوان سروران گرامی و محققین مکرم و معزز حضرات آقایان حجج اسلام و مسلمین، مهدی امامی، مرتضی اسلامی، سید رسول میرحسینی، سید جواد برکچیان، سید حسن یوسفی که در امر تحقیق، ترجمه و ویراستاری این اثر، نقش بسزایی داشته اند، شایستۀ کمال تشکر و مورد تقدیر و امتنان است.

و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین، و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین علیهم السلام .

محمد علی بهبهانی

ص: 17

بخش اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام پیش از خلقت تکوینی و پس از آن

اشاره

فصل اول: پیش از خلقت

فصل دوم: خلقت نورانی

فصل سوم: پیدایش خلقت آن حضرت علیها السلام در بهشت

فصل چهارم: خلقت جسمانی آن حضرت علیها السلام

ص: 18

ص: 19

فصل اول: پیش از خلقت

منقبت اول: قبول محنت پیش از خلقت

إبراهیمُ بْنُ مُحَمَّدِ بنِ عِیسَی الْعُرَیْضِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام ذَاتَ یَوْمٍ قَالَ: «إِذَا صِرْتَ إِلَی قَبْرِ جَدَّتِکَ فَاطِمَةَ علیها السلام فَقُلْ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَةً.»((1))

ترجمه:

ابراهیم بن محمد بن عیسی عُریضی گفت: روزی امام جواد علیه السلام به ما فرمود:


1- تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج6، ص9 - 10؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، ج14، ص367 – 368؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج97، ص194. همچنین در زیات حضرت زهرا علیها السلام آمده است: «السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ وَ کُنْتِ لِمَا امْتَحَنَکِ بِهِ صَابِرَةً...» سلام بر تو ای کسی که به محنت ها دچار شده ای، خدایی که تو را آفرید، پیش از آن که تو را خلق نماید، محنت را بر تو عرضه نمود، پس تو را بر آن محنت، صابر یافت. مزار، شیخ مفید، ص178؛ مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص711؛ جمال الأسبوع، سید ابن طاووس، ص39؛ مزار، محمد بن جعفر مشهدی، ص79؛ مزار، شهید اول، ص21؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج99، ص212.

ص: 20

هنگامی که به جانب قبر جدّه ات فاطمه علیها السلام رفتی بگو: ای امتحان شده، خدایی که تو را آفرید، پیش از آن که تو را خلق نماید، امتحانت فرمود، پس تو را بر آنچه امتحانت نمود، صابر یافت.

ص: 21

منقبت دوم: وجود حقیقت فاطمیه علیها السلام در غامض علم خدا

عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: «لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ علیهما السلام تَبَخْتَرَا فِی الْجَنَّةِ فَقَالَ آدَمُ لِحَوَّاءَ مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً هُوَ أَحْسَنُ مِنَّا فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی جَبْرَئِیلَ أَنِ ائْتِنِی بِعَبْدَتِیَ الَّتِی فِی جَنَّةِ الْفِرْدَوْسِ الْأَعْلَی فَلَمَّا دَخَلَا الْفِرْدَوْسَ نَظَرَا إِلَی جَارِیَةٍ عَلَی دُرْنُوکٍ مِنْ دَرَانِیکِ الْجَنَّةِ عَلَی رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ وَ فِی أُذُنَیْهَا قُرْطَانِ مِنْ نُورٍ قَدْ أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ حُسْنِ وَجْهِهَا [مِنْ نُورِ وَجْهِهَا].

قَالَ آدَمُ علیه السلام: حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذِهِ الْجَارِیَةُ الَّتِی قَدْ أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ حُسْنِ وَجْهِهَا؟ فَقَالَ: هَذِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ نَبِیٍّ مِنْ وُلْدِکَ یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ.

قَالَ علیه السلام: فَمَا هَذَا التَّاجُ الَّذِی عَلَی رَأْسِهَا؟ قَالَ: بَعْلُهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ.

قَالَ علیه السلام: فَمَا الْقُرْطَانِ اللَّذَانِ فِی أُذُنَیْهَا؟ قَالَ: وَلَدَاهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ.

قَالَ علیه السلام: حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ أَخُلِقُوا قَبْ-لِی؟ قَالَ: هُمْ مَوْجُودُونَ فِی غَامِضِ عِلْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ بِأَرْبَعَةِ آلَافِ سَنَة».((1))


1- کشف الغمه، اربلی، ج2، ص83 - 84 (اربلی، از کتاب الآل ابن خالویه، نقل کرده)؛ صراط المستقیم، بیاضی، ج1، ص209 - 210؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص232؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج25، ص5 - 6 و ج43، ص52.

ص: 22

ترجمه:

از امام حسن عسکری علیه السلام از پدرانش علیهم السلام روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

آن هنگام که خدای تعالی آدم و حوا را آفرید، ایشان در بهشت به خود بالیدند، و آدم علیه السلام به حوا فرمود: خدای تعالی خلقی بهتر از ما نیافریده است.

خدای عزوجل به جبرئیل وحی فرمود: آن بنده من که در بهشت فردوس اعلی جای دارد، را به نزد من بیاور. پس چون آدم علیه السلام و حوا به فردوس داخل شدند، چشمشان به جاریه ای افتاد که بر فراز فرشی از فرش های بهشت نشسته بود، بر سرش تاجی از نور و در دو گوشش، دو گوشواره از نور قرار داشت و بهشت از حُسن صورتش [نور صورتش] روشن شده بود.

آدم علیه السلام فرمود: ای حبیب من جبرائیل! این جاریه ای که بهشت از حُسن صورتش روشن شده کیست؟ جبرئیل فرمود: این (جاریه)، فاطمه علیها السلام است دختر محمد صلی الله علیه و آله - پیامبری از فرزندان تو در آخرالزمان-.

آدم علیه السلام پرسید: این تاج که بر سر اوست چیست؟ جبرئیل پاسخ داد: شوهرش علی بن ابی طالب علیه السلام .

آدم علیه السلام پرسید: این دوگوشواره که در گوش او هستند، چیست؟ جبرئیل علیه السلام پاسخ داد: دو فرزندش حسن و حسین علیهما السلام .

آدم علیه السلام پرسید: ای حبیبم جبرئیل! آیا ایشان قبل از من آفریده شده اند؟جبرئیل فرمود: ایشان چهار هزار سال قبل از این که تو خلق شوی در غامض علم الله موجود بودند.

ص: 23

فصل دوم: خلقت نورانی

منقبت سوم: خلقت از نور عظمت خدا

عَنْ جَابِر [بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِ] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ: لِمَ سُمِّیَتْ فاطمةُ الزَّهْرَاءُ، زهراءَ؟ فقَالَ: «لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ و جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ بِنُورِهَا...»((1))

ترجمه:

از جابر بن یزید جعفی، از امام صادق علیه السلام روایت شده که گفت: پرسیدم چرا


1- إمامة و التبصرة، علی ابن بابویه قمی، ص133؛ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص179 - 180؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص64؛ دلائل الامامه، طبری شیعی، ص149؛ نوادر المعجزات، طبری (شیعی)، ص82(طبری روایت را از جابر بن عبد الله، از امام باقر علیه السلام نقل کرده است)؛ دُر النظیم، عاملی، ص456؛ عدد القویة، علامه حلی، ص227؛ کشف الغمه، إربلی، ج2، ص92؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص234؛مجمع البحرین، طریحی، ج3، ص321؛جواهر السنیه، حر عاملی، ص239؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص12. منبع اهل تسنن: اهل البیت، توفیق ابوعلم، ص112: (بنابر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج19، ص10).

ص: 24

حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام، «زهراء» نامیده شدند؟ حضرت علیه السلام فرمود: برای این که خدای تعالی او را از نور عظمت خود آفرید و زمانی که آن نور درخشید، تمام آسمانها و زمین به نور او روشن گشت.((1))


1- همچنین: «عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ أَرْبَعَةَ عَشَرَ نُوراً مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ قَبْلَ خَلْقِ آدَمَ بِأَرْبَعَةَ عَشَرَ أَلْفَ عَامٍ فَهِیَ أَرْوَاحُنَا. فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عُدَّهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَمَنْ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةَ عَشَرَ نُوراً؟ فَقَالَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ وَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ»؛ امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند چهارده هزار سال قبل از آفرینش آدم، چهارده نور را از نور عظمت خود آفرید که آنها ارواح ما هستند. عرض شد آنها را نام ببرید که آن چهارده نور چه کسانی هستند؟ حضرت علیه السلام فرمود: محمّد و علی و فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام و نه نفر از فرزندان حسین علیه السلام که نُهمین نفر از ایشان قائم عجل الله تعالی فرجه ایشان است. محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص228؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج25، ص4.

ص: 25

منقبت چهارم: اقتباس نور فاطمه علیها السلام از نور پیامبر صلی الله علیه و آله

عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ عَنِ الْإِمَامِ الْعَالِمِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْکَاظِمِ علیهما السلام قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ نُورَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مِنْ نُورٍ اخْتَرَعَهُ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ جَلَالِهِ وَ هُوَ نُورُ لَاهُوتِیَّتِهِ الَّذِی ابْتَدَأَ مِنْ لَاهٍ أَیْ مِنْ إِلَهِیَّتِهِ مِنْ إِنِّیَّتِهِ الَّذِی ابْتَدَأَ مِنْه وَ تَجَلَّی لِمُوسَی بْنِ عِمْرَانَ علیهما السلام بِهِ فِی طُورِ سَیْنَاءَ فَمَا اسْتَقَرَّ لَهُ وَ لَا طَاقَ مُوسَی لِرُؤْیَتِهِ وَ لَا ثَبَتَ لَهُ حَتَّی خَرَّ صَاعِقاً مَغْشِیّاً عَلَیْهِ وَ کَانَ ذَلِکَ النُّورُ مُحَمَّداً[صلی الله علیه و آله] فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ مُحَمَّداً[صلی الله علیه و آله] مِنْهُ قَسَّمَ ذَلِکَ النُّورَ شَطْرَیْنِ فَخَلَقَ مِنَ الشَّطْرِ الْأَوَّلِ مُحَمَّداً[صلی الله علیه و آله] وَ مِنَ الشَّطْرِ الْآخَرِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام وَ لَمْ یَخْلُقْ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ غَیْرَهُمَا... ثُمَّ اقْتَبَسَ مِنْ نُورِ مُحَمَّدٍ[صلی الله علیه و آله] فَاطِمَةَ[علیها السلام] ابْنَتَهُ؛ کَمَا اقْتَبَسَ نُورَهُ مِنْ نُورِهِ وَ اقْتَبَسَ مِنْ نُورِ فَاطِمَةَ وَ عَلِیٍّ، الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ[علیهم السلام] کَاقْتِبَاسِ الْمَصَابِیحِ. هُمْ خُلِقُوا مِنَ الْأَنْوَارِ...»((1))

ترجمه:

جابر بن یزید جعفی از امام عالم موسی بن جعفر علیهما السلام نقل نموده که فرمودند: خدای


1- تأویل الآیات، استرابادی، ج1، ص397 – 399؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج4، ص192 –193؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج1، ص36- 38؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج35، ص28- 29.

ص: 26

تعالی نورحضرت محمد صلی الله علیه و آله را از نوری آفرید که از نور عظمت و جلالش اختراع نموده بود و آن نورِ لاهوتیت اوست که از «لاه» است؛ یعنی الوهیت و انیّتی که شروع خلقت از او است و با آن نور بر موسی بن عمران علیهما السلام در طور سینا تجلی نمود که موسی بن عمران در برابر آن تجلی، استقرار و طاقت دیدار نداشت و نتوانست تحمل کند تا بیهوش بر زمین افتاد و آن نور، حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود و چون خدا اراده نمود که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را از آن خلق نماید آن نور را دو قسمت نمود و از قسمت اول، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و از قسمت دوم، علی بن ابی طالب علیهما السلام را آفرید و غیر از ایشان کسی را از آن نور نیافرید.

سپس از نور حضرت محمد صلی الله علیه و آله [نور] حضرت فاطمه علیها السلام دخترش را اقتباس نمود، همانطور که نور حضرت محمد صلی الله علیه و آله را از نور خود اقتباس نموده بود و از نور حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام [نور] امام حسن و امام حسین علیهما السلام را اقتباس نمود همانگونه که چراغی را از چراغی می افروزند و ایشان همه از آن نورها آفریده شده اند.

ص: 27

منقبت پنجم: لولا فاطمه علیها السلام لما خلقتکما

[بِسَندٍ صَحِیح] فِی کِتَابِ کَشْفِ اللّآلِی لِصَالِحِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ بْنِ الْعَرَنْدَسِ أَنَّهُ رَوَی عَنْ الشَّیْخِ إبْرَاهِیمِ بْنِ الْحَسَنِ الذراق عَنْ الشَّیْخِ عَلِیِّ بْنِ هِلَالٍ الجزائری عَنْ الشَّیْخِ أَحْمَدِ بْنِ فَهْدٍ الْحِلِّی عَنْ الشَّیْخِ زَیْنِ الدِّینِ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ الْخَازِنِ الْحَائِرِیِّ عَنْ الشَّیْخِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مَکِّیٍّ الشَّهِید بِطُرُقِهِ الْمُتَّصِلَةِ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّی بِطَرِیقِهِ إِلَی جَابِرِ بْنِ یَزِیدِ الْجُعْفِیِّ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنَّهُ قَالَ:

«یَا أَحْمَدُ لَوْلَاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاکَ وَ لَوْ لَا عَلِیٌّ لَمَا خَلَقْتُکَ وَ لَوْ لَا فَاطِمَةَ لَمَا خَلَقْتُکُمَا».

ثُمَّ قَالَ جَابِرٌ: هَذَا مِنْ الْأَسْرَارِ الَّتِی أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِکِتْمَانِهِ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ.((1))


1- مجمع النورین، مرندی، ص14 و 187 (مرندی، از کتاب بحر المعارف نقل نموده)؛ مستدرک سفینة البحار، نمازی شاهرودی، ج3، ص168 - 169 و ج8، ص243(نمازی، از کتاب ضیاء العالمین نقل نموده)؛ جنة العاصمة، علامه میرجهانی، ص248 (علامه میرجهانی، از کتاب کشف اللئالی، صالح بن عبد الوهاب بن عرندس)؛ فاطمة بهجة قلب المصطفی، رحمانی همدانی، ص9.

ص: 28

ترجمه:

[به سند صحیح] صالح بن عرندس در کتاب کشف اللآلی((1)) از شیخ ابراهیم بن حسن ذرّاق از شیخ علی بن هلال جزائری از شیخ احمد بن محمد حلّی از شیخ زین الدین علی بن حسن خازن حائری از شیخ ابی عبدالله محمد بن مکی (شهید اول) و ایشان به طُرُق متصله خودش((2)) سند را به علی بن موسی بن بابویه قمی و ایشان به طریق خودش((3)) از جابر بن یزید جعفی از جابر بن عبد الله انصاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله و آن حضرت فرمودند که خداوند تبارک و تعالی فرمود:

«ای احمد صلی الله علیه و آله اگر تو نبودی افلاک را نمی آفریدم و اگر علی علیه السلام نبود تو را خلق نمی کردم و اگر فاطمه علیها السلام نبود شما را خلق نمی کردم.»

سپس جابر گفت: این حدیث از اسرار است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به ما امر فرموده تا آن را کتمان کنیم و فقط به اهلش برسانیم.


1- علامه میر جهانی قدس سره می فرماید: مؤلّف کتاب کشف اللآلی یکی از علمای قرن نهم هجری بوده است. او یکی از مؤلّفین از علمای شیعه در فقه و اصول و حدیث بوده، کَانَ عَالِماً نَاسِکاً زَاهِداَ وَ رَعاَ اَدیباً شَاعِراً، و در حدود هشتصد و چهل هجری تقریبا وفات یافته، و قبر او در حلّه هیفاء مزاری است که به آن تبرّک می جویند. سلسله راویان حدیث همه عدل امامی و از بزرگان مشیخه به شمار می روند و سند حدیث در نهایت اتقان است.
2- طریق الشهید الأول قدس سره إلی الشیخ الصدوق قدس سره: عن الشیخ فخر الدین أبی طالب محمد ابن الشیخ الإمام العلامة جمال الملة و الدین الحسن بن المطهر عن والده عن شیخه المحقق نجم الدین أبی القاسم جعفر بن الحسن بن سعید عن السید السعید شمس الدین أبی علی فخار بن معد الموسوی عن الشیخ الإمام أبی الفضل شاذان بن جبرئیل القمی عن الشیخ الفقیه عماد الدین أبی جعفر بن القاسم الطبری عن الشیخ أبی علی الحسن بن الشیخ السعید أبی جعفر بن الحسن الطوسی عن والده مؤلف التهذیب و الإستبصار عن الشیخ المفید محمد بن محمد بن النعمان عن محمد بن علی بن الحسین بن بابویه(الشیخ الصدوق قدس سره) مؤلف من لا یحضره الفقیه. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 107، ص27.
3- طریق الشیخ الصدوق قدس سره إلی جابر الجعفی: عن محمد بن علی ماجیلویه عن عمه محمد بن أبی القاسم، عن أحمد بن محمد بن خالد البرقی عن أبیه، عن عمرو بن شمر عن جابر بن یزید الجعفی. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 4، ص424.

ص: 29

فصل سوّم: پیدایش خلقت آن حضرت علیها السلام در بهشت

منقبت ششم: پیدایش مایۀ جسمانی فاطمۀ زهرا علیها السلام از شجرۀ طوبی

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یُکْثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَةَ علیها السلام فَأَنْکَرَتْ [فَغَضَبَتْ مِنْ] ذَلِکَ عَائِشَةُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: یَا عَائِشَةُ إِنِّی لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَأَدْنَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ شَجَرَةِ طُوبَی وَ نَاوَلَنِی مِنْ ثِمَارِهَا فَأَکَلْتُ فَحَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ مَاءً فِی ظَهْرِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَمَا قَبَّلْتُهَا قَطُّ إِلَّا وَجَدْتُ رَائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبَی مِنْهَا.»((1))

ترجمه:

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فاطمه علیها السلام را بسیار


1- تفسیر عیاشی، عیاشی، ج2، ص212؛تفسیر قمی، علی بن إبراهیم قمی، ج1، ص365؛ تأویل الآیات، استر آبادی، ج1، ص236؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج3، ص254؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج18، ص364 و ج43، ص6؛ تفسیر نور الثقلین، حویزی، ج3، ص131. و با اختلاف کم در این منابع: تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج6، ص37؛ اعلام الوری، شیخ طبرسی، ج1، ص297؛ دُر النظیم، یوسف بن حاتم شامی، ص106؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص238؛ زبدة التفاسیر، ملا فتح اللّٰه کاشانی، ج3، ص449.

ص: 30

می بوسید. عایشه از این موضوع اظهار ناراحتی کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای عایشه! وقتی که مرا به آسمان بردند، داخل بهشت شدم. و جبرئیل مرا نزدیک درخت طوبی برد و مقداری از میوه های آن به من داد. پس از خوردن آن میوه، خداوند آن را به آبی در پشت من تبدیل نمود. هنگامی که به زمین بازگشتم با خدیجه علیها السلام مواقعه نمودم و او به فاطمه علیها السلام حامله شد؛ پس هیچ گاه فاطمه علیها السلام را نبوسیده ام مگر اینکه بوی درخت طوبی را از او استشمام کرده ام.((1))


1- همچنین: «عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: کُنْتُ أَرَی رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ یُقَبِّلُ فَاطِمَةَ[علیها السلام]فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ إِنِّی أَراکَ تَفْعَلُ شَیْئاً مَا کُنْتُ أَرَاکَ تَفْعَلُهُ مِنْ قَبْل؟ فَقَالَ: یَا حُمَیْرَاءُ إِنَّهُ لَمَّا کَانَ لَیْلَةٌ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أُدْخِلْتُ الْجَنَّةَ فَوَقَفْتُ عَلَی شَجَرَةٍ مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ لَمْ أَرَی [أرَ] فِی الْجَنَّةِ شَجَرَةً هِیَ أَحْسَنُ مِنْهَا حُسْناً وَ وَ لَا أَبْیَضُ مِنْهَا وَرَقةً وَ لَا أَطْیَبُ مِنْهَا ثَمَراً فَتَنَاوَلْتُ ثَمَرَةً مِنْ ثَمَرِتِهَا فَأَکَلْتُهَا فَصَارَتْ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَإِذَا أَنَا اشْتَقْتُ إِلَی رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمَمْتُ رِیحَ فَاطِمَةَ» از عایشه روایت شده که گفت: می دیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه علیها السلام را می بوسد. گفتم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله می بینم کاری میکنید که پیش از این نمی کردید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای حمیرا! وقتی که در شب معراج مرا به آسمان بردند، مرا وارد بهشت کردند. برابر درختی از درختان بهشت ایستادم که در تمام بهشت درختی از آن زیباتر و برگهایی از برگهای آن سفیدتر و میوه ای از میوۀ آن خوشبوتر ندیدم! میوه ای را از آن درخت تناول کردم نطفه ای در صلب من شکل گرفت، آنگاه که به زمین بازگشتم با همسرم خدیجه علیها السلام مواقعه نمودم و خدیجه علیها السلام به فاطمه علیها السلام آبستن شد. لذا هرگاه مشتاق بوی بهشت می شوم فاطمه علیها السلام را می بویم. منابع اهل تسنن: معجم الکبیر، طبرانی، ج22، ص401؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص202 (هیثمی گوید: رواه الطبرانی و فیه أبو قتادة الحرانی و ثّقه أحمد و قال کان یتحری الصدق و أنکر علی من نسبه إلی الکذب)؛ دُر المنثور، سیوطی، ج4، ص153؛ و با اختلاف کم در این منابع: مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص105؛ فرائد السمطین، جوینی، ج2، ص61 (عبارت جوینی: کنت أری النبیّ صلی اللّه علیه و سلم کثیرا ما یقبّل نحر فاطمة ... لمّا کان لیلة أسری بی إلی السماء، و کّل اللّه عزّوجلّ بی جبرئیل فأوقفنی علی شجرة من شجر الجنة لم أر فی الجنّة شجرا هی أنضر منها و زقة و لا أحسن منها لونا، و لا أطیب منها رائحة،... شممت فاطمة). همچنین: استشمام رایحۀ بهشتی از فاطمۀ زهرا علیها السلام عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: «قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّکَ تَلْثَمُ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ تَلْتَزِمُهَا وَ تُدْنِیهَا مِنْکَ وَ تَفْعَلُ بِهَا مَا لَا تَفْعَلُهُ بِأَحَدٍ مِنْ بَنَاتِکَ فَقَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَتَانِی بِتُفَّاحَةٍ مِنْ تُفَّاحِ الْجَنَّةِ فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتْ مَاءً فِی صُلْبِی ثُمَّ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَأَنَا أَشَمُّ مِنْهَا رَائِحَةَ الْجَنَّة». امام باقر علیه السلام فرمودند: جابر گوید: به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض شد: یا رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله، چرا شما فاطمه علیها السلام را می بوسید و او را کنار خود و نزدیک خویش می نشانید و به هیچ یک از دخترانتان به این اندازه لطف و عنایت ندارید؟ حضرت صلی الله علیه و آله فرمودند: جبرئیل سیبی از سیب های بهشت برایم آورد و من آن را خوردم. سیب در صلب من به آبی مبدّل شد. سپس با خدیجه علیها السلام مواقعه نمودم و او به فاطمه علیها السلام باردار شد. از این رو من از فاطمه علیها السلام بوی بهشت را استشمام می کنم. علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص183؛ نوادر المعجزات، محمد بن جریر طبری (شیعی)، ص99؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص5؛ و با اختلاف کم در این منابع: دلائل الامامة، محمد بن جریر طبری، ص146 محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص238؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص5. همچنین: «قَالَ عَلِیّ بن مُوسَی الرِّضَا علیه السلام ... َقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَخَذَ بِیَدِی جَبْرَئِیلُ فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَنَاوَلَنِی مِنْ رُطَبِهَا فَأَکَلْتُهُ فَتَحَوَّلَ ذَلِکَ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَة علیها السلام فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَکُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَی رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِی فَاطِمَة علیها السلام » امام رضا علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت می فرمایند که ایشان فرمودند: هنگامی که به آسمان عروج کردم، جبرئیل دستم را گرفته وارد بهشت نمود و خرمایی بهشتی به من داد. خرما را خوردم. آن خرما به صورت نطفه ای در صلب من در آمد، هنگامی که به زمین بازگشتم، با خدیجه مواقعه نمودم و او به فاطمه حامله گردید، پس فاطمه علیها السلام حوریّه ای به شکل انسان است و من هر گاه مشتاق بوی بهشت می شوم، بوی دخترم فاطمه را استشمام می کنم. امالی، شیخ صدوق، ص546؛ توحید، شیخ صدوق، ص118؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج1، ص107؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص149؛ احتجاج، شیخ طبرسی، ج2، ص191؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص239؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج4، ص4. و همچنین: «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: دَخَلَتْ عَائِشَةُ عَلَی رَسُولِ اللَّه صلی الله علیه و آله وَ هُوَ یُقَبِّلُ فَاطِمَةَ علیها السلام فَقَالَتْ... فَإِذَا أَنَا بِرُطَبٍ أَلْیَنَ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَطْیَبَ رَائِحَةً مِنَ الْمِسْکِ وَ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ فَأَخَذْتُ رُطَبَةً فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتِ الرُّطَبَةُ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا أَنْ هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ علیها السلام فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَإِذَا اشْتَقْتُ إِلَی الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ فَاطِمَةَ علیها السلام .» از ابن عبّاس نقل شده که وی گفت: عائشه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شد در حالی که حضرت، فاطمه علیها السلام را می بوسید... [پیامبر صلی الله علیه و آله جریان معراج را برای عایشه باز گو فرمودند] به درخت خرمایی بر خوردم که خرمایش نرمتر از کف و خوشبوتر از مشک و شیرین تر از عسل بود یک خرما چیدم و خوردم این خرما مبدّل به نطفه در صلب من شد وقتی به زمین فرود آمدم با حضرت خدیجه علیها السلام مواقعه نمودم، او به فاطمه علیها السلام باردار شد پس فاطمه علیها السلام حوراء انسیه است و هر گاه من مشتاق بهشت شوم بوی فاطمه علیها السلام را استشمام می کنم. علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص184؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص114؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص239؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج8، ص189. و همچنین: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: لَیْلَةُ أُسْرِیَ بِی أَتَانِی جَبْرَئِیلُ بِسَفَرْجَلَةٍ مِنْ الْجَنَّةِ فَأَکَلْتُهَا فَوَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَعَلِقَتْ بِفَاطِمَةَ فَکُنْتُ إِذَا اشْتَقْتُ إِلَی رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَقَبَةٍ فَاطِمَةَ فَأَجِدُ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ.» رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شبی که به معراج رفتم، جبرئیل یک "بِه" از میوه های بهشت برای من آورد و من آن را خوردم و با خدیجه مواقعه نمودم و ایشان به فاطمه[علیها السلام] حامله شد. پس هر وقت مشتاق بوی بهشت می شوم گردن فاطمه[علیها السلام] را می بویم. منابع اهل تسنن: مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص156(حاکم گوید: رواته ثقات)؛مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1، ص106؛ مناقب علی بن أبی طالب، ابن مغازلی، ص281؛ دُر المنثور، سیوطی، ج4، ص153. کنز العمال، متقی هندی، ج12، ص109؛ إتحاف السائل، قلقشندی،ص24. به این منابع نیز رجوع شود: تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج5، ص292 – 293؛ المجروحین، ابن حبان، ج2، ص29- 30؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج2، ص518؛ نزهة المجالس، صفوری شافعی، ج2، ص3 22 (به نقل از شرح إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج10، ص9)؛ الرقائق معروف بالأخوانیات، شیخ عبد الله حنفی، ص250 (به نقل از شرح إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج4، ص474)؛ روض الفائق، شیخ شعیب أبو مدین بن سعد مصری، ص214 (بنابر نقل شرح إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج10، ص10)

ص: 31

ص: 32

ص: 33

فصل چهارم: خلقت جسمانی آن حضرت علیها السلام

منقبت هفتم: سخن گفتن در بطن مادر و لحظات تولّد و اشراق در آن هنگام

عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام: کَیْفَ کَانَ وِلَادَةُ فَاطِمَةَ؟ فَقَالَ علیه السلام: «نَعَمْ إِنَّ خَدِیجَةَ علیها السلام لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَجَرَتْهَا نِسْوَةُ مَکَّةَ فَکُنَّ لَا یَدْخُلْنَ عَلَیْهَا وَ لَا یُسَلِّمْنَ عَلَیْهَا وَ لَا یَتْرُکْنَ امْرَأَةً تَدْخُلُ عَلَیْهَا فَاسْتَوْحَشَتْ خَدِیجَةُ لِذَلِکَ وَ کَانَ جَزَعُهَا وَ غَمُّهَا حَذَراً عَلَیْهِ.

فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ علیها السلام کَانَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ کَانَتْ تَکْتُمُ ذَلِکَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَوْماً فَسَمِعَ خَدِیجَةَ علیها السلام تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ علیها السلام فَقَالَ لَهَا: یَا خَدِیجَةُ مَنْ تُحَدِّثِینَ؟

قَالَت علیها السلام: الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی.

قَالَ صلی الله علیه و آله: یَا خَدِیجَةُ هَذَا جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی [یُبَشِّرُنِی] أَنَّهَا أُنْثَی وَ أَنَّهَا النَسِمَةُ [النَّسْلَةُ] الطَّاهِرَةُ الْمَیْمُونَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیَجْعَلُ نَسْلِی مِنْهَا وَ سَیَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةً وَ یَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِهِ.

فَلَمْ تَزَلْ خَدِیجَةُ علیها السلام عَلَی ذَلِکَ إِلَی أَنْ حَضَرَتْ وِلَادَتُهَا فَوَجَّهَتْ إِلَی نِسَاءِ قُرَیْشٍ وَ بَنِی هَاشِمٍ أَنْ تَعَالَیْنَ لِتَلِینَ مِنِّی مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَأَرْسَلْنَ إِلَیْهَا أَنْتِ عَصَیْتِنَا وَ

ص: 34

لَمْ تَقْبَلِی قَوْلَنَا وَ تَزَوَّجْتِ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله یَتِیمَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَقِیراً لَا مَالَ لَهُ فَلَسْنَا نَجِی ءُ وَ لَا نَلِی مِنْ أَمْرِکِ شَیْئاً.

فَاغْتَمَّتْ خَدِیجَةُ علیه السلام لِذَلِکَ فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ سُمْرٍ طِوَالٍ کَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِی هَاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ لَمَّا رَأَتْهُنَّ فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ: لَا تَحْزَنِی یَا خَدِیجَةُ فَأَرْسَلَنَا رَبُّکِ إِلَیْکِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُکِ أَنَا سَارَةُ وَ هَذِهِ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِیَ رَفِیقَتُکِ فِی الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ کُلْثُومُ أُخْتُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ بَعَثَنَا اللَّهُ إِلَیْکِ لِنَلِیَ مِنْکِ مَا تَلِی النِّسَاءُ فَجَلَسَتْ وَاحِدَةٌ عَنْ یَمِینِهَا وَ أُخْرَی عَنْ یَسَارِهَا وَ الثَّالِثَةُ بَیْنَ یَدَیْهَا وَ الرَّابِعَةُ مِنْ خَلْفِهَا فَوَضَعَتْ خَدِیجَةُ فَاطِمَةَ علیها السلام طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَی الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّی دَخَلَ بُیُوتَاتِ مَکَّةَ وَ لَمْ یَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِکَ النُّورُ وَ دَخَلَ عَشْرٌ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ کُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مَعَهَا طَسْتٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ إِبْرِیقٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ فِی الْإِبْرِیقِ مَاءٌ مِنَ الْکَوْثَرِ فَتَنَاوَلَتْهَا الْمَرْأَةُ الَّتِی کَانَتْ بَیْنَ یَدَیْهَا فَغَسَلَتْهَا بِمَاءِ الْکَوْثَرِ وَ أَخْرَجَتْ خِرْقَتَیْنِ بَیْضَاوَیْنِ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَطْیَبَ رِیحاً مِنَ الْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ فَلَفَّتْهَا بِوَاحِدَةٍ وَ قَنَّعَتْهَا بِالثَّانِیَةِ ثُمَّ اسْتَنْطَقَتْهَا فَنَطَقَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام بِالشَّهَادَتَیْنِ وَ قَالَتْ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ أَبِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِوَ وُلْدِی سَادَةُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیْهِنَّ وَ سَمَّتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا وَ أَقْبَلْنَ یَضْحَکْنَ إِلَیْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِینُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ السَّمَاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَةِ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ حَدَثَ فِی السَّمَاءِ نُورٌ زَاهِرٌ لَمْ تَرَهُ الْمَلَائِکَةُ قَبْلَ ذَلِکَ وَ قَالَتِ النِّسْوَةُ: خُذِیهَا یَا خَدِیجَةُ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً زَکِیَّةً مَیْمُونَةً بُورِکَ فِیهَا وَ فِی نَسْلِهَا فَتَنَاوَلَتْهَا فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً وَ أَلْقَمَتْهَا ثَدْیَهَا فَدَرَّ عَلَیْهَا.

فَکَانَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام تَنْمِی فِی الْیَوْمِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی الشَّهْرِ وَ تَنْمِی فِی الشَّهْرِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی السَّنَةِ».((1))


1- امالی، شیخ صدوق، ص690؛ دلائل الامامة، طبری، ص77؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص143؛ خرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج2، ص524؛ دُر النظیم، عاملی، ص454؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص56؛ عدد القویه، علی بن یوسف حلی، ص222(با اختلاف کم)؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج2، ص210؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج16، ص80، و ج43، ص2. و همچنین: مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص118(به همین مضمون و به صورت خلاصه)؛ اثبات الهداة، حر عاملی، ج2، ص194 (قسمت اول روایت را ذکر کرده).

ص: 35

ترجمه:

از مفضّل بن عمر نقل شده است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ولادت حضرت فاطمه علیها السلام چگونه بوده است؟

امام علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله با حضرت خدیجه علیها السلام ازدواج کرد، زنان مکه از خدیجه علیها السلام کناره گیری نمودند و نزد وی نمی رفتند؛ به او سلام نمی کردند و به هیچ زنی اجازه نمی دادند که با او معاشرت و تماس داشته باشد. این برخورد زنان سبب ناراحتی و اندوه خدیجه علیها السلام شد، البته غم و اندوه وی برای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود [که مبادا آسیبی متوجّه وی گردد].

وقتی خدیجه علیها السلام به حضرت فاطمه علیها السلام حامله شد، فاطمه علیها السلام در رحم مادر [همدم او بود و] با او سخن می گفت، و وی را به صبر توصیه می نمود. خدیجه علیها السلام این موضوع را از رسول خدا صلی الله علیه و آله مخفی می داشت تا اینکه یک روز پیامبر صلی الله علیه و آله نزد خدیجه علیها السلام آمد و شنید که او با فاطمه علیها السلام سخن می گوید. پس به او گفت: ای خدیجه! با چه کسی سخن می گویی؟ خدیجه علیها السلام گفت: بچه ای که در رحم دارم با من سخن می گوید و مونس ساعات تنهایی من است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای خدیجه! جبرئیل مرا بشارت داده که او دختری پاک و مبارک است و خداوند تبارک و تعالی مقدّر نموده که نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند و مقرّر فرموده که فرزندان او پس از انقطاع وحی، امام و خلیفه خدا در زمین باشند.

خدیجه علیها السلام دائماً در همین حال بود تا اینکه هنگام وضع حمل وی فرا رسید. کسی

ص: 36

را نزد زنان قریش و بنی هاشم فرستاد که بیایید و مرا در امر تولّد فرزند یاری نمایید. آنان در جواب گفتند: چون تو سخن ما را در بارۀ ازدواج با محمّد صلی الله علیه و آله نادیده گرفتی و با آن مرد فقیر و یتیم ازدواج کردی، ما نیز نزد تو نخواهیم آمد و تو را در این امر یاری نخواهیم نمود.

خدیجه علیها السلام از شنیدن این جواب غمگین شد. در همان حال چهار زن گندمگون و بلند بالا که خدیجه فکر می کرد از زنان بنی هاشم هستند نزد او حاضر شدند. هنگامی که خدیجه علیها السلام آنها را دید اظهار ناراحتی کرد، یکی از آنان گفت: ای خدیجه! نگران نباش، زیرا ما فرستادۀ خداییم تا تو را در امر زایمان کمک کنیم. ما خواهران تو هستیم، من ساره هستم و این بانو آسیه دختر مزاحم- که در بهشت دوست و همراه تو خواهد بود- و این مریم دختر عمران و آن دیگری کلثوم خواهر موسی بن عمران است، پس یکی از آنان در سمت راست خدیجه و یکی در طرف چپ وی و دیگری در مقابل او و چهارمی ایشان در بالای سر او نشستند و بدین ترتیب خدیجه علیها السلام، حضرت فاطمه علیها السلام را در حالیکه پاک و پاکیزه بود به دنیا آورد.

هنگامی که آن حضرت متولّد شد نوری از او ساطع گردید و داخل خانه های مکّه شد به طوری که در شرق و غرب این شهر محلّی باقی نماند مگر آنکه آن نور در آن محل تابید. آنگاه ده حور العین داخل اتاق شدند در حالی که به دست هر کدامشان یک طشت و آبریز بود از بهشت که در آن آب کوثر بود. آن بانویی که در پایین پاهای خدیجه قرار گرفته بود حضرت فاطمه علیها السلام را گرفت و با آب کوثر شستشو داد. سپس دو حولۀ سفید - که از شیر سفید تر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود- در آورد و یکی را به دور طفل پیچید و با دیگری سر او را پوشانید و بعد از آن از او خواست که سخن بگوید. حضرت فاطمه علیها السلام زبان به شهادتین گشود و فرمود: شهادت می دهم که معبودی جز خدای یگانه وجود ندارد، و شهادت می دهم که پدرم رسول خدا و برترین پیامبران است و همسرم علیّ، برترین اوصیا و فرزندانم برترین فرزندان و سرور مردمان

ص: 37

هستند. آنگاه به آن بانوان سلام کرد و هر یک را به نامشان خطاب نمود. آنان نیز خندان و شادمان رو به سوی او کردند و حور العین تولّد و اهل آسمان ولادت او را به یکدیگر تبریک می گفتند و [به واسطۀ تولّد حضرت فاطمه علیها السلام] در آسمان نیز نور درخشنده ای ظاهر گردید که ملائکه پیش از آن نظیر آن را ندیده بودند. پس آن زنان به خدیجه گفتند: این مولود پاک و مبارک را بگیر که در خود او و نسل او برکت قرار داده شده است. حضرت خدیجه علیها السلام در حالی که خوشحال بود حضرت فاطمه علیها السلام را در آغوش گرفت و به او شیر داد. این نوزاد [از رشد فوق العاده ای برخوردار بود به طوری که] در هر روز به اندازه یک ماه و در هر ماهی به اندازۀ یک سال رشد می کرد. (1)

تذکر:

در پیرامون سخن گفتن فاطمۀ زهرا علیها السلام با مادر خویش، پیش از تولد، رجوع شود به منقبت: 75 و 81


1- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: لَمَّا تَزَوَّجَتْ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ رَسُولَ اللهِ َهجَرَهَا نِسوانُ مَکَّةَ وَ کُنَّ لَا یُکَلِّمنَها وَ لَا یَدْخُلنَ عَلَیْهَا فَلَمَّا حُمِلَتْ بالزّهراء فاطمة کَانَتْ إِذَا خَرَجَ رَسُولُ اللهِ مِنْ مَنْزِلِهَا تُکَلِّمُهَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاء فِی بَطْنِهَا مِنْ ظُلْمَةِ الْأَحْشَاءِ وَ تُحَدِّثُها وَ تُؤانِسُها. فَدَخَلَ رَسُولُ اللهِ فَقَالَ لَهَا: یَا خَدِیجَةُ علیها السلام مَنْ تُکَلِّمِینَ؟ قَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله، إِنَّ الْجَنِینَ الَّذِی أَنَا حَامِلٌ بِهِ. إِذَا أَنَا خَلْوَةٌ بِهِ فِی مَنْزِلِی کَلَّمَنِی وَ حَدَّثَنِی مِنْ ظُلْمَةِ الْأَحْشَاءِ . فَتَبَسَّمَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله ثُمَّ قَالَ: یَا خَدِیجَةُ، هَذَا أَخِی جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ یُخْبِرُنِی أَنَّهَا ابْنَتِی وَ أَنَّهَا النَّسَمَةُ الطَّاهِرَةُ الْمُطَهَّرَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَمَرَنِی أَنْ أُسَمّیَها " فَاطِمَةَ " وَ سَیَجْعَلُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ ذُرِّیَّتِهَا أَئِمَّةً یَهْتَدِی بِهِمْ الْمُؤْمِنُونَ. فَفَرِحَت خَدِیجَةُ بِذَلِکَ. فَلَمَّا أَنْ حَضَرَ وَقْتُ وِلَادَتِهَا أَرْسَلَت إِلَی نسوانِ مَکَّةَ أَنْ یَتَفَضَّلنَ وَ یَحْضُرَنَّ وِلَادَتِی لِیَلینَ مِنِّی مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ. فَأَرسَلنَ إِلَیْهَا: یَا خَدِیجَةَ، أَنْتَ عَصَیتَنا وَ لَمْ تَقبَلی مِنَّا قَوْلَنَا وَ تَزَوَّجتَ فَقِیراً لَا مَالَ لَهُ فَلَسْنَا نَجِی ءُ إِلَیْکَ وَ لَا نلی مِنْکَ مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ . فَاغْتَمَّتْ خَدِیجَةُ غَمّاً شَدِیداً. فَبَیْنَمَا هِیَ کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ کَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسْوَةِ قُرَیْشٍ. فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ: یَا خَدِیجَةُ، لا تَحْزَنِی فَأَنَا آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هَذِهِ صَفِیَّةُ بِنْتُ شُعَیْبٍ – وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی: کُلْثُمَ بِنْتُ عِمْرَانَ أُخْتُ مُوسی - وَ هَذِهِ سَارَةُ زَوْجَةُ إِبْرَاهِیمَ وَ هَذِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عمران. وَ قَدْ بَعَثْنا اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْکَ لِنَلی مِنْکَ مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ وَ جَلَسْنَ حَوْلَهَا وَ وَضَعَتِ الزَّهْرَاءَ فاطمة علیها السلام َ طَاهِرَةً وَ مُطَهَّرَةً»؛ ابن عباس گفته است: وقتی خدیجه علیها السلام با رسول خدا صلی الله علیه و آله ازدواج کرد زنان مکه از او دوری کردند و با او سخن نمی گفتند. هنگامی که خدیجه علیها السلام به فاطمۀ زهرا علیها السلام حامله شد وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله از خانه بیرون می رفت فاطمه علیها السلام در رحم با مادرش سخن می گفت و انیس تنهایی مادر بود. پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی به خانه آمد صدای سخن گفتن خدیجه علیها السلام را شنید و پرسید: با چه کسی سخن می گویی؟ خدیجه علیها السلام پاسخ داد: جنینی که در رحم دارم وقتی تنها می شوم با من حرف می زند. پیامبر صلی الله علیه و آله تبسمی کردند و فرمودند: اکنون برادرم جبرئیل به من خبر می دهد که دخترم روحی پاک و پاکیزه است و خداوند تعالی دستور داده است که او را «فاطمه» بنامم. خداوند، امامان هدایت را از فرزندان او قرار داده است. خدیجه بسیار خوشحال شد. زمان وضع حمل، نزدیک شد. خدیجه علیها السلام کسی را نزد زنان مکه فرستاد تا به هنگام تولد فرزند، کارهای وضع حمل را انجام دهند. اما آنان درخواست خدیجه را اجابت نکردند و گفتند: تو در امر ازدواج، سخن ما را نپذیرفتی و با فقیری ازدواج کردی. اکنون نیز ما خواستۀ تو را اجابت نمی کنیم. خدیجه بسیار ناراحت شد. در میان این ناراحتی، چهار زن [با شخصیت] که گویی از زنان قریش بودند وارد شدند. یکی از آنها گفت: ای خدیجه، ناراحت نباش. من آسیه دختر مزاحم هستم . این صفیه دختر شعیب- در روایت دیگری کلثم دختر عمران، خواهر موسی. این یکی ساره، همسر ابراهیم و دیگری مریم، دختر عمران است. خداوند ما را نزد تو فزستاده است تا کارهای وضع حمل را انجام دهیم. آنان اطراف خدیجه علیها السلام نشستند و فاطمۀ زهرا در حالی که پاک و مطهَّر بود متولد شد. ثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص285. و همچنین: ذکر الشیخ عزّ الدین عبد السّلام الشافعیّ فی رسالته فی مدح الخلفاء الراشدین: «أَنَّهُ لَمَّا حُمِلَتْ خَدِیجَةُ بِفَاطِمَةَ کَانَتْ تُکَلِّمُهَا مَا فِی بَطْنِهَا وَ کَانَتْ تَکْتُمُهَا عَنْ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و َسَلَّمَ فَدَخَلَ عَلَیْهَا یَوْماً وَ وَجَدَهَا تَتَکَلَّمُ ولیس مَعَهَا غَیْرَهَا فَسَأَلَهَا عَمَّنْ کَانَتْ تُخَاطِبُهُ فَقَالَتْ مَعَ مَا فِی بَطْنِی فَإِنَّهُ یَتَکَلَّمُ مَعِی فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ: أَبْشِرِی یَا خَدِیجَةُ هَذِهِ بِنْت جَعَلَهَا اللَّهُ أَمّ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ خُلَفَائِی یَخْرُجُونَ بَعْدِی وَ بَعْد أَبِیهِمْ.»؛ هنگامی که خدیجه علیها السلام به فاطمه علیها السلام حامله شد، در رحم با مادر خود سخن می گفت، و خدیجه علیها السلام آن را از پیغمبر صلی الله علیه و آله کتمان می کرد. روزی پیغمبر صلی الله علیه و آله وارد شد. خدیجه علیها السلام با آنکه تنها بود با کسی حرف می زد. پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: با چه کسی سخن می گفتی؟ خدیجه علیها السلام گفت: با طفلی که در شکم دارم؛ زیرا که او با من حرف می زند. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: بشارت باد تو را ای خدیجه. این دختری است که خدا او را مادر یازده جانشین من قرار می دهد که بعد از من و پدرشان بیرون می آیند. منبع اهل تسنن: تجهیز الجیش، دهلوی، ص99مخطوط (بنا بر نقل شرح إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج10، ص12). و همچنین: «رَوَی الملا فی سِیرَتِهِ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سلّم قَالَ: أَتَانی جِبْرِیلُ بِتُفَّاحَةٍ مِنْ الْجَنَّةِ فَأَکَلْتُهَا وَ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَقَالَتْ أَنَّی حَمَلَت حَمْلًا خَفِیفًا فَإِذَا خَرَجْت[خلوت] حَدَّثَنِی الَّذِی فِی بَطْنِی. فَلَمَّا أَرَادَتْ أَنْ تَضَعَ بعثت إِلَی نِسَاءِ قُرَیْش لیأتینها فَیَلِینَ مِنْهَا مَا یَلِی النِّسَاء مِمَّنْ تَلِدُ فَلَمْ یَفْعَلْنَ وَ قُلْنَ لَا نَأْتِیکَ وَ قَدْ صِرْت زَوْجَة مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [و آله] وَ سلّم فَبَیْنَمَا هی کَذَلِک إِذْ دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ عَلَیْهِنَّ مِنَ الْجَمَالِ وَ النُّورِ مَا لاَ یُوصَفُ. فَقَالَتْ لَهَا إِحْدَاهُنَّ: أَنَا أُمِّک حَوَّاءَ وَ قَالَتِ الْأخْرَی أَنَا آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ قَالَتِ الْأُخْرَی أَنَا کُلْثُمُ أُخْتُ مُوسَی وَ قَالَتِ الْأُخْرَی أَنَا مَرْیَم بِنْتُ عِمْرَانَ أُمّ عِیسَی جِئْنَا لنلی مِنْ أَمْرِک مَا یلی النِّسَاء. قَالَتْ: فَوَلَدَتْ فَاطِمَةُ فَوَقَعَتْ حِینَ وَقَعَتْ عَلَی الْأَرْضِ سَاجِدَةً رَافِعَةً أُصْبعهَا.»؛ حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل سیبی از بهشت برایم آورد. آن را خوردم و با خدیجه مواقعه نمودم و او به فاطمه حامله شد. خدیجه گوید که من به صورت آسان حامله شده ام و زمانی که خلوت میکنم فرزندم در شکم با من سخن می گوید. وقتی زمان وضع حمل رسید به دنبال زنان قریش فرستاد تا بیایند و در کارهای زنانه مربوط به وضع حمل به او کمک کنند. اما آنان نیامدند و گفتند: نزد تو نمی آئیم زیرا تو همسر محمد شده ای. در همین هنگام چهار زن که زیبایی و نورانیتشان را نمی توان توصیف کرد بر من وارد شدند. یکی از آنان گفت: من مادرت حواء هستم، دیگری گفت: من آسیه دختر مزاحم هستم، سومی گفت: من کلثوم خواهر موسی هستم و دیگری گفت: من مریم دختر عمران و مادر عیسی هستم، آمده ایم تا تو را در کارهای مربوط به وضع حمل کمک کنیم. بعد از لحظاتی فاطمه دیده به جهان گشود و سر بر سجده گذاشت و انگشتش را به سوی آسمان بالا برد. منابع اهل تسنن: ذخائر العقبی، محب طبری، ص45؛ فضائل الثقلین، ایجی شافعی، ص443؛ توضیح الدلائل، شهاب الدین شیرازی شافعی، ص326 (بنا بر نقل شرح إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج25، ص11). و همچنین: «رُوِیَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الأَنصاری قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: دَخَلْتُ عَلَی خَدِیجَةَ علیها السلام وَ قَدْ حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ علیها السلام وَ کَانَتْ وَحْدَهَا تَتَکَلَّمُ. فَقَالَتْ: إِنَّ الْجَنِینَ الَّذِی فِی بَطْنِی یُکَلِّمُنی وَ أُکَلِّمُهُ وَ لِی بِهِ أُنسٌ فِی حَالِ وَحْدَتِی»؛ از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است که پیامبر فرمودند: در ایام حمل خدیجه وارد خانه شدم. او تنها بود ولی با کسی سخن می گفت! خدیجه به من چنین گفت: با فرزندی که در رحم دارم گفتگو می کنیم و او مونس تنهایی من است. عیون المعجزات، حسین بن عبد الوهاب، ص51.

ص: 38

ص: 39

ص: 40

ص: 41

بخش دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام در حریم الهی

اشاره

ص: 42

ص: 43

منقبت هشتم: رضا و غضب خدا به تبع رضا وغضب فاطمۀ زهرا علیها السلام

قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله لِفَاطِمَةَ علیها السلام: «إنَّ اللهَ [الرَّبَّ] یَغْضَبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرْضَی لِرِضَاکِ». (1)

ترجمه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام فرمودند: به راستی خداوند [پروردگار] به سبب خشم تو خشم می کند و به خشنودی تو خشنود می شود.


1- کشف الیقین، علامه حلی، ص351؛ منهاج الکرامة، علامه حلی، ص72؛ نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ص270. منابع اهل تسنن: آحاد و المثانی، ضحاک، ج5، ص363؛ کامل، عبد اللّٰه بن عدی، ج2، ص351؛ معجم الکبیر، طبرانی، ج1، ص108 و ج22، ص401؛ مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص154 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه)؛ أسد الغابة، ابن اثیر، ج5، ص522؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج3، ص156 (ابن عساکر، به این عبارت نقل کرده: یا فاطمة إن اللّٰه تبارک و تعالی لیغضب و قال الحیری یغضب لغضبک و یرضی لرضاک)؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج1، ص535 و ج2، ص492؛ مجمع زوائد، هیثمی، ج9، ص203 (هیثمی گوید: رواه الطبرانی و اسناده حسن)؛ نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص178 (زرندی حنفی، به این عبارت نقل کرده: قال لفاطمة: إنّ اللّٰه یَغْضَبُ لِغَضَبِک)؛ اصابة، ابن حجر، ج8، ص266؛ إمتاع الأسماع، مقریزی، ج4، ص196؛ کنز العمال، متقی هندی، ج13، ص674؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج11، ص44؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج2، ص57 و ص132 و 464؛ ذیل تاریخ بغداد، ابن نجار بغدادی، ج2، ص140.

ص: 44

ص: 45

منقبت نهم: اصابت ثلث نور وجه الله به فاطمۀ زهرا علیها السلام

عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: «لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ خَلَ-قَهَا مِنْ نُورِ وَجْهِهِ[مِنْ نُورِ الْعَرْش] ثُمَّ أَخَذَ ذَلِکَ النُّورَ فَقَذَفَهُ فَأَصَابَنِی ثُلُثُ النُّورِ وَ أَصَابَ فَاطِمَةَ ثُلُثُ النُّورِ وَ أَصَابَ عَلِیّاً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ ثُلُثُ النُّورِ فَمَنْ أَصَابَهُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ اهْتَدَی إِلَی وَلَایَةِ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ مَنْ لَمْ یُصِبْهُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ ضَلَّ عَنْ وَلَایَةِ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله .»((1))

ترجمه:

از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمود: وقتی که خداوند بهشت را آفرید آن را از نور وجه خویشتن آفرید، سپس آن نور را گرفت و افکند [تاباند] یک سوم آن نور به من اصابت کرد و یک سوم دیگرش به دخترم فاطمه علیها السلام و یک سوم آن به علی علیه السلام و فرزندانش رسید.

پس کسی که از آن نور به وی رسیده باشد به ولایت آل محمّد علیهم السلام هدایت خواهد شد و کسی که از آن نور به او نرسیده باشد از ولایت آنان گمراه می گردد.


1- خصال، شیخ صدوق، ص188؛روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص148؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص106؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص44.

ص: 46

ص: 47

منقبت دهم: نصرت الهی، نصرت فاطمه زهرا علیها السلام

«عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ علیها السلام قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ.

فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَلَیْسَتْ هِیَ إِنْسِیَّةً؟ فَقَالَ صلی الله علیه و آله: فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ. قَالَ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ کَیْفَ هِیَ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ؟ قَالَ: خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ إِذْ کَانَتِ الْأَرْوَاحُ، فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَی آدَمَ.

قِیلَ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ أَیْنَ کَانَتْ فَاطِمَةُ؟ قَالَ: کَانَتْ فِی حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ.

قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَمَا کَانَ طَعَامُهَا؟ قَالَ التَّسْبِیحُ وَ التقْدِیسُ وَ التَّهْلِیلُ وَ التَّحْمِیدُ. فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ وَ أَخْرَجَنِی مِنْ صُلْبِهِ أَحَبَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُخْرِجَهَا مِنْ صُلْبِی جَعَلَهَا تُفَّاحَةً فِی الْجَنَّةِ وَ أَتَانِی بِهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لِی: السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ یَا مُحَمَّدُ. قُلْتُ: وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهُ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ. فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ. قُلْتُ: مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیْهِ یَعُودُ السَّلَامُ.

قَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذِهِ تُفَّاحَةٌ أَهْدَاهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْکَ مِنَ الْجَنَّةِ فَأَخَذْتُهَا وَ ضَمَمْتُهَا إِلَی صَدْرِی قَالَ یَا مُحَمَّدُ یَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ کُلْهَا فَفَلَقْتُهَا فَرَأَیْتُ نُوراً سَاطِعاً فَفَزِعْتُ مِنْهُ. فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ مَا لَکَ لَا تَأْکُلُ، کُلْهَا وَ لَا تَخَفْ فَإِنَّ ذَلِکَ النُّورَ الْمَنْصُورَةُ فِی السَّمَاءِ وَ هِیَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةُ.

ص: 48

قُلْتُ: حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ وَ لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةَ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ؟ قَالَ: سُمِّیَتْ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فَطَمَتْ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَ هِیَ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: (یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ)((1)) یَعْنِی نَصْرَ فَاطِمَةَ لِمُحِبِّیهَا.»((2))

ترجمه:

سدیر صیرفی گوید: امام صادق علیه السلام از پدرش از اجدادش علیهم السلام روایت نمود: که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: نور فاطمه علیها السلام پیش از آفرینش زمین و آسمانها آفریده شد.

بعضی از مردم گفتند: ای پیامبر خدا بنا بر این فاطمه از جنس بشر نیست؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در پاسخ او فرمود: فاطمه علیها السلام حوریه ای از جنس بشر است.

گفتند: ای پیغمبر خدا! چگونه می شود که زهرا حوریّه و انسیّه باشد؟ فرمود: پیش از این که پروردگار متعال، حضرت آدم را خلق نماید، در آن هنگام که ارواح وجود داشتند، فاطمه علیها السلام را از نور خود خلق کرد، و وقتی آدم را آفرید نور فاطمه علیها السلام را بر آدم علیه السلام عرضه نمود.

گفته شد: ای پیامبر خدا! حضرت فاطمه علیها السلام در آن هنگام کجا بود؟ فرمود: نور او در میان یک ظرف در زیر ساق عرش جای داشت. گفتند: ای رسول خدا! غذای وی چه بود؟ فرمود: «تسبیح و تقدیس خدا و لا اله الّا اللَّه گفتن، و حمد خدا را بجای آوردن.

وقتی که پروردگار متعال، آدم را آفرید، مرا از صلب او بیرون نمود، و دوست داشت فاطمه علیها السلام را از صلب من بیرون آرد، پس او را به صورت یک سیب در بهشت در آورد، و


1- روم: 4-5.
2- معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص396؛ تفسیر فرات کوفی، فرات بن إبراهیم کوفی، ص322(با اختلاف کم)؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص4.

ص: 49

جبرئیل آن سیب را نزد من آورد و به من گفت: ای محمّد درود و رحمت و برکات خدا بر تو باد! گفتم: ای دوست من جبرئیل! بر تو باد درود و رحمت خدا و برکات او!

آنگاه جبرئیل گفت: ای محمّد! خدا تو را سلام می رساند، گفتم: سلام از جانب خداست و به سوی او باز خواهد گشت، گفت: ای محمّد، این سیبی است که خدای عزّ و جلّ از بهشت برای تو هدیه فرستاده است، من آن را گرفتم و به سینۀ خود نهادم. جبرئیل گفت: ای محمّد! خداوند جلّ جلاله می فرماید: این سیب را میل نما! چون آن سیب را شکافتم. نوری از آن تابید که من ترسان شدم. گفت: ای پیامبر خدا چرا آن را میل نمی کنی؟ آن را بخور و مهراس! زیرا آن نور بانوئی است که در آسمان «منصوره» و در زمین «فاطمه» نام دارد.

گفتم: ای حبیب من جبرئیل، چرا در آسمان «منصوره» و در زمین «فاطمه» است؟

جبرئیل گفت: بدین سبب در زمین «فاطمه» نامیده شده که شیعیان وی از آتش جهنم باز نگه داشته شده اند و دشمنانش از دوستی و محبّت وی محروم می مانند و در آسمان «منصوره» نامیده شده است که این همان کلام خدای تعالی است که فرموده: (یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ)؛((1)) [در روز (قیامت) مؤمنان به نصرت الهی شادمان می گردند] منظور از این یاری همان نصرتی است که حضرت فاطمه علیها السلام به دوستان خویش خواهد کرد.


1- روم: 4.

ص: 50

ص: 51

منقبت یازدهم: اشتقاق اسم فاطمه علیها السلام از اسم فاطر و فاطم خداوند

قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ قَالَ: «یَا عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ آدَمَ لَمَّا رَأَی النُّورَ سَاطِعاً مِنْ صُلْبِهِ إِذْ کَانَ اللَّهُ نَقَلَ أَشْبَاحَنَا مِنْ ذِرْوَةِ الْعَرْشِ إِلَی ظَهْرِهِ رَأَی النُّورَ وَ لَمْ یَتَبَیَّنِ الْأَشْبَاحَ فَقَالَ: یَا رَبِّ مَا هَذِهِ الْأَنْوَارُ؟

قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: أَنْوَارُ أَشْبَاحٍ نَقَلْتُهُمْ مِنْ أَشْرَفِ بِقَاعِ عَرْشِی إِلَی ظَهْرِکَ وَ لِذَلِکَ أَمَرْتُ الْمَلَائِکَةَ بِالسُّجُودِ لَکَ إِذْ کُنْتَ وِعَاءً لِتِلْکَ الْأَشْبَاحِ فَقَالَ آدَمُ: یَا رَبِّ لَوْ بَیَّنْتَهَا لِی فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی: انْظُرْ یَا آدَمُ إِلَی ذِرْوَةِ الْعَرْشِ فَنَظَرَ آدَمُ علیه السلام وَ وَقَعَ نُورُ أَشْبَاحِنَا مِنْ ظَهْرِ آدَمَ عَلَی ذِرْوَةِ الْعَرْشِ فَانْطَبَعَ فِیهِ صُوَرُ أَشْبَاحِنَا کَمَا یَنْطَبِعُ وَجْهُ الْإِنْسَانِ فِی الْمِرْآةِ الصَّافِیَةِ فَرَأَی أَشْبَاحَنَا فَقَالَ مَا هَذِهِ الْأَشْبَاحُ یَا رَبِّ؟

فَقَالَ: یَا آدَمُ هَذِهِ الْأَشْبَاحُ أَفْضَلُ خَلَائِقِی وَ بَرِیَّاتِی هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا الْحَمِیدُ الْمَحْمُودُ فِی أَفْعَالِی شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِی وَ هَذَا عَلِیٌّ وَ أَنَا الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِی وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ فَاطِمُ أَعْدَائِی عَنْ رَحْمَتِی یَوْمَ فَصْلِ قَضَائِی وَ فَاطِمُ أَوْلِیَائِی عَمَّا یَعْتَرِیهِمْ وَ یَشِینُهُمْ [یَعُرُّهُمْ وَ یُسِیئُهُمْ] فَشَقَقْتُ لَهَا اسْماً مِنِ اسْمِی وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ هَذَا الْحُسَیْنُ [هَذَان الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ]وَ أَنَا الْمُحْسِنُ [وَ] الْمُجْمِلُ شَقَقْتُ لَهُمَا اسْماً [اسمیهما]مِنِ اسْمِی هَؤُلَاءِ خِیَارُ خَلِیقَتِی وَ کِرَامُ بَرِیَّتِی بِهِمْ آخُذُ وَ بِهِمْ أُعْطِی وَ بِهِمْ أُعَاقِبُ وَ بِهِمْ أُثِیبُ فَتَوَّسَلْ إِلَیَّ بِهِمْ.

ص: 52

یَا آدَمُ وَ إِذَا دَهَتْکَ دَاهِیَةٌ فَاجْعَلْهُمْ إِلَیَّ شُفَعَاءَکَ فَإِنِّی آلَیْتُ عَلَی نَفْسِی قَسَماً حَقّاً لَا أُخَیِّبُ بِهِمْ آمِلًا وَ لَا أَرُدُّ بِهِمْ سَائِلًا فَلِذَلِکَ حِینَ زَلَّتْ مِنْهُ الْخَطِیئَةُ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمْ فَتَابَ عَلَیْهِ وَ غَفَرَ لَهُ...».((1))

ترجمه:

حضرت علی بن الحسین علیهما السلام فرمودند: پدرم از پدر خود از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرد که فرمود: ای بندگان خدا، آدم علیه السلام دید نوری از صلب او می درخشد - چون خداوند اشباح ما را از بالای عرش به صلب او منتقل کرده بود- او آن نور را مشاهده کرد اما اشباح را واضح ندید. به خداوند عرض کرد: خدایا این نورها چیست؟

خداوند فرمود: نورِ اشباحی است که از بهترین بقعه های عرشم به صلب تو منتقل کرده ام و به همین جهت ملائکه را دستور دادم به تو سجده نمایند چون تو ظرف و محل برای این اشباح بودی.

آدم علیه السلام گفت: پروردگارا، ای کاش این اشباح را برایم آشکار نمایی.

خداوند فرمود: آدم! نگاه کن به بالای عرش. آدم علیه السلام نگاه کرد؛ نور اشباح ما از صلب آدم به بالای عرش افتاد و صورتِ اشباح ما در عرش نقش بست مثل آینۀ صاف که در آن چهره انسان نقش می بندد. او اشباح ما را مشاهده کرد و عرض کرد: خدایا، این شبح ها چیست؟

خداوند فرمود: این اشباح، بهترین خلق من هستند؛ این محمّد است و من حمید


1- تفسیر امام عسکری علیه السلام، ص219- 221؛ مسائل العکبریه، شیخ مفید، ص28؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص275؛ تأویل الآیات، استر آبادی، ج1، ص44 - 45؛ تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج1، ص115 - 116؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج1، ص196 - 197؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج4، ص178 - 179؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج26، ص326 -328 و ج11، ص150 - 151؛ تفسیر کنز الدقائق، شیخ محمد قمی مشهدی، ج1، ص376 - 378. منبع اهل تسنن: ینابیع المودة، قندوزی، ج1، ص289.

ص: 53

محمود [ستایش شده] در افعالم هستم. یک اسم از اسمهای خود برای او جدا کرده ام و این علی است و من علی عظیم هستم اسمی از نام های خود برای او جدا کرده ام و این فاطمه علیها السلام است و من فاطر آسمان ها و زمین هایم و جدا کننده دشمنان خود از رحمتم در روز قیامت و جداکننده دوستانم از عیب هایی که بر آنها عارض می گردد. برای او یک اسم از اسم های خود جدا کردم و این حسن و این حسین است و من محسن نیکوکارم یک اسم از اسم های خود برای آن دو جدا کرده ام. این ها بهترین مخلوق من و کریمان از خلق من هستند. به وسیلۀ آن ها [نعمت ها را] باز پس می گیرم و به وسیلۀ آن ها می بخشم و به آن ها کیفر می کنم و به وسیله آن ها ثواب می دهم. ای آدم! به وسیلۀ آنها به من توسل کن

ای آدم! هر گاه ناراحتی بزرگی به تو رسید آن ها را شفیع خود [در نزد من] قرار بده. من سوگند یاد کرده ام بر خود سوگندی حق که کسی که به واسطۀ ایشان امیدی داشته باشد ناامید نکنم و کسی که به واسطۀ ایشان از من درخواستی نماید رد نکنم به همین جهت وقتی از آدم علیه السلام لغزشی سر زد خدا را به واسطه آن ها خواند و خدا توبۀ او را پذیرفت و او را بخشید. ((1))


1- عَنْ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَی آدَمَ أَبَا الْبَشَرِ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ الْتَفَتَ إِلَی یَمْنَةِ الْعَرْشِ فَإِذَا فِی النُّورِ خَمْسَةُ أَشْبَاحٍ سُجَّداً وَ رُکَّعاً. قَالَ آدَمُ: یَا رَبِّ هَلْ خَلَقْتَ أَحَداً مِنْ طِینٍ قَبْلِی؟ قَالَ: لَا یَا آدَمُ. قَالَ: فَمَنْ هَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ الْأَشْبَاحِ الَّذِینَ أَرَاهُمْ فِی هَیْئَتِی وَ صُورَتِی؟ قَالَ: هَؤُلَاءِ خَمْسَةٌ مِنْ وُلْدِکَ لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُکَ. هَؤُلَاءِ خَمْسَةٌ شَقَقْتُ لَهُمْ خَمْسَةَ أَسْمَاء مِنْ أَسْمَائِی لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُ الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لاَ الْعَرْشَ وَ لَا الْکُرْسِیَّ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْضَ وَ لَا الْمَلَائِکَةَ وَ لَا الْإِنْسَ وَ لَا الْجِنَّ؛ فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا الْعَالِی وَ هَذَا عَلِیٌّ وَ أَنَا الْفَاطِرُ وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا الْإِحْسَانِ وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ أَنَا الْمُحْسِنُ وَ هَذَا الْحُسَیْنُ. آلَیْتُ عَلَی نَفْسِی أَنَّهُ لَا یَأْتِینِی أَحَدٌ وَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ مَحَبَّةِ أَحَدِهِمْ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ جَنَّتِی وَ آلَیْتُ بِعِزَّتِی أَنَّهُ لَا یَأْتِینِی أَحَدٌ بِمِثْقَالِ ذَرَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنَ بُغْضِ أَحَدِهِمْ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ نَارِی وَ لَا أُبَالِی. یَا آدَمُ، هَؤُلَاءِ صَفْوَتِی مِنْ خَلْقِی بِهِمْ أَنجیهِم وَ بِهِمْ أَهْلَکُهُمْ فَإِذَا کَانَ لَکَ إِلَیَّ حَاجَةٌ فَبِهؤُلاءِ تَوَسَّل. فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: نَحْنُ سَفِینَةُ النَّجَاةِ مَنْ تَعَلَّقَ بِهَا نَجَا وَ مَنْ حَادَّ عَنْهَا هَلَکَ فَمَنْ کَانَ لَهُ إِلَی اللَّهِ حَاجَةٌ فَلْیَسْأَلْ بِنَا أَهْلِ الْبَیْتِ»؛ از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: زمانی که خداوند تعالی آدم ابوالبشر را آفرید و از روح خود در او دمید آدم توجهی به سمت راست عرش کرد. او پنج شبح نوری مشاهده کرد که در حال سجده و رکوع بودند. آدم به خداوند عرض کرد: خداوندا، آیا کسی را قبل از من از خاک آفریده بودی؟ خداوند فرمود: نه. آدم علیه السلام گفت: این پنج شبح که در شکل و ظاهر من هستند کیستند؟ خداوند فرمود: اینان پنج تن از فرزندان تو هستند که اگر نبودند تو را نیز نمی آفریدم. برای این پنج تن از پنج نام خود نامی جدا کرده ام. اگر اینها نبودند بهشت و جهنم و عرش و کرسی و آسمان و زمین و ملائک و انسانها و اجنّه را خلق نمی کردم. من محمودم و این محمد صلی الله علیه و آله است. من عالی هستم و این علیست. من فاطرم و این فاطمه علیها السلام است. من احسانم و این حسن علیه السلام است و من محسنم و این حسین علیه السلام است. به جان خودم سوگند هرکس به اندازۀ ذره ای از محبت اینها در قلبش داشته باشد وارد بهشت می کنم. سوگند به جانم، اگر کسی به اندازۀ ارزنی بغض و کینه نسبت به آنان داشته باشد او را وارد آتش می کنم و باکی از این کار ندارم. ای آدم، اینان بندگان برگزیدۀ من هستند که نجات و هلاک الهی به واسطۀ آنهاست. اگر حاجتی به درگاه ما داشتی به آنان متوسل شو. پیامبر در ادامه فرمود: ما کشتی نجاتیم که اگر کسی بر آن سوار شود نجات یابد و هرکس منحرف شود هلاک گردد. اگر کسی حاجتی از خدا داشته باشد به وسیلۀ ما اهل بیت درخواست کند. منبع اهل تسنن: فرائد السمطین، جوینی، ج1، ص36. اشتقاق اسم فاطمه علیها السلام از اسم فاطر خدا با این عبارت «أنا الفاطر و هذه فاطمه» در این منابع آمده است: علل الشرایع، شیخ صدوق، ج1، ص135؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج2، ص501؛ دلائل الامامه، طبری، ص448؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج15، ص15؛ قصص الانبیاء، قطب راوندی، ص48؛ در النظیم، یوسف بن حاتم عاملی، ص763؛ منابع اهل تسنن: مناقب، ابن مغازلی، مخطوط (بنابر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی، ج9، ص105) عسل المصفی، عاصمی، ج2، ص364؛ نزهة المجالس، صفوری شافعی، ج2، ص230 (بنابر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی، ج9، ص260)؛

ص: 54

ص: 55

منقبت دوازدهم: حجّت خدا در غیب

«عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ آبَائِهِ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ)، قَالُوا: لَمَّا بَلَغَ فَاطِمَةَ علیها السلام إِجْمَاعُ أَبِی بَکْرٍ عَلَی مَنْعِهَا فَدَکَ، وَ انْصَرَفَ عَامِلُهَا مِنْهَا، لَاثَتْ خِمَارَهَا، ثُمَّ أَقْبَلَتْ فِی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا، تَطَأُ ذُیُولَهَا، مَا تَخْرِمُ مِشْیَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّی دَخَلَتْ عَلَی أَبِی بَکْرٍ، وَ قَدْ حَفَّلَ حَوْلَهُ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ، فَنِیطَتْ دُونَهَا مُلَاءَةٌ، ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّةً أَجْهَشَ لَهَا الْقَوْمُ بِالْبُکَاءِ، ثُمَّ أمْهَلَتْ حَتَّی هَدَأَتْ فَوْرَتُهُمْ، وَ سَکَنَتْ رَوْعَتُهُمْ، وَ افْتَتَحَتِ الْکَلَامَ، فَقَالَتْ: ... فَاحْمَدُوا اللَّهَ الَّذِی بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ ابْتَغَی مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ، فَنَحْنُ وَسِیلَتُهُ فِی خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ آلُ رَسُولِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّةُ غَیْبِهِ [حُجَّتُهُ فِی غَیْبِهِ]، وَ نَحنُ خَاصَّتُه، وَ مَحَلُّ قُدسِه، وَ وَرَثَةُ أَنْبِیَائِهِ». ثُمَّ قَالَتْ: «أَنَا فَاطِمَةُ وَ أَبِی مُحَمَّد صلی الله علیه و آله [ابنَةُ مُحَمَّد]...» (1)

ترجمه:

زید بن علی از آباء طاهرینش علیهم السلام روایت می نماید: هنگامی که به حضرت زهرا علیها السلام


1- دلائل الامامة، طبری شیعی، ص111- 113؛ شرح نهج البلاغة، ابن میثم بحرانی، ج5، ص105. منابع اهل تسنن: سقیفة و فدک، جوهری، ص100؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج16، ص211(ابن ابی الحدید به این طریق نیز آورده: عن جابر الجعفی عن أبی جعفر محمد بن علی علیه السلام).

ص: 56

خبر رسید که ابوبکر او را از فدک منع کرده [و آن را غصب نموده است] و عامل آن حضرت از فدک بیرون شده چادر خویش را بر سر کرد و با جمعی از زنان قومش حرکت کرد - در حالی که چادر آن حضرت بر زمین کشیده می شد و همانند رسول خدا صلی الله علیه و آله گام بر می داشتند- تا بر ابوبکر وارد شدند و اطراف او را مهاجرین و انصار گرفته بودند. پارچه ای در مقابل حضرت کشیده شد و آن بانو ناله ای کردند که همۀ آن گروه به گریه افتادند. پس اندکی درنگ فرمود تا صدای جوشش جمعیت، خاموش شد و اضطرابشان آرام گشت.

آنگاه کلام را آغاز نمود و فرمود: ...سپاسگزار باشید خدایی را که به عظمت و نورش، اهل آسمانها و زمین، وسیله ای به سوی او طلب کردند و ما وسیلۀ خدا در مخلوقاتش و آل رسول و حجّت خدا برای غیبش هستیم و ما خاصّان خدا و محل قُدس او و وارثان انبیائیم. سپس فرمود: من فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله هستم...

ص: 57

منقبت سیزدهم: حجّت خدا بر خلق

«عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: أَنَّهُ جَاءَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّکَ تُدْعَی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَمَنْ أَمَّرَکَ عَلَیْهِمْ؟ قَالَ علیه السلام: اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ أَمَّرَنِی عَلَیْهِمْ. فَجَاءَ الرَّجُلُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیَصْدُقُ عَلِیٌّ فِیمَا یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ أَمَّرَهُ عَلَی خَلْقِهِ؟ فَغَضِبَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِوَلَایَةٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَقَدَهَا لَهُ فَوْقَ عَرْشِهِ وَ أَشْهَدَ عَلَی ذَلِکَ مَلَائِکَتَهُ. إِنَّ عَلِیّاً خَلِیفَةُ اللَّهِ وَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ إِنَّهُ لَإِمَامُ الْمُسْلِمِینَ طَاعَتُهُ مَقْرُونَةٌ بِطَاعَةِ اللَّهِ وَ مَعْصِیَتُهُ مَقْرُونَةٌ بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ فَمَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ جَهِلَنِی وَ مَنْ عَرَفَهُ فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ أَنْکَرَ إِمَامَتَهُ فَقَدْ أَنْکَرَ نُبُوَّتِی وَ مَنْ جَحَدَ إِمْرَتَهُ فَقَدْ جَحَدَ رِسَالَتِی وَ مَنْ دَفَعَ فَضْلَهُ فَقَدْ تَنْقُصُنِی وَ مَنْ قَاتَلَهُ فَقَدْ قَاتَلَنِی وَ مَنْ سَبَّهُ فَقَدْ سَبَّنِی لِأَنَّهُ مِنِّی خُلِقَ مِنْ طِینَتِی وَ هُوَ زَوْجُ فَاطِمَةَ ابْنَتِی وَ أَبُو وَلَدَیَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ.

ثُمَّ قَالَ صلی الله علیه و آله: أَنَا وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ أَعْدَاؤُنَا أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ أَوْلِیَاؤُنَا أَوْلِیَاءُ اللَّهِ.» ((1))


1- امالی، شیخ صدوق، ص194؛ بشارة المصطفی، محمد بن أبی القاسم طبری، ص50؛ تحصین، سید ابن طاووس، ص535؛ صراط المستقیم، علی بن یونس عاملی، ج2، ص126؛ مشارق أنوار الیقین، حافظ رجب برسی، ص82؛ إثبات الهداة، حر عاملی، ج 2، ص102؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج36، ص227.

ص: 58

ترجمه:

مردی خدمت حضرت علی علیه السلام آمد و عرض کرد: به شما امیرالمؤمنین علیه السلام گویند؛ چه کسی تو را بر مؤمنان امیر کرده است؟ حضرت علیه السلام فرمودند: خدای جلّ جلاله مرا امیر آنها کرده است.

آن شخص نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول اللَّه، علی علیه السلام راست می گوید که خدا او را امیر بر خلق کرده است؟

پیامبر صلی الله علیه و آله با خشم فرمود: به راستی که علی علیه السلام به ولایتِ خدای عز و جل امیر بر خلق است و خداوند از بالای عرش خود آن را برای علی علیه السلام منعقد نمود و ملائکه را گواه گرفت که علی علیه السلام خلیفه و حجت خدا و امام مسلمانان است. طاعتش همان طاعت خدا و نافرمانیش، نافرمانی خداست. هر کس او را نشناسد مرا نشناخته و هر کس او را بشناسد مرا شناخته است. هر کس منکر امامت اوست منکر نبوت من است و هر کس امیر بودن او را انکار کند رسالت مرا انکار کرده است. هر کس فضل او را قبول نکند مرا کوچک کرده و هر کس با او نبرد کند با من به نبرد پرداخته است و هر که او را دشنام دهد مرا دشنام داده است؛ زیرا او از من است و از گِل وجود من خلق شده است. او شوهر فاطمه علیها السلام دخترم و پدر دو فرزندم حسن و حسین علیهما السلام است.

حضرت صلی الله علیه و آله در ادامه فرمود: من و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام و نُه فرزند حسین علیه السلام حجتهای خدا بر خلقیم. دشمنانمان دشمنان خدا و دوستانمان دوستان خدایند. (1)

تذکر: رجوع شود به منقبت: 32


1- همچنین: «أَخْبَرَنَا أَیْضاً أَبُو جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَلَوِیِّ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ[الجعفی] عَنْ أَبِی الزُّبَیْرِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ عَلِیّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ أَبْنَاءه[اِبنَیه] حُجَجَ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِی أُمَّتِی مَنِ اهْتَدَی بِهِمْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ.» جابر بن عبد اللَّه انصاری می گوید؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خدای سبحان، علی علیه السلام و همسر و فرزندانش را حجّت های خود بر مردم قرار داده است و آنان در های علم برای امّت من هستند. هر کسی در جست و جوی هدایت توسط آنان باشد به صراط مستقیم هدایت می یابد. منبع اهل تسنن: شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج1، ص76. همچنین: «عن عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام: لَقَدْ هَمَمْتُ بِتَزْوِیجِ فَاطِمَةَ علیها السلام ابْنَةَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله حِیناً وَ لَمْ أَتَجَرَّأْ أَنْ أَذْکُرَ ذَلِکَ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ... ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَلَکاً مِنْ مَلَائِکَةِ الْجَنَّةِ یُقَالُ لَهُ رَاحِیلُ وَ لَیْسَ فِی الْمَلَائِکَةِ أَبْلَغُ مِنْهُ فَخَطَبَ بِخُطْبَةٍ لَمْ یَخْطُبْ بِمِثْلِهَا أَهْلُ السَّمَاءِ وَ لَا أَهْلُ الْأَرْضِ ثُمَّ أَمَرَ مُنَادِیاً فَنَادَی أَلَا یَا مَلَائِکَتِی وَ سُکَّانَ جَنَّتِی بَارِکُوا عَلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام حَبِیبِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَإِنِّی قَدْ بَارَکْتُ عَلَیْهِمَا فَقَالَ رَاحِیلُ: یَا رَبِّ وَ مَا بَرَکَتُکَ عَلَیْهِمَا أَکْثَرَ مِمَّا رَأَیْنَا لَهُمَا فِی جِنَانِکَ وَ دَارِکَ؟ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: یَا رَاحِیلُ إِنَّ مِنْ بَرَکَتِی عَلَیْهِمَا أَنِّی أَجْمَعُهُمَا عَلَی مَحَبَّتِی وَ أَجْعَلُهُمَا حُجَّتِی عَلَی خَلْقِی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأَخْلُقَنَّ مِنْهُمَا خَلْقاً وَ لَأُنْشِئَنَّ مِنْهُمَا ذُرِّیَّةً أَجْعَلُهُمْ خُزَّانِی فِی أَرْضِی وَ مَعَادِنَ لِحُکْمِی بِهِمْ أَحْتَجُّ عَلَی خَلْقِی بَعْدَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ...» امام رضا علیه السلام فرمود: پدرم از پدرش جعفر بن محمّد و آن حضرت از پدر خود از جدّ بزرگوار خویش نقل فرمود که: [در امر ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام]... خداوند تبارک و تعالی به ملکی از ملائک بهشت به نام راحیل- که در بلاغت، هیچ یک از ملائکه به پای او نمی رسند- امر فرمود که خطبه بخواند. او نیز خطبه ای خواند که اهل آسمان و زمین چنین خطبه ای نیاورده بودند. سپس به یک منادی دستور داد تا چنین جار بزند: ای ملائک من و ای ساکنین بهشت من! به علیّ بن ابی طالب حبیب محمّد، و فاطمه دختر محمّد تبریک بگویید. من برای آنان خیر و برکت قرار دادم. راحیل گفت: برکت تو بر آن دو بیشتر از آنچه ما در بهشت و منزلت برای آنان مشاهده کردیم چیست؟ خداوند فرمود: ای راحیل! از جمله برکت من بر آن دو این است که آنان را بر محبّت خودم، با هم همراه می کنم و حجّت خود بر مردم قرار می دهم، و قسم به عزّت و جلالم که به آنان فرزندانی می دهم که در زمین، گنجینه داران و معادن حکمت خواهند بود. بعد از پیامبران، آنان را حجّت بر مردم قرار می دهم. امالی، شیخ صدوق، ص654؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج1، ص202؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص145؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص237؛ تسلیة المجالس، کرکی حائری، ج 1، ص518؛ جواهر السنیه، حر عاملی، ص234؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص103.

ص: 59

ص: 60

ص: 61

بخش سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله

اشاره

ص: 62

ص: 63

منقبت چهاردهم: اَنت منّی و اَنا منک

عَنِ الصَّادق علیه السلام: قَالَت فَاطِمَة علیها السلام: لَمَّانَزَلَتْ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: (لاَ تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا)((1)) قَالَتْ فَاطِمَةُ فتهیَّبْتُ [هبت] النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله أَنْ أَقُولَ لَهُ: یَا أَبَتِ فَجَعَلْتُ أَقُولُ لَهُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَقْبَلَ عَلَیَّ فَقَالَ لِی: یَا بُنَیَّةُ لَمْ تَنْزِلْ فِیکِ وَ لاَ فِی أَهْلِکِ منْ قَبْلُ [وَ لَا فِی أَهْلِکِ وَ لَا فِی نَسْلِک] أَنْتِ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکِ وَ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی أَهْلِ الْجَفَاءِ[وَ الْغِلْظَةِ مِنْ قُرَیْش] وَ الْبَذَخِ وَ الْکِبْرِ قُولِی: یَا أَبَتِ فَإِنَّهُ أحیی لِلْقَلْبِ وَ أَرْضَی لِلرَّبِّ. ثُمَّ قَبَّلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله جَبْهَتِی وَ مَسَحَنِی بِرِیقِهِ فَمَا احْتَجْتُ إِلَی طِیبٍ بَعْدَهُ. (2)

ترجمه:

امام صادق علیه السلام از حضرت زهرا علیها السلام روایت می فرمایند که ایشان فرمودند: چون آیۀ (لاَ تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا) [«آن چنان که یکدیگر را صدا


1- النور: 63.
2- دُر النظیم، عاملی، ص462؛ کشف الیقین، علامه حلی، ص354؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج4، ص104. و با اختلاف کم: مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص102؛ تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج3، ص451؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص33. منبع اهل تسنن: مناقب علی بن أبی طالب، ابن المغازلی، ص285.

ص: 64

می زنید پیامبر صلی الله علیه و آله را صدا مزنید»] بر پیامبر نازل شد، به دلیل مراعات عظمت پیامبر صلی الله علیه و آله، من نیز او را «پدر» صدا نکردم و او را «رسول الله» می خواندم.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله [چون تغییر رویه را در من مشاهده نمود] به من رو کرد و فرمود: ای دخترم! این آیه در مورد تو و اهل تو نازل نشده است. تو از منی و من از تو هستم؛ بلکه این آیه در مورد جفاکاران و متکبران فرود آمده است. تو مرا «پدر» صدا بزن چراکه این کلام، قلب مرا بیشتر زنده می کند و پروردگار را راضی تر می نماید.

آنگاه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پیشانیم را بوسید و آب دهانش را به رویم کشید که از آن پس به [استعمال] بوی خوش نیازمند نگردیدم.

ص: 65

منقبت پانزدهم: نور چشم پیامبر صلی الله علیه و آله و ثمرۀ قلب آن حضرت

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ جَالِساً إِذْ أَقْبَلَ الْحَسَنُ علیه السلام فَلَمَّا رَآهُ بَکَی ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّ فَمَا زَالَ یُدْنِیهِ حَتَّی أَجْلَسَهُ عَلَی فَخِذِهِ الْأَیْمَنِ ثُمَّ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَلَمَّا رَآهُ بَکَی ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّ فَمَا زَالَ یُدْنِیهِ حَتَّی أَجْلَسَهُ عَلَی فَخِذِهِ الْأَیْسَرِ ثُمَّ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام فَلَمَّا رَآهَا بَکَی ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّةُ فَمَا زَالَ یُدْنِیهَا حَتَّی أَجْلَسَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام فَلَمَّا رَآهُ بَکَی ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا أَخِی فَمَا زَالَ یُدْنِیهِ حَتَّی أَجْلَسَهُ إِلَی جَنْبِهِ الْأَیْمَنِ فَقَالَ لَهُ أَصْحَابُهُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا تَرَی أَحَداً مِنْ هَؤُلَاءِ إِلَّا بَکَیْتَ أَ وَ مَا فِیهِمْ مَنْ تُسَرُّ بِرُؤْیَتِهِ؟

فَقَالَ صلی الله علیه و آله: وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ اصْطَفَانِی عَلَی جَمِیعِ الْبَرِیَّةِ إِنِّی وَ إِیَّاهُمْ لَأَکْرَمُ الْخَلْقِ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ نَسَمَةٌ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْهُمْ.

أَمَّا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام فَإِنَّهُ أَخِی وَ شَفِیقِی وَ صَاحِبُ الْأَمْرِ بَعْدِی وَ صَاحِبُ لِوَائِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ صَاحِبُ حَوْضِی وَ شَفَاعَتِی وَ هُوَ مَوْلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ قَائِدُ کُلِّ تَقِیٍّ وَ هُوَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی عَلَی أُمَّتِی فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَمَاتِی مُحِبُّهُ مُحِبِّی وَ مُبْغِضُهُ مُبْغِضِی وَ بِوَلَایَتِهِ صَارَتْ أُمَّتِی مَرْحُومَةً وَ بَعْدَ وَفَاتِی صَارَتْ بِالْمُخَالَفَةِ لَهُ مَلْعُونَةً فَإِنِّی

ص: 66

بَکَیْتُ حِینَ أَقْبَلَ لِأَنِّی ذَکَرْتُ غَدْرَ الْأُمَّةِ بِهِ بَعْدِی حَتَّی إِنَّهُ لَیُزَالُ عَنْ مَقْعَدِی وَ قَدْ جَعَلَهُ اللَّهُ بَعْدِی لَهُ ثُمَّ لَا یَزَالُ الْأَمْرُ بِهِ حَتَّی یُضْرَبَ عَلَی قَرْنِهِ ضَرْبَةً تُخْضَبُ مِنْهَا لِحْیَتُهُ فِی أَفْضَلِ الشُّهُورِ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ.

وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ علیها السلام فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ. مَتَی قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ کَمَا یَظْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَی أَمَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَی عِبَادَتِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ.

وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ کُسِرَ جَنْبُهَا [وَ کُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاث فَلَا تَزَالُ بَعْدِی مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً بَاکِیَة... ((1))

ترجمه:

ابن عباس گوید: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود که حسن علیه السلام آمد. پیامبر با دیدن او گریست و فرمود نزد من بیا، نزد من بیا، ای پسرم و او را به خود نزدیک نمود تا بر زانوی


1- امالی، شیخ صدوق، ص174 - 175؛ بشارة المصطفی، طبری، ص305 - 306؛ فضائل، ابن شاذان، ص8 - 9؛ تفسیر روض الجنان، شیخ ابوالفتوح رازی، ج4، ص317 - 318 (شیخ ابو الفتوح بخشی از روایت را نقل کرده)؛ طرف من الأنباء، ابن طاووس، ص413؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ج2، ص295؛محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص196؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج1، ص170 - 171. منبع اهل تسنن: فرائد السمطین، جوینی شافعی، ج 2، ص34.

ص: 67

راستش نشانید. سپس حسین علیه السلام آمد و پیامبر صلی الله علیه و آله با دیدن او نیز گریست و فرمود: نزد من بیا، نزد من بیا، پسر جانم و او را هم نزدیک نمود تا بر زانوی چپ خود نشانید. سپس فاطمه علیها السلام آمد و آن حضرت صلی الله علیه و آله تا او را دید گریست و فرمود: نزد من بیا، نزد من بیا، دخترم و او را هم به خود نزدیک نمود تا برابر خود نشانید و سپس امیر المؤمنین علیه السلام آمد. پیامبر صلی الله علیه و آله با دیدن علی علیه السلام گریست و فرمود: نزد من بیا، نزد من بیا، ای برادرم و او را رسول اللَّه صلی الله علیه و آله هر کدام را دیدی گریستی! آیا در ایشان کسی نیست تا از دیدنش شاد گردی؟

حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به آنکه مرا به حق [به عنوانِ] نبیّ و بشارت دهنده و ترساننده بر انگیخت و بر همۀ مردم برگزید، من و اینها گرامی ترین مخلوقات نزد خداییم و روی زمین کسی نیست که نزد من محبوبتر از اینها باشد.

اما علی بن ابی طالب علیهما السلام برادر و شفیق و صاحب امر من پس از من است. او صاحب لواء من در دنیا و آخرت و صاحب حوض من و شفاعت من است. او مولای هر مؤمن و پیشوای هر متقی است. او وصیّ و خلیفۀ من بر امتم در زندگی و پس از رحلتم است. دوستش دوست من و دشمنش دشمن من است امتم به ولایت او مورد رحمت الهی قرار گرفته اند و به سبب مخالفت با او بعد از وفاتم از رحمت خدا دور و مورد لعن الهی قرار گرفته اند. زمانی که علی علیه السلام آمد گریستم چون یادم آمد که پس از من امتم با او نیرنگ می کنند و او را از مَسندم بر می دارند در حالی که خدا آن را پس از من برای او مقرر کرده و سپس همواره گرفتاری کشد تا ضربتی به سرش زنند که محاسنش از آن خضاب شود در بهترین ماه که ماه رمضان است و در آن قرآن نازل شده برای هدایت مردم و و به عنوان گواهی بر هدایت و جدائی حق و باطل.

و اما دخترم فاطمه علیها السلام بانوی زنان جهانیان است از اولین و آخرین و پارۀ وجود من و نور دیده و میوه دل و روح من است که درون من جای دارد و او حوراء انسیه است. هر وقت در محراب خود برابر پروردگارش جل جلاله بایستد نورش به فرشتگان آسمان

ص: 68

بتابد همانطور که نور ستارگان بر زمین بتابد و خدای عز و جل به فرشتگانش فرماید: فرشتگانم ببینید کنیزم فاطمه را که در برابرم ایستاده و دلش از ترسم می لرزد و دل به عبادتم داده است. گواه باشید که شیعیانش را از آتش امان دادم.

سپس پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر گاه زهرا علیها السلام را مشاهده می کنم. آن ستم هایی به یادم می آید که بعد از من در حقّ او خواهد شد. گویا می بینم که ذلّت، داخل خانۀ وی شده است. احترامش از دست رفته است و حقّش را غصب کرده اند و از دریافت ارث خود ممنوع شده است. پهلوی او را شکسته اند و جنین وی را سقط شده می بینم در حالی که او فریاد می زند: وا محمّداه! ولی کسی به دادش نمی رسد. استغاثه می کند ولی کسی به فریادش نخواهد رسید. لذا بعد از من دائما محزون، غصّه دار و گریان خواهد بود...

ص: 69

منقبت شانزدهم: پارۀ وجود پیامبر صلی الله علیه و آله

إنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ: «فَاطِمَةُ[علیها السلام] بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی». (1)

ترجمه:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: فاطمه علیها السلام پارۀ وجود من است و هر کس او را به غضب در آورد مرا به غضب در آورده است.


1- صحیح بخاری، بخاری، ج4، ص210 و 219؛ عمدة القاری، عینی، ج16، ص223؛ مصنف، ابن أبی شیبة کوفی، ج7، ص526؛ آحاد و المثانی، ضحاک، ج5، ص361؛ سنن الکبری، نسائی، ج5، ص97؛ خصائص أمیرالمؤمنین علیه السلام، نسائی، ص121؛ فضائل الصحابة، نسائی، ص78؛ معجم الکبیر، طبرانی، ج22، ص404؛ جامع الصغیر، جلال الدین سیوطی، ج2، ص208؛ کنز العمال، متقی هندی، ج12، ص108 و همچنین به همین مضمون: ج12، ص112؛ و در نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص176، با این عبارت آمده: »فاطمة بضعة منی فمن أغضبها فقد أغضبنی» و نیز در تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج3، ص156 با این عبارت آمده: «فاطمة[علیها السلام] بضعة منی یؤذینی ما أذاها و یغضبنی ما أغضبها». این روایت در منابع شیعه نیز ذکر شده: مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص112؛ طرائف، سیدبن طاووس، ص262؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج29، ص236. همچنین: قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: «إِنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام بَضْعَةٌ مِنِّی، وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ، یَسُوؤُنِی مَا سَاءَهَا، وَ یَسُرُّنِی مَا سَرَّهَا» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود که: فاطمه علیها السلام پاره وجود من است و او روح من است در میان دو پهلویم، مرا بد می آید آنچه او را بد آید و مرا مسرور می دارد آنچه او را مسرور دارد. اعتقادات، شیخ صدوق، ص105؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج27، ص63. همچنین: سَعْدُ بْنُ أَبِی وَ قَّاصٍ سَمِعْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: «فَاطِمَةُ علیها السلام بَضْعَةٌ مِنِّی مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَاءَهَا فَقَدْ سَاءَنِی فَاطِمَةُ أَعَزُّ الْبَرِیَّةِ عَلَیَّ» سعد بن ابی وقاص نقل می کند که گفت: از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شنیدم می فرمود: فاطمه علیها السلام پاره ای از وجود من است، هر کس او را خوشنود نماید مرا خوشنود نموده و هر کس وی را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است. فاطمه علیها السلام نزد من عزیزترین مردم است. امالی، شیخ مفید، ص259- 260؛ امالی، شیخ طوسی، ص24؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص112؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص240؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص39. همچنین: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «فَاطِمَةُ مُضْغَةٌ مِنِّی، یَقْبِضُنِی مَا قَبَضَهَا [مَا یَقْبِضُهَا] و یَبْسُطُنِی ما بَسَطَهَا [مَا یَبْسُطُهَا]» رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: فاطمه علیها السلام قطعه ای از گوشت بدن من است، آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده، و آنچه وی را شادمان نماید مرا شادمان نموده است. منابع اهل تسنن: مسند احمد، احمد بن حنبل، ج4، ص323؛ سنن الکبری، بیهقی، ج7، ص64؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج58، ص159؛ عمدة القاری، عینی، ج16، ص231.

ص: 70

ص: 71

منقبت هفدهم: شاخه و شعبه ای از پیامبر صلی الله علیه و آله

إنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ شِجْنَةٌ مِنِّی یَقْبِضُنِی مَا یَقْبِضُهَا وَ یَبْسُطُنِی مَا یَبْسُطُهَا». (1)

ترجمه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: همانا فاطمه علیها السلام شعبه و بخشی از وجود من است. آنچه او


1- مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص112؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص39؛ الغدیر، علامه امینی، ج7، ص232. منابع اهل تسنن: (آخر حدیث را این گونه آوردند: یَبْسُطُنِی مَا یَبْسُطُهَا وَ یَقْبِضُنِی مَا یَقْبِضُهَا). مسند أحمد، أحمد بن حنبل، ج4، ص332؛ آحاد و المثانی، ضحاک، ج5، ص362؛ معجم الکبیر، طبرانی، ج20، ص26 و ج22، ص405؛ مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص154- 155 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه) و (تعلیق الذهبی فی التلخیص: صحیحٌ)؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج70، ص21؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج2، ص132؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص203؛ کنز العمال، متقی هندی، ج12، ص111؛ نزهة النظر، عادل عبد الرحمن بدری، ص434. همچنین: عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: إِنَ فَاطِمَةَ شِجْنَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا وَ یَسُرُّنِی مَا یَسُرُّهَا» ابن عبّاس گوید: پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه علیها السلام شعبه و بخشی از وجود من است، آزرده می سازد مرا آنچه او را آزرده می سازد، و شادمان می کند مرا آنچه او را شادمان می نماید.معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص303؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص26 و ج71، ص95. و همچنین: عَنْهُ [عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام] قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّ فَاطِمَةَ شَجْنَةٌ مِنِّی یُسْخِطُنِی مَا أَسْخَطَهَا وَ یُرْضِینِی مَا أَرْضَاهَا» رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه علیها السلام پاره ای از وجود من است، پس هر که او را به غضب آورد مرا غضبناک نموده و هر که او را خشنود نماید مرا خشنود نموده است. کشف الغمه، اربلی، ج2، ص95؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص54؛ خصائص فاطمیه، کجوری، ج2، ص466. و همچنین: عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ علیه السلام، قَالَ: «لَمَّا وُلِّیَ عُمَرُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِیزِ أَعْطَانَا عَطَایَا عَظِیمَةً. قَالَ: فَدَخَلَ عَلَیْهِ أَخُوهُ فَقَالَ لَهُ: إِنَّ بَنِی أُمَیَّةَ لَا تَرْضَی مِنْکَ بِأَنْ تُفَضِّلَ بَنِی فَاطِمَةَ علیها السلام عَلَیْهِمْ فَقَالَ: أُفَضِّلُهُمْ لِأَنِّی سَمِعْتُ حَتَّی لَا أُبَالِی أَنْ أَسْمَعَ أَوْ لَا أَسْمَعُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ یَقُولُ: إِنَّمَا فَاطِمَةُ شَجْنَةٌ مِنِّی، یَسُرُّنِی مَا سَرَّهَا [أسَرَّهَا] وَ یَسُوؤُنِی مَا سَاءَهَا، فَأَنَا أَتْبَعُ سُرُورَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَتَّقِی مَسَاءَتَه» قرب الاسناد، حمیری قمی، ص112، ص113؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج46، ص320.

ص: 72

را ناراحت کند مرا ناراحت می کند و آنچه وی را خوشحال نماید مرا خوشحال می نماید.

ص: 73

منقبت هجدهم: عنصر درخت رسالت و امامت

عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِیرِ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: (کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها)((1)) فَقَالَ علیه السلام: الشَّجَرَةُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نَسَبُهُ ثَابِتٌ فِی بَنِی هَاشِمٍ وَ فَرْعُ الشَّجَرَةِ عَلِیٌّ علیه السلام وَ عُنْصُرُ الشَّجَرَةِ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ أَغْصَانُهَا الْأَئِمَّةُ علیهم السلام وَ وَرَقُهَا الشِّیعَةُ وَ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ لَیَمُوتُ فَتَسْقُطُ مِنْهَا وَرَقَةٌ وَ إِنَّ الْمَوْلُودَ مِنْهُمْ لَیُولَدُ فَتُورِقُ وَرَقَةً.»((2))

ترجمه:

سلّام بن مستنیر می گوید: از امام باقر علیه السلام سؤال کردم دربارۀ قول خداوند متعال که می فرماید: (کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها)[مانند درختی پاک است که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است و در


1- ابراهیم(14): 24.
2- بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، ص79؛ تفسیر جوامع الجامع، شیخ طبرسی، ج2، ص281؛ تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج6، ص74؛ تأویل الآیات، استر آبادی، ج1، ص242؛ مجمع البحرین، طریحی، ج3، ص343؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج3، ص297؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج9، ص217 - 218 و ج24، ص138.

ص: 74

هر زمان به اذن پروردگارش میوه می دهد]. امام باقر علیه السلام فرمودند: آن درخت، رسول الله صلی الله علیه و آله است که نسب آن حضرت در بنی هاشم ثابت است و تنۀ درخت، علی علیه السلام و ریشۀ آن فاطمه علیها السلام و شاخه هایش ائمه علیهم السلام و برگ های این درخت شیعیان هستند و یک نفر از شیعیان که می میرد برگی از آن می افتد و فرزندی از شیعیان که متولد می شود بر درخت یک برگ می روید. ((1))


1- همچنین: عَنْ سَلَّامٍ الْخَثْعَمِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام فَقُلْتُ: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی: (أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ). قَالَ: یَا سَلَّامُ الشَّجَرَةُ مُحَمَّدٌ، وَ الْفَرْعُ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ، وَ الثَّمَرُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ! وَ الْغُصْنُ فَاطِمَةُ، وَ شُعَبُ ذَلِکَ الْغُصْنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ علیها السلام، وَ الْوَرَقُ شِیعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا أَهْلَ الْبَیْتِ، فَإِذَا مَاتَ مِنْ شِیعَتِنَا رَجُلٌ تَنَاثَرَ مِنَ الشَّجَرَةِ وَرَقَةٌ، وَ إِذَا وُلِدَ لِمُحِبِّینَا مَوْلُودٌ أَخْضَرُ مَکَانَ تِلْکَ الْوَرَقَةِ وَرَقَةٌ. فَقُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی: (تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها) مَا یَعْنِی؟ قَالَ: یَعْنِی الْأَئِمَّةَ تُفْتِی شِیعَتَهُمْ فِی الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فِی کُلِّ حَجٍّ وَ عُمْرَةٍ.»؛ سلّام خثعمی گوید: روزی به محضر امام باقر علیه السلام رسیدم و عرض کردم؛ یابن رسول الله! تفسیر کلام خدای تعالی در کلمۀ طیبۀ (أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ)چیست؟ حضرت علیه السلام فرمود: ای سلّام! شجرۀ طیبه، محمد صلی الله علیه و آله است و فرع آن شجره امیر المؤمنین علی علیه السلام و ثمره و میوۀ آن حسن و حسین علیهما السلام و شاخۀ آن درخت، فاطمه علیها السلام است و شعبه های مختلف آن شاخه، ائمۀ معصومین از فرزندان فاطمه علیها السلام هستند و برگ های سبز آن درخت، شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام هستند. هر گاه یک شیعه از ما از دنیا برود، ورقی از درخت می افتد و هر زمان مولودی از محب اهل بیت به دنیا بیاید، یک ورق سبز بر این درخت روییده می شود. سپس سؤال کردم یا ابن رسول الله! آیۀ (تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها)به چه معناست؟ فرمود: یعنی ائمۀ معصومین که حکم حلال و حرام را در مراسم حج و عمره به شیعیانشان فتوی می دهند و بیان می کنند. منبع اهل تسنن: شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج1، ص406.

ص: 75

منقبت نوزدهم: شباهت به پیامبر صلی الله علیه و آله در گفتارو حدیث و نشستن

عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ: «مَا رَأَیْتُ أَحَداً مِنَ النَّاسِ [کَانَ] أَشْبَهَ بِالنَّبِیِ [بِرَسُولِ اللّه] صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ کَلَاماً وَ لَا حَدِیثاً وَ لَا جِلْسةً مِنْ فَاطِمَةَ...» (1)

ترجمه:

از عایشه چنین نقل شده است: هیچ کس از مردم را ندیدم که در گفتار و حدیث نمودن و نشستن، از فاطمه [علیها السلام] به پیامبر- صلّی اللّٰه علیه [و آله] و سلّم- شبیه تر باشد.


1- مسند ابن راهویه، اسحاق بن راهویه، ج5، ص8؛ ادب المفرد، بخاری، ص202؛ سنن الکبری، نسائی، ج5، ص391. همچنین: « إنَّا کُنَّا أزْواجَ النبیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ عِنْدَهُ جَمیعاً لَمْ تُغادَرْ مِنَّا واحِدَةً فأقْبَلَتْ فاطِمَةُ عَلَیْها السَّلامُ تَمْشِی لا وَاللّهِ ما تَخْفَی مِشیتُها مِنْ مِشْیَةِ رَسُولِ اللّٰه صَلَّی اللّٰه عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ». صحیح بخاری، بخاری، ج7، ص141. و همچنین: « عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ کُنَّ أَزْوَاجُ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [و آله]وَ سَلَّمَ عِنْدَهُ لَمْ یُغَادِرْ مِنْهُنَّ وَاحِدَةً فَأَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ تَمْشِی مَا تَخَطَّی مِشْیَتُهَا مِنْ مِشْیَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ». شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج3، ص520؛ عمده، ابن بطریق، ص386؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج37، ص67. منابع اهل تسنن: صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج7، ص142؛ ذخائر العقبی، احمد بن عبد اللّٰه طبری، ص39؛ مطالب السؤول، محمد بن طلحة شافعی، ص37 (ابن طلحه گوید: فثبت بهذه الأحادیث الصحیحة و الأخبار الصریحة کون فاطمة کانت أحب إلی رسول اللّٰه من غیرها و أنها سیدة نساء أهل الجنة).

ص: 76

ص: 77

منقبت بیستم: شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه و آله در سیما و صورت

عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِینَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: «کَانَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَشْبَهَ النَّاسِ وَجْهاً بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ». (1)

ترجمه:

امّ سلمه گوید: فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله از نظر صورت، شبیه ترین مردم به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود.


1- کشف الغمه، إربلی، ج2، ص100؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص55. همچنین: «مَا رَأَیْتُ أَحَداً أَشْبَهَ سَمْتاً و دَلًّاً و هَدْیاً بِرَسُولِ اللَّهِ فی قِیَامِهَا وَ قُعُودِهَا مِنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ». عمده، ابن بطریق، ص388؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج37، 71. منابع اهل تسنن: سنن أبی داود، سجستانی، ج2، ص522؛ سنن ترمذی، ج5، ص361 ح3964 (ترمذی گوید: هذا حدیث حسن)؛ فضائل الصحابه، نسائی، ص78؛ سنن الکبری، نسائی ج5، ص96 (نسائی بدون عبارت «فی قیامها وقعودها» آورده است)؛ مستدرک، حاکم نیشابوری، ج4، ص273 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه بهذه السیاقة إنما اتفقا علی حدیث الشعبی عن مسروق عن عائشة)؛ مطالب السؤول، محمد بن طلحه شافعی، ص37 (ابن طلحه گوید: فثبت بهذه الأحادیث الصحیحة و الأخبار الصریحة، کون فاطمة کانت أحب إلی رسول اللّٰه من غیرها، و أنها سیدة نساء أهل الجنة)؛ ذخائر العقبی، احمد بن عبد اللّٰه طبری، ص40؛ نصب الرایة، زیلعی، ج6، ص156: (زیلعی گوید: قال الترمذی حدیث حسن و فی بعض النسخ حدیث صحیح)؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج11، ص46؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج2، ص55.

ص: 78

ص: 79

منقبت بیست و یکم: قلب و روح پیامبر صلی الله علیه و آله

رُوِیَ عَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ آخِذٌ بِیَدِ فَاطِمَةَ علیها السلام فَقَالَ: «مَنْ عَرَفَ هَذِهِ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهَا فَهِیَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ قَلْبِی وَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَی اللَّهَ». (1)

ترجمه:

از مجاهد روایت شده است: پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در حالی که دست فاطمه علیها السلام را [در دست] گرفته بود فرمود: هر کس این دختر را می شناسد که می شناسد و هر کس که نمی شناسد [بداند که] او فاطمه علیها السلام دختر محمّد صلی الله علیه و آله است. او پاره ای از وجود من است و او قلب من و روح من است که بین دو پهلویم جای دارد. پس هر که او را آزار دهد مرا آزرده است و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است.


1- کشف الغمه، اربلی، ج2، ص94؛ محجة البیضاء، فیض کاشانی، ج4، ص210؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص54. منابع اهل تسنن: فصول المهمه، ابن صباغ، ج1، ص664- 665؛ مختصر المحاسن المجتمعة، صفوری، ص190 ط. دار ابن کثیر (بنابر نقل شرح إحقاق الحق، سید مرعشی، ج33، ص279) و همچنین: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ جَالِساً ... وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ علیها السلام فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ» ابن عباس گوید روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود ...[سپس فرمود]و اما دخترم فاطمه علیها السلام بانوی زنان جهانیان است از اولین و آخرین و پاره وجود من و نور دیده من و میوۀ دل من است و روح من است که بین دو پهلوی من می باشد و حوراء انسیه است. أمالی، شیخ صدوق، ص174 - 175؛ بشارة المصطفی، طبری، ص305 - 306؛ فضائل، ابن شاذان، ص8 - 9؛ روض الجنان، شیخ أبوالفتوح رازی، ج4، ص317 - 318؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص196 - 197؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج1، ص170 - 171.

ص: 80

ص: 81

منقبت بیست و دوم: زیارت فاطمه علیها السلام، زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله

حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی الصُّهْبَانِ الْبَاهِلِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَال قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: «..إِنَّ اللَّهَ قَدْ وَکَّلَ بِفَاطِمَةَ علیها السلام رَعِیلاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ یَحْفَظُونَهَا مِنْ بَیْنِ یَدَیْهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا وَ عَنْ یَمِینِهَا وَ عَنْ یَسَارِهَا وَ هُمْ مَعَهَا فِی حَیَاتِهَا وَ عِنْدَ قَبْرِهَا بَعْدَ مَوْتِهَا یُکْثِرُونَ الصَّلَاةَ عَلَی أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا فَمَنْ زَارَنِی بَعْدَ وَفَاتِی فَکَأَنَّمَا زَارَنِی فِی حَیَاتِی وَ مَنْ زَارَ فَاطِمَةَ علیها السلام فَکَأَنَّمَا زَارَنِی وَ مَنْ زَارَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام فَکَأَنَّمَا زَارَ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ مَنْ زَارَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیهما السلام فَکَأَنَّمَا زَارَ عَلِیّاً علیه السلام وَ مَنْ زَارَ ذُرِّیَّتَهُمَا فَکَأَنَّمَا زَارَهُمَا..»((1))

ترجمه:

امام صادق علیه السلام از امام باقر علیه السلام و ایشان از جابر بن عبدالله انصاری روایت می فرمایند


1- بشارة المصطفی، طبری، ص220؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص58 و ج97، ص122- 123. منبع اهل تسنن: أهل بیت، توفیق أبو علم، ص139 مطبعة السعادة بالقاهرة (بنابر نقل شرح إحقاق الحق، سید مرعشی، ج19، ص115).

ص: 82

که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: خدای مهربان گروهی از ملائکه را موکل به فاطمه علیها السلام قرار داده که او را از پیش رو و پشت سر و از سمت راست و چپش حفظ می نمایند و این ملائکه همراه اویند در زمان حیاتش علیها السلام و بعد از رحلت او نزد قبر او هستند و صلوات بسیار بر پدر و شوهر و فرزندانش می فرستند. کسی که مرا پس از وفاتم زیارت نماید گویا مرا در زمان حیاتم زیارت کرده است و کسی که فاطمه علیها السلام را زیارت کند مانند این است که مرا زیارت کرده و کسی که علی بن ابی طالب علیهما السلام را زیارت کند مثل این است که فاطمه علیها السلام را زیارت کرده و کسی که حسن و حسین علیهما السلام را زیارت کند گویا علی بن ابی طالب علیهما السلام را زیارت کرده و کسی که فرزندان امام حسن و حسین علیهما السلام را زیارت کند نظیر این است که خود ایشان را زیارت کرده باشد.

ص: 83

منقبت بیست و سوم: پدرت به فدایت

قَالَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ: «دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ فَقَالَ: یَا أَبَا ذَرٍّ ایتِنِی بِابْنَتِی فَاطِمَةَ علیها السلام قَال: َ فَقُمْتُ وَ دَخَلْتُ عَلَیْهَا وَ قُلْتُ: یَا سَیِّدَةَ النِّسْوَانِ أَجِیبِی أَبَاکِ قَالَ: فَلَبِسَتْ جِلْبَابَهَا وَ خَرَجَتْ حَتَّی دَخَلَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَلَمَّا رَأَتْ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله انْکَبَّتْ عَلَیْهِ وَ بَکَتْ وَ بَکَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِبُکَائِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: یَا فَاطِمَةُ علیها السلام لَا تَبْکِی فِدَاکِ أَبُوکِ فَأَنْتِ أَوَّلُ مَنْ تَلْحَقِینَ بِی مَظْلُومَةً مَغْصُوبَةً وَ سَوْفَ تَظْهَرُ بَعْدِی حَسِیکَةُ النِّفَاقِ وَ یَسْمُلُ جِلْبَابُ الدِّینِ...».((1))

ترجمه:

ابو ذر غفاری رحمة الله گفت: بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شدم در همان بیماری که در آن از دنیا رحلت فرمود. ایشان به من فرمود: ای ابوذر! دخترم فاطمه علیها السلام را نزد من بیاور. ابوذر گوید: برخاستم و نزد فاطمه علیها السلام رفتم و عرض کردم: ای سرور زنان، پدرت را اجابت فرما. حضرت علیها السلام، چادر خود را پوشید و بیرون آمد تا بر آن حضرت وارد شد. چون


1- کفایة الأثر، خزاز قمی، ص36 - 37؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج2، ص242؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج36، ص288.

ص: 84

رسول خدا صلی الله علیه و آله را دید خود را به روی او انداخت و گریست. از گریۀ او پیامبر صلی الله علیه و آله نیز گریست و فاطمه علیها السلام را به خویش چسبانید و فرمود: ای فاطمه علیها السلام - پدرت به فدایت - گریه مکن. تو اولین کسی هستی که به من ملحق شوی در حالی که به تو ستم شده و حقّت غصب شده است [و به ناحق گرفته شده] و به همین زودی، کینه ها و عداوتهای نفاق آشکار گردد، و جامۀ دین کهنه شود.((1))


1- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در چندین مورد حضرت زهرا علیها السلام را با کلام « فِدَاکِ أَبُوکِ» مورد خطاب قرار دادند: «أخرج ابن أبی عاصم من حدیث ابن عمر أن النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم قال لفاطمة: فداک أبوک و من حدیث ابن مسعود أن النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم قال لأصحابه فداکم أبی و أمی» ابن ابی عاصم از ابن عمر نقل می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دخترشان حضرت زهرا علیها السلام می فرمودند: پدرت به فدایت. و در حدیث ابن مسعود نقل شده که به اصحابش می فرمود: پدر و مادرم به فدایتان. [و خودشان را فقط فدای دخترشان می نمودند]. منابع اهل تسنن: فتح الباری، ابن حجر، ج10، ص470؛ فتوحات الربانیة، شیخ محمد بن علان صدیقی شافعی، ج1، ص222: (بنابر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج19، ص103). و همچنین: «عَنِ ابْنِ عُمَرَ: أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَبَّلَ رَأْسَ فَاطِمَة، وَ قَال: « فِدَاکِ أَبُوکِ»؛ ابن عمر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل نموده که: رسول خدا صلی الله علیه و آله سر حضرت زهرا علیها السلام را می بوسید و خطاب به او می فرمود: پدرت به فدایت. مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1، ص109. و همچنین: « رَوَی شُرَحْبِیلُ بِإِسْنَادِهِ قَالَ لَمَّا کَانَ صَبِیحَةُ عُرْسِ فَاطِمَةَ جَاءَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِعُسٍ فِیهِ لَبَنٌ فَقَالَ لِفَاطِمَةَ اشْرَبِی فِدَاکِ أَبُوکِ وَ قَالَ لِعَلِیٍّ اشْرَبْ فِدَاکَ ابْنُ عَمِّک.» صبح آن شبی که حضرت فاطمه علیها السلام عروسی کرده بود پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ظرف شیری آورد و به حضرت زهرا علیها السلام فرمود: پدرت به فدایت بیاشام، و به حضرت علی علیه السلام هم فرمود: بیاشام پسر عمویت به فدایت. إعلام الوری، شیخ طبرسی، ج1، ص298؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص132؛ کشف الغمه، اربلی، ج2، ص101؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص117. و همچنین: [عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ: ] جَاءَتْ فَاطِمَةُ [علیها السلام] ببنیها إِلَی رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ انحلهما [شَیْئاً] قَالَ [فَقَالَ لَهَا]: فِدَاکِ أَبُوکِ ! مَا لِأَبِیکِ مَالٌ فیُنحِلَهما. ثُمَّ أَخَذَ الْحَسَنَ فَقَبَّلَهُ وَ أَجْلَسَهُ عَلَی فَخِذِهِ الْیُمْنَی وَ قَالَ: أَمَّا ابْنِی هَذَا فَنَحَلتُه [نَفْسِی] وَ خُلُقِی وَ هیبتی وَ [ثُمَّ] أَخَذَ الْحُسَیْنَ فَقَبَّلَهُ وَ وَضَعَهُ عَلَی فَخِذِهِ الْیُسْرَی وَ قَالَ: نَحَلْتُهُ شجاعَتی وَ جُودِی .»؛ عبد الله بن عباس نقل کرده که حضرت زهرا علیها السلام با دو فرزندشان حسن و حسین[علیهما السلام] به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله تشریف بردند و عرض کردند: یا رسول الله، به این دو فرزندم هدیه ای عطا فرمایید. پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: پدرت به فدایت، [اکنون] مالی ندارم تا به آنان دهم. پیامبر صلی الله علیه و آله حسن[علیه السلام] را در [آغوش] گرفت و بوسید و ایشان را روی زانوی راست خویش نشاند و فرمود: خُلق و هیبتم را به فرزندم حسن بخشیدم و سپس حسین[علیه السلام] را در [آغوش] گرفت و بوسید و روی زانوی چپ خودشان قرار داد و فرمود: شجاعت و سخاوتم را به حسین[علیه السلام] بخشیدم. دُر النظیم، یوسف بن حاتم شامی عاملی، ص776 . منبع اهل تسنن: ربیع الأبرار و نصوص الأخبار، زمخشری، ج4، ص296 – 297. و همچنین: قَدْ حَدَّثَت زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ، قَالَتْ: صَلَّی أَبِی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ صَلَاةَ الْفَجْرِ، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقَالَ: " هَلْ عِنْدَکُمْ طَعَامٌ ؟ " فَقَالَ: لَمْ آکُلْ مُنْذُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ طَعَاماً . قَالَ: امْضِ بِنَا إِلَی ابْنَتِی فَاطِمَةَ، فَدَخَلَا عَلَیْهَا وَ هِیَ تَتََلَوّی مِنَ الْجُوعِ وَ ابناها مَعَهَا، فَقَالَ: " یَا فَاطِمَةُ، فِدَاکِ أَبُوکِ "، هَلْ عِنْدَکِ طَعَامٌ ؟ فَاسْتَحْیَتْ وَ قَالَتْ: نَعَمْ . ثُمَّ قَامَتْ وَ صَلَّتْ، ثُمَّ سَمِعَت حَساً، فَالْتَفََتَت فَإِذَا صَحْفَةُ ملآنة ثَرِیداً وَ لَحْماً، فاحتَمَلَتها وَ جَاءَتْ بِهَا وَ وَضَعَتهَا بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. فَجَمَعَ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ جَعَلَ عَلِیُّ یُطِیلُ النَّظَرَ إِلَی فَاطِمَةَ وَ یَتَعَجَّب وَ یَقُولُ: خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهَا وَ لَیْسَ عِنْدَهَا طَعَامٌ، فَمِنْ أَیْنَ هَذَا؟! ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْهَا فَقَالَ: یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ (أَنَّی لَکِ هَذَا)؟ قالت: (هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ). فَضَحِکَ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَالٍ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ فِی أَهْلِ بَیْتِی نَظِیرَ زَکَرِیَّا وَ مَرْیَمَ، إِذْ قالَ لَهَا: (أَنَّی لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ). زینب، دختر علی، فرمود: پدرم نماز صبح را با پیامبر خواند. بعد از نماز، پیامبر رو به پدرم فرمود: غذایی در منزل دارید؟ پدرم جواب داد: سه روز است که غذایی نخورده ایم. پیامبر فرمود: برخیز نزد فاطمه برویم. داخل خانه شدند و فاطمه و فرزندانش را از فرط گرسنگی، ضعیف و رنجور یافتند. پیامبر به فاطمه فرمود: پدرت به فدای تو، آیا غذایی داری؟ فاطمه با حیای خویش فرمود: بله. فاطمه در محراب ایستاد و نمازی خواند. بعد از نماز، صدایی شنید و به سمت صدا توجه کرد. کاسة بزرگی از خورشت (ثرید) و گوشت! فاطمه کاسه را مقابل پیامبر گذاشت. ایشان نیز علی و فاطمه و حسن و حسین را کنار خود نشاند. علی با کمال تعجب به فاطمه می نگریست و با خود می گفت: وقتی برای نماز از خانه بیرون می رفتم خبری از غذا نبود! رو به فاطمه فرمود: ای دختر رسول خدا، ایف غذا از کجاست؟! فاطمه پاسخ داد: این غذا از جانب خداس او به هر کس بخواهد بدون حساب، روزی می دهد. پیامبر خندید و فرمود: سپاس خدایی را که در اهل بیت من نیز کرامتی مانند جریان زکریا و مریم قرار داد آن هنگام که زکریا به مریم گفت: این غذا از کجاست؟ و مریم پاسخ داد: از نزد پروردگارم. خدا به هرکس بخواهد بدون خساب، روزی می دهد. ثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص221 – 222؛ دُر النظیم، یوسف بن حاتم شامی عاملی، ص140؛ مدینة المعاجز، علامه بحرانی، ج1، ص333. و همچنین: عن ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ کُنَّا ذَاتَ یَوْمٍ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ وَ هِیَ تَبْکِی فَقَالَ لَهَا: "فِدَاکِ أَبُوکِ" مَا یُبْکِیکِ قَالَتْ إِنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیه السلام خَرَجَا فَمَا أَدْرِی أَیْنَ بَاتَا فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا بُنَیَّةِ الَّذِی خَلَقَهُمَا هُوَ أَلْطَفُ بِهِمَا مِنِّی وَ مِنْکِ ثُمَّ رَفَعَ النَّبِیُّ رَأْسَهُ وَ یَدَهُ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَا أَخَذَا بَرّاً أَوْ بَحْراً فَاحْفَظْهُمَا وَ سَلِّمْهُمَا فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ لَا تَغْتَمَّ وَ لَا تَحْزَنْ هُمَا فَاضِلَانِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَبُوهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا وَ هُمَا فِی حَظِیرَةِ بَنِی النَّجَّارِ نَائِمَیْنِ وَ قَدْ وَکَّلَ اللَّهُ تَعَالَی مَلَکاً لِحِفْظِهِمَا...»؛ عبد اللَّه بن عباس روایت کرد که گفت: روزی در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که فاطمه[علیها السلام] گریه کنان وارد شد پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: "پدرت فدای تو باد" چه باعث گریۀ تو شده است؟ عرض کرد: حسن و حسین[علیهما السلام] بیرون رفته و تاکنون برنگشته اند و نمی دانم شب را کجا به روز آوردند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: دخترم آن خدایی که آنها را آفریده به آنها از من و تو مهربانتر است. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله دست و سر خود را بلند کرد و عرض کرد: بار خدایا آنان اگر راه صحرا در پیش گرفته اند و یا راه دریا، آنان را در پناه خود سالم نگهدار. در همین هنگام جبرئیل نازل شد، عرض کرد: ای محمد! دلتنگ و اندوهگین مباش، آنان در دنیا و آخرت صاحب فضیلتند و پدرشان هم بهتر از آنهاست اکنون آنها در محوطۀ بنی النجار خوابیده اند و خداوند به خصوص فرشته ای برای محافظت آنها مأمور کرده است... منابع اهل تسنن: ذخائر العقبی، محب طبری، ص130؛ فرائد السمطین، جوینی شافعی،ج 2،ص93؛ فضائل الثقلین، ایجی شافعی، ص482؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج2، ص219.

ص: 85

ص: 86

ص: 87

منقبت بیست و چهارم: محبوبترین زنان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله

عَنِ ابْنِ بُرَیدَة، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: «کَانَ أَحَبَّ النِّسَاءِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَاطِمَةُ علیها السلام وَ مِنَ الرِّجَالِ عَلِیٌّ علیه السلام ». (1)

ترجمه:

ابن بُریده از پدرش نقل می کند که گفت: محبوب ترین زنان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله فاطمه علیها السلام و محبوب ترین مردان، علی علیه السلام بود.


1- مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص111؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج35، ص230. منابع اهل تسنن: سنن ترمذی، ترمذی، ج5، ص359- 360(ترمذی گوید: هذا حدیث حسن)؛ سنن الکبری، نسائی، ج5، ص140؛ خصائص أمیر المؤمنین، نسائی، ص110؛معجم الأوسط، طبرانی، ج7، ص199؛مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص155 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه) و (تعلیق الذهبی فی التلخیص: صحیحٌ)؛ استیعاب، ابن عبد البر، ج4، ص1897؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج42، ص260؛ ذخائر العقبی، محب طبری، ص35؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج2، ص131؛ تاریخ اسلام، ذهبی، ج3، ص633؛ فضائل الثقلین، ایجی شافعی، ص445؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج2، ص54. و همچنین: «عَنْ جَمِیعِ بنِ عمیر التَیمی قال: دَخَلْتُ مَعَ عَمَّتِی عَلَی عَائِشَةَ فَسَئَلْتُ: أَیُّ الناس کَانَ أَحَبَّ إلی رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّم؟ قَالَتْ: فَاطِمَة، فَقِیل: مِنَ الرِّجَال؟ قَالَتْ: زَوجهَا. هذا حدیث حسن». جمیع بن عمیر نقل می کند با عمّه ام به نزد عایشه رفتیم. از عائشه سؤال شد محبوب ترین مردم نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله چه کسی است؟ گفت: فاطمه. پس سوال شد از مردان چه کسی؟ عایشه گفت: همسر فاطمه علیها السلام یعنی علی علیه السلام . منابع اهل تسنن: سنن ترمذی، ترمذی، ج5، ص362؛ معجم الکبیر، طبرانی، ج22، ص403؛ مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص157 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه)؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج11، ص428؛ مناقب، خوارزمی، ص79: (خوارزمی به این عبارت آورده: ما رأیت رجلا قط أحب إلی رسول الله[صلی الله علیه و آله]من علی[علیه السلام]، و لا امرأة أحب إلیه من امرأته فاطمة الزهراء.)؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج42، ص261؛ تهذیب الکمال، مزی، ج4، ص512؛ تاریخ اسلام، ذهبی، ج3، ص635؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج2، ص39. و به همین مضمون با اختلاف در عبارت: مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص111؛ مناقب امام أمیر المؤمنین علیه السلام، محمد بن سلیمان کوفی، ج2، ص194؛ شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج1، ص140؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص38. و همچنین: «عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهُ قَالَ عَلِیٌّ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لَمَّا جَلَسَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ فَاطِمَةَ وَ هُمَا مُضْطَجِعَانِ أَیُّنَا أَحَبُّ إِلَیْکَ أَنَا أَوْ هِیَ فَقَالَ صلی الله علیه و آله: هِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ [منک] وَ أَنْتَ أَعَزُّ عَلَیَّ مِنْهَا»؛ از عایشه نقل شده که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در بین علی و فاطمه نشسته بود، پس حضرت علی علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: کدامیک از ما در نزد شما محبوب تر است؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه علیها السلام محبوب تر و شما یا علیّ عزیزتر هستی. این روایت با اختلاف کم و طرق مختلف در این منابع آمده است: منابع شیعه: مناقب امام أمیر المؤمنین علیه السلام، محمد بن سلیمان کوفی، ج2، ص187؛ فضائل، ابن شاذان، ص80؛ إعلام الوری، شیخ طبرسی، ج1، ص295؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص111؛ کشف الغمه، اربلی، ج1، ص332؛ کشف الیقین، علامه حلی، ص407؛ تأویل الآیات، استرابادی، ج1، ص249؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص38. منابع اهل تسنن: آحاد و مثانی، ضحاک، ج5، ص360؛ سنن الکبری، نسائی، ج5، ص151؛ خصائص أمیر المؤمنین، نسائی، ص125؛ معجم الأوسط، طبرانی، ج7، ص343؛ أسد الغابه، ابن اثیر، ج5، ص522؛ ذخائر العقبی، محب طبری، ص29؛ بدایه و النهایه، ابن کثیر، ج7، ص378؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص173(هیثمی گوید: فیه سلمی بن عقبة و لم أعرفه، و بقیة رجاله ثقات)؛ جامع الصغیر، سیوطی، ج2، ص209؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج11، ص44؛ کنز العمال، متقی هندی، ج12، ص109؛ صواعق المحرقه، ابن حجر هیتمی، ص191؛ فیض القدیر، مناوی، ج4، ص556.

ص: 88

ص: 89

منقبت بیست و پنجم: احترام متقابل از پیغمبرخدا صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا علیها السلام

عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ: «کَانَتْ [فاطمةُ علیها السلام] إِذَا دَخَلَتْ عَلَیْهِ [صلی الله علیه و آله] رَحَّبَ بِهَا وَ قَامَ إِلَیْهَا فَأَخَذَ بِیَدِهَا فَقَبَّلَهَا وَ أَجْلَسَهَا فِی مَجْلِسِهِ وَ کَانَ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهَا رَحَّبَتْ بِهِ وَ قَامَتْ إِلَیْهِ فَأَخَذَتْ بِیَدِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَجْلَسَتْهُ فِی مَجْلِسِهَا».((1))

ترجمه:

از عایشه چنین نقل شده است که: هرگاه فاطمه علیها السلام به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله می آمد رسول خدا صلی الله علیه و آله او را خوش آمد می گفت و [به احترام او] می ایستاد و به سوی آن حضرت علیها السلام می رفت و دستان او را می گرفت و او را می بوسید و او را در جای خود می نشانید و هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله نزد فاطمه علیها السلام می رفت، حضرت فاطمه علیها السلام به پدر، خوش


1- أمالی، شیخ طوسی، ص400؛ بشارة المصطفی، طبری، ص389؛ حلیة الأبرار، علامه بحرانی، ج1، ص188: (با کمی اختلاف)؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص25. منابع اهل تسنن: سنن أبی داود، ابن الأشعث سجستانی، ج2، ص522؛ سنن الکبری، نسائی، ج5، ص392؛ مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص154 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجا.) و (تعلیق الذهبی فی التلخیص: بل صحیح)؛ سنن الکبری، بیهقی، ج7، ص101؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص93؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج2، ص55.

ص: 90

آمد می گفت و بر می خاست و به سوی ایشان می رفت و دست حضرت را می گرفت و او را می بوسید و در جای خود می نشانید. ((1))


1- همچنین: رَوَوْا عَنْ عَائِشَةَ: «أَنَّ فَاطِمَةَ کَانَتْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَامَ لَهَا مِنْ مَجْلِسِهِ وَ قَبَّلَ رَأْسَهَا وَ أَجْلَسَهَا مَجْلِسَهُ وَ إِذَا جَاءَ إِلَیْهَا لَقِیَتْهُ وَ قَبَّلَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا صَاحِبَهُ وَ جَلَسَا مَعاً.» از عایشه روایت کرده اند که گفت: هر گاه فاطمه علیها السلام نزد پیامبر می آمد پیامبر صلی الله علیه و آله از جای خود بر می خاست و سر فاطمه علیها السلام را می بوسید و او را در جای خود می نشانید و هر گاه رسول خدا نزد فاطمه علیها السلام می رفت و فاطمه علیها السلام آن حضرت را ملاقات می کرد یک دیگر را می بوسیدند و با یک دیگر می نشستند. إعلام الوری، شیخ طبرسی، ج1، ص296؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص113؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص40. و همچنین: أَبُو ثَعْلَبَةَ الْخُشَّنِیُّ قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا قَدِمَ مِنْ سَفَرِهِ یَدْخُلُ عَلَی فَاطِمَةَ فَدَخَلَ عَلَیْهَا فَقَامَتْ إِلَیْهِ وَ اعْتَنَقَتْهُ وَ قَبَّلَتْ بَیْنَ عَیْنَیْهِ.»؛ ابو ثعلبه خُشنی گوید: هر گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله از مسافرتی بازمی گشت [ابتدا] به نزد [دخترش] فاطمه علیها السلام می رفت، پیامبر صلی الله علیه و آله وارد می شد و فاطمه علیها السلام بر می خاست و به سوی آن حضرت صلی الله علیه و آله می رفت معانقه می کرد و میان دو چشم ایشان را می بوسید. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص112؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص40. و همچنین: «عَنْ عَائِشَة و عِکْرِمَة: کَانَ [إنّ] النَّبِیُّ [رسول اللّٰه] صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا قدم مِنْ مَغَازِیهِ قَبَّلَ فَاطِمَةَ»؛ عایشه و عکرمه گویند: هر گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله از غزواتش باز می گشت به دیدن فاطمه علیها السلام می آمد و او را می بوسید. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص112؛ بحار الأنوار، ج37، ص70. منابع اهل تسنن: مصنف، ابن أبی شیبة کوفی، ج3، ص460؛ ذخائر العقبی، محب طبری، ص36 (طبری، با این اختلاف نقل کرده: إنّ النبی کان إذا جاء من مغزاه قبّل فاطمة)؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج2، ص131 (عبارت قندوزی: إن النبی صلی اللّٰه علیه و آله و سلم کان إذا جاء من سفر قبّل فاطمة). و همچنین: «کَانَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا رَجَعَ مِنْ مَغَازِیهِ بَدَأَ بِفَاطِمَةَ فَقَبَّلَها» مناقب امام أمیرالمؤمنین علیه السلام، محمد بن سلیمان کوفی، ج2، ص196. و به همین مضمون در منابع اهل تسنن: آحاد و مثانی، ضحاک، ج5، ص359؛ صحیح ابن حبان، ج2، ص470؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص96؛ نظم درر السمطین، زرندی، ص177؛ موارد الظمآن، هیثمی، ج8، ص231 و ص233.

ص: 91

منقبت بیست و ششم: آخرین وداع و اولین دیدار

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: «کَانَ النَّبِیُّ إِذَا أَرَادَ سَفَراً کَانَ آخِرَ النَّاسِ عَهْداً بِفَاطِمَةَ وَ إِذَا قَدِمَ کَانَ أَوَّلَ النَّاسِ عَهْداً بِفَاطِمَةَ.» (1)

ترجمه:

از ابن عباس نقل شده که گفت: هر گاه پیامبر صلی الله علیه و آله تصمیم به مسافرت می گرفت آخرین کسی که پیامبر صلی الله علیه و آله با او وداع می کرد حضرت فاطمه علیها السلام بود و هنگامی که از سفر باز می گشت اوّلین کسی که پیامبر صلی الله علیه و آله با او ملاقات می کرد فاطمه علیها السلام بود.


1- مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص113 (به نقل از فضائل العشرة ابوالسعادات و الأربعین ابن المؤذن)؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص40. همچنین: عَنْ ثَوْبَانَ مَوْلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ إِذَا سَافَرَ آخِرُ عَهْدِهِ بِإِنْسَانٍ مِنْ أَهْلِهِ فَاطِمَةُ وَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْهِ إِذَا قَدِمَ فَاطِمَة»؛ از ثوبان آزاد شدۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگاه عازم سفر می شد آخرین کسی که آن حضرت با او خداحافظی می کرد، حضرت فاطمه علیها السلام بود و هرگاه از سفر باز می گشت اولین کسی که آن حضرت با او دیدار می نمود، حضرت زهرا علیها السلام بود. کشف الغمة، اربلی، ج2، ص78؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص89. منابع اهل تسنن: مسند احمد، احمد بن حنبل، ج5، ص275؛ سنن أبی داود، سجستانی، ج2، ص291؛ تفسیر ثعلبی، ثعلبی، ج9، ص14؛ سنن الکبری، بیهقی، ج1، ص26؛ تفسیر ثعالبی، ثعالبی، ج5، ص221؛ دُر المنثور، سیوطی، ج6، ص43؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج2، ص140.

ص: 92

ص: 93

منقبت بیست و هفتم: خروج از مُصلی و سلام بر پ-یامبر صلی الله علیه و آله

أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِیُّ قَالَ: «کَانَتْ فَاطِمَةُ[علیها السلام] مِنْ أَعَزِّ النَّاسِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ فَدَخَلَ عَلَیْهَا یَوْماً وَ هِیَ تُصَلِّی فَسَمِعَتْ کَلَامَ رَسُولِ اللَّهِ فِی رَحْلِهَا فَقَطَعَتْ صَلَاتَهَا وَ خَرَجَتْ مِنَ الْمُصَلَّی فَسَلَّمَتْ عَلَیْهِ فَمَسَحَ یَدَهُ عَلَی رَأْسِهَا وَ قَالَ: یَا بُنَیَّةُ کَیْفَ أَمْسَیْتِ رَحِمَکِ اللَّهِ عَشِّینَا غَفَرَ اللَّهُ لَکِ وَ قَدْ فَعَلَ.» (1)

ترجمه:

ابو سعید خدری گوید: فاطمه علیها السلام در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله از عزیزترین مردم بود، در یکی از روزها که فاطمه علیها السلام مشغول نماز بود رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد وی آمد و فاطمه علیها السلام تا صدای رسول خدا صلی الله علیه و آله را در سجادۀ خود شنید، نماز را قطع نموده از مصلّای خود


1- مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص113؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص40. همچنین: فَأَخَذَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ بِیَدِهِ فَانْطَلَقَا حَتَّی دَخَلَا عَلَی فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ فِی مُصَلّاهَا وَ قَدْ صَلَّتْ وَ خَلْفُهَا جَفْنَةٌ تَفُورُ دُخاناً فَلَمَّا سَمِعَت کَلَامَ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ فِی رَحلِها خَرَجَتْ مِنَ الْمُصَلَّی فَسَلَّمَت عَلَیْهِ وَ کَانَتْ أَعَزَّ النَّاسِ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ مَسَحَ بِیَدِهِ عَلَی رَأْسِهَا وَ قَالَ: کَیْفَ أَمْسَیْتَ رَحِمَکِ اللَّهُ؟ عشینا غَفَرَ اللَّهُ لَکَ وَ قَدْ فَعَلَ...» پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دست امیر المؤمنین علی علیه السلام را گرفت و متوجه خانه حضرت علی علیه السلام شدند، موقعی که وارد خانه گردیدند دیدند فاطمه علیها السلام در محراب عبادت می باشد و نماز می خواند، پشت سر فاطمه علیها السلام کاسۀ غذایی بود که بخار از آن بلند می شد. هنگامی که فاطمۀ زهرا علیها السلام صدای مبارک رسول خدا را شنید از محل نماز خارج گردید و بر آن حضرت سلام کرد. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله جواب سلام آن بانو را - که نزد او عزیزترین مردم محسوب می شد داد - و دست مبارک خود را بر سر فاطمه علیها السلام کشید و به وی فرمود: ای دخترم! روز را چگونه شب کردی؟ خدا تو را رحمت کند، شام برای ما بیاور، خدا تو را بیامرزد و البته که آمرزیده است. منابع اهل تسنن: فضائل فاطمة الزهراء، عمر بن شاهین (ابن شاهین)، ص67؛ فضائل سیدة النساء، عمر بن شاهین (ابن شاهین)، ص26.

ص: 94

خارج شد و به آن حضرت سلام کرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله دست خود را بر سر فاطمه علیها السلام کشیده و فرمود: دخترم! خدا تو را رحمت کند امروز را چگونه به شب رساندی؟ برایمان شام بیاور. خدا تو را مورد غفران قرار دهد و البته تو مورد غفران هستی.

ص: 95

بخش چهارم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و ائمۀ طاهرین

اشاره

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و امیرمؤمنان علیه السلام

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و ائمه علیهم السلام

فصل سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و امام عصر عجل الله تعالی فرجه

ص: 96

ص: 97

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و امیرمؤمنان علیه السلام

منقبت بیست و هشتم: حضرت زهرا علیها السلام رکن امیر مؤمنان علیه السلام

قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللّٰه: سَمِعْتُ رَسُولَ اللّٰه صلی الله علیه و آله یَقُولُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَبْلَ مَوْتِهِ بِثَلَاثٍ: «سَلَامُ اللَّهِ عَلَیْکَ یَا أَبَا الرَّیْحَانَتَیْنِ أُوصِیکَ بِرَیْحَانَتَیَّ مِنَ الدُّنْیَا فَعَنْ قَلِیلٍ یَنْهَدُّ رُکْنَاکَ وَ اللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ. فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام: هَذَا أَحَدُ رُکْنَیَّ الَّذِی قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام: هَذَا الرُّکْنُ الثَّانِی الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ». (1)

ترجمه:

جابر بن عبد اللّٰه گفت: شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله سه روز قبل از ارتحالش به علی بن ابی طالب علیهما السلام چنین می فرمود: سلام خدا بر تو باد ای پدر دو ریحانه (حسن و حسین علیهما السلام). به تو دربارۀ دو ریحانه ام در دنیا سفارش می کنم. به زودی دو رکن تو


1- امالی، شیخ صدوق، ص198؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص403؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص152 و ص153؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص173و ص261. و با اختلاف کم در این منابع: ألقاب الرسول و عترته، من قدماء المحدثین، ص23؛ تنبیه الغافلین عن فضائل الطالبین، ابن کرامة، ص43؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص136؛ عمده، ابن بطریق، ص308؛ کشف الغمة، إربلی، ج1، ص66. منابع اهل تسنن: مناقب علی بن أبی طالب علیهما السلام، ابن مردویه اصفهانی، ص204؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص103؛ مناقب، خوارزمی، ص141؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج14، ص166 -167؛ ترجمة إمام حسین علیه السلام، ابن عساکر، ص174؛ ذخائر العقبی، احمد بن عبداللّٰه طبری، ص56؛ نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص98؛ کنز العمال، متقی هندی، ج11، ص625. و همچنین: عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [و آله] وَسَلَّمَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ: «سَلَامٌ عَلَیْکَ أَبَا الرَّیْحَانَتَیْنِ مِنَ الدُّنْیَا، فَعَنْ قَلِیلٍ یَذْهَبُ رُکْنَاکَ وَاللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ»، فَلَمَّا قُبِضَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [و آله] وَسَلَّمَ قَالَ عَلِیٌّ: هَذَا أَحَدُ الرُّکْنَیْنِ الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [و آله] وَسَلَّمَ، فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ قَالَ: هُوَ الرُّکْنُ الْآخَرُ الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [و آله] وَسَلَّمَ. فضائل الصحابة، احمد بن حنبل، ج2، ص773. و همچنین: إنَّ رَسُولَ اللّٰه صَلی اللّٰه تَعَالی عَلیهِ وَ سَلَّم قَالَ لَهُ (عَلِیّ علیه السلام): أَبَا الرِیحَانَتَین، أُوصِیکَ بِرِیحانَتَیَّ خَیراً فَی الدُنیا قَبلَ أَنْ یَنْهَدَّ رُکنَاکَ فَلَمَّا مَاتَ صلی اللّٰه تعالی علیه وسلم قَالَ عَلِیّ: هَذا أَحَدُ الرُکنَین، فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَة قَالَ: هَذا الرُّکْنُ الآخَر». الفایق فی غریب الحدیث، جار اللّٰه زمخشری، ج1، ص162.

ص: 98

منهدم می شود، و خدا خلیفۀ من بر تو است. [یعنی خدا جای خالی من را برای تو پر خواهد نمود.]چون رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رحلت نمود، حضرت علی علیه السلام فرمود: این یکی از دو رکن من بود که رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله به من فرموده بود و چون حضرت فاطمه علیها السلام به شهادت رسید، علی علیه السلام فرمود: این رکن دومی بود که رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله فرموده بود.

ص: 99

منقبت بیست و نهم: کُفو امیرمؤمنان علیه السلام

عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیهم السلام قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: «یَا عَلِیُّ لَقَدْ عَاتَبَنِی رِجَالٌ مِنْ قُرَیْشَ فِی أَمْرِ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ قَالُوا خَطَبْنَاهَا إِلَیْکَ فَمَنَعْتَنَا وَ زَوَّجْتَ عَلِیّاً فَقُلْتُ لَهُمْ: وَ اللَّهِ مَا أَنَا مَنَعْتُکُمْ وَ زَوَّجْتُهُ بَلِ اللَّهُ مَنَعَکُمْ وَ زَوَّجَهُ فَهَبَطَ عَلَیَّ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ یَقُولُ: لَوْ لَمْ أَخْلُقْ عَلِیّاً علیه السلام لَمَا کَانَ لِفَاطِمَةَ علیها السلام ابْنَتِکَ کُفْوٌ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ علیه السلام فَمَنْ دُونَهُ».((1))

ترجمه:

از امام رضا علیه السلام از پدرش از پدران گرامیش از علی علیهم السلام روایت شده است که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله خطاب به من فرمود: ای علی علیه السلام ! جمعی از مردان قبیلۀ قریش مرا به دلیل امر فاطمه علیها السلام مورد عتاب قرار داده و گفتند: ما او را از تو خواستگاری کردیم ولی نپذیرفتی و او را به ازدواج حضرت علی علیه السلام در آوردی.

در جواب آنها گفتم: به خداوند سوگند من نبودم که خواستگاری شما را رد کردم و او را همسر علی علیه السلام قرار دادم بلکه خدا خواستگاری شما را نپذیرفت و او را همسر


1- عیون أخبار الرضا، شیخ صدوق، ج1، ص203؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص92 -93.

ص: 100

علی علیه السلام قرار داد؛ زیرا جبرئیل بر من فرود آمد و گفت: ای محمد صلی الله علیه و آله ! همانا خداوند جل جلاله می فرماید: اگر من علی علیه السلام را خلق نکرده بودم، از زمان حضرت آدم علیه السلام به بعد، کُفو و همتایی برای دخترت فاطمه علیها السلام بر روی زمین یافت نمی شد.((1))


1- همچنین: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ [عَلِیّا] أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ [لِفَاطِمَة] لَمْ یَکُنْ لِفَاطِمَةَ[مَا کَانَ لَهَا] کُفْوٌ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ. از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: اگر خداوند تعالی علی علیه السلام را خلق نکرده بود کسی بر روی زمین - از آدم علیه السلام و هر که بعد از آدم علیه السلام آمده است- کفو و نظیر فاطمه علیها السلام نبود. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج2، ص29؛ کشف الغمة، اربلی، ج2، ص100؛ صراط المستقیم، عاملی بیاضی، ج1، ص172؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص240؛تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج4، ص143؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج43، ص107. و همچنین: عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ عَنْهُ صلی الله علیه و آله قَالَ: لَوْ لَمْ یُخْلَقْ عَلِیٌّ علیه السلام مَا کَانَ لِفَاطِمَةَ علیها السلام کُفْو؛ تفسیر قمی، علی بن إبراهیم قمی، ج2، ص338؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج2، ص29؛ جواهر السنیة، حر عاملی، ص252؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج5، ص194؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج40، ص77 و ج43، ص58. منبع اهل تسنن: فردوس الاخبار، دیلمی، ج3، ص373 (بنا بر نقل إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج 25، ص360؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج2، ص67.

ص: 101

منقبت سی ام: حضرت زهرا علیها السلام و امیرمؤمنان علیه السلام «شفع» در سورۀ فجر

عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ (وَ الْفَجْرِ)((1)) هُوَ الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه وَ «اللَّیَالِی الْعَشْرُ» الْأَئِمَّةُ علیهم السلام مِنَ الْحَسَنِ إِلَی الْحَسَنِ علیهما السلام وَ (الشَّفْع) أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ (الْوَتْر) هُوَ اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ (وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ) هِیَ دَوْلَةُ حَبْتَرٍ فَهِیَ تَسْرِی إِلَی قِیَامِ الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه ».((2))

ترجمه:

جابر جعفی از حضرت صادق علیه السلام در بارۀ آیۀ (وَ الْفَجْرِ) روایت کرده که فرمود: «فجر» [در سورۀ مبارکۀ فجر] قائم عجل الله تعالی فرجه است و «شبهای ده گانه» ائمه علیهم السلام هستند از امام حسن مجتبی علیه السلام تا امام حسن عسکری علیه السلام و (الشَّفْع) امیرالمؤمنین علیه السلام و فاطمه علیها السلام است و (الْوَتْر) خدای یکتاست که شریکی ندارد. (وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ) [و آن شبی که


1- الفجر: 1-4.
2- تأویل الآیات، استر آبادی، ج2، ص792؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج5، ص650؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج24، ص78 و ج31، ص591؛ تفسیر کنز الدقائق، شیخ محمد قمی مشهدی، ج14، ص266 - 267.

ص: 102

سپری می شود] حکومت حَبتَر ((1)) است که تا قیام قائم عجل الله تعالی فرجه ادامه دارد.


1- نام یکی از غاصبان خلافت.

ص: 103

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و ائمه علیهم السلام

منقبت سی و یکم: بذر خوشۀ امامت

عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ (کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ)((1)) قَالَ: الْحَبَّةُ فاطمة علیها السلام وَ السَّبْعُ السَّنَابِلِ سَبْعَةٌ مِنْ وُلْدِهَا سَابِعُهُمْ قَائِمُهُمْ قُلْتُ: الحَسَن علیه السلام قَالَ: إِنَّ الحَسَن علیه السلام إِمَامٌ مِنَ اللَّهِ مُفْتَرَضٌ طَاعَتُهُ وَ لَکِنْ لَیْسَ مِنْ السَّنَابِلِ السَّبْعَةِ أَوَّلُهُمْ الحُسَیْن علیه السلام وَ آخِرُهُمْ القَائِم عجل الله تعالی فرجه فَقُلْتُ: قَوْلُهُ (فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ) قَالَ: یُولَدُ الرَّجُلُ مِنْهُمْ فِی الْکُوفَةِ مِائَةٌ مِنْ صُلْبِهِ وَ لَیْسَ ذَاکَ إِلَّا هَؤُلَاءِ السَّبْعَةُ».((2))

ترجمه:

مفضل بن محمد جعفی گفت: از امام صادق علیه السلام دربارۀ گفتۀ خدای سبحان


1- البقره: 261.
2- تفسیر عیاشی، ج1، ص147؛ فوائد الطوسیة، حر عاملی، ص298؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج1، ص542؛ تفسیر کنز الدقائق، شیخ محمد قمی مشهدی، ج2، ص435 - 436.

ص: 104

(کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ)((1)) [همانند دانه ای است که هفت خوشه رویانید]، پرسیدم، حضرت فرمود: منظور از «حبّه»، فاطمه علیها السلام است و هفت سنبل، هفت تن از فرزندان اوست، که هفتمین آنها قائم آنان است، عرض کردم: امام حسن علیه السلام [پس چه؟] فرمود: حسن علیه السلام امامی است از ناحیۀ خداوند که اطاعتش واجب است ولی از سنبل های [خوشههای] هفتگانه نیست، بلکه نخستین فرد آنان حسین علیه السلام، و آخرین آنها قائم عجل الله تعالی فرجه است.

عرض کردم: اینکه خداوند فرمود: (فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ)((2)) [در هر خوشه ای صد دانه باشد] منظور چیست؟ فرمود: از صُلب هر کدام از آنها، صد نفر در کوفه به وجود می آید، و آنها جز این هفت تن نیستند.((3))


1- البقره(2): 261.
2- همان.
3- پر واضح است که این روایت در مقام حصر تعداد ائمه علیهم السلام از ذریۀ حضرت زهرا علیها السلام نیست و بلکه هفت امام از یازده امام از ذریۀ حضرت زهرا علیها السلام دارای این خصوصیت هستند که صد فرزند از ذریۀ ایشان در کوفه به دنیا خواهد آمد که هفتمین آنان وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه است.

ص: 105

منقبت سی و دوم: حجّت خدا بر ائمه علیهم السلام

عَنِ الإمَامِ الْعَسْکَری علیه السلام: «نَحْنُ حُجَجُ اللّهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ أُمُّنَا [جَدَّتُنَا] فَاطِمَةُ علیها السلام حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْنَا».((1))

ترجمه:

امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: ما حجّت های خدا بر خلقش هستیم و مادرمان فاطمه علیها السلام حجّت خداست بر ما. ((2))

تذکر:

رجوع شود به منقبت 12 و 13.

در ذیل منقبت: 39 نیز پیامبر صلی الله علیه و آله به امیرمؤمنان علیه السلام امر نمودند که: «یَا عَلِی انْفُذْ لِمَا أَمَرَتْکَ بِهِ فَاطِمَةُ».


1- تفسیر اطیب البیان، طیب، ج 13، ص225؛ أسرار فاطمیه، شیخ محمد فاضل مسعودی، ص17 و 53 و 69 و 99 و 154 و 410؛ فاطمة الزهراء بهجة قلب مصطفی، همدانی، ص744، ح 7.
2- همچنین: قَالَ الإِمامُ الْعَسْکَریُ علیه السلام: «نَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ [خَلْقِهِ] وَ [جَدَّتُنَا] فَاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَیْنَا»؛ امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: ما حجّت خدا بر خلق هستیم و جدۀ ما فاطمه علیها السلام حجّت بر ماست. عوالم العلوم (مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد علیه السلام)، ج 11، ص7.

ص: 106

ص: 107

فصل سوّم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و امام عصر عجل الله تعالی فرجه

منقبت سی و سوم: اسوۀحسنۀ امام عصر عجل الله تعالی فرجه

تَشَاجَرَ ابْنُ أَبِی غَانِمٍ الْقَزْوِینِیُّ وَ جَمَاعَةٌ مِنَ الشِّیعَةِ فِی الْخَلَفِ فَذَکَرَ ابْنُ أَبِی غَانِمٍ أَنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ علیه السلام مَضَی وَ لَا خَلَفَ لَهُ ثُمَّ إِنَّهُمْ کَتَبُوا فِی ذَلِکَ کِتَاباً وَ أَنْفَذُوهُ إِلَی النَّاحِیَةِ وَ أَعْلَمُوهُ بِمَا تَشَاجَرُوا فِیهِ فَوَرَدَ جَوَابُ کِتَابِهِمْ بِخَطِّهِ -عَلَیْهِ وَ عَلَی آبَائِهِ السَّلَامُ:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عَافَانَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْفِتَنِ وَ وَهَبَ لَنَا وَ لَکُمْ رُوحَ الْیَقِینِ ... وَ نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا ... وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ..».((1))

ترجمه:

ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان دربارۀ فرزند امام حسن عسکری علیه السلام مشاجره نمودند. ابن ابی غانم گفت: حضرت عسکری علیه السلام به شهادت رسیده و اولادی ندارد. آنها نامه ای در این خصوص نوشتند و به ناحیۀ مقدسه فرستادند و مشاجرۀ


1- کتاب غیبت، شیخ طوسی، ص285 - 286؛ احتجاج، شیخ طبرسی، ج2، ص277 - 279؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج53، ص178 - 180.

ص: 108

خود را به عرض رساندند. جواب نامۀ آنها به خط مبارک حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه بدین مضمون صادر گشت:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم. خداوند ما و شما را از گمراهی و فتنه ها نگاه دارد و به ما و شما روح یقین موهبت کند... ما صنع خدائیم و مردم، ساختۀ ما هستند، ... و در [فاطمه علیها السلام] دخت گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله الگوی خوبی برای من است.

ص: 109

بخش پنجم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و پیامبران علیهم السلام

اشاره

ص: 110

ص: 111

منقبت سی و چهارم: معرفت فاطمه علیها السلام، شرط تکامل نبوت

عَن الصَّادِقِ علیه السلام: «مَا تَکَامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبِیٍّ حَتّی أَقَرَّ بِفَضْلِهَا وَ مَعْرِفَتِهَا [مَحَبَّتِهَا]».((1))

ترجمه:

امام صادق علیه السلام فرمودند: نبوت هیچ پیامبری به کمال نرسید تا اینکه به فضل و معرفت [محبت] حضرت زهرا علیها السلام اقرار کرد. ((2))


1- مجمع النورین، مرندی، ص40 (به نقل از مدینة المعاجز)؛ أسرار فاطمیه، شیخ محمد فاضل مسعودی، ص36؛ فاطمة الزهرا بهجة قلب مصطفی، رحمانی همدانی، ص86(به نقل از مدینة المعاجز).
2- همچنین: «عرضۀ محبت حضرت زهرا علیها السلام بر مخلوقات» قَالَ النَّبیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سلّم: إنّ اللّهَ -لَهُ الْحَمْدُ- عَرَضَ حُبَّ عَلَیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ ذُرِّیَّتِهَا عَلَی الْبَرِیَّةِ فَمَنْ بَادَرَ مِنْهُمْ بِالْإِجَابَةِ جَعَلَ مِنْهُمْ وَ الرُّسُل وَ مَنْ أَجَابَ بَعْد ذَلِکَ جُعِلَ مِنْهُمْ الشِّیعَةَ وَ إِنَّ اللَّهَ جَمَعَهُمْ فی الْجَنَّةِ»؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا خدای تعالی که جمیع محامد مختصّ اوست، دوستی علی و فاطمه و فرزندان ایشان را بر خلق عرضه کرد. هر کس که نسبت به آن محبت سبقت گرفت و زود پذیرفت، آنها را از اهل بیت و پیغمبران مقرّر فرمود و کسی که بعد از ایشان اجابت نمود، از شیعیان گشت و به درستی که خدای تعالی همۀ آنها را در بهشت جمع خواهد کرد. منبع اهل تسنن: مناقب مرتضوی،محمد صالح حسینی ترمذی، ص102. و همچنین: «تکامل انبیا علیهم السلام به جهت اقرار کردن به اطاعت و ولایت حضرت زهرا علیها السلام »: عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ أُسَیْدٍ الْغَفَّارِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: «مَا تَکَامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبِیٍّ فِی الْأَظِلَّةِ حَتَّی عُرِضَتْ عَلَیْهِ وَلَایَتِی وَ وَلَایَةُ أَهْلِ بَیْتِی وَ مَثُلُوا لَهُ فَأَقَرُّوا بِطَاعَتِهِمْ وَ وَلَایَتِهِمْ.» حذیفة بن اسید گفت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود نبوت هیچ پیامبری در عالم اظله تکمیل نشد مگر اینکه ولایت من و ولایت اهل بیتم بر او عرضه شد و تمثال آنها برای آن پیامبر مجسم شد و پیامبران، اقرار به اطاعت و ولایت اهل بیت علیهم السلام نمودند. بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، ص93؛ غرر الأخبار و درر الآثار، دیلمی، ص306؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج26، ص281(به نقل از بصائر الدرجات). نکته: بر طبق روایات شیعه و اهل تسنن، شأن نزول آیه تطهیر این است که اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام می باشند.

ص: 112

ص: 113

منقبت سی و پنجم: وجوب اطاعت فاطمۀ زهرا علیها السلام بر انبیاء علیهم السلام و جمیع مخلوقات

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهم السلام: «... لَقَدْ کَانَتْ طَاعَتُهَا (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا) مَفْرُوضَةً عَلَی جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْجِنِّ، وَ الْإِنْسِ، وَ الطَّیْرِ، وَ الْبَهَائِمِ، وَ الْأَنْبِیَاءِ، وَ الْمَلَائِکَةِ».((1))

ترجمه:

ابوبصیر از امام باقر علیهما السلام روایت کرده که فرمودند: اطاعت از حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام بر جمیع آنان که خدا آفریده است از جن و انس و پرندگان و چهارپایان و پیامبران و ملائکه واجب است.


1- دلائل الامامه، طبری (شیعی)، ص104 - 106؛ مستدرک سفینة البحار، نمازی شاهرودی، ج6، ص206 - 208.

ص: 114

ص: 115

منقبت سی و ششم: اقتدا به حضرت زهرا علیها السلام در غیاب شمس رسالت و قمر ولایت

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله: «اقْتَدُوا بِالشَّمْسِ فَإِذَا غَابَتِ [غَابَ] الشَّمْسُ فَاقْتَدُوا بِالْقَمَرِ فَإِذَا غَابَ الْقَمَرُ فَاقْتَدُوا بِالزُّهَرَةِ فَإِذَا غَابَتِ الزُّهَرَةُ فَاقْتَدُوا بِالْفَرْقَدَیْنِ. فَقَالُوا [فَقِیلَ]یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا الشَّمْسُ وَ مَا الْقَمَرُ وَ مَا الزُّهَرَةُ وَ مَا الْفَرْقَدَانِ؟ فَقَالَ صلی الله علیه و آله أَنَا الشَّمْسُ وَ عَلِیٌّ علیه السلام الْقَمَرُ وَ الزُّهَرَةُ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ الْفَرْقَدَانِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْن علیهما السلام »((1))

ترجمه:

جابر بن عبد اللَّه انصاری گوید: پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: باید به خورشید اقتدا کنید،


1- معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص115؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص244: (به جای «اقْتَدُوا» آورده: «اهتدوا» با این اختلاف: «و الفرقدان الحسن و الحسین و تسعة من ذریة الحسین»)؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج24، ص74. منابع اهل تسنن: مقتل الحسین، خوارزمی ج 1، ص165؛ خوارزمی به جای« اقْتَدُوا » آورده «اهْتَدُوا» و با این اختلاف: «الشَّمْسُ أَنَا، وَ الْقَمَرُ عَلِیٌّ ...»؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج1، ص77: (حسکانی مانند خوارزمی نقل نموده است)؛ و در ج2، ص288: (به همین مضمون و با عبارتی دیگر از انس بن مالک نقل نموده)؛ فرائد السمطین، جوینی، ج 2، ص18: جوینی به جای «اقْتَدُوا» گفته: «اطلبوا» و با این اختلاف: «قلنا یا رسول اللّه: و من الشمس؟ قال: أنا. قلنا: و من القمر؟ قال: علیّ. قلنا: و من الزهرة؟ قال: فاطمة. قلنا: فمن الفرقدان؟ قال: الحسن و الحسین علیهما السلام».

ص: 116

و هر گاه که خورشید غایب گشت باید از ماه پیروی نمایید، و چون ماه نیز از شما پنهان گردید، زهره را مقتدای خود سازید، و چون زهره هم از دید شما پنهان گشت از دو ستاره پیروی نمایید. مردم عرض کردند: یا رسول اللَّه خورشید و قمر و زهره و فرقدان چه هستند؟ حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: من خورشیدم، و علیّ علیه السلام ماه است و «زهره» فاطمه علیها السلام، و فَرقدان حسن و حسین علیهما السلام هستند.((1))


1- همچنین: عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: قَالَ رسول الله قَالَ مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنِ افْتَقَدَ الشَّمْسَ فَلْیَتَمَسَّکْ بِالْقَمَرِ وَ مَنِ افْتَقَدَ الْقَمَرَ فَلْیَتَمَسَّکْ بِالزُّهَرَةِ وَ مَنِ افْتَقَدَ الزُّهَرَةَ فَلْیَتَمَسَّکْ بِالْفَرْقَدَیْنِ ثُمَّ [فَسُئِلَ عَنْ ذَلِکَ] قَالَ [فَقَالَ] رَسُولُ اللَّهِ: أَنَا الشَّمْسُ وَ عَلِیٌّ الْقَمَرُ وَ فَاطِمَةُ الزُّهَرَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ الْفَرْقَدَان. معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص114؛ مناقب، ابن شهر آشوب، ج1، ص281: ابن شهر آشوب به جای «فَلْیَتَمَسَّکْ» آورده: «فَلْیَسْتَمْسِکْ»؛ عدد القویه، رضی الدین حلی، ص85؛ در النظیم، یوسف بن حاتم شامی، ص791.(ابن شهر آشوب و رضی الدین حلی و یوسف بن حاتم از کتاب خصائص العلویه، نطنزی -از بزرگان اهل تسنن در قرن 6- نقل نموده اند) منابع اهل تسنن: قصص الانبیاء(عرائس المجالس)، ثعلبی، ص5 (بنابر نقل: إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج 24، ص250) و مطبع الحیدری، الباب الخامس فی ذکر ما زین الله به الأرض، ص13)؛ نزهة المجالس، صفوری، ج2، ص222 ط: القاهرة: (بنابر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج9، ص254) به این عبارت: (الزهرة فاطمة و الفرقدان الحسن و الحسین رضی اللّه عنهم. ذکر فی «العرائس».) همچنین: عَنْ أَنَس قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: اتَّبِعُوا الشَّمْسَ حَتَّی تَغْرُبَ، فَإِذَا غَرَبَتْ فَاتَّبِعُوا الْقَمَرَ حَتَّی یَغِیبَ [تَغْرُبَ] فَإِذَا غَابَ[غرب] فَاتَّبِعُوا الزُّهَرَةَ حَتَّی تَغِیبَ[تَغْرُبَ]، فَإِذَا غَابَتْ [غربت] فَاتَّبِعُوا الْفَرْقَدَیْنِ، [فسئل عن ذلک فقال: ] قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: أَنَا الشَّمْسُ، وَ ابْنُ عَمِّی عَلِیٌّ الْقَمَرُ، وَ ابْنَتِی الزُّهَرَةُ، وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ الْفَرْقَدَانِ. الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین، شاذان بن جبرئیل قمی، ص200؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص163: (با اختلاف در عبارت)؛ اثبات الهداه ج 2، ص99: با این اختلاف: «الشمس أنا، و القمر علی، و الزهرة ابنتی؛ و الفرقدان الحسن و الحسین علیهما السّلام». منبع اهل تسنن: الأربعین، أبو محمد بن أبی الفوارس(م: 412)، ص43 مخطوط، الحدیث الحادی و الثلثون، (بنابر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج6، ص224) با این اختلاف: «فقیل له عن ذلک فقال: أنا الشمس، و علیّ القمر، و الزّهرة فاطمة، و الفرقدان الحسنان، صلوات اللّه علیهم أجمعین.»

ص: 117

منقبت سی و هفتم: برتر از جمیع انبیا علیهم السلام

«عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ: لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ علیها السلام زَهْرَاء؟

فَقَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِنُورِهَا وَ غَشِیَتْ أَبْصَارَ الْمَلَائِکَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِکَةُ للهِ سَاجِدِینَ وَ قَالُوا: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا مَا هَذَا النُّورُ؟

فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِمْ: هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی وَ أَسْکَنْتُهُ فِی سَمَائِی خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِی أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِی أُفَضِّلُهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ أَئِمَّةً یَقُومُونَ بِأَمْرِی یَهْدُونَ إِلَی حَقِّی وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِی فِی أَرْضِی بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِی». (1)

ترجمه:

جابر، از امام صادق علیه السلام نقل نموده است که: محضر مبارک امام صادق علیه السلام عرض کردم: چرا فاطمۀ زهرا علیها السلام به «زهراء» نامگذاری شدند؟


1- إمامة و التبصرة، علی ابن بابویه قمی، ص133؛ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص179 - 180؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص64؛ دلائل الامامه، طبری شیعی، ص149؛ نوادر المعجزات، طبری، ص82: (طبری روایت را از جابر بن عبد الله، از امام باقر علیه السلام نقل کرده است)؛ دُر النظیم، عاملی، ص456؛ عدد القویة، علامه حلی، ص227؛ کشف الغمه، إربلی، ج2، ص92؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص234؛ جواهر السنیه، حر عاملی، ص239؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص12. منبع اهل تسنن: اهل البیت، توفیق ابوعلم، ص112: (بنا بر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج19، ص10).

ص: 118

حضرت فرمودند: زیرا خدای عزّوجلّ او را از نور عظمت خودش آفرید و هنگامی که [نور وجود] فاطمۀ زهرا علیها السلام درخشید آسمان ها و زمین به نورش روشن گردید و دیدگان فرشتگان از شدّت نورش بسته شد و تمام ملائکه برای خدای تبارک و تعالی سجده نمودند و عرض کردند: اله ما و سرور ما! این نور، چیست؟

خداوند متعال به آنها وحی فرمود: این نوری از نور من است که در آسمان ساکنش کرده ام. او را از عظمت خویش آفریدم و از صلب پیامبری از پیامبرانم خارج نمودم و بر تمام انبیاء برتری دادم. از این نور، پیشوایانی را که به امر من قیام می کنند و مردم را به حق من هدایت می نمایند بیرون می آورم و این پیشوایان را پس از انقطاع وحی، جانشینان خود در روی زمین قرار می دهم.

ص: 119

بخش ششم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و زنان برگزیدۀ عالم

اشاره

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و حضرت خدیجه علیها السلام

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیه السلام و حضرت مریم علیها السلام

ص: 120

ص: 121

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و حضرت خدیجه علیها السلام

منقبت سی و هشتم: سلام و تسلیت خداوند در وفات مادر

عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام یَقُولُ: «لَمَّا تُوُفِّیَتْ خَدِیجَةُ علیها السلام جَعَلَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام تَلُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ تَدُورُ حَوْلَهُ، وَ تَقُولُ: یَا أَبَتِ، أَیْنَ أُمِّی؟ قَالَ: فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لَهُ: رَبُّکَ یَأْمُرُکَ أَنْ تُقْرِئَ فَاطِمَةَ علیها السلام السَّلَامَ، وَ تَقُولَ لَهَا: إِنَّ أُمَّکِ فِی بَیْتٍ مِنْ قَصَبٍ، کِعَابُهُ مِنْ ذَهَبٍ، وَ عُمُدُهُ یَاقُوتٌ أَحْمَرُ، بَیْنَ آسِیَةَ وَ مَرْیَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ، فَقَالَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام: إِنَ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ، وَ مِنْهُ السَّلَامُ، وَ إِلَیْهِ السَّلَامُ».((1))

ترجمه:

از برید عجلی روایت شده که گفت: شنیدم از امام صادق علیه السلام که می فرمود:

هنگامی که حضرت خدیجه رحلت نمود فاطمه علیها السلام دائما به رسول خدا صلی الله علیه و آله پناه می برد و در اطراف او می گشت و می گفت: ای پدر! مادرم کجاست؟


1- امالی، شیخ طوسی، ص175؛ خرائج و جرائح، قطب الدین الراوندی، ج2، ص529 و530؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج16، ص1 و ج18، ص385؛ و ج43، ص28.

ص: 122

[در این حال] جبرئیل بر او نازل گردید و گفت: پروردگارت دستور داده است به فاطمه سلام برسانی و به او بگویی که مادرت در خانه ای است از جنس قَصَب [گیاهی که ساقه اش گره گره است] که گره هایش از طلاست و ستونهای آن از یاقوت سرخ است بین آسیه [همسر فرعون] و مریم دختر عمران.

پس فاطمه علیها السلام فرمود: خداوند سلام است، و سلام از او و به سوی اوست.

تذکر:

ذیل منقبت 63 و 73 خدای تعالی به حضرت زهرا علیها السلام سلام می رساند.

و فاطمۀ زهرا علیها السلام در دورانی که در بطن مادر می زیست و هنوز قدم به این دنیا نگذاشته بود به دلداری و راهنمایی مادر می پرداخت و با آن حضرت سخن می گفت. رجوع شود به منقبت 7 و 75 و 81.

ص: 123

فصل دوّم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و حضرت مریم علیها السلام

منقبت سی و نهم: فاطمۀ زهرا علیها السلام مریم کبری

حَدَّثنِی عِیسی، قَالَ: قُلتُ لِأبِی الحَسَن علیه السلام فَمَا کَانَ بَعْدَ خُرُوجِ الْمَلَائِکَةِ مِن عِنْد [عَنْ] رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ؟

قَالَ: فَقَالَ لما کَانَ الیَوم الَّذِی ثقل فِیهِ وجع النَّبِی صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ خیف عَلَیهِ فِیه المَوت، دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیهم السلام وَ قَالَ لِمَنْ فِی بَیْتِهِ اخْرُجُوا عَنِّی وَ قَالَ لِأُمِّ سَلَمَةَ تکونی ممّن عَلَی الْبَابِ فَلَا یَقْرَبْهُ أَحَدٌ فَفَلَعَتْ أمّ سلمة فَقَالَ: یَا عَلِیُّ ادْنُ مِنِّی فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَی صَدْرِهِ طَوِیلًا وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ بِیَدِهِ الْأُخْرَی فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ الْکَلَامَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ یَقْدِرْ عَلَی الْکَلَامِ فَبَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیهم السلام لِبُکَاءِ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِی وَ أَحْرَقْتَ کَبِدِی لِبُکَائِکَ یَا سَیِّدَ النَّبِیِّینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ یَا أَمِینَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ یَا حَبِیبَهُ وَ نَبِیَّهُ مَنْ لِوُلْدِی بَعْدَکَ وَ لِذُلٍّ یَنْزِلُ بِی بَعْدَکَ مَنْ لِعَلِیٍّ أَخِیکَ وَ نَاصِرِ الدِّینِ مَنْ لِوَحْیِ اللَّهِ وَ أَمْرِهِ ثُمَّ بَکَتْ وَ أَکَبَّتْ عَلَی وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ صلی الله علیه و آله إِلَیْهِمْ وَ یَدُهَا

ص: 124

فِی یَدِهِ فَوَضَعَهَا فِی یَدِ عَلِیٍّ وَ قَالَ لَهُ: یَا أَبَا الْحَسَنِ هَذِهِ وَدِیعَةُ اللَّهِ وَ وَدِیعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَکَ فَاحْفَظِ اللَّهَ وَ احْفَظْنِی فِیهَا وَ إِنَّکَ لِفَاعِلُهُ.

یَا عَلِیُّ هَذِهِ وَ اللَّهِ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ هَذِهِ "وَ اللَّهِ مَرْیَمُ الْکُبْرَی" أَمَا وَ اللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِی هَذَا الْمَوْضِعَ حَتَّی سَأَلْتُ اللَّهَ لَهَا وَ لَکُمْ فَأَعْطَانِی مَا سَأَلْتُهُ.

یَا عَلِی انْفُذْ لِمَا أَمَرَتْکَ بِهِ فَاطِمَةُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْیَاءَ أَمَرَنی بِهَا جَبْرَئِیلُ وَ اعْلَمْ یَا عَلِیُّ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیَتْ عَنْهُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ وَ کَذَلِکَ رَبِّی وَ مَلَائِکَتُهُ.

یَا عَلِیُّ وَیْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنِ ابْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ انتهک [هَتَکَ] حُرْمَتَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ آذَی جنینها [خَلِیلَهَا] و شجّ جنبیها وَ وَیْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا اللَّهُمَّ إِنِّی مِنْهُمْ بَرِی ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بُرَآءُ. ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ ضَمَّ فَاطِمَةَ إِلَیْهِ وَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیهم السلام وَ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنِّی لَهُمْ وَ لِمَنْ شَایَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِیمٌ بِأَنَّهُمْ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ عَدُوٌّ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ تَقَدَّمَهُمْ أَوْ تَأَخَّرَ عَنْهُمْ وَ عَنْ شِیعَتِهِمْ زَعِیمٌ لهم [بِأَنَّهُمْ] یَدْخُلُونَ النَّارَ ثُمَّ وَ اللَّهِ یَا فَاطِمَةُ لَا أَرْضَی حَتَّی تَرْضَی ثُمَّ لَا وَ اللَّهِ لَا أَرْضَی حَتَّی تَرْضَی ثُمَّ [لَا] وَ اللَّهِ لَا أَرْضَی حَتَّی تَرْضَی».((1))


1- طرف، سید بن طاووس، ص167؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج22، ص484. همچنین: «لَمَّا ثَقُلَ النَّبِیُّ وَ خِیفَ عَلَیْهِ الْمَوْتُ دَعَا بِعَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَیْنِ وَ أَخْرَجَ مَنْ فِی الْبَیْتِ وَ استَدنَی عَلِیّاً وَ أَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَةَ -بَعْدَ بُکَاءِ الْجَمِیعِ- وَ وَضَعَهَا فِی یَدِ عَلِیٍّ وَ قَالَ: هَذِهِ وَدِیعَةُ اللَّهِ وَ وَدِیعَةُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ فَاحْفَظْنِی فِیهَا فَإِنَّکَ الْفَاعِلُ. هَذِهِ وَ اللَّهِ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ. هَذِهِ مَرْیَمُ الْکُبْرَی وَ اللهِ ما بَلَغَتْ نَفْسِی هَذَا الْمَوْضِعَ حَتَّی سَأَلْتُ اللَّهَ لَهَا وَ لَکُمْ فَأَعْطَانِی. یَا عَلِیُّ أَنْفِذ مَا أَمَرَتکَ بِهِ فَاطِمَةُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْیَاءَ أَمَرَنِی بِهَا جَبْرَائِیلُ وَ هِیَ الصَّادِقَةَ الصَّدُوقَةُ...»؛ زمانی که پیامبرخدا صلی الله علیه و آله در بستر بیماری بود و بیم فوت آن حضرت وجود داشت علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را صدا زد و دیگران را از خانه بیرون کرد. او علی علیه السلام را نزد خود نشاند. بعد از آنکه همگی، گریۀ شدیدی کردند دست فاطمه را در دست علی نهاد و فرمود: این امانت خدا و رسول خداست که باید حفظ کنی و تو قطعاً حفظ خواهی کرد. به خدا سوگند او سرور زنان عالم است. او مریم کبراست. به خدا سوگند تا به حال هرچه از خدا برای او و شما خواسته ام اجابت شده است. یا علی، هرچه فاطمه علیها السلام می گوید انجام بده که همۀ آنها دستوراتی است که جبرئیل به آن امر فرمود. او [فاطمه] همیشه بسیار راستگو است. صراط المستقیم، عاملی بیاضی، ج2، ص92.

ص: 125

ترجمه:

امام کاظم علیه السلام نقل می کند که از پدرم پرسیدم: وقتی فرشتگان پیامبر صلی الله علیه و آله را ترک گفتند چه اتفاقی افتاد؟ فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فاطمه و علی و حسن و حسین علیهم السلام را به گرد خود خواند و به کسانی که در خانه بودند گفت: از نزد من بیرون بروید و به همسر خود ام سلمه فرمود که بر درگاه بایستد تا کسی وارد خانه نشود. ام سلمه اطاعت کرد. آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام گفت: «یا علی! نزدیک من بیا» علی علیه السلام نزدیک تر رفت، پیامبراکرم دست زهرا علیها السلام را گرفت و بر سینه گذاشت بعد با دست دیگر خود دست علی علیه السلام را گرفت و چون خواست با آنها سخنی بگوید، اشک از چشمانش فرو غلتید و نتوانست کلامی بگوید. فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام وقتی حالت گریه پیامبر صلی الله علیه و آله را مشاهده کردند به سختی به گریه درآمدند و فاطمه علیها السلام گفت: ای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رشتۀ قلبم از هم گسست و جگرم آتش گرفت وقتی که گریۀ شما را دیدم. ای آقای پیامبران از اولین تا آخرین آنها، ای امین پروردگار و رسول او، ای محبوب خدا! فرزندانت پس از تو چه کسی را دارند و با آن خواری که بعد از تو مرا فرا گیرد چه کنم؟ چه کسی علی علیه السلام را که یاور دین است کمک خواهد کرد؟ چه کسی وحی خدا و فرمانهایش را دریافت خواهد نمود؟ سپس به سختی گریست و پیامبر صلی الله علیه و آله را در آغوش گرفت و چهرۀ او را بوسید و علی و حسن و حسین علیهم السلام نیز چنین کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله سر بلند کرد و دست فاطمه علیها السلام را در دست علی علیه السلام نهاد و گفت: «ای اباالحسن! این امانت خدا و امانت محمد رسول خدا صلی الله علیه و آله در دست توست و در مورد فاطمه علیها السلام خدا را و مرا به یاد داشته باش! و به راستی که تو چنین رفتار می کنی. یا علی سوگند به خدا که فاطمه علیها السلام

ص: 126

سیدۀ زنان بهشت است از اولین تا آخرین آنها. به خدا قسم! فاطمه علیها السلام همان «مریم کبری» است. آگاه باش که من به این حالت نیفتاده بودم مگر این که برای شما و فاطمه علیها السلام دعا کردم و خدا آنچه خواسته بودم به من عطا فرمود.

ای علی علیه السلام هر چه فاطمه علیها السلام به تو فرمان داد به جای آور که هر آینه من به فاطمه علیها السلام اموری را بیان نموده ام که جبرئیل مرا به آنها امر کرد. بدان ای علی علیه السلام که من از آن کس راضیم که دخترم فاطمه علیها السلام از او راضی باشد و پروردگار و فرشتگان هم با رضایت او راضی خواهند شد. وای بر آن کس که بر فاطمه علیها السلام ستم کند. وای بر آن کس که حق وی را از او بستاند. وای بر آن کس که هتک حرمت او کند. وای بر آن کس که در خانه اش را آتش زند. وای بر آن که دوست وی را بیازارد و وای بر آن که با او کینه ورزد و ستیزه کند. خداوندا من از ایشان بیزارم و آنان نیز از من بری هستند.

سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فاطمه و علی و حسن و حسین علیهم السلام را به نام خواند و آنان را در بر گرفت و عرضه داشت: بار خدایا! من با اینان و هر کس که پیروی ایشان کند سر صلح دارم و بر عهدۀ من است که آنان را داخل بهشت سازم و هر کس با اینها بستیزد و بر ایشان ستم کند یا بر اینها پیشی گیرد یا از ایشان و شیعیانشان بازپس ماند، من دشمن او هستم و با او می جنگم و بر من است که آنان را به دوزخ درآورم. سوگند به خدا ای فاطمه! راضی نخواهم شد تا این که تو راضی شوی! نه به خدا سوگند راضی نمی شوم مگر آن که تو راضی شوی! نه به خدا سوگند راضی نخواهم شد مگر آن که تو راضی شوی! ((1))


1- أَسْمَاؤُهَا عَلَی مَا ذَکَرَهُ أَبُو جَعْفَرٍ الْقُمِّیُّ: «فَاطِمَةُ، الْبَتُولُ، الْحَصَانُ، الْحُرَّةُ، السَّیِّدَةُ، الْعَذْرَاءُ، الزَّهْرَاءُ، الْحَوْرَاءُ، الْمُبَارَکَةُ، الطَّاهِرَةُ، الزَّکِیَّةُ، الرَّاضِیَةُ، الْمَرْضِیَّةُ، الْمُحَدَّثَةُ، مَرْیَمُ الْکُبْرَی، الصِّدِّیقَةُ الْکُبْرَی». مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص357؛ تسلیة المجالس، کرکی حائری، ج1، ص547؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج43، ص16. همچنین: «و ألقابها: ... و الحصان، و الحوراء، و السیدة، و الصدّیقة، و مریم الکبری». هدایة الکبری، خصیبی، ص176. همچنین: مَثَل حضرت مریم علیها السلام (نزول رزق من عند الله برای حضرت زهرا علیها السلام) عَنْ نَجْمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: «إِنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام ضَمِنَتْ لِعَلِیٍّ علیه السلام عَمَلَ الْبَیْتِ وَ الْعَجِینَ وَ الْخُبْزَ وَ قَمَّ الْبَیْتِ وَ ضَمِنَ لَهَا عَلِیٌّ علیه السلام مَا کَانَ خَلْفَ الْبَابِ نَقْلَ الْحَطَبِ وَ أَنْ یَجِی ءَ بِالطَّعَامِ فَقَالَ لَهَا یَوْماً: یَا فَاطِمَةُ هَلْ عِنْدَکِ شَیْ ءٌ؟ قَالَتْ: وَ الَّذِی عَظَّمَ حَقَّکَ مَا کَانَ عِنْدَنَا مُنْذُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ شَیْ ءٌ نَقْرِیکَ بِهِ. قَالَ: أَ فَلَا أَخْبَرْتِنِی؟ قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نَهَانِی أَنْ أَسْأَلَکَ شَیْئاً فَقَالَ: لَا تَسْأَلِینَ ابْنَ عَمِّکِ شَیْئاً إِنْ جَاءَکِ بِشَیْ ءٍ [عَفْوٍ] وَ إِلَّا فَلَا تَسْأَلِیهِ. قَالَ: فَخَرَجَ علیه السلام فَلَقِیَ رَجُلًا فَاسْتَقْرَضَ مِنْهُ دِینَاراً ثُمَّ أَقْبَلَ بِهِ وَ قَدْ أَمْسَی فَلَقِیَ مِقْدَادَ بْنَ الْأَسْوَدِ فَقَالَ لِلْمِقْدَادِ: مَا أَخْرَجَکَ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ؟ قَالَ: الْجُوعُ وَ الَّذِی عَظَّمَ حَقَّکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ. قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: وَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَیٌّ؟ قَالَ: وَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَیٌّ قَالَ: فَهُوَ أَخْرَجَنِی وَ قَدِ اسْتَقْرَضْتُ دِینَاراً وَ سَأُوثِرُکَ بِهِ فَدَفَعَهُ إِلَیْهِ فَأَقْبَلَ فَوَجَدَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله جَالِساً وَ فَاطِمَةُ علیها السلام تُصَلِّی وَ بَیْنَهُمَا شَیْ ءٌ مُغَطًّی فَلَمَّا فَرَغَتْ اجْتَرَّتْ ذَلِکَ الشَّیْ ءَ فَإِذَا جَفْنَةٌ مِنْ خُبْزٍ وَ لَحْمٍ قَالَ: یَا فَاطِمَةُ أَنَّی لَکِ هذا؟ قالَتْ: هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ) (آل عمران: 37) فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أَ لَا أُحَدِّثُکَ بِمَثَلِکَ وَ مَثَلِهَا قَالَ: بَلَی قَالَ: مَثَلُکَ مَثَلُ زَکَرِیَّا إِذَا دَخَلَ عَلَی مَرْیَمَ الْمِحْرَابَ فَ- (وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ) فَأَکَلُوا مِنْهَا شَهْراً وَ هِیَ الْجَفْنَةُ الَّتِی یَأْکُلُ مِنْهَا الْقَائِمُ علیه السلام وَ هِیَ عِنْدَنَا.»؛ نجم از حضرت امام محمّد باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: حضرت زهرای اطهر علیها السلام برای علی بن ابی طالب علیه السلام ضامن شد که کار و امور خانه را از قبیل خمیر کردن، نان پختن و جاروب خانه را انجام دهد و حضرت علی علیه السلام هم برای ایشان ضامن شد که امور خارج از خانه را از قبیل آوردن هیزم و طعام عهده دار شود. یکی از روزها امیر المؤمنین علیه السلام به فاطمۀ زهرا علیها السلام فرمود: آیا غذایی نزد شما موجود است؟ حضرت زهرا علیها السلام فرمود: قسم به آن خدایی که حق تو را بزرگ قرار داده مدت سه روز است غذائی نزد ما موجود نیست که برای تو بیاوریم. امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: پس چرا مرا آگاه ننمودی؟ عرض کرد: پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا نهی کرده که از شما چیزی بخواهم، [به من] فرمود: از پسر عمّت [چیزی] مخواه اگر چیزی برای تو آورد [بگیر] و الا مبادا از او چیزی خواهش نمایی![از باب این که زحمتی برای او نباشد]. راوی گوید: حضرت علی علیه السلام از خانه خارج شد، [در بین راه] با شخصی مواجه گردید و مبلغ یک دینار از او قرض کرد. با آن دینار رو به سوی خانه کرد و حال آن که شب شده بود. [در بین راه] با مقداد بن اسود مواجه شد و به او فرمود: برای چه در این موقع از خانه خارج شده ای؟ گفت: یا امیر المؤمنین! به آن خدائی که حق تو را عظیم قرار داده گرسنگی [موجب خروج من گردیده است]. راوی گوید: به حضرت امام محمّد باقر علیه السلام گفتم: آیا در آن موقع پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله زنده بود؟ فرمود: آری زنده بود. امیر المؤمنین علیه السلام به مقداد فرمود: من نیز به همین علت از خانه بیرون آمدم یک دینار قرض کرده ام، اکنون تو را بر خویشتن مقدم می دارم و علی علیه السلام آن دینار را به مقداد داد و متوجه خانه خویش گردید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نشسته بود و حضرت زهرای اطهر علیها السلام نماز می خواند و یک ظرف سر پوشیده ما بین ایشان بود. هنگامی که حضرت زهرا علیها السلام از نماز فارغ شد آن ظرف را جلو کشید دیدند کاسه ای است از نان و گوشت. امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: ای فاطمه! این غذا را از کجا آورده ای؟ گفت: این از طرف خداست، خدا هر کسی را که بخواهد بدون حساب روزی می دهد. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: [یا علی!] آیا دوست داری مَثَل تو و زهرای اطهر علیها السلام را بگویم؟ گفت: آری. فرمود: مَثَل تو مَثَل حضرت زکریا علیه السلام است، که وقتی در محراب عبادت حضرت مریم علیها السلام رفت و غذایی نزد او یافت به مریم علیها السلام فرمود: این غذا را از کجا آورده ای!؟ گفت: از طرف خدا آمده، خدا هر کسی را که بخواهد بدون حساب روزی میدهد. پس مدت یک ماه از غذای آن کاسه خوردند و آن کاسه همان است که حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه هم از آن می خورد و آن کاسه اکنون نزد ماست. تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، ج1، ص171؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج1، ص622؛ تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج1، ص332؛ تسلیة المجالس، کرکی حائری، ج 1، ص558؛ بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج14، ص197؛ تفسیر نور الثقلین، حویزی، ج1، ص333.

ص: 127

ص: 128

ص: 129

بخش هفتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و فرزندان آن حضرت و مؤمنین

اشاره

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و فرزندانشان

فصل دوم: فاطمۀ زهرا و مؤمنان

ص: 130

ص: 131

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و فرزندانشان

منقبت چهلم: حرام شدن آتش بر ذریۀ حضرت زهرا علیها السلام

عَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ فَطَمَهَا وَ ذُرِّیَّتَهَا مِنَ النَّارِ مَنْ لَقِیَ اللَّهَ مِنْهُمْ بِالتَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِمَا جِئْتُ بِهِ». (1)

ترجمه:

امام رضا علیه السلام از اجداد طاهرینشان از امیر مؤمنان علیه السلام روایت فرموده که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: دخترم، «فاطمه» نامیده شد زیرا خداوند تعالی او و ذرّیّه اش را از آتش بُریده است [و آتش را بر ایشان حرام نموده است] مشروط بر اینکه [ذریۀ او] پروردگارشان را با توحید و ایمان به آنچه من از جانب پروردگارم آورده ام ملاقات نمایند((2)).


1- امالی، شیخ طوسی، ص570؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج5، ص246؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص18.
2- همچنین: عَنْ حُذَیْفَةَ وَ ابْنِ مَسْعُودٍ: قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: «إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ[حَصَّنَت] فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَی النَّارِ.»؛ از حذیفه و ابن مسعود نقل شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه علیها السلام دامان عفت خود را حفظ کرد لذا خداوند آتش جهنم را بر فرزندان او حرام کرد. عیون أخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج2، ص68؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص106؛ خرائج و الجرائح، قطب راوندی، ج1، ص281؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص107؛ کشف الغمة، اربلی، ج2، ص96؛ تفسیر محیط اعظم، سید حیدر آملی، ج1، ص572؛ تأویل الآیات، استرابادی، ج2، ص701؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج5، ص431؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص20؛ تفسیر کنز الدقائق، شیخ محمد قمی مشهدی، ج6، ص179. منابع اهل تسنن: فضائل سیدة النساء، ابن شاهین، ص23؛ معجم الکبیر، طبرانی، ج22، ص407؛ کامل، جرجانی، ج5، ص59؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج3، ص266؛ مناقب علی بن أبی طالب، ابن مغازلی، ص277؛ ذکر أخبار إصبهان، حافظ ابو نعیم اصفهانی، ج1، ص242؛ شرف المصطفی، ابوسعد واعظ، ج 5، ص309؛ مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص152 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه)؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج، ص94؛ ربیع الأبرار، زمخشری، ج2، ص111؛ تذکرة حمدونیه، ابن حمدون، ج1، ص116؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج14، ص174 و ج63، ص30؛ ذخائر العقبی، محب طبری، ص48(أخرجه أبو تمام فی فوائده)؛ وفیات الأعیان، ابن خلکان، ج4، ص175؛ شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ج18، ص252؛ فرائد السمطین، جوینی شافعی،ج 2، ص65؛ وافی بالوفیات، صفدی، ج4، ص79؛ تهذیب الکمال، مزی، ج35، ص251؛میزان الاعتدال، ذهبی، ج3، ص217؛ نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص180؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص202؛لسان المیزان، ابن حجر، ج4، ص322؛ إمتاع الأسماع، مقریزی، ج4، ص196؛ جامع الصغیر، سیوطی، ج1، ص352؛ جواهر العقدین، سمهودی، ج 2، ص173؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج11، ص50 (صالحی شامی گوید: الطبرانی فی " الکبیر " بسند رجاله ثقات عن ابن عباس...)؛ کنز العمال، متقی هندی، ج12، ص108؛ صواعق المحرقه، ابن حجر هیتمی، ص160؛ فیض القدیر، مناوی، ج2، ص587؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج2، ص320. همچنین: حرام شدن آتش بر شیعیان حضرت زهرا علیها السلام: «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: یَا فَاطِمَةُ أَتَدْرِینَ لِمَ سُمِّیتِ فَاطِمَةَ؟ فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام: یَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَتْ؟ قَالَ: لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِیَ وَ شِیعَتُهَا مِنَ النَّار.»؛ امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای فاطمه آیا می دانی برای چه "فاطمه" نامیده شدی؟ علی علیه السلام عرضه داشت: یا رسول اللَّه برای چه [فاطمه] نامیده شده؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: زیرا او و شیعیانش از آتش دوزخ دور نگه داشته شده اند.علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص179؛ مناقب امام أمیر المؤمنین علیه السلام، محمد بن سلیمان کوفی، ج2، ص188؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص110؛ کشف الغمة، اربلی، ج2، ص91؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص233. منابع اهل تسنن: ذخائر العقبی، محب طبری، ص26؛ فضائل الثقلین، ایجی شافعی، ص442؛ فضل آل البیت، مقریزی، ص98؛ جواهر العقدین، سمهودی، ج 2، ص174. و همچنین: حرام شدن آتش بر محبین و دوستداران حضرت زهرا علیها السلام قَالَ النَّبی صلی الله علیه و آله: « إِنَّمَا سَمَّاهَا اللَّهُ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی فَطَمَها وَ مُحبّیها مِنَ النَّارِ »؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: همانا خدا او را فاطمه نامید؛ بدان دلیل که خدا او و دوستدارانش را از آتش [دوزخ] جدا کرده است. منابع اهل تسنن: کنز العمال، متقی هندی، ج12، ص109؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج11، ص52. همچنین: «عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنِّی سَمَّیْتُ ابْنَتِی فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ.» از علی بن ابی طالب علیه السلام روایت شده که فرمود رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که من دختر خودم را «فاطمه» نامیدم به این جهت که حق تعالی او و دوستان او را از آتش منع می کند و از جهنم جدا می نماید. عیون أخبار الرضا، شیخ صدوق، ج2، ص51؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص12. منبع اهل تسنن: فصول المهمه، ابن صباغ، ج2، ص1163. و همچنین: عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: «إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّار.» ابو هریره گوید: دختر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله بدین جهت فاطمه نامیده شد که خداوند- عزّ و جلّ- کسی را که فاطمه را دوست داشته باشد، از آتش جهنّم برکنار خواهد کرد. علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص178؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص64؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص13.

ص: 132

ص: 133

ص: 134

ص: 135

منقبت چهل و یکم: سلام بر ذریّه در وصیّت آخرین

«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهَا بَقِیَتْ أَرْبَعِینَ یَوْماً بَعْدَهُ وَ فِی رِوَایَةٍ سِتَّةَ أَشْهُرٍ وَ سَاقَ ابْنُ عَبَّاسٍ الْحَدِیثَ إِلَی أَنْ قَالَ: لَمَّا تُوُفِّیَتْ علیها السلام شَقَّتْ أَسْمَاءُ جَیْبَهَا وَ خَرَجَتْ فَتَلَقَّاهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیهما السلام فَقَالا: أَیْنَ أُمُّنَا؟ فَسَکَتَتْ فَدَخَلَا الْبَیْتَ فَإِذَا هِیَ مُمْتَدَّةٌ فَحَرَّکَهَا الْحُسَیْنُ علیه السلام فَإِذَا هِیَ مَیِّتَةٌ فَقَالَ: یَا أَخَاهْ آجَرَکَ اللَّهُ فِی الْوَالِدَةِ وَ خَرَجَا یُنَادِیَانِ: یَا مُحَمَّدَاهْ یَا أَحْمَدَاهْ الْیَوْمَ جُدِّدَ لَنَا مَوْتُکَ إِذْ مَاتَتْ أُمُّنَا ثُمَّ أَخْبَرَا عَلِیّاً علیه السلام وَ هُوَ فِی الْمَسْجِدِ فَغُشِیَ عَلَیْهِ حَتَّی رُشَّ عَلَیْهِ الْمَاءُ ثُمَّ أَفَاقَ فَحَمَلَهُمَا حَتَّی أَدْخَلَهُمَا بَیْتَ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ عِنْدَ رَأْسِهَا أَسْمَاءُ تَبْکِی وَ تَقُولُ: وَا یَتَامَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله کُنَّا نَتَعَزَّی بِفَاطِمَةَ علیها السلام بَعْدَ مَوْتِ جَدِّکُمَا فَبِمَنْ نَتَعَزَّی بَعْدَهَا؟ فَکَشَفَ عَلِیٌّ علیه السلام عَنْ وَجْهِهَا فَإِذَا بِرُقْعَةٍ عِنْدَ رَأْسِهَا فَنَظَرَ فِیهَا فَإِذَا فِیهَا:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا مَا أَوْصَتْ بِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَوْصَتْ وَ هِیَ تَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ یَا عَلِیُّ أَنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ زَوَّجَنِیَ اللَّهُ مِنْکَ لِأَکُونَ لَکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ أَنْتَ أَوْلَی بِی مِنْ غَیْرِی حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی بِاللَّیْلِ

ص: 136

وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً وَ أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَی وُلْدِیَ السَّلَامَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.

فَلَمَّا جَنَّ اللَّیْلُ غَسَّلَهَا عَلِیٌّ علیه السلام وَ وَضَعَهَا عَلَی السَّرِیرِ وَ قَالَ لِلْحَسَنِ علیه السلام: ادْعُ لِی أَبَاذَرٍّ فَدَعَاهُ فَحَمَلَاهُ إِلَی الْمُصَلَّی فَصَلَّی عَلَیْهَا ثُمَّ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ وَ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَی السَّمَاءِ فَنَادَی: هَذِهِ بِنْتُ نَبِیِّکَ فَاطِمَةُ علیها السلام أَخْرَجْتَهَا مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ فَأَضَاءَتِ الْأَرْضُ مِیلًا فِی مِیلٍ فَلَمَّا أَرَادُوا أَنْ یَدْفِنُوهَا نُودُوا مِنْ بُقْعَةٍ مِنَ الْبَقِیعِ: إِلَیَّ إِلَیَّ فَقَدْ رُفِعَ تُرْبَتُهَا مِنِّی فَنَظَرُوا فَإِذَا هِیَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِیرَ إِلَیْهَا فَدَفَنُوهَا فَجَلَسَ عَلِیٌّ علیه السلام عَلَی شَفِیرِ الْقَبْرِ فَقَالَ: یَا أَرْضُ اسْتَوْدَعْتُکِ وَدِیعَتِی هَذِهِ بِنْت رَسُولِ اللَّهِ فَنُودِیَ مِنْهَا: یَا عَلِیُّ أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْکَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ فَرَجَعَ وَ انْسَدَّ الْقَبْرُ وَ اسْتَوَی بِالْأَرْضِ فَلَمْ یُعْلَمْ أَیْنَ کَانَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.»((1))

ترجمه:

از ابن عبّاس نقل شده که گفت: حضرت زهرا علیها السلام مدّت چهل روز و به قولی شش ماه بعد از پدر بزرگوارش زنده بود، تا آنجا که می گوید: وقتی فاطمه علیها السلام شهید شد، اسماء، گریبان خود را پاره کرد و [از خانه] بیرون آمد. حسنین علیهما السلام با او برخورد کردند و به او گفتند: مادر ما کجاست؟ اسماء جوابی نداد. آنان وارد خانه شدند و دیدند مادر


1- منتخب، طریحی، ص114؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص214. منبع اهل تسنن: مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص131. همچنین: وصیت نامۀ شفاهی: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّٰه علیه السلام قَالَ: «لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللّٰه صلی الله علیه و آله رَأَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام رُؤْیَا طَوِیلَةً بَشَّرَهَا رَسُولُ اللَّهِ بِاللُّحُوقِ بِهِ وَ أَرَاهَا مَنْزِلَهَا فَلَمَّا انْتَبَهَتْ قَالَتْ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِذَا تُوُفِّیتُ لَا تُعْلِمْ أَحَداً إِلَّا أُمَّ سَلَمَةَ وَ أُمَّ أَیْمَنَ وَ فِضَّةَ وَ مِنَ الرِّجَالِ ابْنَیَّ وَ الْعَبَّاسَ وَ سَلْمَانَ وَ عَمَّاراً وَ الْمِقْدَادَ وَ أَبَا ذَرٍّ وَ حُذَیْفَةَ وَ قَالَتْ: إِنِّی أَحْلَلْتُکَ أَنْ تَرَانِی بَعْدَ مَوْتِی فَکُنْ مِنَ النِّسْوَةِ فِی مَنْ یُغَسِّلُنِی وَ لَا تَدْفِنِّی إِلَّا لَیْلًا وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً قَبْرِی...» بحار الانوار، علامه مجلسی، ج78، ص310. و با اختلاف: دلائل الامامة، محمد بن جریر طبری، ص133؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج43، ص208.

ص: 137

بزرگوارشان خوابیده است. امام حسین علیه السلام مادر خود را حرکت داد دید از دنیا رفته است. گفت: ای برادر! خدا در [مصیبتِ] مادر به تو اجر دهد.

آنگاه در حالی خارج شدند که می گفتند: یا محمّداه! یا احمداه! امروز مصیبت تو برای ما تجدید شد چرا که مادرمان از دنیا رفت.

سپس علی علیه السلام را که در مسجد بود از شهادت مادرشان آگاه نمودند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام [بعد از شنیدن این خبر دلخراش] غش کرد، آب به صورت آن حضرت پاشیدند تا به هوش آمد، آنگاه حسنین علیهما السلام را برداشت و داخل خانه حضرت زهرا علیها السلام برد. اسماء [را] بالای سر زهرا علیها السلام [دید] گریه می کند و می گوید: ای یتیمان حضرت محمّد صلی الله علیه و آله ! بعد از رحلت جدّ شما به فاطمه علیها السلام تسلی و آرامش می یافتیم حال بعد از فاطمه علیها السلام به چه کسی دل خوش باشیم! آنگاه علی علیه السلام صورت مبارک فاطمه علیها السلام را باز کرد رقعه ای نزد سر آن بانوی معظّمه یافت. به آن نظری کرد که نوشته بود:

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، این وصیّتی است که فاطمه دختر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله کرده است. وصیت می کند در حالی که شهادت می دهد خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد و حضرت محمّد صلی الله علیه و آله بنده و پیامبر خداست. بهشت و دوزخ، حق است و قیامت خواهد آمد و شکّی در آن نیست و خداوند همۀ آنها که در قبرهایند را بر خواهد انگیخت. یا علی! من فاطمه علیها السلام دختر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله هستم. خدا مرا همسر تو قرار داد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو اولی از دیگران به من هستی، مرا شبانه حنوط کن غسل بده و کفن کن و شبانه بر بدنم نماز بگزار و به خاک بسپار، احدی را آگاه منمای، من تو را به خداوند می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام می رسانم.

چون شب، تاریک شد حضرت علی علیه السلام پیکر مقدّس حضرت فاطمه علیها السلام را غسل داد و او را روی تختی نهاد و به امام حسن علیه السلام فرمود: ابو ذر را بیاور! امام حسن علیه السلام او را

ص: 138

صدا زد و دو نفری تخت را به محل نماز آوردند. علی علیه السلام بر او نماز خواند. سپس دو رکعت نماز گزارد و دو دست مبارک خود را به جانب آسمان بلند کرد و گفت: [پروردگارا!] این دختر پیغمبر تو فاطمه علیها السلام است که او را از ظلمتها به طرف نور بردی. در این هنگام زمین یک میل در یک میل روشن شد.

هنگامی که تصمیم گرفتند پیکر مطهر آن بانو را دفن کنند صدایی از یکی از بقعه های بقیع شنیدند که می گفت: به سوی من! به سوی من! زیرا تربت و خاک وی از من برداشته شده است. و چون نگاه کردند با قبری حفر شده و آماده مواجه شدند. تابوت را به سوی آن بقعه بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. سپس حضرت امیر علیه السلام بر جانبی از قبر نشست و فرمود: ای قبر! من امانت خود را به تو سپردم، این دختر رسول خدا است. ناگاه ندایی شنیدند که می گفت: یا علی! من از تو به وی مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش! علی علیه السلام بازگشت و قبر مسدود شد و با زمین هم سطح گردید و آن قبر تا روز قیامت معلوم نخواهد شد.

ص: 139

منقبت چهل و دوم: حیّ عَلَی خَیرِ العَمَل، بِرّ فاطمه و فرزندانش

«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: أَ تَدْرِی مَا تَفْسِیرُ حَیَّ عَلَی خَیْرِ الْعَمَلِ قَالَ قُلْتُ: لَا. قَالَ علیه السلام: دَعَاکَ إِلَی الْبِرِّ أَ تَدْرِی بِرَّ مَنْ؟ قُلْتُ: لَا. قَالَ علیه السلام: دَعَاکَ إِلَی بِرِّ فَاطِمَةَ وَ وُلْدِهَا.» (1)

ترجمه:

امام باقر علیه السلام به محمد بن مروان فرمودند: آیا تفسیر «حیّ علی خیر العمل» را می دانی؟ راوی می گوید: عرضه داشتم: خیر.


1- علل الشرائع، شیخ صدوق، ج2، ص368؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص42؛ فلاح السائل، سید ابن طاووس، ص150؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج81، ص141. همچنین: إنَّ الصَّادِقَ علیه السلام سُئِلَ عَنْ مَعْنَی حَیَّ عَلَی خَیْرِ الْعَمَلِ فَقَالَ: «خَیْرُ الْعَمَلِ الْوَلَایَةُ» وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ: «خَیْرُ الْعَمَلِ بِرُّ فَاطِمَةَ وَ وُلْدِهَا.»؛ شخصی از حضرت امام صادق علیه السلام معنای «حیّ علی خیر العمل» را پرسید، حضرت علیه السلام فرمود: بهترین عمل، ولایت ائمّه علیهم السلام است. در روایت دیگر وارد شده است که فرمود: شایسته ترین کارها نیکی کردن به حضرت فاطمه علیها السلام و ذریۀ ایشان است. توحید، شیخ صدوق، ص241؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص41؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص107 (ابن شهر آشوب به این عبارت آورده: خَیْرُ الْعَمَلِ بِرُّ فَاطِمَةَ وَ وُلْدِهَا وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ الْوَلَایَة)؛ فلاح السائل، سید ابن طاووس، ص148؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص44.

ص: 140

حضرت علیه السلام فرمود: [مؤذّن] تو را به خوبی و نیکی دعوت کرد، آیا می دانی به نیکی و خوبی چه کسی؟ عرضه داشتم: خیر.

حضرت علیه السلام فرمود: تو را به نیکی به فاطمه علیها السلام و فرزندانش دعوت کرد.

ص: 141

فصل دوّم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و مؤمنان

منقبت چهل و سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام أم المؤمنین

حَدّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ القَاسِمِ بْنِ عبیدٍ مُعَنعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ) اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّه ... وَ قَوْلُهُ (وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ * لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ) یَعْنِی خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ مُؤْمِنٍ وَ هِیَ أُمُّ الْمُؤْمِنِینَ».((1))

ترجمه:

محمد بن قاسم بن عبید با سند از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در تفسیر آیۀ: (إِنَّا


1- تفسیر فرات کوفی، ص581. همچنین: فرازی از زیارت حضرت زهرا علیها السلام در روز میلاد ایشان: « السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ افْضَلِ أَنْبِیاءِ اللَّهِ. السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّةِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِینَ مِنَ الأَوَّلِینَ وَ الاخَرِینَ. السَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَةَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ خَلْقِهِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن سَیِّدَیْ شَبابِ اهْل الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا أُمَ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَة... إقبال الأعمال، سید ابن طاووس، ج3، ص164؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج97، ص199.

ص: 142

أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ) فرمودند: منظور از «لیلة» فاطمه علیها السلام، و منظور از «القدر» خداوند است ... و در مورد فرمایش خداوند عزّوجلّ: «و تو چه می دانی شب قدر چیست؟ شب قدر از هزارماه بهتر است» فرمود: [بهتر از هزار شب]؛ یعنی بهتر از هزار مؤمن است و او [فاطمه علیها السلام] مادر مؤمنین است.

ص: 143

بخش هشتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و ملائکه

اشاره

ص: 144

ص: 145

منقبت چهل و چهارم: محدّثۀ ملائک و سرور تمام زنان هستی

حَدَّثَنِی إِسْحَاقُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: «إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام مُحَدَّثَةً لِأَنَّ الْمَلَائِکَةَ کَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِیهَا کَمَا تُنَادِی مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ یَا فَاطِمَةُ: اللَّهُ (اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ)((1)) یَا فَاطِمَةُ: (اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ)((2)) فَتُحَدِّثُهُمْ وَ یُحَدِّثُونَهَا فَقَالَتْ لَهُمْ ذَاتَ لَیْلَةٍ: ألَیْسَتِ الْمُفَضَّلَةُ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ؟ فَقَالُوا: إِنَّ مَرْیَمَ کَانَتْ سَیِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَکِ سَیِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِکِ وَ عَالَمِهَا وَ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ.»((3))

ترجمه:

اسحاق بن جعفر می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمودند: فاطمه علیها السلام را به


1- آل عمران: 42.
2- آل عمران: 43.
3- علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص182؛ دلائل الامامة، محمد بن جریر طبری (شیعی)، ص80- 81 و ص152؛ درّ النظیم، یوسف بن حاتم شامی، ص456؛ تأویل الآیات، سید شرف الدین استر آبادی، ج1، ص111؛ بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج14، ص206 و ج43، ص78.

ص: 146

این دلیل «محدَّثه» نامیدند که فرشتگان از آسمان فرود می آمدند و آن حضرت را می خواندند همان طوری که مریم دختر عمران علیها السلام را صدا می زدند، باری فرشتگان می گفتند: ای فاطمه علیها السلام خدا تو را برگزید و پاکیزه ات نمود و بر تمام زنان عالم اختیارت کرد، ای فاطمه علیها السلام پروردگارت را فرمان بردار باش و سجده اش نما و با رکوع کنندگان رکوع کن و بدین ترتیب حضرت با آنها سخن می گفت و آنها نیز با فاطمه علیها السلام سخن می گفتند. شبی فاطمه علیها السلام به فرشتگان فرمود: مگر آنکه بر تمام زنان عالم برتری دارد مریم دختر عمران علیها السلام نیست؟

فرشتگان عرضه داشتند: مریم بانو و سرور زنان عالَم[زمان] خودش بود و خداوند عزّ و جلّ تو را بانو و سرور زنان عالَم خودت و عالَم مریم علیها السلام و سرور تمام زنان [عالم هستی] از اوّلین و آخرین قرار داده است. ((1))


1- همچنین: «قَالَ[مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی بَکْرٍ] ... فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَانَتْ مُحَدَّثَةً وَ لَمْ تَکُنْ نَبِیَّة». کتاب سلیم، سلیم بن قیس، ص351؛ بصائر الدرجات، صفار، ص392؛ علل الشرایع، شیخ صدوق، ج1، ص182؛ اختصاص، شیخ مفید، ص329؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص115؛ کشف الغمه، اربلی، ج2، ص96؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج30، ص132 و، ج43، ص79.

ص: 147

منقبت چهل و پنجم: مَلَک، گهواره جنبان فرزندان فاطمۀ زهرا علیها السلام

رُوِیَ «أَنَّهَا علیها السلام رُبَّمَا اشْتَغَلَتْ بِصَلَاتِهَا وَ عِبَادَتِهَا فَرُبَّمَا بَکَی وَلَدُهَا فَرُؤِیَ الْمَهْدُ یَتَحَرَّکُ وَ کَانَ مَلَکٌ یُحَرِّکُه.»((1))

ترجمه:

روایت شده که حضرت فاطمه علیها السلام گاهی به نماز و عبادت اشتغال داشت و در این


1- مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص116؛ تسلیة المجالس، کرکی حائری، ج 1، ص525؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص45. همچنین: «أَنَّ جَبْرَئِیلَ نَزَلَ یَوْماً فَوَجَدَ الزَّهْرَاءَ علیها السلام نَائِمَةً وَ الْحُسَیْنَ علیه السلام قَلِقاً عَلَی عَادَةِ الْأَطْفَالِ مَعَ أُمَّهَاتِهِمْ فَقَعَدَ جَبْرَئِیلُ یُلْهِیهِ عَنِ الْبُکَاءِ حَتَّی اسْتَیْقَظَتْ فَأَعْلَمَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِذَلِکَ» در حدیث آمده، روزی حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام خوابیده بود و امام حسین علیه السلام نظیر کودکان نزد مادر خود بی قراری می کرد. جبرئیل نشست و امام حسین علیه السلام را از گریه آرام نمود تا حضرت زهرا علیها السلام از خواب بیدار شد. سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فاطمه علیها السلام را از این موضوع آگاه فرمود. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص229؛ مدینة المعاجز، سید هاشم بحرانی، ج4، ص46؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص298؛ عوالم امام حسین علیه السلام، شیخ عبد الله بحرانی، ص41.

ص: 148

حال فرزندش گریه می کرد؛ مشاهده می شد که گهوارۀ کودک [به خودی خود] حرکت می کند و [علّت آن این بوده که] فرشته ای آن را به حرکت در می آورد.

تذکر:

جبرئیل و میکائیل و اسرافیل برای خدمت حضرت زهرا علیها السلام به نزد ایشان تنزّل نموده اند و به خدمتشان مفتخر گردیدند. رجوع شود به منقبت: 89 و 90.

ص: 149

بخش نهم: فاطمۀ زهرا علیها السلام با قرآن، دین و حقایق تشریعی

اشاره

فصل اول: محل نزول قرآن کریم

فصل دوم: حقیقت دین

فصل سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و ولایت بر هستی

فصل چهارم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و عبادت

فصل پنجم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و دعا

فصل ششم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و اذکار

فصل هفتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و اعمال

ص: 150

ص: 151

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام محل نزول قرآن کریم

منقبت چهل و ششم: لیلة القدر خدا

حَدّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ القَاسِمِ بْنِ عبیدٍ مُعَنعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: «(إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ) اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا».((1))

ترجمه:

محمد بن قاسم بن عبید با سند از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در تفسیر آیۀ: (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ) فرمودند: منظور از «لیلة» فاطمه علیها السلام، و منظور از «القدر» خداوند است، پس هر که فاطمه را به حق معرفتش بشناسد لیلة القدر را درک کرده است و همانا او فاطمه علیها السلام نامیده شد چون مردمان از کسب معرفت واقعی نسبت به وی عاجز هستند.


1- تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم کوفی، ص581؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص65.

ص: 152

ص: 153

منقبت چهل و هفتم: حقیقت لیلۀ مبارکه

عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ نَصْرَانِیٌّ وَ نَحْنُ مَعَهُ بِالْعُرَیْض... فَقَالَ النَّصْرَانِیُّ: إِنِّی أَسْأَلُکَ أَصْلَحَکَ اللَّهُ قَالَ علیه السلام: سَلْ. قَالَ: أَخْبِرْنِی عَنْ کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی الَّذِی أَنْزَلَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ نَطَقَ بِهِ ثُمَّ وَصَفَهُ بِمَا وَصَفَهُ بِهِ فَقَالَ: (حم * وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ * إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ * فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ) ((1)) مَا تَفْسِیرُهَا فِی الْبَاطِنِ؟

فَقَالَ [مُوسَی بْن جَعْفَر علیهما السلام]: «أَمَّا (حم) فَهُوَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ فِی کِتَابِ هُودٍ الَّذِی أُنْزِلَ عَلَیْهِ وَ هُوَ مَنْقُوصُ الْحُرُوفِ. وَ أَمَّا (الْکِتاب الْمُبِین) فَهُوَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ علیه السلام وَ أَمَّا اللَّیْلَةُ فَفَاطِمَةُ علیها السلام وَ أَمَّا قَوْلُهُ (فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ) یَقُولُ یَخْرُجُ مِنْهَا خَیْرٌ کَثِیرٌ فَرَجُلٌ حَکِیمٌ وَ رَجُلٌ حَکِیمٌ وَ رَجُلٌ حَکِیم...».((2))


1- الدخان: 1-4.
2- کافی، شیخ کلینی، ج1، ص478 - 479؛ تأویل الآیات، سید شرف الدین استرابادی، ج2، ص573؛ مدینة المعاجز، علامه بحرانی، ج6، ص297 - 301؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج5، ص8؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج48، ص85؛ تفسیر کنز الدقائق، شیخ محمد قمی مشهدی، ج14، ص372.

ص: 154

ترجمه:

یعقوب بن جعفر بن ابراهیم می گوید: خدمت موسی بن جعفر علیه السلام بودم که مردی نصرانی نزد آن حضرت آمد -و ما در عریض (وادی مدینه) با آن حضرت بودیم- ... نصرانی گفت: أصلحک الله می خواهم از شما سؤالی بپرسم.

[حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام] فرمود: بپرس.

گفت: به من خبر ده از کتاب خدای تعالی که آن را بر محمد صلی الله علیه و آله نازل کرد و بدان تکلم نمود سپس اوصافی را برایش ذکر کرد و فرمود: (حم * وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ * إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ * فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ)((1)) [حم، سوگند به کتاب روشن که آن را در شبی مبارک نازل کرده ایم. ما بیم دهنده ایم. در آن شب هر امر محکمی مقدّر گردد] تفسیر باطنی این آیات چیست؟

حضرت علیه السلام فرمود: اما «حم» محمد صلی الله علیه و آله است و آن [اسم آن حضرت صلی الله علیه و آله] در کتابی است که بر هود علیه السلام نازل گشته و [این کلمه] از حروفش کاسته شده (یعنی در کتاب هود علیه السلام از محمد صلی الله علیه و آله به حم تعبیر شده و دو حرف «م» و «د» آن، افتاده است) و اما «کتاب مبین» امیرمؤمنان علی علیه السلام و «شب مبارک» فاطمه علیها السلام است و اینکه فرموده است: (فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ) [در آن شب هر امر محکمی مقدّر گردد]؛ یعنی از فاطمه علیها السلام خیر بسیاری بیرون آید و آن [خیر بسیار]مردی حکیم و مردی حکیم و مردی حکیم [یعنی ائمۀ معصموین علیهم السلام از اولاد حضرت زهرا علیها السلام] است.


1- الدخان: 1-4.

ص: 155

فصل دوّم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و حقیقت دین

منقبت چهل و هشتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام حقیقت دین قَ-یّمه

«عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ.. (وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ)((1)) قَالَ: هِیَ فَاطِمَةُ علیها السلام ».((2))

ترجمه:

جابر بن یزید از امام باقر علیه السلام روایت می کند که در بارۀ آیۀ (وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ) فرمودند: منظور حضرت فاطمه علیه السلام است.


1- و آن دین استوار است. البینه: 5.
2- تأویل الآیات، سید شرف الدین استر آبادی، ج2، ص830؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج5، ص718؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج23، ص369؛ تفسیر کنز الدقائق، شیخ محمد قمی مشهدی، ج14، ص382.

ص: 156

ص: 157

فصل سوّم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و ولایت بر هستی

منقبت چهل و نهم: عرضۀ ولایت فاطمۀ زهرا علیها السلام بر تمام هستی

«... عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام قَالَ: «لَمَّا عُرِجَ بِالنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله إِلَی السَّمَاءِ قَالَ الْعَزِیزُ عَزَّوَجَلَ ..یَا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مِنْ شَبحِ نُورٍ ثُمَّ عَرَضْتُ وَلَایَتَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَةِ وَ سَائِرِ خَلْقِی وَ هُمْ أَرْوَاحٌ فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُقَرَّبِینَ وَ مَنْ جَحَدَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْکَافِرِین...» (1)

ترجمه:

از موسی بن جعفر علیهما السلام از پدرش از جدش روایت شده که فرمود: وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به آسمان عروج دادند خداوند عزیز فرمود: ... ای محمد صلی الله علیه و آله همانا من تو و علی و


1- بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج26، ص307 - 308. علامه مجلسی قدس سره روایت را از کتاب المعراج ابن بابویه قمی، والد شیخ صدوق قدس سره (متوفای: 329ه- ق) نقل کرده است. همچنین: «عَنْ سَلَّامٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا سَلْمَی یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: سَمِعْتُ لَیْلَةً أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ قَالَ الْعَزِیزُ جَلَّ ثَنَاؤُه...یَا مُحَمَّدُ [إِنِّی] خَلَقْتُکَ [وَ خَلَقْتُ] عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ [وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ- الْحُسَیْنِ] أَشْبَاحَ نُورٍ مِنْ نُورِی وَ عَرَضْتُ وَلَایَتَکُمْ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِهَا وَ عَلَی الْأَرَضِینَ وَ مَنْ فِیهِنَّ فَمَنْ [مَنْ] قَبِلَ وَلَایَتَکُمْ کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُقَرَّبِینَ وَ مَنْ جَحَدَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْکُفَّارِ [الضَّالِّینَ]». تفسیر فرات، فرات بن ابراهیم کوفی، ص74؛ مقتضب الأثر، جوهری، ص11. و با اختلاف در این عبارت: «...وَ عَرَضْتُ وَلَایَتَکُمْ عَلَی أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ [الْأَرْضِ] [أَهْلِ] الْأَرَضِینَ فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ جَحَدَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْکَافِرِین [الظَّالِمِین]» در این منابع: مائة منقبة، ابن شاذان، ص39: (مِنْ سِنْخِ نُورِی)؛ کتاب غیبت، شیخ طوسی، ص148: (مِنْ شَبَحِ نُورٍ مِنْ نُورِی)؛ اربعون حدیثا، منتجب الدین بن بابویه، ص4: (مِنْ سِنْخِ نُورِی)؛ طرائف، سید ابن طاووس، ص173: (مِنْ شَبَحِ نُورٍ مِنْ نُورِی)؛ کامل بهائی، عماد طبری، ص228: (و الائمة من ولده و من سنح نور من نوری)؛غرر الاخبار، دیلمی، ص203: (با اختلاف کم)؛ صراط المستقیم، عاملی بیاضی، ج2، ص117(با اختلاف کم)؛ تاویل الایات، استر آبادی، ص105: (الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مِنْ نُورِی)؛ جواهر السنیه، حر عاملی، ص313: (و الأئمّة من ولده نورا من نوری)؛ اثبات الهداة، حر عاملی، ج2، ص125: (یا محمّد إنی خلقتک و خلقت علیا و فاطمة و الحسن و الحسین من شبح من نوری)؛ مدینة المعاجز، علامه بحرانی، ج2، ص312؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج27، ص200. منابع اهل تسنن: مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1، ص146: (من سنخ نور من نوری)؛ فرائد السمطین، جوینی،ج 2، ص320: (من شبح نوری)؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج3، ص380: (به نقل از مقتل الحسین با این عبارت: ...و الأئمة من ولد الحسین من نوری).

ص: 158

فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را از شبحی از نور آفریدم. سپس ولایت آنها را در حالی که روح بودند بر ملائکه و سایر خلقم عرضه داشتم. هر که [ولایت آنان را] پذیرفت در نزد من از مقربین شد و هر که نپذیرفت نزد من از کافرین گردید.

ص: 159

فصل چهارم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و عبادت

منقبت پنجاهم: عابدترین امت

الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ: «مَا کَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ علیها السلام کَانَتْ تَقُومُ حَتَّی تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا.»((1))

ترجمه:

حسن بصری گوید: هیچ کس در بین این امّت عابدتر از حضرت فاطمه علیه السلام نبود. او آنقدر برای عبادت خدا به روی پا می ایستاد که پاهایش ورم کرد.((2))


1- مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص119؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص76. منابع اهل تسنن: ربیع الأبرار و نصوص الأخبار، زمخشری، ج2، ص274؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1، ص125؛ مستطرف، ابشیهی، ج1، ص26.
2- همچنین: عن ابن عباس، فی حدیث طویل، قال رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله: «امَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ... مَتَی قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ کَمَا یَظْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَی أَمَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَی عِبَادَتِی...» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اما دخترم فاطمه... هر وقت در محراب خود، در برابر پروردگار جل جلاله بایستد نورش به فرشتگان آسمان بتابد چنانچه نور اختران بر زمین بتابد و خدای عزوجل به فرشتگانش فرماید: فرشتگانم ببینید فاطمه را، برابرم ایستاده و دلش از ترسم می لرزد و دل به عبادتم داده، ... أمالی، شیخ صدوق، ص176؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل، ص9؛ بشارة المصطفی، عماد الدین طبری، ص307؛ روض الجنان و روح الجنان، شیخ أبو الفتوح رازی، ج4، ص318؛ إرشاد القلوب، دیلمی، ج2، ص295؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج1، ص171؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج28، ص38 و ج43، ص172. منبع اهل تسنن: فرائد السمطین، جوینی، ج2، ص35. و همچنین: «رُوِیَ کَانَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلَامُ تَنْهَجُ فِی الصَّلَاةِ مِنْ خِیفَةِ اللَّهِ تَعَالَی»؛ روایت شده که فاطمۀ زهرا علیها السلام در نماز از ترس خدای تعالی نفسش به شماره می افتاد. عدة الداعی، ابن فهد حلی، ص139.

ص: 160

ص: 161

فصل پنجم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و دعا

منقبت پنجاه و یکم: تعلیم دعای نور به سلمان

«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِی یَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِعَشَرَةِ أَیَّامٍ فَلَقِیَنِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ابْنُ عَمِّ الرَّسُولِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لِی: یَا سَلْمَانُ جَفَوْتَنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله .

فَقُلْتُ: حَبِیبِی أَبَا الْحَسَنِ مِثْلُکُمْ لَا یُجْفَی غَیْرَ أَنَّ حُزْنِی عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله طَالَ فَهُوَ الَّذِی مَنَعَنِی مِنْ زِیَارَتِکُمْ.

فَقَالَ علیه السلام: یَا سَلْمَانُ ائْتِ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَإِنَّهَا إِلَیْکَ مُشْتَاقَةٌ تُرِیدُ أَنْ تُتْحِفَکَ بِتُحْفَةٍ قَدْ أُتْحِفَتْ بِهَا مِنَ الْجَنَّةِ قُلْتُ لِعَلِیٍّ علیه السلام: قَدْ أُتْحِفَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام بِشَیْ ءٍ مِنَ الْجَنَّةِ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ؟ قَالَ: نَعَمْ بِالْأَمْسِ.

قَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ: فَهَرْوَلْتُ إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ علیها السلام بِنْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَإِذَا هِیَ جَالِسَةٌ وَ عَلَیْهَا قِطْعَةُ عَبَاءٍ إِذَا خَمَّرَتْ رَأْسَهَا انْجَلَی سَاقُهَا وَ إِذَا غَطَّتْ سَاقَهَا انْکَشَفَ رَأْسُهَا فَلَمَّا نَظَرَتْ إِلَیَّ اعْتَجَرَتْ ثُمَّ قَالَ: یَا سَلْمَانُ جَفَوْتَنِی بَعْدَ وَفَاةِ أَبِی صلی الله علیه و آله .

قُلْتُ: حَبِیبَتِی أ أجفاکم؟ قَالَتْ علیها السلام: فَمَهْ اجْلِسْ وَ اعْقِلْ مَا أَقُولُ لَکَ إِنِّی کُنْتُ

ص: 162

جَالِسَةً بِالْأَمْسِ فِی هَذَا الْمَجْلِسِ وَ بَابُ الدَّارِ مُغْلَقٌ وَ أَنَا أَتَفَکَّرُ فِی انْقِطَاعِ الْوَحْیِ عَنَّا وَ انْصِرَافِ الْمَلَائِکَةِ عَنْ مَنْزِلِنَا فَإِذَا انْفَتَحَ الْبَابُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَفْتَحَهُ أَحَدٌ فَدَخَلَ عَلَیَّ ثَلَاثُ جَوَارٍ لَمْ یَرَ الرَّاءُونَ بِحُسْنِهِنَّ وَ لَا کَهَیْأَتِهِنَّ وَ لَا نَضَارَةِ وُجُوهِهِنَّ وَ لَا أَزْکَی مِنْ رِیحِهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْتُهُنَّ قُمْتُ إِلَیْهِنَّ مُتَنَکِّرَةً لَهُنَّ فَقُلْتُ علیها السلام: بِأَبِی أَنْتُنَّ مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ أَمْ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ؟

فَقُلْنَ: یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ لَسْنَا مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ وَ لَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ لَا مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ جَمِیعاً غَیْرَ أَنَّنَا جَوَارٍ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ مِنْ دَارِ السَّلَامِ أَرْسَلَنَا رَبُّ الْعِزَّةِ إِلَیْکِ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ إِنَّا إِلَیْکِ مُشْتَاقَاتٌ.

فَقُلْتُ علیها السلام لِلَّتِی أَظُنُّ أَنَّهَا أَکْبَرُ سِنّاً: مَا اسْمُکِ؟ قَالَتْ: اسْمِی مَقْدُودَةُ. قُلْتُ علیها السلام: وَ لِمَ سُمِّیتِ مَقْدُودَةَ؟ قَالَتْ: خُلِقْتُ لِلْمِقْدَادِ بْنِ الْأَسْوَدِ الْکِنْدِیِّ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله .

فَقُلْتُ لِلثَّانِیَةِ: مَا اسْمُکِ؟ قَالَتْ: ذَرَّةُ قُلْتُ: وَ لِمَ سُمِّیتِ ذَرَّةَ وَ أَنْتِ فِی عَیْنِی نَبِیلَةٌ قَالَتْ: خُلِقْتُ لِأَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله .

فَقُلْتُ لِلثَّالِثَةِ: مَا اسْمُکِ؟ قَالَتْ: سَلْمَی قُلْتُ: وَ لِمَ سُمِّیتِ سَلْمَی؟ قَالَتْ: أَنَا لِسَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ مَوْلَی أَبِیکِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله .

قَالَتْ فَاطِمَةُ: ثُمَّ أَخْرَجْنَ لِی رُطَباً أَزْرَقَ کَأَمْثَالِ الْخُشْکَنَانَجِ الْکِبَارِ أَبْیَضَ مِنَ الثَّلْجِ وَ أَزْکَی رِیحاً مِنَ الْمِسْکِ الْأَذْفَرِ فَأَحْضَرَتْهُ فَقَالَتْ لِی: یَا سَلْمَانُ أَفْطِرْ عَلَیْهِ عَشِیَّتَکَ فَإِذَا کَانَ غَداً فَجِئْنِی بِنَوَاهُ -أَوْ قَالَتْ عَجَمِهِ- قَالَ سَلْمَانُ: فَأَخَذْتُ الرُّطَبَ فَمَا مَرَرْتُ بِجَمْعٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَّا قَالُوا: یَا سَلْمَانُ أَمَعَکَ مِسْکٌ؟ قُلْتُ: نَعَمْ.

فَلَمَّا کَانَ وَقْتُ الْإِفْطَارِ أَفْطَرْتُ عَلَیْهِ فَلَمْ أَجِدْ لَهُ عَجَماً وَ لَا نَوًی فَمَضَیْتُ إِلَی بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی الْیَوْمِ الثَّانِی فَقُلْتُ لَهَا: إِنِّی أَفْطَرْتُ عَلَی مَا أَتْحَفْتِینِی بِهِ فَمَا وَجَدْتُ لَهُ عَجَماً وَ لَا نَوًی. قَالَتْ علیها السلام: یَا سَلْمَانُ وَ لَنْ یَکُونَ لَهُ عَجَمٌ وَ لَا نَوًی وَ إِنَّمَا هُوَ نَخْلٌ غَرَسَهُ اللَّهُ فِی دَارِ السَّلَامِ بِکَلَامٍ عَلَّمَنِیهِ أَبِی مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله کُنْتُ أَقُولُهُ غُدْوَةً وَ عَشِیَّةً قَالَ سَلْمَانُ: قُلْتُ: عَلِّمِینِی الْکَلَامَ یَا سَیِّدَتِی.

ص: 163

فَقَالَتْ: إِنْ سَرَّکَ أَنْ لَا یَمَسَّکَ أَذَی الْحُمَّی مَا عِشْتَ فِی دَارِ الدُّنْیَا فَوَاظِبْ عَلَیْهِ((1)) ثُمَّ قَالَ سَلْمَانُ: عَلَّمَتْنِی هَذَا الْحِرْزَ فَقَالَتْ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ نُور عَلَی نُورٍ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ الْحَمْدُ للهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ أَنْزَلَ النُّورَ عَلَی الطُّورِ فِی کِتابٍ مَسْطُورٍ فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرِ مَقْدُورٍ عَلَی نَبِیٍّ مَحْبُورٍ الْحَمْدُ للهِ الَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلَی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ مَشْکُورٌ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ.

قَالَ سَلْمَانُ: فَتَعَلَّمْتُهُنَّ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ عَلَّمْتُهُنَّ أَکْثَرَ مِنْ أَلْفِ نَفْسٍ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ مَکَّةَ مِمَّنْ بِهِمُ الْحُمَّی فَکُلٌّ بَرَأَ مِنْ مَرَضِهِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.»((2))

ترجمه:

عبد الله پسر سلمان فارسی از پدرش نقل می کند که گفت: ده روز پس از رحلت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله از منزل خود خارج شدم و علی بن ابی طالب علیه السلام پسر عموی پیامبر مرا دید و به من فرمود: ای سلمان! تو بعد از پیامبر خدا بر ما جفا کردی.

گفتم: حبیب من ای ابو الحسن! به مثل شمایی کسی جفا نمی کند الا این که حزن و اندوه من بر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله شدید بود و آن مانع زیارت شما شد.

امیر مومنان علیه السلام فرمود: ای سلمان! بیا به منزل فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله زیرا او به


1- و فی روایة أخری: «إنْ سَرَّکَ أنْ تَلْقَی الله تَعالَی وَ هُوَ عَنْکَ راضٍ غَیرُ غَضْبَان، وَ لَا تَضُرَّک وَسْوَسةُ الشَّیطَان مَا دُمْتَ فَوَاظِبْ عَلَیْهِ. ثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص297.
2- ثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص297؛ مهج الدعوات، سید ابن طاووس، ص6؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص66. و به همین مضمون: خرائج و الجرائح، قطب راوندی، ج2، ص533؛ دلائل الامامه، طبری، ص107.

ص: 164

زیارت تو اشتیاق دارد و می خواهد از تحفه ای که از بهشت برایش آورده اند به تو بدهد. گفتم: آیا بعد از رحلت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله برای او از بهشت تحفه ای رسیده است؟ فرمود: آری، دیروز [تحفه ای از بهشت برای او آورده اند].

سلمان می گوید: من شتابان به سوی خانه حضرت فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه و آله حرکت کردم، [پس از ورودم به خانه] دیدم که فاطمه علیها السلام نشسته و یک قطعه عبا بر روی اوست وقتی چشم وی به من افتاد آن عبا را به سرش کشید و گفت: ای سلمان! تو بعد از رحلت پدرم به من جفا کردی.

گفتم: ای حبیبۀ من! آیا من به شما جفا کنم؟ فاطمه علیها السلام فرمود: بنشین و در بارۀ آنچه که به تو می گویم خوب بیندیش. من دیروز در همین مکان نشسته بودم و در خانه بسته بود و در بارۀ انقطاع وحی از ما و اینکه فرشتگان دیگر در این خانه رفت و آمد نمی کنند فکر می کردم که ناگاه در خانه باز شد بدون این که کسی آن را باز کند. سه جاریه وارد شدند که کسی به نیکویی و زیبایی و شادابی صورتشان ندیده است و خوشبوتر از بوی آنها نبوییده است. وقتی چشمم به آنها افتاد برخاستم و به سویشان رفتم و گفتم: آیا از اهل مکّه هستید یا از اهل مدینه؟ گفتند: ای دختر محمد! ما نه از اهل مکه ایم و نه از اهل مدینه و نه از اهل زمین. ما جاریه هایی از حور العین از بهشت هستیم که پروردگار عزیز ما را پیش تو فرستاده است زیرا ما [بهشتیان] شوق دیدار شما را داریم.

[فاطمه علیها السلام گفت: ] من به یکی از آنها که فکر می کردم به لحاظ سنّ بزرگتر است گفتم: نام تو چیست؟ گفت: مقدوده. گفتم: برای چه این نام را برای تو گذارده اند؟ گفت: [زیرا] من برای مقداد بن اسود کندی صاحب رسول خدا آفریده شده ام.

سپس به دومی گفتم: نام تو چیست؟ گفت: نام من ذرّه است. گفتم: برای چه تو را ذرّه نام نهاده اند؟ و حال آن که تو در چشم من عظیم و شریفی گفت: [زیرا] من برای ابو ذر صاحب رسول خدا آفریده شده ام.

ص: 165

به سومی گفتم: نام تو چیست؟ گفت: نام من سلمی است. گفتم: چرا تو را به این نام می خوانند؟ گفت: من برای سلمان فارسی.

حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: [آن سه حوریّه] خرمایی کبود رنگ به من دادند مانند خشکه نان بزرگ [نانی که از آرد گندم خالص درست می شود و در آن شکر و بادام یا پسته می ریزند] سفیدتر از برف و خوشبوتر از مشک اذفر [مشک عالی با بوی شدید]. حضرت فاطمه علیها السلام آن خرما را برای من حاضر کرد و به من فرمود: ای سلمان! امشب با این خرما افطار کن و فردا هسته آن را نزد من بیاور.

سلمان می گوید: خرما را گرفتم [و از خانۀ فاطمه علیها السلام خارج شدم] از هیچ جمعی از اصحاب رسول خدا نگذشتم الا این که گفتند: ای سلمان! آیا مُشک به همراه داری؟ و من می گفتم: آری.

هنگامی که وقت افطار شد با آن خرما افطار کردم ولی هسته ای در میان آن ندیدم، پس روز بعد نزد دختر پیامبر خدا رفتم و به او عرض کردم: من با آنچه به من تحفه دادی افطار کردم ولی هسته ای برایش نیافتم. فرمود: ای سلمان! چنین خرمایی نباید هسته داشته باشد زیرا خرمایی است که خداوند آن را در بهشت کاشته است با کلامی که پدرم محمد صلی الله علیه و آله به من تعلیم نمود و من هر صبح و شام آن را می خواندم.

سلمان گفت: آن کلام را به من یاد بده ای بانوی من!

حضرت علیها السلام فرمود: اگر دوست داری مادامی که در دنیا زندگی می کنی دچار تب نشوی بر خواندن این دعا مواظبت کن.

سپس سلمان گفت: فاطمه علیها السلام این حرز را به من آموخت:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ، بِسْمِ اللَّهِ نُورِ النُّورِ، بِسْمِ اللَّهِ نُور عَلَی نُورٍ، بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ، بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، الْحَمْدُ للهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَ أَنْزَلَ النُّورَ عَلَی الطُّورِ، فِی کِتابٍ مَسْطُورٍ، فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرِ مَقْدُورٍ، عَلَی نَبِیٍّ مَحْبُورٍ، الْحَمْدُ للهِ

ص: 166

الَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ، وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ، وَ عَلَی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ مَشْکُورٌ،وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ.

سلمان می گوید: من این دعا را فراگرفتم و به خدا قسم به بیش از هزار نفر از اهالی مدینه و مکّه که دچار تب شده بودند تعلیم دادم و همۀ آنها به اذن خدا از تب نجات یافتند. ((1))


1- منابعی که تنها اصل دعای نور را ذکر کرده اند بدون نقل حکایت عبارتند از: دعوات، راوندی، ص208؛ مکارم الاخلاق، شیخ طبرسی ص418؛ مصباح، کفعمی، ص85؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج91، ص196 و..

ص: 167

فصل ششم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و اذکار

منقبت پنجاه و دوم: تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام محبوبتر از هزار رکعت نماز

عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: «تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ علیها السلام فِی کُلِّ یَوْمٍ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ صَلَاةِ أَلْفِ رَکْعَةٍ فِی کُلِّ یَوْمٍ».((1))

ترجمه:

ابی خالد قَمّاط گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: تسبیح فاطمه علیها السلام در هر روز به دنبال هر نمازی، برای من از هزار رکعت نماز در هر روز محبوب تر است. ((2))


1- کافی، شیخ کلینی، ج3، ص343؛ تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج2، ص105؛ وسائل الشیعة، حر عاملی، ج6، ص443 و ص444؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج82، ص331 و ص332 .
2- همچنین: امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ علیها السلام فِی دُبُرِ الْفَرِیضَةِ قَبْلَ اَنْ یثْنِیَ رِجْلَیهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ»؛ هر کس بعد از نماز واجب، پیش از آنکه پاهای خود را جفت کند (قبل از به هم خوردن حالت جلوس تشهد و سلام)، تسبیح فاطمۀ زهرا علیها السلام بگوید، خداوند او را می آمرزد. من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج1، ص320؛ مکارم الأخلاق، شیخ طبرسی، ص280؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، ج6، ص440. و همچنین: «مَنْ سَبَّحَ اللَّهَ فِی دُبُرِ الْفَرِیضَةِ تَسْبِیحَ فاطِمَةَ الْمِائَةَ مَرَّةً وَاَتْبَعَها بِلا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ مَرَّةً غُفِرَ لَهُ»؛ کافی، شیخ کلینی، ج3، ص342؛ تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج2، ص105؛ مکارم الأخلاق، شیخ طبرسی، ص301؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، ج6، ص440؛ و با اختلاف کم: محاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، ج1، ص36. و همچنین: «عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ مِنْ بَنِی سَعْدٍ أَ لَا أُحَدِّثُکَ عَنِّی وَ عَنْ فَاطِمَةَ. إِنَّهَا کَانَتْ عِنْدِی وَ کَانَتْ مِنْ أَحَبِّ أَهْلِهِ إِلَیْهِ إِنَّهَا اسْتَقَتْ بِالْقِرْبَةِ حَتَّی أَثَّرَ فِی صَدْرِهَا وَ طَحَنَتْ بِالرَّحَی حَتَّی مَجِلَتْ یَدُهَا وَ کَسَحَتِ الْبَیْتَ حَتَّی اغْبَرَّتْ ثِیَابُهَا وَ أَوْقَدَتِ النَّارَ تَحْتَ الْقِدْرِ حَتَّی دَکِنَتْ ثِیَابُهَا فَأَصَابَهَا مِنْ ذَلِکَ ضَرَرٌ شَدِیدٌ فَقُلْتُ لَهَا لَوْ أَتَیْتِ أَبَاکِ فَسَأَلْتِیهِ خَادِماً یَکْفِیکِ حَرَّ مَا أَنْتِ فِیهِ مِنْ هَذَا الْعَمَلِ. فَأَتَتِ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَوَجَدَتْ عِنْدَهُ حُدَّاثاً فَاسْتَحَتْ وَ انْصَرَفَتْ قَالَ فَعَلِمَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَنَّهَا جَاءَتْ لِحَاجَةٍ قَالَ فَغَدَا عَلَیْنَا وَ نَحْنُ فِی لِفَاعِنَا فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ اللِّفَاعِ فَسَکَتْنَا وَ اسْتَحْیَیْنَا لِمَکَانِنَا ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَسَکَتْنَا ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَخَشِینَا إِنْ لَمْ نَرُدَّ عَلَیْهِ أَنْ یَنْصَرِفَ وَ قَدْ کَانَ یَفْعَلُ ذَلِکَ یُسَلِّمُ ثَلَاثاً فَإِنْ أُذِنَ لَهُ وَ إِلَّا انْصَرَفَ فَقُلْتُ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ ادْخُلْ فَلَمْ یَعْدُ أَنْ جَلَسَ عِنْدَ رُءُوسِنَا فَقَالَ یَا فَاطِمَةُ مَا کَانَتْ حَاجَتُکِ أَمْسِ عِنْدَ مُحَمَّدٍ قَالَ فَخَشِیتُ إِنْ لَمْ نُجِبْهُ أَنْ یَقُومَ قَالَ فَأَخْرَجْتُ رَأْسِی فَقُلْتُ أَنَا وَ اللَّهِ أُخْبِرُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهَا اسْتَقَتْ بِالْقِرْبَةِ حَتَّی أَثَّرَ فِی صَدْرِهَا وَ جَرَّتْ بِالرَّحَی حَتَّی مَجِلَتْ یَدَاهَا وَ کَسَحَتِ الْبَیْتَ حَتَّی اغْبَرَّتْ ثِیَابُهَا وَ أَوْقَدَتْ تَحْتَ الْقِدْرِ حَتَّی دَکِنَتْ ثِیَابُهَا فَقُلْتُ لَهَا لَوْ أَتَیْتِ أَبَاکِ فَسَأَلْتِیهِ خَادِماً یَکْفِیکِ حَرَّ مَا أَنْتِ فِیهِ مِنْ هَذَا الْعَمَلِ قَالَ أَ فَلَا أُعَلِّمُکُمَا مَا هُوَ خَیْرٌ لَکُمَا مِنَ الْخَادِمِ إِذَا أَخَذْتُمَا مَنَامَکُمَا فَسَبِّحَا ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ وَ احْمَدَا ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ وَ کَبِّرَا أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِینَ قَالَ فَأَخْرَجَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام رَأْسَهَا فَقَالَتْ رَضِیتُ عَنِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ رَضِیتُ عَنِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ رَضِیتُ عَنِ اللَّهِ وَ رَسُولِه.» حضرت علی علیه السلام به مردی از قبیله بنی سعد فرمود: خبر بدهم تو را از خود و از فاطمه؟ او نزد من بود و حال آنکه محبوب ترین افراد نزد اهلش بود، با مَشک آنقدر آب کشید تا اثر آن در سینه اش ماند و آنقدر با آسیا گندم و جو آرد نمود تا دستهایش پینه بست و به قدری خانه را روفت تا لباسهایش غبار آلود گشت و به اندازه ای آتش زیر دیگ افروخت تا جامه اش از دود سیاه گردید لذا از ناحیه این امور ضرر شدید و چشمگیری به آن مخدّره رسید. به آن بانو پیشنهاد کردم نزد پدرش برود و از حضرتش درخواست خادمی کند که نیازمندی هایش را بر طرف نماید و بدین ترتیب از این اعمال و کارها برکنار بماند. فاطمه علیها السلام نزد نبی اکرم صلی الله علیه و آله رفت تا خواسته اش را به عرض آن حضرت برساند. محضر پیامبر صلی الله علیه و آله که رسید جماعتی را در خدمت آن سرور دید از بازگو نمودن حاجتش حیاء نمود و بدون این که اظهاری کند بازگشت. نبی اکرم صلی الله علیه و آله دانستند که فاطمه علیها السلام حاجتی داشت. سپس امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: فردا صبح رسول اکرم صلی الله علیه و آله به خانه ما آمدند، حضرت با صدای بلند فرمود: سلام بر شما. ما ساکت مانده حیاء نمودیم. سپس فرمود: سلام بر شما، باز ما ساکت ماندیم، برای مرتبه سوّم فرمود: سلام بر شما، ما ترسیدیم اگر جواب ندهیم حضرت برگردند و این در حالی بود که حضرتش سه بار سلام کرده بودند لا جرم اگر اذن به آن حضرت داده نمی شد برمی گشتند. از این رو عرض کردم: و علیک السّلام یا رسول اللَّه داخل شوید، پس آن سرور بالای سر ما نشستند، بعد فرمود: ای فاطمه: دیروز چه حاجتی داشتی؟امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید: ترسیدم اگر پاسخ ندهم آن حضرت بایستند و بروند لذا عرضه داشتم: یا رسول اللَّه، من خبر خواهم داد، فاطمه علیها السلام آن قدر با مَشک آب کشیده که اثر آن روی سینه اش مانده و به قدری دست به آسیا کشیده که دستهایش پینه بسته و به اندازه ای خانه جاروب کرده که لباسهایش غبار آلود گردیده و به واسطه کثرت افروختن آتش زیر دیگ جامه هایش از دود سیاه گردیده است لذا من به او پیشنهاد کردم نزد پدر برو و از آن حضرت خادمی که تو را کفایت کند طلب نما تا به این اعمال مبادرت نورزی. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: آیا چیزی را که از خادم برای شما بهتر است به شما یاد بدهم؟ هر گاه خواستید بخوابید سی و سه مرتبه تسبیح و سی و سه بار تحمید و سی و چهار بار تکبیر بگویید. حضرت فاطمه علیها السلام گفتند: از خدا و رسولش راضی شدم این عبارت را سه دفعه تکرار کردند. علل الشرائع، شیخ صدوق، ج2، ص366؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج1، ص320؛ مکارم الأخلاق، شیخ طبرسی، ص280؛ وافی، فیض کاشانی، ج9، ص1579؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص82. و به همین مضمون در منابع اهل تسنن: سنن أبی داود، سلیمان بن اشعث سجستانی، ج2، ص489؛ تذکرة الحمدونیه، ابن حمدون، ج8، ص87(اجمالی از حدیث را آورده)؛ ذخائر العقبی، محب طبری، ص50؛ کنز العمال، متقی هندی، ج15، ص508. در بعض از نقل ها پس از ذکر این حکایت نوشته اند در آخر حضرت علی علیه السلام فرمودند: «فَوَ اللَّهِ مَا ترکتهنّ مُنْذُ عَلَّمَنِیهِنَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. قَالَ: فَقَالَ لَهُ ابْنُ الْکَوَّاءِ [قیل له] وَ لَا لَیْلَة صِفِّینَ؟ قَالَ علیه السلام: قَاتَلَکُمُ اللَّه یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نَعَمْ وَ لَا لَیْلَة صِفِّینَ»؛ به ذات خدا سوگند از آن وقتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله آنها را به من تعلیم داده ترک نکرده ام. ابن کوّاء [و در بعضی روایات شخصی] گفت که: در شب صفّین هم ترک نکردی؟ امیر مومنان علیه السلام فرمود: خدا بکشد شما را ای اهل عراق، آری، شب صفّین هم ترک نکردم. غارات، ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، ج2، ص739. منابع اهل تسنن: طبقات الکبری، ابن سعد، ج8، ص25؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج1، ص106؛ الدعاء، طبرانی، ص93؛ ذخائر العقبی، محب طبری، ص105؛ ریاض النضرة، محب طبری، ج3، ص216؛ مطالب السؤول، محمد بن طلحة شافعی، ص45؛ الترغیب و الترهیب، عبد العظیم منذری، ج2، ص452؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج10، ص100؛ فتح الباری، ابن حجر، ج11، ص101؛ جواهر المطالب، باعونی شافعی، ج1، ص282؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج11، ص48؛ کنز العمال، متقی هندی، ج15، ص506. «قد روینا فیما ختم به هذا المملوک عمله عند المنام من تسبیح الزهراء فاطمة ما نَرْوِیهِ عَنْ جَدِّی أبو [أَبِی] جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی جِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنِ الشَّیْخِ جَعْفَرِ بْنِ سُلَیْمَانَ فِیمَا رَوَاهُ فِی کِتَابِهِ کِتَابِ ثَوَابِ الْأَعْمَالِ قَالَ: وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِذَا أَوَی أَحَدُکُمْ إِلَی فِرَاشِهِ ابْتَدَرَهُ مَلَکٌ کَرِیمٌ وَ شَیْطَانٌ مَرِیدٌ فَیَقُولُ لَهُ الْمَلَکُ اخْتِمْ یَوْمَکَ بِخَیْرٍ وَ افْتَحْ لَیْلَکَ بِخَیْرٍ وَ یَقُولُ لَهُ الشَّیْطَانُ اخْتِمْ یَوْمَکَ بِإِثْمٍ وَ افْتَحْ لَیْلَکَ بِإِثْمٍ قَالَ فَإِنْ أَطَاعَ الْمَلَکَ الْکَرِیمَ وَ خَتَمَ یَوْمَهُ بِذِکْرِ اللَّهِ وَ فَتَحَ لَیْلَهُ بِذِکْرِ اللَّهِ إِذَا أَخَذَ مَضْجَعَهُ وَ کَبَّرَ اللَّهَ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً وَ سَبَّحَ اللَّهَ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً وَ حَمِدَ اللَّهَ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً زَجَرَ الْمَلَکُ الشَّیْطَانَ عَنْهُ فَتَنَحَّی وَ کَلَأَهُ الْمَلَکُ حَتَّی یَنْتَبِهَ مِنْ رَقْدَتِهِ فَإِذَا انْتَبَهَ ابْتَدَرَ شَیْطَانُهُ فَقَالَ لَهُ مِثْلَ مَقَالَتِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْقُدَ وَ یَقُولُ لَهُ الْمَلَکُ مِثْلَ مَا قَالَ لَهُ قَبْلَ أَنْ یَرْقُدَ فَإِنْ ذَکَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ الْعَبْدُ بِمِثْلِ مَا ذَکَرَهُ أَوَّلًا طَرَدَ الْمَلَکُ شَیْطَانَهُ عَنْهُ فَتَنَحَّی وَ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِذَلِکَ قُنُوتَ لَیْلَة.» امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی به رختخواب می روید، یک فرشتۀ بزرگوار و یک شیطان ناپاک و سرکش و شروری با شتاب به سویتان می آیند، فرشته می گوید: روز خویش را با عمل خیر ختم کن، و شب خود را با عمل خوب آغاز نما، و شیطان می گوید: روز خود را با گناه ختم کن، و شب خود را با گناه آغاز کن. و افزود: اگر شخص از فرشته اطاعت کند و روز خود را با یاد خدا به پایان برد و وقتی وارد جایی که می خواهد بخوابد شد، شب خود را با یاد خدا آغاز نماید و سی و چهار بار تکبیر، و سی و سه بار تسبیح، و سی و سه بار حمد خدا را بگوید، فرشته، شیطان را از او دور می راند، و شیطان دور می شود، و تا هنگام بیدار شدن از خواب، آن فرشته از او نگاهداری می کند. و وقتی بیدار شد، شیطان با شتاب به پیش آمده و مشابه سخنی را که پیش از خواب به وی گفت می گوید و فرشته نیز مانند همان سخنی که پیش از خوابیدن به وی گفت می گوید؛ اگر بنده به همان صورتی که نخست خدا را یاد کرد، خداوند را یاد کند، فرشته، شیطان را از او دور می راند و شیطان به دور می رود و خداوند در برابر این عمل، عبادت یک شب را برای او می نویسد. فلاح السائل، سید ابن طاووس، ص279؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج73، ص209.

ص: 168

ص: 169

ص: 170

ص: 171

منقبت پنجاه و سوم: تسبیحات فاطمۀ زهرا علیها السلام افضل عبادت ها

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ ءٍ مِنَ التَّمْجِیدِ أَفْضَلَ مِنْ تَسْبِیحِ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ لَوْ کَانَ شَیْ ءٌ أَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَاطِمَةَ علیها السلام ».((1))

ترجمه:

امام باقر علیه السلام فرمودند: خداوند به تمجیدی برتر از تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام پرستش نشده است و اگر چیزی بالاتر از آن وجود داشت، رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را به فاطمه علیها السلام هدیه می داد. ((2))


1- کافی، شیخ کلینی، ج3، ص343؛ تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج2، ص105؛ عوالی اللئالی، احسائی، ج1، ص333؛ وسائل الشیعة، حر عاملی، ج6، ص443؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص64.
2- همچنین: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام مِنَ الذِّکْرِ الْکَثِیرِ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ (اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیرا)»؛ امام صادق علیه السلام فرمود: تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام ذکر کثیر است که خدای عز و جل فرموده است: «خدا را یاد کنید یاد کردن بسیار». کافی، شیخ کلینی، ج2، ص500؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، ج6، ص441؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج4، ص474. و همچنین: عَنْ أبی جعفر علیه السلام أو عَنْ أبِی عَبد الله علیه السلام: « تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ الْکَثِیرِ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ (فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ)؛ امام باقر علیه السلام فرمود: تسبیحات حضرت فاطمه علیها السلام ذکر کثیر خدا است [گویندۀ این تسبیحات در زمرۀ کسانی است که خدا را زیاد یاد کرده است] و آن همان گفتار خدای تعالی است که می فرماید: مرا یاد کنید تا شما را یاد نمایم. معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص194؛ تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، ج1، ص67؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج1، ص356؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج90، ص155. و همچنین: «عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ: لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ (اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً) مَا حَدُّهُ؟ قَالَ علیه السلام: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَّمَ فَاطِمَةَ علیها السلام أَنْ تُکَبِّرَ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِینَ تَکْبِیرَةً وَ تُسَبِّحَ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ تَسْبِیحَةً وَ تُحَمِّدَ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ تَحْمِیدَةً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ بِاللَّیْلِ مَرَّةً وَ بِالنَّهَارِ مَرَّةً فَقَدْ ذَکَرْتَ اللَّهَ کَثِیراً.»؛ اسماعیل بن عمار گوید که از امام صادق علیه السلام از آیۀ: «خدا را زیاد یاد کنید» سوال کردم که حدّ آن چیست؟ [یعنی چقدر ذکر بگوییم تا خدا را زیاد یاد کرده باشیم؟] حضرت علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله این اذکار [یعنی] سی و چهار مرتبه تکبیر و سی و سه مرتبه تسبیح و سی و سه مرتبه تحمید [الحمد لله] را به حضرت زهرا علیها السلام تعلیم نمود پس هنگامی که این تسبیحات را یک مرتبه در شب و یک مرتبه در روز بگویی به تحقیق که خداوند را بسیار یاد نموده ای. تأویل الآیات، استر آبادی، ج2، ص454؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج4، ص476؛ تفسیر کنز الدقائق، محمد قمی مشهدی، ج10، ص404. و همچنین: امام باقر علیه السلام فرمود: «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فاطِمَةَ علیها السلام ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غُفِرَ لَهُ وَهِیَ مِائَةٌ بِالّلِسانِ وَاَلْفٌ فِی الْمِیزانِ وَتَطْرُدُ الشَّیطانَ وَتُرْضِیَ الرَّحْمانَ»؛ هر کس تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را بگوید و بعد از آن استغفار نماید، بخشیده می شود و این ذکر در زبان صد است اما در میزان، هزار به حساب می آید. و شیطان را دور می کند و خدا را راضی می نماید.» ثواب الأعمال، شیخ صدوق، ص163؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، ج6، ص442؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج82، ص332.

ص: 172

ص: 173

فصل هفتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و اعمال

منقبت پنجاه و چهارم: الحاق به خاتم انبیا صلی الله علیه و آله در بهشت با صلوات بر فاطمۀ زهرا علیها السلام

عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام عَنْ فَاطِمَةَ علیها السلام قَالَتْ: «قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا فَاطِمَةُ مَنْ صَلَّی عَلَیْکِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِی حَیْثُ کُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ».((1))

ترجمه:

از حضرت زهرا علیها السلام روایت شده که فرمودند: پدرم رسول خدا به من فرمودند: ای فاطمه! کسی که بر تو صلوات بفرستد خدا او را می آمرزد و در هر جای بهشت که باشم وی را به من ملحق می نماید.


1- کشف الغمة، اربلی، ج2، ص100؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج97، ص194 و ج43، ص55.

ص: 174

ص: 175

منقبت پنجاه وپنجم: وجوب بهشت با سه روز سلام بر فاطمۀ زهرا علیها السلام

عَنْ یَزِیدَ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: «دَخَلْتُ عَلَی فَاطِمَةَ علیها السلام فَبَدَأَتْنِی بِالسَّلَامِ ثُمَ قَالَتْ: مَا غَدَا بِکَ؟ قُلْتُ: طَلَبُ الْبَرَکَةِ قَالَتْ: أَخْبَرَنِی أَبِی وَ هُوَ ذَا هُوَ أَنَّهُ مَنْ سَلَّمَ عَلَیْهِ وَ عَلَیَّ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ قُلْتُ لَهَا: فِی حَیَاتِهِ وَ حَیَاتِکِ؟ قَالَتْ: نَعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنَا».((1))

ترجمه:

یزید بن عبد الملک از پدرش، از جدّش روایت کرده است که گفت: من بر حضرت فاطمه علیها السلام وارد شدم، او در سلام، پیش دستی کرد و فرمود: چه چیزی تو را به اینجا آورده است؟ گفتم: طلب برکت.

آن حضرت فرمود: پدرم - که صاحب چنان عظمتی است - به من خبر داد که هر کس بر او [رسول خدا صلی الله علیه و آله] و بر من سه روز سلام دهد خداوند بهشت را بر او واجب سازد.


1- تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج6، ص9؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص139 - 140؛ مزار، محمد بن جعفر مشهدی، ص35؛ وسائل الشیعة، حر عاملی، ج14، ص367؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج97، ص194.

ص: 176

گفتم: در زمان حیات او و شما؟ فرمود: بله [در زمان حیات ما] و بعد از وفات ما.((1))


1- همچنین: عَنْ یَزِیدَ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ النوفلی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: «دَخَلْتُ عَلَی فَاطِمَةَ علیها السلام بِنْت رَسُول اللّه صلی الله علیه و آله قال: فَبَدَأَتْنِی بِالسَّلَامِ قَالَ و قَالَتْ علیها السلام: قَالَ أَبِی وَ هُوَ ذَا هُوَ: مَنْ سَلَّم عَلَیَّ وَ عَلَیکِ ثَلاثَة أیَّام، فَلَهُ الجَنّة. قُلْتُ لَهَا: ذا فِی حَیَاتِهِ وَ حَیَاتِکِ أَو بَعْدَ مَوْته وَ مَوْتکِ؟ قَالَتْ: فِی حَیَاتنا وَ بَعْدَ وَفَاتنَا.» یزید بن عبد الملک از پدرش، از جدّش روایت کرده است که گفت: من بر حضرت فاطمه علیها السلام وارد شدم، او در سلام پیش دستی کرد. سپس فرمود: پدرم - که صاحب چنان عظمتی است - به من فرمود: دخترم هر کس بر من و بر تو سه روز سلام دهد خداوند بهشت را بر او واجب سازد. گفتم: در زمان حیات او و شما و یا پس از موت او و شما؟ فرمود: بله در زمان حیات ما و بعد از وفات ما. منبع اهل تسنن: مناقب أهل البیت، ابن مغازلی، ص426.

ص: 177

منقبت پنجاه و ششم: فضیلت طواف از جانب فاطمۀ زهرا علیها السلام

«أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ مُوسَی بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی علیه السلام قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَطُوفَ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ فَقِیلَ لِی إِنَّ الْأَوْصِیَاءَ لَا یُطَافُ عَنْهُمْ. فَقَالَ لِی: بَلْ طُفْ مَا أَمْکَنَکَ فَإِنَّهُ جَائِزٌ.

ثُمَّ قُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ بِثَلَاثِ سِنِینَ إِنِّی کُنْتُ اسْتَأْذَنْتُکَ فِی الطَّوَافِ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ فَأَذِنْتَ لِی فِی ذَلِکَ فَطُفْتُ عَنْکُمَا مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ وَقَعَ فِی قَلْبِی شَیْ ءٌ فَعَمِلْتُ بِهِ. قَالَ علیه السلام: وَ مَا هُوَ؟ قُلْتُ طُفْتُ یَوْماً عَنْ رَسُولِ اللَّه صلی الله علیه و آله . فَقَالَ علیه السلام: ثَلَاثَ مَرَّاتٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ. ثُمَّ الْیَوْمَ الثَّانِیَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ طُفْتُ الْیَوْمَ الثَّالِثَ عَنِ الْحَسَنِ علیه السلام وَ الرَّابِعَ عَنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ الْخَامِسَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ السَّادِسَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام وَ الْیَوْمَ السَّابِعَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام وَ الْیَوْمَ الثَّامِنَ عَنْ أَبِیکَ مُوسَی علیه السلام وَ الْیَوْمَ التَّاسِعَ عَنْ أَبِیکَ عَلِیٍّ علیه السلام وَ الْیَوْمَ الْعَاشِرَ عَنْکَ یَا سَیِّدِی. وَ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ أَدِینُ اللَّهَ بِوَلَایَتِهِمْ فَقَالَ إِذَنْ وَ اللَّهِ تَدِینَ اللَّهَ بِالدِّینِ الَّذِی لَا یَقْبَلُ مِنَ الْعِبَادِ غَیْرَهُ. قُلْتُ: وَ رُبَّمَا طُفْتُ عَنْ أُمِّکَ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ رُبَّمَا لَمْ أَطُفْ. فَقَالَ: اسْتَکْثِرْ مِنْ هَذَا فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.» ((1))


1- کافی، شیخ کلینی، ج4، ص314؛ تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج5، ص450؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، ج11، ص201؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج50، ص102.

ص: 178

ترجمه:

موسی بن قاسم گوید: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: من می خواستم به نیابت از شما و نیابت از پدرت ابو الحسن الرضا علیه السلام طواف کنم. مردم گفتند که اوصیا نیازی به طواف ندارند. آیا درست است؟ ابو جعفر علیه السلام گفت: نه، هر چند که ممکن باشد به نیابت از اوصیا طواف کن که نیابت از اوصیا جایز است.

چند سال بعد به امام جواد علیه السلام گفتم: من سه سال پیش از شما اجازه گرفتم که به نیابت از شما و پدرت ابو الحسن علیه السلام طواف کنم و مدتها طواف کردم. بعد، فکری در خاطرم گذشت که به آن عمل کردم. حضرت علیه السلام فرمود: چه فکری؟

من گفتم: یک روز به نیابت از رسول خدا صلی الله علیه و آله طواف کردم. حضرت علیه السلام بلافاصله فرمود: «صلوات خدا بر رسول خدا صلی الله علیه و آله باد» و این را سه مرتبه فرمود. گفتم: روز دوم به نیابت از امیر المؤمنین علیه السلام طواف کردم و روز سوم به نیابت از امام حسن مجتبی علیه السلام و روز چهارم به نیابت از سید الشهدا علیه السلام و روز پنجم به نیابت از علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام و روز ششم به نیابت از ابو جعفر محمد بن علی امام باقر علیه السلام و روز هفتم به نیابت از ابو عبد اللَّه امام صادق علیه السلام و روز هشتم به نیابت از جدّت موسی بن جعفر علیه السلام و روز نهم به نیابت از پدرت علی بن موسی علیه السلام و روز دهم به نیابت از طرف شما، ای سرور من این اوصیا همان رهبرانی هستند که من با ولایت آنان خدا را بندگی می کنم.

ابو جعفر علیه السلام فرمود: در این صورت خدا را با دین و آئینی بندگی می کنی که خداوند، غیر آن را نمی پذیرد.

من گفتم: گاه می شود که به نیابت از طرف مادرت فاطمه علیها السلام طواف می کنم و گاه می شود که طواف نمی کنم.

حضرت علیه السلام فرمود: هر چه بیشتر به نیابت از مادرم فاطمه علیها السلام طواف کن که این طواف، افضل است از هر آنچه تو انجام می دهی إن شاءاللَّه.

ص: 179

بخش دهم: فاطمۀ زهرا علیها السلام در عوالم تکوینی

اشاره

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام در عالم ارواح

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام در آسمان ها و زمین

ص: 180

ص: 181

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام در عالم ارواح

منقبت پنجاه و هفتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام روح القدس

«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله علیه السلام: ... (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها)((1)) وَ الْمَلَائِکَةُ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ یَمْلِکُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ الرُّوحُ الْقُدُسُ هِیَ فَاطِمَةُ علیها السلام ».((2))

ترجمه:

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که در مورد قول خدای تعالی: (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها) [و در این شب فرشتگان و روح نازل می شوند] فرمود: فرشتگان یعنی مؤمنانی که از علم آل محمد صلی الله علیه و آله ب-ه-ره م-ند هست-ند و روح ال-ق-دس ف-اط-م--ۀ زه-را علیها السلام است.((3))


1- القدر: 4.
2- تفسیر فرات، فرات کوفی، ص581.
3- همچنین: عَنْ زُرَارَةَ عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: «[قال الصادق علیه السلام]... وَ أَمَّا قَوْلُهُ: (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ) یَعْنِی فَاطِمَةَ علیها السلام . وَ قَوْلُهُ: (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها) وَ الْمَلَائِکَةُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ یَمْلِکُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام . (وَ الرُّوحُ)، رُوحُ الْقُدُسِ وَ هُوَ فِی فَاطِمَةَ علیها السلام (مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ) یَقُولُ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ مُسَلَّمَةٍ (حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ) یَعْنِی حَتَّی یَقُومَ الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه »؛ زراره گوید: [امام صادق علیه السلام فرمود: ] اما آیۀ: (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ)یعنی فاطمۀ زهرا علیها السلام . و آیۀ: (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها) ملائکه در اینجا مؤمنین هستند که دارای علم آل محمّدند و روح عبارت از روح القدس است که او در فاطمه علیها السلام است (مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ) می فرماید: از هر امری در سلامت هستند(حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ)تا وقتی که قائم آل محمّد قیام کند. تأویل الآیات، أستر آبادی، ج2، ص818؛ البرهان، علامه بحرانی، ج5، ص714؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج25، ص97.

ص: 182

ص: 183

فصل دوّم: فاطمۀ زهرا علیها السلام در آسمان ها و زمین

منقبت پنجاه و هشتم: خلقت آسمان و زمین و روشنایی آن ها از پرتو نور فاطمی علیها السلام

ذَکَرَهُ الشَّیْخُ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ مِصْبَاحِ الْأَنْوَارِ قَالَ: فِی حَدِیثِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لِعَمِّهِ الْعَبَّاسِ:

«...لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَنَا تَکَلَّمَ کَلِمَةً خَلَقَ مِنْهَا نُوراً ثُمَّ تَکَلَّمَ کَلِمَةً أُخْرَی فَخَلَقَ مِنْهَا رُوحاً ثُمَّ مَزَجَ النُّورَ بِالرُّوحِ فَخَلَقَنِی وَ خَلَقَ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَکُنَّا نُسَبِّحُهُ حِینَ لَا تَسْبِیحَ وَ نُقَدِّسُهُ حِینَ لَا تَقْدِیسَ فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَی أَنْ یُنْشِئَ الصَّنْعَةَ فَتَقَ نُورِی فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ فَالْعَرْشُ مِنْ نُورِی وَ نُورِی مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ نُورِی أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ أَخِی عَلِیٍّ فَخَلَقَ مِنْهُ الْمَلَائِکَةَ فَالْمَلَائِکَةُ مِنْ نُورِ عَلِیٍّ وَ نُورُ عَلِیٍّ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ عَلِیٌّ أَفْضَلُ مِنَ الْمَلَائِکَةِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ ابْنَتِی فَاطِمَةَ فَخَلَقَ مِنْهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فَالسَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ مِنْ نُورِ ابْنَتِی فَاطِمَةَ وَ نُورُ ابْنَتِی فَاطِمَةَ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ ابْنَتِی فَاطِمَةُ أَفْضَلُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ...

ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ الظُّلُمَاتِ أَنْ تَمُرَّ عَلَی سَحَائِبِ الْقَطْرِ فَأَظْلَمَتِ السَّمَاوَاتُ عَلَی الْمَلَائِکَةِ فَضَجَّتِ الْمَلَائِکَةُ بِالتَّسْبِیحِ وَ التَّقْدِیسِ وَ قَالَتْ: إِلهَنَا وَ سَیِّدَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنَا وَ عَرَّفْتَنَا هَذِهِ الْأَشْبَاحَ لَمْ نَرَ بُؤْساً فَبِحَقِّ هَذِهِ الْأَشْبَاحِ إِلَّا مَا کَشَفْتَ عَنَّا هَذِهِ الظُّلْمَةَ فَأَخْرَجَ اللَّهُ

ص: 184

مِنْ نُورِ ابْنَتِی فَاطِمَةَ قَنَادِیلَ فَعَلَّقَهَا فِی بُطْنَانِ الْعَرْشِ فَأَزْهَرَتْ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ ثُمَّ أَشْرَقَتْ بِنُورِهَا فَلِأَجْلِ ذَلِکَ سُمِّیَتْ الزَّهْرَاءَ فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا لِمَنْ هَذَا النُّورُ الزَّاهِرُ الَّذِی قَدْ أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهَا: هَذَا نُورٌ اخْتَرَعْتُهُ مِنْ نُورِ جَلَالِی لِأَمَتِی فَاطِمَةَ ابْنَةِ حَبِیبِی وَ زَوْجَةِ وَلِیِّی وَ أَخِی نَبِیِّی وَ أَبِی حُجَجِی عَلَی عِبَادِی أُشْهِدُکُمْ مَلَائِکَتِی أَنِّی قَدْ جَعَلْتُ ثَوَابَ تَسْبِیحِکُمْ وَ تَقْدِیسکُمْ لِهَذِهِ الْمَرْأَةِ وَ شِیعَتِهَا وَ مُحِبِّیهَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.((1))

ترجمه:

در حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله به عمویشان عباس است که فرمودند:

وقتی که خداوند متعال اراده کرد ما را خلق کند کلمه ای فرمود و خلق کرد از آن کلمه، نوری سپس کلمه ای دیگر تکلم فرمود و از آن کلمه، روحی را خلق کرد، سپس نور را با روح آمیخت و مرا و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را خلق نمود.

ما خداوند را تسبیح و تقدیس می کردیم آن هنگام که تسبیح و تقدیسی نبود. پس هنگامی که خداوند خواست جهان را بیافریند نور مرا شکافت و از آن عرش را بیافرید؛ پس عرش از نور من است و نور من از نور خدا است و نور من برتر از عرش است.

آنگاه نور برادرم علی علیه السلام را شکافت و از آن [نور] فرشتگان را آفرید؛ پس فرشتگان از نور علی علیه السلام هستند و نور علی علیه السلام از نور خداست و علی علیه السلام برتر از ملائکه است.

آن گاه نور دخترم فاطمه علیها السلام را شکافت و از آن آسمان ها و زمین را بیافرید؛ پس آسمان ها و زمین از نور دخترم فاطمه علیها السلام است و نور دخترم فاطمه علیها السلام از نور خداست و دخترم فاطمه علیها السلام والاتر از آسمان ها و زمین است.


1- تأویل الآیات، استرابادی، ج1، ص137- 139(استر آبادی از کتاب مصباح الأنوار شیخ طوسی نقل نموده)؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج2، ص125 - 127؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج4، ص296- 297 و ج1، ص42 - 44؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج37، ص82- 84؛ تفسیر کنز الدقائق، شیخ محمد قمی مشهدی، ج3، ص464 - 466.

ص: 185

... سپس خداوند به تاریکی ها امر کرد که بر روی ابرهای باران قرار گیرند پس آسمانها بر ملائکه تیره شد. ملائکه با تسبیح و تقدیس ضجه زدند و گفتند: ای معبود و سرور ما! از وقتی ما را آفریدی و این اشباح را به ما شناساندی چیز بدی مشاهده نکردیم. تو را به حق این اشباح سوگند می دهیم که این تاریکی را از ما برطرف فرما. در این موقع خداوند از نور دخترم فاطمه قندیل هایی خارج نمود و بر وسط عرش آویخت پس [آن قندیلها] آسمانها و زمین را روشن کرد و [آسمانها و زمین] به نور آن [قندیلها] تابان گشت و به این دلیل او «زهرا» نامیده شد.

ملائکه گفتند: ای معبود و سرور ما! این نور تابان که آسمانها و زمین به آن روشن است از کیست؟

خداوند به آنها وحی نمود: این نوری است که از نور جلالم اختراع کردم برای کنیزم فاطمه علیها السلام دختر حبیبم و همسر ولیّم و برادر نبیّم و پدر حجتهایم بر بندگانم. شما را -ای ملائکه من!- گواه می گیرم که ثواب تسبیح و تقدیستان را تا روز قیامت برای این زن و شیعۀ او و دوستداران او قرار دادم.((1))


1- همچنین: «رَوَاهُ ابْنُ مَسْعُودٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: ... فَقَالَ صلی الله علیه و آله: اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَنِی وَ عَلِیّاً مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْخَلْقَ بِأَلْفَیْ عَامٍ، إِذْ لَا تَسْبِیحَ وَ لَا تَقْدِیسَ، فَفَتَقَ نُورِی فَخَلَقَ مِنْهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَجَلُّ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ. وَ فَتَقَ نُورَ عَلِیٍّ علیه السلام، فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ وَ الْکُرْسِیَّ وَ عَلِیٌّ وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ وَ الْکُرْسِیِّ. وَ فَتَقَ نُورَ الْحَسَنِ، فَخَلَقَ مِنْهُ اللَّوْحَ وَ الْقَلَمَ، وَ الْحَسَنُ وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَمِ، وَ فَتَقَ نُورَ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ خَلَقَ مِنْهُ الْجِنَانَ وَ الْحُورَ الْعِینَ، وَ الْحُسَیْنُ وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الْجِنَانِ وَ الْحُورِ الْعِینِ. فَأَظْلَمَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ، فَشَکَتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی أَنْ یَکْشِفَ عَنْهُمْ تِلْکَ الظُّلْمَةَ فَتَکَلَّمَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ بِکَلِمَةٍ وَاحِدَةٍ، فَخَلَقَ مِنْ تِلْکَ الْکَلِمَةِ نُوراً وَ رُوحاً فَأَضَافَ النُّورَ إِلَی تِلْکَ الرُّوحِ، فَأَقَامَهَا أَمَامَ الْعَرْشِ، فَزَهَرَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ، فَهِیَ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ فَلِذَلِکَ سُمِّیَتِ الزَّهْرَاءَ.»؛ ابن مسعود از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کند که ایشان فرمود: بدان که خداوند دو هزار سال قبل از خلقت خلق، من و علی را از نور عظمتش خلق نمود در آن زمانی که نه تسبیحی بود و نه تقدیسی. پس نور مرا شکافت و از آن آسمانها و زمینها را خلق کرد و به خدا قسم که من برتر از آسمانها و زمین هستم. پس از آن نور علی علیه السلام را شکافت و از آن عرش و کرسی را خلق کرد و به خدا قسم که علی علیه السلام از عرش و کرسی خدا برتر است و سپس نور حسن علیه السلام را شکافت و لوح و قلم را خلق نمود و قسم به خدا که حسن علیه السلام افضل از لوح و قلم است. پس از آن نور حسین علیه السلام را شکافت و بهشت و حور العین را خلق کرد. به خدا قسم که حسین برتر از بهشت و حور العین است. [پس از خلقت مخلوقاتش] ظلمت، مشارق و مغارب عالَم را فرا گرفت و ملائکه از آن ظلمت به خدا شکایت نمودند که آن ظلمت را بر طرف نماید. پس خدا به کلمۀ واحدی تکلم نمود و از آن کلمه، نور و روحی را خلق کرد و آن نور را به روح اضافه نمود و آن را جلوی عرشش آویزان نمود و در این هنگام، مشارق و مغارب عالَم نورانی گشت و آن نورِ فاطمۀ زهرا علیها السلام بود پس به همین علت زهرا نامیده شد. روضة فی فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام، شاذان بن جبرئیل قمی، ص112؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص129؛ در النظیم، یوسف بن حاتم شامی، ص765؛ مدینة المعاجز، علامه بحرانی، ج3، ص220؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج5، ص146؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج40، ص43. منبع اهل تسنن: دُر بحر المناقب، ابن حسنویه، ص69 (به نقل از شرح إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج5، ص249- 250).

ص: 186

ص: 187

منقبت پنجاه و نهم: فاطمۀ زهرا علیها السلام بلد امین

عَن الإمَام البَاقِر علیه السلام: «(وَ التِّینِ)((1)) الْحَسَن علیه السلام وَ (وَ الزَّیْتُونِ) الْحُسَیْن علیه السلام (وَ طُورِ سِینِینَ) أمیرالمؤمنین علیه السلام (وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمینِ) فَاطِمَة صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِین».((2))

ترجمه:

مراد به «تین» امام حسن علیه السلام است و از «زیتون» امام حسین علیه السلام که دو میوۀ دل مصطفی و مرتضی و فاطمۀ زهرا علیهم السلام بودند و از «طور سینین» امیر المؤمنین صلوات اللّه و سلامه علیه و از «بلد امین» فاطمه زهرا علیها السلام .((3))


1- التین: 1-4.
2- تفسیر کبیر منهج الصادقین (فارسی)، ملا فتح الله کاشانی، ج10، ص289.
3- پیرامون کلمۀ مبارکۀ (الْبَلَدِ الْأَمینِ) چهار تأویل در روایات ذکر گردیده است: تأویل اول: مکه: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنَ الْبُلْدَانِ أَرْبَعَةً فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: (وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ وَ طُورِ سِینِینَ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ) فَالتِّینُ الْمَدِینَةُ (وَ الزَّیْتُونُ) بَیْتُ الْمَقْدِسِ (وَ طُورُ سِینِینَ) الْکُوفَةُ (وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ) مَکَّةُ. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج57، ص205. تأویل دوم: پیامبر صلی الله علیه و آله: « عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی (وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ) قَالَ: (التِّینِ) الْحَسَنُ وَ (الزَّیْتُونِ) الْحُسَیْنُ. ... وَ قَوْلُهُ (وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ) قَالَ ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله »؛ فضیل بن یسار گوید از امام کاظم علیه السلام از آیات سورۀ «تین» سوال نمودم و آن حضرت علیه السلام فرمود: «تین» امام حسن علیه السلام و «زیتون» امام حسین علیه السلام ... و «بلد امین» رسول خدا صلی الله علیه و آله است. تفسیر فرات، فرات بن إبراهیم کوفی، ص578؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج24، ص108. و همچنین: «مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ) إِلَی آخِرِ السُّورَةِ. فَقَالَ: (التِّینُ وَ الزَّیْتُونُ) الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیه السلام ... قُلْتُ: (وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ) قَالَ: هُوَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَمِنَ النَّاسُ بِهِ إِذَا أَطَاعُوهُ. محمّد بن فضیل از امام رضا علیه السلام از تفسیر سورۀ «تین» سوال کرد. حضرت علیه السلام فرمود: «تین» امام حسن علیه السلام و «زیتون» امام حسین علیه السلام ... «بلد امین» رسول خدا صلی الله علیه و آله است. که وقتی مردم از او اطاعت کنند در امانند. تأویل الآیات، سید شرف الدین استر آبادی، ج2، ص814؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج5، ص693؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج24، ص106؛ تفسیر کنز الدقائق، شیخ محمد قمی مشهدی، ج14، ص344. و همچنین: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ [تَعَالَی] (وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ)) قَالَ: أَمَّا (التِّینِ) فَالْحَسَنُ [الْحَسَنُ] أَمَّا (الزَّیْتُونِ) فَالْحُسَیْنُ ... فَقُلْتُ فَقَوْلُهُ (وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ) قَالَ: ذَاکَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ سَبِیلٌ آمَنَ اللَّهُ بِهِ الْخَلْقَ فِی سَبِیلِهِمْ [سُبُلِهِمْ] وَ مِنَ النَّارِ إِذَا أَطَاعُوهُ . محمد بن فضیل از امام کاظم علیه السلام از تفسیر سورۀ «تین» سوال کرد. حضرت علیه السلام فرمود: «تین» امام حسن علیه السلام و «زیتون» امام حسین علیه السلام ... و «بلد امین» رسول خدا صلی الله علیه و آله است. پیامبر صلی الله علیه و آله راهی است که خداوند به وسیلۀ ایشان مردم را در امان قرار داده و از آتش جهنم نجات بخشیده اگر از پیامبر اطاعت کنند. تفسیر فرات، فرات بن إبراهیم کوفی، ص578؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج24، ص108 منبع اهل تسنن: شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج2، ص455 (با اختلاف کم). تأویل سوم: ائمه علیهم السلام: قَالَ (التِّینِ) رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله (وَ الزَّیْتُونِ) أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام (وَ طُورِ سِینِینَ) الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ) الْأَئِمَّةُ. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی،ج2، ص429؛ تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج5، ص346؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج16، ص90. تأویل چهارم: حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام چنان که در متن مندرج گردید.

ص: 188

ص: 189

بخش یازدهم: شمّه ای از صفات و خصائص فاطمۀ زهرا علیها السلام

اشاره

فصل اول: محوریت معرفت به آن حضرت

فصل دوم: علم فاطمۀ زهرا علیها السلام

فصل سوم: قدرت

فصل چهارم: عصمت

فصل پنجم: طهارت

فصل ششم: حسن مطلق

فصل هفتم: صبر و تحمل سختی ها

فصل هشتم: صدق

فصل نهم: انفاق

فصل دهم: هدایت

فصل یازدهم: انذار

فصل دوازدهم: خصائص اسماء مبارکۀ آن حضرت علیها السلام

ص: 190

ص: 191

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و محوریت معرفت به آن حضرت

منقبت شصتم: معرفت فاطمۀ زهرا علیها السلام محور ادوار خلقت

عَنْ أبی بَصیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَی) أَمْهَرَ فَاطِمَةَ علیها السلام رُبعَ الدُّنْیَا، فَرُبعُهَا لَهَا، وَ أَمْهَرَهَا الْجَنَّةَ وَ النَّارَ، تُدْخِلُ أَعْدَاءَهَا النَّارَ، وَ تُدْخِلُ أَوْلِیَاءَهَا الْجَنَّةَ، وَ هِیَ الصِّدِّیقَةُ الْکُبْرَی، وَ عَلَی مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأولَی [الْأُوَلُ]».((1))

ترجمه:

ابو بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی مهریّه حضرت فاطمه علیها السلام را ربع دنیا قرار داد، پس یک چهارم دنیا به آن حضرت تعلّق دارد و مهریه او را بهشت و جهنّم قرار داد، دشمنانش را داخل جهنّم و دوستانش را داخل بهشت می گرداند و او صدّیقۀ کبری است [بزرگترین صدّیقه] و قرنهای نخستین بر محور معرفت او گردش نموده است.


1- امالی، شیخ طوسی، ص668؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج43، ص105؛ ریاض الأبرار، سید نعمت الله جزائری،ج 1، ص50.

ص: 192

ص: 193

فصل دوّم: علم فاطمۀ زهرا علیها السلام

منقبت شصت و یکم: علم فاطمۀ زهرا علیها السلام به گذشته و آینده

رُوِیَ عَنْ حَارِثَةَ بْنِ قُدَامَةَ قَالَ حَدَّثَنِی سَلْمَانُ قَالَ: حَدَّثَنِی عَمَّارٌ وَ قَالَ: أُخْبِرُکَ عَجَباً قُلْتُ: حَدِّثْنِی یَا عَمَّارُ قَالَ: نَعَمْ شَهِدْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام وَ قَدْ وَلَجَ عَلَی فَاطِمَةَ علیها السلام فَلَمَّا أَبْصَرَتْ بِهِ نَادَتْ: «ادْنُ لِأُحَدِّثَکَ بِمَا کَانَ وَ بِمَا هُوَ کَائِنٌ وَ بِمَا لَمْ یَکُنْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ حِینَ تَقُومُ السَّاعَةُ. قَالَ عَمَّارٌ فَرَأَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَرْجِعُ الْقَهْقَرَی فَرَجَعْتُ بِرُجُوعِهِ إِذْ دَخَلَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ...

قَالَ عَمَّارٌ فَخَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ خَرَجْتُ بِخُرُوجِهِ فَوَلَجَ عَلَی فَاطِمَةَ علیها السلام وَ وَلَجْتُ مَعَهُ. فَقَالَتْ: کَأَنَّکَ رَجَعْتَ إِلَی أَبِی صلی الله علیه و آله فَأَخْبَرْتَهُ بِمَا قُلْتُهُ لَکَ. قَالَ: کَانَ کَذَلِکِ یَا فَاطِمَةُ. فَقَالَتْ: إعْلَمْ یَا أَبَا الْحَسَنِ! أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ نُورِی وَ کَانَ یُسَبِّحُ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ شَجَرَةً مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ فَأَضَاءَتْ فَلَمَّا دَخَلَ أَبِی الْجَنَّةَ أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ إِلْهَاماً أَنِ اقْتَطِفِ الثَّمَرَةَ مِنْ تِلْکَ الشَّجَرَةِ وَ أَدِرْهَا فِی لَهَوَاتِکَ فَفَعَلَ فَأَوْدَعَنِی اللَّهُ سُبْحَانَهُ صُلْبَ أَبِی صلی الله علیه و آله ثُمَّ أَوْدَعَنِی خَدِیجَةَ بِنْتَ خُوَیْلِدٍ فَوَضَعَتْنِی وَ أَنَا مِنْ ذَلِکَ النُّورِ. أَعْلَمُ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ وَ مَا لَمْ یَکُنْ.» ((1))


1- عیون المعجزات، حسین بن عبد الوهاب، ص46- 47؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص8.

ص: 194

ترجمه:

از حارثة بن قدامه روایت شده که گفت: سلمان برایم روایت نمود و گفت:

[روزی] عمّار به من گفت: آیا می خواهی چیز عجیبی را برایت نقل کنم؟ گفتم: برایم نقل کن ای عمار! گفت: آری، من شاهد بودم که [روزی] علی بن ابی طالب علیهما السلام بر فاطمه علیها السلام داخل شد، هنگامی که چشمان فاطمه علیها السلام بر او افتاد، گفت: نزدیک بیا تا به تو بگویم آنچه [در جهان هستی] بوده و آنچه نبوده و آنچه نخواهد شد تا روز قیامت آن هنگام که ساعت برپا شود!

عمّار گفت: در این حال دیدم که علی علیه السلام بازگشت، پس من هم به دنبال او بازگشتم تا اینکه به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسید...

امیرمومنان علیه السلام از حضور پیامبر خارج گردید و من نیز با او خارج شدم. پس از آن حضرت علی علیه السلام به خانه اش داخل شد و من نیز با او داخل شدم؛ حضرت فاطمه علیها السلام به اوعرض کرد: مثل اینکه نزد پدرم رفته بودی تا آنچه را که به تو گفته بودم برایش نقل کنی؟ امیرمومنان علیه السلام فرمود: چنین است ای فاطمه! فاطمه علیها السلام گفت: ای ابو الحسن! بدان که خدای تعالی نور مرا خلق کرد و او بلا فاصله مشغول تسبیح خداوند گردید، سپس آن نور را به صورت درختی نورانی در بهشت درآورد، هنگامی که پدرم در معراج داخل بهشت گردید خداوند تعالی به او وحی نمود تا از میوه های این درخت بخورد و پدرم چنین کرد و بدین وسیله خداوند مرا در صلب پدرم و سپس در بطن مادرم خدیجه علیها السلام دختر خویلد قرار داد و من از وی متولّد شدم؛ پس من از آن نورم. [یا علی! بدان] که نسبت به هر آنچه بوده و هست و خواهد بود عالم و آگاه هستم.

ص: 195

منقبت شصت و دوم: باز گرفتن از شیر، توأم با علم

«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: لَمَّا وُلِدَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مَلَکٍ فَأَنْطَقَ بِهِ لِسَانَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَسَمَّاهَا فَاطِمَةَ علیها السلام . ثُمَّ قَالَ: إِنِّی فَطَمْتُکِ بِالْعِلْمِ وَ فَطَمْتُکِ مِنَ الطَّمْثِ.

ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: وَ اللَّهِ لَقَدْ فَطَمَهَا اللَّهُ بِالْعِلْمِ وَ عَنِ الطَّمْثِ فِی الْمِیثَاقِ».((1))

ترجمه:

امام باقر علیه السلام فرمود: وقتی فاطمه علیها السلام متولد شد، خدا به فرشته ای وحی کرد و به وسیلۀ آن مَلَک، زبان حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به سخن در آورد و آن حضرت، مولود را «فاطمه علیها السلام » نامید. سپس [خداوند] فرمود: من تو را با دانش [از دیگر زنان یا از جهل جدا کردم] و تو را از ناپاکی جدا نمودم. سپس امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا قسم، خداوند او را در میثاق (عهد الست و عالم ذر) به علم و دانش جدا نمود و از ناپاکی برکنار داشت. ((2))


1- کافی، شیخ کلینی، ج1، ص460؛ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص179؛ کشف الغمه، إربلی، ج2، ص91؛ مختصر بصائر الدرجات، حسن بن سلیمان حلی، ص172 و ص218؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص242؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص13.
2- علامه مجلسی در توضیح روایت می فرماید: «فطمتک بالعلم أی أرضعتک بالعلم حتی استغنیت و فطمت أو قطعتک عن الجهل بسبب العلم أو جعلت فطامک من اللبن مقرونا بالعلم کنایة عن کونها فی بدو فطرتها عالمة بالعلوم الربانیة و علی التقادیر کان الفاعل بمعنی المفعول کالدافق بمعنی المدفوق أو یقرأ علی بناء التفعیل أی جعلتک قاطعة الناس من الجهل أو المعنی لما فطمها من الجهل فهی تفطم الناس منه و الوجهان الأخیران یشکل إجراؤهما فی قوله فطمتک عن الطمث إلا بتکلف بأن یجعل الطمث کنایة عن الأخلاق و الأفعال الذمیمة أو یقال علی الثالث لما فطمتک عن الأدناس الروحانیة و الجسمانیة فأنت تفطم الناس عن الأدناس المعنویة.»؛ «فطمتک بالعلم»؛ یعنی از هنگام شیرخوارگی تو را با علم و دانش قرین و همراه می دارم تا غنی شوی و یا اینکه جهل را از تو دور می دارم تا علم جایگزین آن شود و این کلام کنایه از آن است که فاطمه از بدو تولّدش عالم به علوم ربّانی بوده است. در مورد «فطمتک عن الطّمث» ممکن است که با تکلّف بتوانیم «طمث» را کنایه از اخلاق و افعال پلید و مذموم بگیریم، یا اینکه بگوییم طمث اعم از پلیدیهای روحانی و جسمانی است و از طرفی ممکن است در قرائت «فطمت» معنای مفعولی را در نظر بگیریم که در این صورت مفهوم آن این خواهد بود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده باشد: تو را با علم قرین و از پلیدی دور داشتم و یا ممکن است بنا را بر معنای تفعیلی بگذاریم که در این صورت مفهوم جمله این است که: تو را چنان قرار دادم که مردم را از جهل و پلیدیهای روحانی و معنوی بر حذر داری. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج43، ص13.

ص: 196

ص: 197

منقبت شصت و سوم: مُصحف فاطمۀ زهرا علیها السلام

عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ وَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ علیهم السلام عَنْ مُصْحَفِ فَاطِمَةَ علیها السلام، فَقَالَ: أُنْزِلَ عَلَیْهَا بَعْدَ مَوْتِ أَبِیهَا. فَقُلْتُ: فَفِیهِ شَیْ ءٌ مِنَ الْقُرْآنِ؟ قَالَ: مَا فِیهِ شَیْ ءٌ مِنَ الْقُرْآنِ.

قَالَ: قُلْتُ: فَصِفْهُ لِی. قَالَ: لَهُ دَفَّتَانِ مِنْ زَبَرْجَدَتَیْنِ عَلَی طُولِ الْوَرَقِ وَ عَرْضِهِ حَمْرَاوَیْنِ. قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ صِفْ لِی وَرَقَهُ. قَالَ: وَرَقُهُ مِنْ دُرٍّ أَبْیَضَ قِیلَ لَهُ: کُنْ فَکَانَ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، فَمَا فِیهِ؟ قَالَ: فِیهِ خَبَرُ مَا کَانَ، وَ خَبَرُ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَ فِیهِ خَبَرُ سَمَاءٍ سَمَاءٍ، وَ عَدَدُ مَا فِی سَمَاءٍ سَمَاءٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ، وَ غَیْرُ ذَلِکَ، وَ عَدَدُ کُلِّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مُرْسَلًا وَ غَیْرَ مُرْسَلٍ، وَ أَسْمَاؤُهُمْ، وَ أَسْمَاءُ الَّذِینَ أُرْسِلُوا إِلَیْهِمْ، وَ أَسْمَاءُ مَنْ کَذَّبَ وَ مَنْ أَجَابَ مِنْهُمْ، وَ فِیهِ أَسْمَاءُ جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْکَافِرِینَ، مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، وَ أَسْمَاءُ الْبُلْدَانِ، وَ صِفَةُ کُلِّ بَلَدٍ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا، وَ عَدَدُ مَا فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، وَ عَدَدُ مَا فِیهَا مِنَ الْکَافِرِینَ، وَ صِفَةُ کُلِّ مَنْ کَذَّبَ، وَ صِفَةُ الْقُرُونِ الْأُوَلی وَ قِصَصُهُمْ، وَ مَنْ وُلِّیَ مِنَ الطَّوَاغِیتِ وَ مُدَّةُ مُلْکِهِمْ وَ عَدَدُهُمْ، وَ فِیهِ أَسْمَاءُ الْأَئِمَّةِ وَ صِفَتُهُمْ، وَ مَا یَمْلِکُ وَاحِداً وَاحِداً، وَ فِیهِ صِفَةُ کَرَّاتِهِمْ، وَ فِیهِ صِفَةُ جَمِیعِ مَنْ تَرَدَّدَ فِی الْأَدْوَارِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ.

ص: 198

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ کَمِ الْأَدْوَارُ؟ قَالَ: خَمْسُونَ أَلْفَ عَامٍ، وَ هِیَ سَبْعَةُ أَدْوَارٍ؛ وَ فِیهِ أَسْمَاءُ جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ آجَالُهُمْ، وَ صِفَةُ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ عَدَدُ مَنْ یَدْخُلُهَا، وَ عَدَدُ مَنْ یَدْخُلُ النَّارَ، وَ أَسْمَاءُ هَؤُلَاءِ وَ أَسْمَاءُ هَؤُلَاءِ، وَ فِیهِ عِلْمُ الْقُرْآنِ کَمَا أُنْزِلَ، وَ عِلْمُ التَّوْرَاةِ کَمَا أُنْزِلَتْ، وَ عِلْمُ الْإِنْجِیلِ، وَ الزَّبُورِ، وَ عَدَدُ کُلِّ شَجَرَةٍ وَ مَدَرَةٍ فِی جَمِیعِ الْبِلَادِ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُنْزِلَهُ عَلَیْهَا، أَمَرَ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ أَنْ یَحْمِلُوا الْمُصْحَفَ فَیَنْزِلُوا بِهِ عَلَیْهَا، وَ ذَلِکَ فِی لَیْلَةِ الْجُمُعَةِ مِنَ الثُّلُثِ الثَّانِی مِنَ اللَّیْلِ، هَبَطُوا بِهِ عَلَیْهَا وَ هِیَ قَائِمَةٌ تُصَلِّی، فَمَا زَالُوا قِیَاماً حَتَّی قَعَدَتْ، فَلَمَّا فَرَغَتْ مِنْ صَلَاتِهَا سَلَّمُوا عَلَیْهَا، وَ قَالُوا لَهَا: السَّلَامُ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ. وَ وَضَعُوا الْمُصْحَفَ فِی حِجْرِهَا، فَقَالَتْ لَهُمْ: اللَّهُ السَّلَامُ، وَ مِنْهُ السَّلَامُ، وَ إِلَیْهِ السَّلَامُ، وَ عَلَیْکُمْ یَا رُسُلَ اللَّهِ السَّلَامُ. ثُمَّ عَرَجُوا إِلَی السَّمَاءِ، فَمَا زَالَتْ مِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْفَجْرِ إِلَی زَوَالِ الشَّمْسِ تَقْرَأُهُ، حَتَّی أَتَتْ عَلَی آخِرِه ».((1))

ترجمه:

از ابی بصیر روایت شده که گفت: از امام باقر علیه السلام در مورد مصحف فاطمه علیها السلام، سؤال کردم. حضرت علیه السلام فرمود: پس از رحلت پدرش بر او فرو فرستاده شد. گفتم: در آن چیزی از قرآن هست؟ فرمود: چیزی از قرآن در آن نیست.

گفتم: آن را برایم توصیف کنید. فرمود: برای آن دو جلد است که هر دو از زبرجد سرخ اند به قدر طول ورق و عرض آن. گفتم: فدایت شوم! ورق آن را برایم وصف کن.

حضرت علیه السلام فرمود: ورق آن از درّ سفید است که به آن گفته شد: باش، پس موجود شد. گفتم: فدایت شوم! محتوای آن مصحف چیست؟

ایشان فرمودند: اخبار تمام وقایع از ابتدا تا قیامت و اخبار تمام آسمان ها و هر آنچه


1- دلائل الامامة، محمد بن جریر طبری، ص105.

ص: 199

در آنهاست از ملائک و غیر ملائک و تعداد پیامبران مرسل و غیر مرسل که خدا آفریده است با نام آنها. و نام کسانی که پیامبران را تکذیب کردند و کسانی که پیامبران را پذیرفته اند. نام تمام مؤمنان و کافران از ابتدا تا انتها و نام تمام شهرها با صفت شهرها در مشرق و مغرب و تعداد مؤمنان و کافران با صفات کافران و امت های گذشته و داستان آنها و تعداد طاغوت هایی که حکومت می کنند و مقدار حکومتشان. نام های پیشوایان و صفات آنها و هرچه مالک می شوند و بزرگان اقوام و صفاتشان و هرچیزی که در ادوار مختلف آمده است.

گفتم: فدایت شوم! ادوار چندتاست؟فرمود: پنجاه هزار سال و آن هفت دور است و در آن نام های همۀ مخلوقات خدا از اولین و آخرین و مدّت عمر ایشان و صفت اهل بهشت و عدد کسانی که داخل آن می شوند، و عدد کسانی که داخل آتش می شوند و نام های این گروه و نام آن گروه آمده است. علم قرآن همچنانکه نازل شده و علم تورات همانطوری که نازل شده، و علم انجیل و زبور، و عدد هر درختی و خاک و کلوخی در تمام شهرها در آن نوشته شده است.

حضرت امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: چون خدای تعالی اراده فرمود که این مصحف را بر او نازل فرماید، به جبرئیل و میکائیل و اسرافیل دستور داد که مصحف را با خود بردارند و بر او نازل شوند. آنها در ثلث دوم شب جمعه فرود آمدند، نزد او که برای نماز ایستاده بود، ایستادند. وقتی نماز حضرت زهرا علیها السلام تمام شد، به او سلام کردند و گفتند: خدایی که سلام است، تو را سلام می رساند و مصحف را در کنار او گذاردند.

حضرت زهرا علیها السلام فرمود: خداوند سلام است و از اوست سلام و بازگشت سلام به سوی اوست و سلام بر شما باد ای فرستادگان خدا. سپس به جانب آسمان بالا رفتند و آن حضرت بعد از نماز صبح تا هنگام زوال آفتاب تا آخر آن را قرائت فرمود.((1))


1- همچنین: [قال الإمام الصادق علیه السلام فی حدیث طویل]...وَ إِنَّ عِنْدَنَا لَمُصْحَفَ فَاطِمَةَ وَ مَا یُدْرِیهِمْ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ علیها السلام ؟ قَالَ: مُصْحَفٌ فِیهِ مِثْلُ قُرْآنِکُمْ هَذَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اللَّهِ مَا فِیهِ مِنْ قُرْآنِکُمْ حَرْفٌ وَاحِدٌ...» امام صادق علیه السلام فرمودند: همانا مصحف فاطمه علیها السلام نزد ماست. مردم چه می دانند مصحف فاطمه چیست! عرض کردم: مصحف فاطمه علیها السلام چیست؟ فرمود: مصحفی است سه برابر قرآنی که در دست شماست به خدا حتی یک حرف قرآن هم در آن نیست... کافی، شیخ کلینی، ج1، ص239؛ ینابیع المعاجز، سید هاشم بحرانی، ص129؛ تأویل الآیات، سید شرف الدین استر آبادی، ج1، ص102؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج26، ص39.

ص: 200

ص: 201

منقبت شصت و چهارم: نزول جبرئیل بر حضرت زهرا علیها السلام

عَنِ الصَّادِق علیه السلام: «... إِنَّ فَاطِمَةَ مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَی أَبِیهَا وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَأْتِیهَا فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَی أَبِیهَا وَ یُطَیِّبُ نَفْسَهَا وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکَانِهِ وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَکُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَکْتُبُ ذَلِکَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ علیها السلام ». (1)

ترجمه:

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: همانا فاطمه علیها السلام پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله هفتاد و پنج روز زنده بود و اندوه فراوانی از رحلت پدرش بر او وارد شده بود و جبرئیل


1- کافی، شیخ کلینی، ج1، ص241؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص58؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج26، ص41. و همچنین: «أَبُو عُبَیْدَةَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: بَکَتْ فَاطِمَةُ عَلَی أَبِیهَا خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ یَأْتِیهَا وَ یُخْبِرُهَا بِحَالِ أَبِیهَا وَ یُعَزِّیهَا وَ یُخْبِرُهَا بِالْحَوَادِثِ بَعْدَهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَکْتُبُ ذَلِکَ وَ هَذَا کَقَوْلِهِ تَعَالَی: (فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِی).»؛ امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت زهرا علیها السلام هفتاد و پنج روز بر [مصیبت رحلت] پدرشان گریه کردند و جبرئیل به خدمت ایشان می آمد و ایشان را از احوال پدر خبر می داد و تسلیت می گفت و نیز خبر می داد از حوادثی که بعد از شهادت حضرت زهرا علیها السلام به وقوع خواهد پیوست و امیر مومنان علیه السلام آن را می نوشتند و این همانند کلام خداوند متعال است که می فرماید: «پس، از زیر [پای] او [فرشته] وی را ندا داد که: محزون مباش».مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص116.

ص: 202

می آمد و او را در رحلت پدر تسلیت می گفت و او را خوشدل می داشت و از پدرش و جایگاه وی به او گزارش می داد و از آنچه پس از وی برای ذریه اش پیش می آید خبر می داد و علی علیه السلام آنها را می نوشت؛ این مصحف فاطمه علیها السلام است.

ص: 203

فصل سوّم: قدرت فاطمۀ زهرا علیها السلام

منقبت شصت و پنجم: ظهور قدرت فاطمۀ زهرا علیها السلام با کنده شدن دیوارمسجد النبی صلی الله علیه و آله

رَوَی النُّعْمَانُ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ الشَّیْخِ: قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ، عَنْ زُرَارَةَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام، قَالَ: «لَمَّا خَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ علیه السلام مِنْ مَنْزِلِهِ، خَرَجَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام [وَالِهَةً]! فَمَا بَقِیَتْ امْرَأَةٌ هَاشِمِیَّةٌ إِلَّا خَرَجَتْ مَعَهَا حَتَّی انْتَهَتْ مِنَ الْقَبْرِ فَقَالَتْ: خَلُّوا عَنِ ابْنِ عَمِّی، فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً [أَبِی] بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ، لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی، وَ لَأَضَعَنَّ قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ [الَّذِی کَانَ عَلَیْهِ حِینَ خَرَجَتْ نَفْسُهُ] عَلَی رَأْسِی وَ لَأَخْرُجَنَ [لَأَصْرُخَنَّ] إِلَی اللَّهِ، فَمَا صَالِحٌ علیه السلام بِأَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنِ ابْنِ عَمِّی، وَ لَا النَّاقَةُ بِأَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنِّی، وَ لَا الْفَصِیلُ بِأَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنْ وَلَدِی.

قَالَ سَلْمَانُ: وَ کُنْتُ قَرِیباً مِنْهَا، فَرَأَیْتُ وَ اللَّهِ حِیطَانَ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ انْقَلَعَتْ [تَقَلَّعَتْ] مِنْ أَسْفَلِهَا، حَتَّی لَوْ أَرَادَ الرَّجُلُ أَنْ یَنْفُذَ مِنْ تَحْتِهَا لَنَفَذَ!

فَقُلْتُ: یَا سَیِّدَتِی وَ مَوْلَاتِی، إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بَعَثَ أَبَاکِ رَحْمَةً فَلَا تَکُونِی نَقِمَةً، فَرَجَعَتِ الْحِیطَانُ! [فَرَجَعَتْ وَ رَجَعْتِ الْحِیطَانُ] حَتَّی سَطَعَتِ الْغَبَرَةُ مِنْ أَسْفَلِهَا فَدَخَلَتْ فِی خَیَاشِیمِنَا».((1))


1- مسترشد، محمد بن جریر طبری، ص382؛ احتجاج، طبرسی،ج1، ص113: (فَمَا نَاقَةُ صَالِحٍ بِأَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنِّی وَ لَا الْفَصِیلُ بِأَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنْ وُلْدِی)؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص118: نقلا عن اختیار الرجال، لأبی جعفر الطوسی، عن ابی عبد الله و عن السلمان (فَمَا نَاقَةُ صَالِحٍ بِأَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنْ وَلَدَی)؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج5، ص339؛ بحار الانوار، علامه مجلسی،ج28، ص206: (به نقل از احتجاج)؛ و ج43، ص47: (نقلا عن اختیار الرجال، لأبی جعفر الطوسی، عن ابی عبد الله و عن السلمان). همچنین: «مِنْ کَرَامَتِهَا عَلَی اللَّهِ أَنَّهَا لَمَّا مُنِعَت حَقَّهَا أَخَذَتْ بِعِضَادَةِ حُجْرَةِ النَّبِیِّ وَ قَالَتْ: لَیْسَتْ نَاقَةُ صَالِحٍ عِنْدَ اللَّهِ بِأَعْظَمَ مِنِّی ثُمَّ رَفَعَتْ جَنبَ قِنَاعِهَا إِلَی السَّمَاءِ وَ هَمَّتْ أَنْ تَدْعُو فَارْتَفَعَتْ جُدَرَانُ الْمَسْجِدِ عَنْ الْأَرْضِ وَ نَزَلَ الْعَذَابُ. فَجَاءَ أَمِیرُ المؤمنین فَمَسَکَ یَدَهَا وَ قَالَ: یَا بَقِیَّةَ النُّبُوَّةِ وَ شَمْسُ الرِّسَالَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِصْمَةِ وَ الْحِکْمَةَ إِنَّ أَبَاکَ کَانَ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ فَلاَ تَکُونِی عَلَیْهِمْ نَقِمَةً أُقْسِمُ عَلَیْکَ بِالرَّءُوفِ الرَّحِیمِ. فَعَادَتْ إلَی مُصَلَّاهَا». مشارق انوار الیقین، برسی، ص127-128.

ص: 204

نعمان معروف به ابن الشیخ روایت نموده و می فرماید: پدرم از محمد بن جمهور از زرارة از امام صادق علیه السلام حدیث نموده که می فرمایند: آن هنگام که علی علیه السلام [به زور برای بیعت] از خانه اش خارج شد، حضرت فاطمه علیها السلام نیز از خانه خارج شد در حالی که تمامی زنان بنی هاشم با آن حضرت خارج شدند، تا اینکه نزد قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و فرمود: پسر عموی مرا رها کنید، به حقّ خداوندی که محمّد را به حقّ مبعوث کرد، اگر علی را رها نکنید موهای سرم را پریشان می کنم و پیراهن رسول خدا صلی الله علیه و آله را که در آن از دار دنیا رفت، بر سر می گذارم و در درگاه خدا فریاد برمی آورم و شما را نفرین می کنم. به خداوند سوگند کسی شایسته تر و عزیزتر از پسر عمویم نزد خدا نیست و ناقۀ او گرامی تر از من و فرزند ناقۀ صالح گرامی تر از فرزندان من نیست.

سلمان می گوید: من نزدیک آن حضرت علیه السلام بودم. به خداوند سوگند دیدم که پایه های دیوار مسجد از جا کنده شد به طوری که اگر کسی می خواست می توانست از آنجا داخل مسجد گردد. نزد حضرت فاطمه علیها السلام رفتم و به او گفتم: ای سرور و مولای من! ای بانوی بزرگ! خداوند متعال پدر شما را مبعوث فرمود تا رحمت برای عالمیان باشد؛ پس شما نقمت و عذاب را برای آنها نخواهید و نفرینشان نکنید. در این حال

ص: 205

دیدم که پایه ها به جای خود بازگشتند و از زیر آنها چنان گرد و خاکی برخاست که داخل بینی های ما شد.((1))


1- حکایتی از کرامت فاطمۀ زهرا علیها السلام: «عَنْ حَمَّادِ بْنِ سَلَمَة عَنْ حُمَیْدٍ الطَّوِیلِ عَنْ أَنَسٍ قَالَ سَأَلَنِی الْحَجَّاج بْنِ یُوسُفَ عَنْ حَدِیثِ عَائِشَةَ وَ حَدِیثِ الْقِدْرِ الَّتِی رَأَتْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هِیَ تُحَرِّکُهَا بِیَدِهَا. قُلْتُ: نَعَمْ أَصْلَحَ اللَّهُ الْأَمِیرَ. دَخَلَتْ عَائِشَةُ عَلَی فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ وَ هِیَ تَعْمَلُ لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ حَرِیرَةً بِدَقِیقِ وَ لَبَنٍ وَ شَحْم فِی قِدْرِ وَ الْقِدْرِ عَلَی النَّارِ یَغْلِی وَ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا تُحَرَّکَ مَا فِی الْقِدْرِ بِإِصْبَعِهَا وَ الْقِدْرِ عَلَی النَّارِ یبقبق فَخَرَجَتْ عَائِشَةُ فَزِعْةً مَذْعُورَةً حَتَّی دَخَلْتْ عَلَی أَبِیهَا فَقَالَتْ: یَا أَبَهْ إِنِّی رَأَیْتُ مِنْ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام أَمْراً عَجِیباً رَأَیْتُهَا وَ هِیَ تَعْمَلُ فِی الْقِدْرِ وَ الْقِدْرُ عَلَی النَّارِ یَغْلِی وَ هِیَ تُحَرَّکَ مَا فِی الْقِدْرِ بِیَدِهَا. فَقَالَ لَهَا: یَا بُنَیَّة اکْتُمِی فَإِنَّ هَذَا أَمْرٌ عَظِیمٌ! فَبَلَغَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ وَ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ النَّاسَ یَسْتَعْظِمُونَ وَ یَسْتَکْثِروُنَ مَا رَأَوْا مِنْ الْقِدْرِ وَ النَّارِ؛ وَ اَلَّذِی بَعَثَنِی بِالرِّسَالَةِ وَ اصْطَفَانِی بِالنُّبُوَّةِ لَقَدْ حَرَّمَ اللَهُ تَعَالَی النَّارَ عَلَی لَحْمِ فَاطِمَةَ وَ دَمِهَا وَ شَعْرِهَا وَ عَصَبِهَا وَ فَطِمَ مِنْ النَّارِ ذُرِّیَّتَهَا و شِیعَتَهَا. أَنَّ مِنْ نَسْلِ فَاطِمَةَ مَنْ تُطِیعُهُ النَّارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبَالُ وَ تُضْرَبُ الْجِنِّ بَیْنَ یَدَیْهِ بِالسَّیْفِ وَ تُوَافَی إلَیْهِ الْأَنْبِیَاءِ بعهودها وَ تُسَلِّمُ إلَیْهِ الْأَرْضُ کُنُوزَهَا وَ تُنْزَلُ عَلَیْهِ مِنَ السَّمَاءِ بَرَکَاتُ مَا فِیهَا. الْوَیْلُ لِمَنْ شَکَّ فِی فَضْلِ فَاطِمَةَ علیها السلام لَعَنَ اللَّهُ مَنْ یُبْغِضُ بَعْلَهَا وَ لم یَرْضِ بِإِمَامَةِ وُلْدِهَا. أَنَّ لِفَاطِمَةَ علیها السلام یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَوْقِفاً و لشیعتها مَوْقِفاً وَ أَنَّ فَاطِمَةَ تُدْعَی فَتُلَبِّی [قبلی] وَ تَشْفَعُ فَتُشَفَّعُ عَلَی رَغْمِ کُلِّ رَاغِمٌ.»؛ انس بن مالک گوید که حجاج بن یوسف از من دربارۀحدیثی از عایشه که روزی فاطمۀ زهرا علیها السلام دست خود را داخل ظرف در حال جوشیدن فرو کرد و آن را هم زد، سوال کرد. انس گوید در جواب حجّاج گفتم: امیر به سلامت باد، حدیث این است که: عایشه نزد فاطمه علیها السلام رفت و دید که ایشان مشغول درست کردن حریره با آرد و شیر و روغن برای حسن و حسین علیهما السلام است. حریره درون ظرفی بود و روی آتش قرار داشت و می جوشید و فاطمه علیها السلام دست خویش را درون ظرف نمود و آن را به هم می زد و حال آن که صدای جوشش حریره به گوش می رسید. در این هنگام عایشه با ترس از خانۀ حضرت فاطمه علیها السلام خارج شد و نزد پدرش ابوبکر رفت و گفت: ای پدر از فاطمه امر عجیبی دیدم و آن این بود که حریره ای درست می کرد و آن ظرف بر روی آتش قرار داشت و می جوشید و فاطمه علیها السلام آن حریره را با دستش هم می زد. ابوبکر به دخترش عایشه گفت: این را کتمان کن و بپوشان که این امر بزرگ و عجیبی است! وقتی خبر این حکایت به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید به منبر رفت و خدا را حمد و ثنا نمود و فرمود: به درستی که مردم آن چه را از ظرف و آتش دیدند عظیم و زیاد به حساب می آورند. [کنایه از این که اهل بیت علیهم السلام فضائلشان بی شمار است.] قسم به خدایی که مرا به رسالت مبعوث نمود و به نبوت برگزید به تحقیق که خداوند آتش را بر گوشت و خون و مو و رگهای فاطمه علیها السلام حرام نموده است و فرزندان و شیعیان فاطمه علیها السلام را از آتش باز داشته است. همانا از نسل فاطمه علیها السلام کسانی هستند [امامان معصوم علیهم السلام] که آتش و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها از آنها اطاعت می کنند و جنّیان در پیش روی ایشان با شمشیر زده می شوند و از انبیا علیهم السلام برای آنها عهد و پیمان گرفته شده است [که همه باید ولایت امامان از نسل فاطمه علیها السلام را بپذیرند] و زمین گنجهایش را برای ایشان تسلیم می نماید و آسمان برکاتش را برای آنها نازل می کند.ویل[نام چاهی در جهنم] برای کسی که در فضائل فاطمه علیها السلام شک کند و خداوند لعنت کند کسی را که بغض و کینۀ همسر فاطمه علیها السلام را در دل داشته باشد و به امامت فرزندان فاطمه علیها السلام راضی نباشد. به درستی که در روز قیامت برای فاطمه علیها السلام جایگاهی مخصوص است و برای شیعیان فاطمه علیها السلام نیز جایگاهی می باشد و [خداوند در روز قیامت] فاطمه علیها السلام را می خواند و دخترم فاطمه علیها السلام شفاعت می کند و شفاعتش قبول می شود، اگرچه کراهت داشته باشند. ثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص293- 294.

ص: 206

ص: 207

فصل چهارم: عصمت

منقبت شصت و ششم: شمس عصمت فاطمیه علیها السلام

عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَّهُ قَال: «... فَهُمُ الْکَوَاکِبُ الْعِلْوِیَّةُ وَ الْأَنْوَارُ الْعَلَوِیَّةُ الْمُشْرِقَةُ مِنْ شَمْسِ الْعِصْمَةِ الْفَاطِمِیَّةِ فِی سَمَاءِ الْعَظَمَةِ الْمُحَمَّدِیَّةِ وَ الْأَغْصَانُ النَّبَوِیَّةُ النَّابِتَةُ فِی الدَوْحَةِ الْأَحْمَدِیَّة». (1)

ترجمه:

طارق بن شهاب از امیرمؤمنان علیه السلام نقل می نماید که فرمود: آنان (امامان) ستارگان عالَم بالایند و انوار علویه که از خورشید عصمت فاطمیّه علیها السلام در آسمان


1- مشارق أنوار الیقین، حافظ رجب برسی، ص179؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج25، ص174؛ إلزام الناصب، حائری، ج1، ص30؛ مصباح البلاغة، علامه میرجهانی، ج1، ص202. همچنین: مِنْ کَرَامَتِهَا عَلَی اللَّهِ أَنَّهَا لَمَّا مُنِعَت حَقَّهَا أَخَذَتْ بِعِضَادَةِ حُجْرَةِ النَّبِیِّ وَ قَالَتْ: لَیْسَتْ نَاقَةُ صَالِحٍ عِنْدَ اللَّهِ بِأَعْظَمَ مِنِّی ثُمَّ رَفَعَتْ جَنبَ قِنَاعِهَا إِلَی السَّمَاءِ وَ هَمَّتْ أَنْ تَدْعُو فَارْتَفَعَتْ جُدَرَانُ الْمَسْجِدِ عَنْ الْأَرْضِ وَ نَزَلَ الْعَذَابُ. فَجَاءَ أَمِیرُ المؤمنین فَمَسَکَ یَدَهَا وَ قَالَ: یَا بَقِیَّةَ النُّبُوَّةِ وَ شَمْسُ الرِّسَالَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِصْمَةِ وَ الْحِکْمَةَ إِنَّ أَبَاکَ کَانَ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ فَلاَ تَکُونِی عَلَیْهِمْ نَقِمَةً أُقْسِمُ عَلَیْکَ بِالرَّءُوفِ الرَّحِیمِ. فَعَادَتْ إلَی مُصَلَّاهَا»؛ یکی از کرامات حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام نزد خدای تعالی این است: هنگامی که حق ایشان غصب شد، کنار حجرۀ پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و فرمود: ناقۀ صالح نزد خدا عظیم تر از من نیست [کنایه از اینکه با کشتن ناقۀ صالح، عذاب نازل گشت]. سپس گوشۀ مقنعۀ خود را به سوی آسمان بالا برد و اراده کرد که غاصبان را نفرین کند. دیوارهای مسجد از روی زمین بلند شد و نزدیک بود عذاب نازل شود. پس در این هنگام امیرمؤمنان علیه السلام دست حضرت زهرا علیها السلام را گرفتند و فرمودند: ای باقی ماندۀ نبوت و ای خورشید رسالت و معدن عصمت و پاکی و حکمت، به درستی که پدرت برای عالمیان، رحمت بود. تو را قسم می دهم به خدای رئوف و رحیم که نفرین نکنی! پس حضرت زهرا علیها السلام به سجادۀ عبادت خویش بازگشت. مشارق أنوار الیقین، حافظ رجب برسی، ص127 - 128.

ص: 208

عظمت محمّدی صلی الله علیه و آله می تابند و [ایشان] شاخه های نبوی روییده از درخت احمدی هستند.

ص: 209

فصل پنجم: طهارت

منقبت شصت و هفتم: طهارت از هر آلودگی

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: «إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ الطَّاهِرَةَ لِطَهَارَتِهَا مِنْ کُلِّ دَنَسٍ وَ طَهَارَتِهَا مِنْ کُلِّ رَفَثٍ وَ مَا رَأَتْ قَطُّ یَوْماً حُمْرَةً وَ لَا نِفَاساً». (1)

ترجمه:

امام باقر علیه السلام از پدران بزرگوارش علیهم السلام روایت کرده است که: فاطمه علیها السلام دختر رسول


1- بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص19؛ بیت الأحزان، محدث قمی، ص24؛ خصائص فاطمیه، کجوری، ج1، ص161- 162. همچنین: پیامبر صلی الله علیه و آله به عایشه فرمود: «یَا حُمَیْرَاءُ إِنَّ فَاطِمَةَ لَیْسَتْ کَنِسَاءِ الْآدَمِیِّینَ لَا تَعْتَلُّ کَمَا یَعْتَلِلْنَ [یَعْتَلُونَ]»؛ ای حمیرا! به درستی که فاطمه علیها السلام مثل زنان معمولی نیست و مبتلا نمی شود به آن چه زنان دیگر به آن مبتلا می گردند. إعلام الوری، شیخ طبرسی، ج1، ص291؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص110؛ طرائف، سید ابن طاووس، ص111؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج37، ص65. منابع اهل تسنن: معجم الکبیر، طبرانی، ج22، ص401؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1، ص105؛ فرائد السمطین، جوینی، ج 2، ص61؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص202 (هیثمی گوید: رواه الطبرانی و فیه أبو قتادة الحرانی و ثقه أحمد و قال کان یتحری الصدق و أنکر علی من نسبه إلی الکذب).

ص: 210

خدا صلی الله علیه و آله را به سبب پاک بودنش از هر آلودگی و پاک بودنش از هر زشتی، «طاهره» نامیدند، و او هرگز مبتلا نشد به آنچه زنان دیگر مبتلا می گردند.

ص: 211

فصل ششم: حُسن مطلق

منقبت شصت و هشتم: برتر از حقیقت حُسن

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: «... لَوْ کَانَ الْحِلْمُ رَجُلًا لَکَانَ عَلِیّاً علیه السلام وَ لَوْ کَانَ الْفَضْلُ شَخْصاً لَکَانَ الْحَسَنَ علیه السلام [حَسَناً]وَ لَوْ کَانَ الْحَیَاءُ صُورَةً لَکَانَ الْحُسَیْنَ علیه السلام [حُسَیناً]وَ لَوْ کَانَ الْحُسْنُ شَخْصاً [هَیْئَةً] لَکَانَتْ فَاطِمَةَ علیها السلام بَلْ هِیَ أَعْظَمُ إِنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام ابْنَتِی خَیْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً».((1))


1- مائة منقبة، ابن شاذان، ص135 - 136؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج5، ص34 و ص203 - 204. منبع اهل تسنن: مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1، ص100؛ و همچنین: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آله وَ سَلَّمَ: «... لَوْ کانَ الْحِلْمُ رَجُلًا لَکَانَ عَلِیّاً، وَ لَوْ کَانَ الْعَقْلُ رَجُلًا لَکَانَ حَسَناً [الْحَسَنَ]، وَ لَوْ کَانَ السَّخَاءُ رَجُلًا لَکَانَ حُسَیْناً [الْحُسَیْنَ]، وَ لَوْ کَانَ الْحُسْنُ شَخْصاً لَکَانَ فَاطِمَةَ بَلْ هِیَ أَعْظَمُ، إنَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِی خَیْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً»؛ اگر حلم و بردباری به شکل انسانی در آید علی علیه السلام خواهد بود و اگر عقل در قالب انسانی تجسم یابد حسن علیه السلام خواهد شد و اگر جود و سخا انسانی شود حسین علیه السلام خواهد بود و اگر نیکویی شخصیت یابد حتماً فاطمه علیها السلام می شود. به راستی که دخترم بهترینِ اهل زمین است از لحاظ اصل و حسب و شرافت و کرامت. منابع اهل تسنن: فرائد السمطین، جوینی شافعی، ج2، ص69؛ أهل البیت، توفیق أبو علم، ص228 (ط الاولی بمصر) بنابر نقل احقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج 18، ص514. و همچنین: عَن ابْنِ عَباس قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله: «...لَوْ کَانَ الْحِلْمُ رَجُلًا لَکَانَ الْحُسَیْنَ وَ لَوْ کَانَ الْعَقْلُ رَجُلًا لَکَانَ الْحَسَنَ وَ لَوْ کَانَ السَّخَاءُ رَجُلًا لَکَانَ عَلِیّاً وَ لَوْ کَانَ الْحُسْنُ شَخْصًا لَکَانَ فَاطِمَةَ. ابْنَتِی خَیْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً»؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ... اگر حلم و بردباری به شکل انسانی در آید حسین علیه السلام خواهد بود و اگر عقل در قالب انسانی تجسم یابد حسن علیه السلام خواهد شد و اگر جود و سخا انسانی شود علی علیه السلام خواهد بود و اگر نیکویی شخصیت یابد حتماً فاطمه علیها السلام می شود. دخترم بهترینِ اهل زمین است از لحاظ اصل و حسب و شرافت و کرامت. منبع اهل تسنن: مودة القربی، علامه سید علی بن شهاب الدین همدانی حسینی، ص118 ط لاهور: (بنابر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج15، ص133).

ص: 212

ترجمه:

از ابن عباس منقول است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ... اگر حلم و بردباری به صورت یک انسان مجسّم در آید، می شود علی بن ابیطالب علیهما السلام و اگر فضل به صورت شخصی مجسم شود، آن شخص، امام مجتبی علیه السلام است. اگر حیا صورتی باشد، آن صورت امام حسین علیه السلام است. اگر حُسن و نیکی به صورت شخصی در آید آن شخص، حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام است. بلکه آن حضرت علیها السلام اعظم از حُسن است، به راستی که دخترم فاطمه علیها السلام از جهت ریشه و شرافت و کرم، بهترینِ اهل زمین است.

ص: 213

فصل هفتم: صبر و تحمل سختی ها

منقبت شصت و نهم: صبر بر سختی ها و گرسنگی، و فراغ از آن به دعای خاتم صلی الله علیه و آله

عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: «خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یُرِیدُ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ أَنَا مَعَهُ فَلَمَّا انْتَهَیْتُ إِلَی الْبَابِ وَضَعَ یَدَهُ عَلَیْهِ فَدَفَعَهُ ثُمَّ قَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: أَدْخُلُ؟ قَالَتْ: ادْخُلْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: أَدْخُلُ أَنَا وَ مَنْ مَعِی؟ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ عَلَیَّ قِنَاعٌ فَقَالَ: یَا فَاطِمَةُ خُذِی فَضْلَ مِلْحَفَتِکِ فَقَنِّعِی بِهِ رَأْسَکِ فَفَعَلَتْ ثُمَّ قَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: أَدْخُلُ؟ قَالَتْ: نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: أَنَا وَ مَنْ مَعِی؟قَالَتْ: وَ مَنْ مَعَکَ قَالَ جَابِرٌ فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ دَخَلْتُ وَ إِذَا وَجْهُ فَاطِمَةَ علیها السلام أَصْفَرُ کَأَنَّهُ بَطْنُ جَرَادَةٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا لِی أَرَی وَجْهَکِ أَصْفَرَ؟ قَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ الْجُوعُ. فَقَالَ صلی الله علیه و آله: اللَّهُمَّ مُشْبِعَ الْجَوْعَةِ وَ دَافِعَ الضَّیْعَةِ أَشْبِعْ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ قَالَ جَابِرٌ: فَوَاللَّهِ لَنَظَرْتُ إِلَی الدَّمِ یَنْحَدِرُ مِنْ قُصَاصِهَا حَتَّی عَادَ وَجْهُهَا أَحْمَرَ فَمَا جَاعَتْ بَعْدَ ذَلِکَ الْیَوْمِ.»((1))


1- کافی، کلینی، ج5، ص529؛ مشکاة الأنوار، علی طبرسی، ص343؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، ج20، ص216؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص62.

ص: 214

ترجمه:

عمرو بن شمر از جابر جعفی از امام باقر علیه السلام و حضرت از جابر بن عبد اللَّه انصاری روایت می کند که گفت: یک روز پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله متوجه خانه فاطمۀ زهرا علیها السلام شد من هم با آن بزرگوار بودم، وقتی به در خانه رسیدیم رسول خدا دست مبارک خود را به در نهاد و آن را فشار داد سپس فرمود: السلام علیکم، فاطمۀ زهرا علیها السلام عرض کرد: علیک السلام یا رسول اللَّه! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: داخل شوم؟ عرض کرد: داخل شوید یا رسول الله! فرمود: من با کسی که همراهم است داخل شوم؟ فاطمه علیها السلام گفت: یا رسول الله! من مقنعه بر سر ندارم، پیغمبر خدا فرمود: ای فاطمه! گوشه ملحفه ات را بگیر و با آن سر خود را بپوشان. فاطمه علیها السلام این عمل را انجام داد باز رسول خدا فرمود: السلام علیکم، فاطمه علیها السلام عرض کرد: و علیک السلام یا رسول اللَّه! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: [اجازه هست که] داخل شوم؟ فاطمه علیها السلام گفت: بله یا رسول الله! فرمود: با کسی که همراهم است داخل شوم؟ عرض کرد: چه کسی همراهتان است؟ فرمود: جابر.

[جابر می گوید: ] پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله داخل شد و من هم داخل شدم، صورت مبارک فاطمه علیها السلام زرد شده بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چرا صورت تو را زرد می بینم؟ گفت: یا رسول الله! [از شدت] گرسنگی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله [دعا کرد و] گفت: ای خدایی که گرسنگی را به سیری بدل می کنی ... فاطمه دختر محمّد را سیر کن. جابر می گوید: به خدا قسم دیدم که خون از قسمت جلوی سر فاطمه اطهر علیها السلام به طرف پایین جریان یافت طوری که صورتش قرمز و گلگون گردید و دیگر بعد از آن روز گرسنه نشد.

تذکر:

در منقبت 71 نیز، ضمن بیان نزول سورۀ هل أتی، به صبر آن حضرت علیها السلام بر سه روز گرسنگی، اشاره گردیده است.

ص: 215

فصل هشتم: صدق

منقبت هفتادم: راستگوترین خلائق

عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: «مَا رَأَیْتُ أَحَداً (کَانَ) أَصْدَقَ لَهْجَةً مِنْ فَاطِمَةَ[علیها السلام] إِلَّا أَنْ یَکُونَ الَّذِی وَلَدَهَا».((1))

ترجمه:

از عایشه نقل شده که گفت: کسی را راستگوتر از فاطمه علیها السلام ندیدم مگر پدرش.((2))


1- استیعاب، ابن عبد البر، ج4، ص1896؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص96؛ ذخائر العقبی، محب طبری، ص44؛ الجوهرة فی نسب الإمام علی و آله، بری، ص16؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج2، ص131.
2- همچنین: عَلِی بْن هشَام، بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا ذَکَرَتْ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ فَقَالَتْ: مَا رَأَیْتُ أحَداً أَصْدَقَ مِنْهَا إِلَّا أَبَاهَا. شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج3، ص64؛ کشف الغمة، اربلی، ج2، ص100. و به همچنین از عایشه: مَا رَأَیْتُ أَحَداً قَطُّ أَصْدَقَ مِنْ فَاطِمَةَ غَیْرَ أَبِیهَا. مسند أبی یعلی، أبو یعلی موصلی، ج8، ص153؛ حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج2، ص42؛ مط-الب العالیة، ابن حجر عسقلانی، ج11، ص245، ح: 4057؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص201 (قال الهیثمی: رواه الطبرانی فی الأوسط و أبو یعلی... ورجالهما رجال الصحیح؛ هیثمی گوید که طبرانی و ابویعلی این حدیث را نقل کرده اند و رجال حدیث، همگی مورد اعتماد هستند). و با اختلاف کم: سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج11، ص47 (صالحی شامی به این عبارت آورده: ... «أَصْدَقَ مِنْ فَاطِمَةَ إلّا أَنْ یَکُونَ أَباهَا...)

ص: 216

ص: 217

فصل نهم: انفاق

منقبت هفتاد و یکم: حکایت سه روز روزه و نزول هل أت-ﻰ

«حَدَّثَنَا مَسْلَمَةُ بْنُ خَالِدٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَ: (یُوفُونَ بِالنَّذْرِ)((1)) قَالَ: مَرِضَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیهما السلام وَ هُمَا صَبِیَّانِ صَغِیرَانِ فَعَادَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَعَهُ رَجُلَانِ فَقَالَ أَحَدُهُمَا: یَا أَبَا الْحَسَنِ لَوْ نَذَرْتَ فِی ابْنَیْکَ نَذْراً إِن اللَّهُ عَافَاهُمَا.

فَقَالَ: أَصُومُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ شُکْراً لله عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَذَلِکَ قَالَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ قَالَ الصَّبِیَّانِ: وَ نَحْنُ أَیْضاً نَصُومُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَ کَذَلِکَ قَالَتْ جَارِیَتُهُمْ فِضَّةُ فَأَلْبَسَهُمَا اللَّهُ عَافِیَةً فَأَصْبَحُوا صِیَاماً وَ لَیْسَ عِنْدَهُمْ طَعَامٌ فَانْطَلَقَ عَلِیٌّ علیه السلام إِلَی جَارٍ لَهُ مِنَ الْیَهُودِ یُقَالُ لَهُ شَمْعُونُ یُعَالِجُ الصُّوفَ فَقَالَ: هَلْ لَکَ أَنْ تُعْطِیَنِی جِزَّةً مِنْ صُوفٍ تَغْزِلُهَا لَکَ ابْنَةُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بِثَلَاثَةِ أَصْوُعٍ مِنْ شَعِیرٍ ؟قَالَ: نَعَمْ. فَأَعْطَاهُ فَجَاءَ بِالصُّوفِ وَ الشَّعِیرِ وَ أَخْبَرَ فَاطِمَةَ علیها السلام فَقَبِلَتْ وَ أَطَاعَتْ ثُمَّ عَمَدَتْ فَغَزَلَتْ ثُلُثَ الصُّوفِ ثُمَّ أَخَذَتْ صَاعاً مِنَ الشَّعِیرِ فَطَحَنَتْهُ وَ عَجَنَتْهُ وَ خَبَزَتْ مِنْهُ خَمْسَةَ أَقْرَاصٍ لِکُلِّ وَاحِدٍ قُرْصاً وَ صَلَّی عَلِیٌّ علیه السلام مَعَ


1- الإنسان: 7.

ص: 218

النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله الْمَغْرِبَ ثُمَّ أَتَی مَنْزِلَهُ فَوُضِعَ الْخِوَانُ وَ جَلَسُوا خَمْسَتُهُمْ فَأَوَّلُ لُقْمَةٍ کَسَرَهَا عَلِیٌّ علیه السلام إِذَا مِسْکِینٌ قَدْ وَقَفَ بِالْبَابِ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ أَنَا مِسْکِینٌ مِنْ مَسَاکِینِ الْمُسْلِمِینَ أَطْعِمُونِی مِمَّا تَأْکُلُونَ أَطْعَمَکُمُ اللَّهُ عَلَی مَوَائِدِ الْجَنَّةِ فَوَضَعَ اللُّقْمَةَ مِنْ یَدِهِ ثُمَّ قَالَ:

فَاطِمُ ذَاتَ الْمَجْدِ وَ الْیَقِینِ

یَا بِنْتَ خَیْرِ النَّاسِ أَجْمَعِینَ

أَ مَا تَرَیْنَ الْبَائِسَ الْمِسْکِینَ

جَاءَ إِلَی الْبَابِ لَهُ حَنِینٌ

یَشْکُو إِلَی اللَّهِ وَ یَسْتَکِینُ

یَشْکُو إِلَیْنَا جَائِعٌ حَزِینٌ

کُلُّ امْرِئٍ بِکَسْبِهِ رَهِینٌ

مَنْ یَفْعَلِ الْخَیْرَ یَقِفْ سَمِینٌ

مَوْعِدُهُ فِی جَنَّةٍ رَهِینٌ

حَرَّمَهَا اللَّهُ عَلَی الضَّنِینِ

تَهْوِی بِهِ النَّارُ إِلَی سِجِّینٍ

وَ صَاحِبُ الْبُخْلِ یَقِفُ حَزِینٌ

شَرَابُهُ الْحَمِیمُ وَ الْغِسْلِینُ

فَأَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام تَقُولُ:

أَمْرُکَ سَمْعٌ یَا ابْنَ عَمِّ وَ طَاعَةٌ

مَا بِیَ مِنْ لُؤْمٍ وَ لَا وَضَاعَةٌ

غُذِّیتُ بِاللُّبِّ وَ بِالْبَرَاعَةِ

أَرْجُو إِذَا أَشْبَعْتُ مِنْ مَجَاعَةٍ

أَنْ أَلْحَقَ الْأَخْیَارَ وَ الْجَمَاعَةَ

وَ أَدْخُلَ الْجَنَّةَ فِی شَفَاعَةٍ

وَ عَمَدَتْ إِلَی مَا کَانَ عَلَی الْخِوَانِ فَدَفَعَتْهُ إِلَی الْمِسْکِینِ وَ بَاتُوا جِیَاعاً وَ أَصْبَحُوا صِیَاماً لَمْ یَذُوقُوا إِلَّا الْمَاءَ الْقَرَاحَ ثُمَّ عَمَدَتْ إِلَی الثُّلُثِ الثَّانِی مِنَ الصُّوفِ فَغَزَلَتْهُ ثُمَّ أَخَذَتْ صَاعاً مِنَ الشَّعِیرِ فَطَحَنَتْهُ وَ عَجَنَتْهُ وَ خَبَزَتْ مِنْهُ خَمْسَةَ أَقْرِصَةٍ لِکُلِّ وَاحِدٍ قُرْصاً وَ صَلَّی عَلِیٌّ علیه السلام الْمَغْرِبَ مَعَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ أَتَی مَنْزِلَهُ فَلَمَّا وُضِعَ الْخِوَانُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ جَلَسُوا خَمْسَتُهُمْ فَأَوَّلُ لُقْمَةٍ کَسَرَهَا عَلِیٌّ علیه السلام إِذَا یَتِیمٌ مِنْ یَتَامَی الْمُسْلِمِینَ قَدْ وَقَفَ بِالْبَابِ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ أَنَا یَتِیمٌ مِنْ یَتَامَی الْمُسْلِمِینَ أَطْعِمُونِی

ص: 219

مِمَّا تَأْکُلُونَ أَطْعَمَکُمُ اللَّهُ عَلَی مَوَائِدِ الْجَنَّةِ فَوَضَعَ عَلِیٌّ علیها السلام اللُّقْمَةَ مِنْ یَدِهِ ثُمَّ قَالَ:

فَاطِمُ بِنْتَ السَّیِّدِ الْکَرِیمِ

بِنْتَ نَبِیٍّ لَیْسَ بِالزَّنِیمِ

قَدْ جَاءَنَا اللَّهُ بِذَا الْیَتِیمِ

مَنْ یَرْحَمِ الْیَوْمَ فَهُوَ رَحِیمٌ

مَوْعِدُهُ فِی جَنَّةِ النَّعِیمِ

حَرَّمَهَا اللَّهُ عَلَی اللَّئِیمِ

وَ صَاحِبُ الْبُخْلِ یَقِفُ ذَمِیمٌ

تَهْوِی بِهِ النَّارُ إِلَی الْجَحِیمِ

شَرَابُهَا الصَّدِیدُ وَ الْحَمِیمُ

فَأَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ هِیَ تَقُولُ:

فَسَوْفَ أُعْطِیهِ وَ لَا أُبَالِی

وَ أُوثِرُ اللَّهَ عَلَی عِیَالِی

أَمْسَوْا جِیَاعاً وَ هُمْ أَشْبَالِی

أَصْغَرُهُمَا یُقْتَلُ فِی الْقِتَالِ

بِکَرْبَلَا یُقْتَلُ بِاغْتِیالٍ

لِقَاتِلِیهِ الْوَیْلُ مَعَ وَبَالٍ

یَهْوِی فِی النَّارِ إِلَی سَفَالٍ

کُبُولُهُ زَادَتْ عَلَی الْأَکْبَال

ثُمَّ عَمَدَتْ فَأَعْطَتْهُ جَمِیعَ مَا عَلَی الْخِوَانِ وَ بَاتُوا جِیَاعاً لَمْ یَذُوقُوا إِلَّا الْمَاءَ الْقَرَاحَ وَ أَصْبَحُوا صِیَاماً وَ عَمَدَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام فَغَزَلَتِ الثُّلُثَ الْبَاقِیَ مِنَ الصُّوفِ وَ طَحَنَتِ الصَّاعَ الْبَاقِیَ وَ عَجَنَتْهُ وَ خَبَزَتْ مِنْهُ خَمْسَةَ أَقْرَاصٍ لِکُلِّ وَاحِدٍ قُرْصاً وَ صَلَّی عَلِیٌّ علیه السلام الْمَغْرِبَ مَعَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ أَتَی مَنْزِلَهُ فَقَرَّبَ إِلَیْهِ الْخِوَانَ وَ جَلَسُوا خَمْسَتُهُمْ فَأَوَّلُ لُقْمَةٍ کَسَرَهَا عَلِیٌّ علیه السلام إِذَا أَسِیرٌ مِنْ أُسَرَاءِ الْمُشْرِکِینَ قَدْ وَقَفَ بِالْبَابِ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ تَأْسِرُونَنَا وَ تَشُدُّونَنَا وَ لَا تُطْعِمُونَنَا فَوَضَعَ عَلِیٌّ علیه السلام اللُّقْمَةَ مِنْ یَدِهِ ثُمَّ قَالَ:

فَاطِمُ یَا بِنْتَ النَّبِیِّ أَحْمَدَ

بِنْتَ النَّبِیِّ سَیِّدٍ مُسَوَّدٍ

قَدْ جَاءَکِ الْأَسِیرُ لَیْسَ یَهْتَدِی

مُکَبَّلًا فِی غُلِّهِ مُقَیَّدٌ

یَشْکُو إِلَیْنَا الْجُوعَ قَدْ تَقَدَّدَ

مَنْ یُطْعِمِ الْیَوْمَ یَجِدْهُ فِی غَدٍ

عِنْدَ الْعَلِیِّ الْوَاحِدِ الْمُوَحَّدِ

َا یَزْرَعُ الزَّارِعُ سَوْفَ یُحْصَدُ

م

فَأَعْطِیَن لَا تَجْعَلِیهِ یَنْکَدُ

ص: 220

فَأَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ هِیَ تَقُولُ:

لَمْ یَبْقَ مِمَّا کَانَ غَیْرُ صَاعٍ

قَدْ دَبِرَتْ کَفِّی مَعَ الذِّرَاعِ

شِبْلَایَ وَ اللَّهِ هُمَا جِیَاعٌ

یَا رَبِّ لَا تَتْرُکْهُمَا ضِیَاعٌ

أَبُوهُمَا لِلْخَیْرِ ذُو اصْطِنَاعٍ

عَبْلُ الذِّرَاعَیْنِ طَوِیلُ الْبَاعِ

وَ مَا عَلَی رَأْسِیَ مِنْ قِنَاعٍ

إِلَّا عَبَا نَسَجْتُهَا بِصَاعٍ

وَ عَمَدُوا إِلَی مَا کَانَ عَلَی الْخِوَانِ فَأَتَوْهُ وَ بَاتُوا جِیَاعاً وَ أَصْبَحُوا مُفْطِرِینَ وَ لَیْسَ عِنْدَهُمْ شَیْ ءٌ.

قَالَ شُعَیْبٌ فِی حَدِیثِهِ: وَ أَقْبَلَ عَلِیٌّ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهما السلام نَحْوَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُمَا یَرْتَعِشَانِ کَالْفِرَاخِ مِنْ شِدَّةِ الْجُوعِ فَلَمَّا بَصُرَ بِهِمُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله قَالَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ شَدَّ مَا یَسُوؤُنِی مَا أَرَی بِکُمْ انْطَلِقْ إِلَی ابْنَتِی فَاطِمَةَ علیها السلام فَانْطَلَقُوا إِلَیْهَا وَ هِیَ فِی مِحْرَابِهَا قَدْ لَصِقَ بَطْنُهَا بِظَهْرِهَا مِنْ شِدَّةِ الْجُوعِ وَ غَارَتْ عَیْنَاهَا فَلَمَّا رَآهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ضَمَّهَا إِلَیْهِ وَ قَالَ: وَا غَوْثَاهْ بِاللَّهِ أَنْتُمْ مُنْذُ ثَلَاثٍ فِی مَا أَرَی فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ خُذْ مَا هَیَّأَ اللَّهُ لَکَ فِی أَهْلِ بَیْتِکَ قَالَ: وَ مَا آخُذُ یَا جَبْرَئِیلُ؟ قَالَ: (هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ)،((1)) حَتَّی إِذَا بَلَغَ (إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً).» ((2))


1- الإنسان: 1.
2- امالی، شیخ صدوق، ص329؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص160؛ وسائل الشیعة، حر عاملی، ج23، ص304؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج5، ص549؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی،ج35، ص237؛ تفسیر نور الثقلین،حویزی، ج5، ص474. و با اختلاف کم در این منابع: مناقب الإمام أمیرالمؤمنین علیه السلام، محمد بن سلیمان کوفی، ج1، ص178؛تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم کوفی، ص521؛مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص147. منبع اهل تسنن: شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج2، ص396.

ص: 221

ترجمه:

مسلمة بن خالد از امام صادق علیه السلام از پدرشان روایت کرده که دربارۀ آیۀ (یُوفُونَ بِالنَّذْرِ)((1)) [به نذر وفا می کنند] فرمود: حسن و حسین علیهما السلام بیمار شدند در حالی که دو کودک خردسال بودند. جدّشان محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله همراه دو نفر به عیادت ایشان رفت. یکی از آن دو گفت: یا ابا الحسن! ای کاش در حقّ دو فرزندت نذری کنی تا خداوند به آن دو عافیت دهد.

امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمود: [اگر خدای اینان را شفا دهد] من برای شکر خداوند سه روز روزه می گیرم و فاطمه علیها السلام هم چنین فرمود. آن دو کودک (امام حسن و امام حسین علیهما السلام) نیز فرمودند: ما نیز سه روز روزه می گیریم. فضّه خادمه ایشان هم چنین گفت.

خدای تعالی ایشان را عافیت داد و آنها روزه گرفتند ولی طعامی نزد ایشان نبود. امیر المؤمنین علیه السلام نزد یکی از همسای گانش- که از یهود بود و به او شمعون گفته می شد و روی پشم کار می کرد - رفت و فرمود: آیا می توانی تکه ای از پشم که دختر محمد صلی الله علیه و آله آن را برایت ببافد در قبال سه صاع جو به من بدهی؟ گفت: آری و مقداری پشم و سه صاع جو داد. امیر مؤمنان به فاطمه علیها السلام خبر داد و او پذیرفت و اطاعت کرد. پس فاطمه علیها السلام سراغ پشم رفت و یک سوم آن را بافت سپس صاعی از جو را گرفت آن را آرد کرد بعد خمیرش نمود و پنج قرص از آن پخت. برای هر نفر، یک قرص نان جو.

امیر المؤمنین علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله نماز مغرب بگزارد و به خانه بازگشت. سفره را نهادند و هر پنج نفرشان نشستند [که افطار کنند]. تا اولین لقمه نان را حضرت علی علیه السلام تکه کرد فقیری دم در خانه ایستاد و گفت: السلام علیکم ای اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله . من مسکینی از مساکین مسلمین هستم. به من از آنچه می خورید طعام دهید خداوند


1- الإنسان: 7.

ص: 222

شما را بر سفره های بهشت طعام دهد. علی علیه السلام لقمه را از دستش پایین گذاشت. سپس فرمود:

ای فاطمه! ای صاحب مجد و یقین! ای دختر بهترین مردم! آیا نمی بینی این گرفتار مستمند را که به در خانه آمده و ناله دارد [و] به سوی خداوند شکایت و تضرع می نماید. یک انسان گرسنه و محزون به سوی ما شکایت آورده است؛ هر کس در گروی کرده خویش است. هر که خیر انجام دهد در موقف سمین خواهد بود[یعنی کفۀ ترازوی اعمالش سنگین خواهد بود]؛ موعد او در بهشت است که خدا آن را بر بخیل حرام گردانیده است؛ و صاحب صفت بخل [در قیامت] می ایستد در حالی که محزون است و آتش او را درون سجین خواهد انداخت؛ نوشیدنیش حمیم و غسلین خواهد بود.

فاطمه علیها السلام رو به او کرد و فرمود:

امر شما مسموع و مطاع است ای پسر عمّ. در من هیچ خواری و سبکی نیست؛ به من غذای خِرَد و براعت داده شده. امید دارم وقتی [کسی را] از گرسنگی سیر نمایم به نیکان و جماعت ملحق گردم و داخل بهشت شوم.

فاطمه علیها السلام قصد نمود به سوی آنچه بر سفره بود و آن را به مسکین داد و آن شب را گرسنه خوابیدند و صبح نمودند در حالی که روزه بودند و جز آب خالص چیزی نخورده بودند. روز دیگر فاطمه علیها السلام سراغ ثلث دوم پشم رفت آن را بافت. سپس صاعی دیگر از جو را برداشت. آن را آرد و خمیر نمود و از آن پنج قرص بپخت قرصی برای هر نفر. علی علیه السلام نماز مغرب را با پیامبر صلی الله علیه و آله خواند و به منزل آمد. وقتی سفره در پیش او نهاده شد و هر پنج نفرشان نشستند، اول لقمه نان را که علی علیه السلام تکه کرد یتیمی از یتیمان مسلمین پشت در ایستاده بود گفت: السلام علیکم ای اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله من یتیمی از ایتام مسلمین هستم از آنچه می خورید به من طعام دهید که خدا شما را بر مائده بهشت طعام دهد. امیر المؤمنین علیه السلام لقمه را از دستش پایین گذاشت و فرمود:

ص: 223

فاطمه علیها السلام ! ای دختر سید کریم! ای دختر پیامبری که لئیم نیست؛ خداوند این یتیم را [اینجا] آورده است هر که امروز رحم نماید [فردا] مورد مرحمت قرار می گیرد؛ موعد او در بهشت نعیم است که خداوند آن را بر لئیم حرام نموده است و صاحب صفت بخل [در قیامت] می ایستد در حالی که مورد مذمت است و آتش، او را درون جحیم می اندازد؛ و نوشیدنیش صدید و حمیم خواهد بود.

پس فاطمه علیها السلام رو کرد و فرمود: به او عطا خواهم کرد و باکی ندارم و خداوند را ترجیح می دهم بر عیال خود که شب کرده اند در حالی که گرسنه اند و آنها شیر بچه های منند. کوچکترشان در قتال کشته می شود؛ در کربلا او را ناجوانمردانه می کشند. ویل و وبال برای قاتلین اوست؛ می افتد در آتش به سوی پایین. قیدهای او از همۀ قیدها بیشتر است.

پس حضرت زهرا علیها السلام هر آنچه را بر سفره بود به آن یتیم داد و خودشان شب را گرسنه خوابیدند و جز آب خالص چیزی را نچشیدند و صبح کردند در حالی که روزه دار بودند و حضرت فاطمه علیها السلام ثلث باقی پشم را بافتند و صاع باقی مانده را آرد و خمیر کردند و از آن پنج قرص نان پختند، یک قرص برای هر نفر و علی علیه السلام نماز مغرب را با پیامبر صلی الله علیه و آله خواند سپس به منزل آمد. سفره را به حضرت نزدیک کردند و هر پنج نفرشان نشستند. اول لقمه ای را که علی علیه السلام تکه کرد اسیری که از اسرای مشرکین دم در ایستاده بود گفت: سلام بر شما ای اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله من اسیری از اُسرای شما هستم و طعامی ندارم.

حضرت علی علیه السلام لقمه را از دستش پایین گذاشت و فرمود: فاطمه! ای دختر نبی احمد! ای دختر نبی- آن آقایی که خدا او را سید همه قرار داده- اسیر نزد تو آمده در حالی که راه به جایی نبرده و در غل و زنجیر خود گرفتار و دربند است؛ از گرسنگی به سوی ما شکایت می کند. دچار درد شکم شده است هر که امروز اطعام کند آن را فردا نزد خدای علی یگانه خواهد یافت و آنچه زارع بکارد به زودی آن را برداشت خواهد

ص: 224

کرد؛ پس به او عطا کن و عطای او را کم قرار مده. آنگاه فاطمه علیها السلام به علی علیه السلام رو نمود و فرمود: از آنچه بود غیر از صاعی نمانده است کف دست و بازوی من مجروح شده است؛ دو شیر بچه من به خدا قسم گرسنه اند پروردگارا آن دو را گرسنه رها مکن؛ پدرشان کار خیر می کند و [در کار خیر] دو ذراع قوی و ید طولایی دارد و مقنعه ای بر سر من نیست جز عبایی که آن را در قبال یک صاع بافته ام.

و هر چه را بر سفره بود به آن اسیر دادند و خودشان شب را گذراندند در حالی که گرسنه بودند. صبح روز بعد دیگر روزه نبودند اما چیزی هم نزدشان نبود.

شعیب در حدیث خود روایت کرده است: علی علیه السلام حسن و حسین علیهما السلام را پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد در حالی که ایشان از شدت گرسنگی مثل جوجه ها می لرزیدند. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله آنها را دید فرمود: یا ابا الحسن! آنچه را به شما می بینم مرا ناراحت می کند بیا تا به نزد دخترم فاطمه علیها السلام رویم. آمدند به سوی فاطمه علیها السلام و او در محرابش بود در حالی که از گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده بود و دو چشمش فرو رفته بود. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله او را دید او را به خود چسبانید و گفت: واغوثاه شما سه روز است که وضعتان این گونه است! پس جبریل علیه السلام نازل شد و گفت: ای محمد صلی الله علیه و آله بگیر آنچه را خدا برای تو مهیا کرده در اهل بیتت. فرمود: چه را بگیرم ای جبرئیل؟ گفت: (هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ) تا رسید به آیۀ (إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً).((1))


1- همچنین: « عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیه السلام مَرِضَا فَعَادَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی نَاسٍ مَعَهُ فَقَالُوا: یَا أَبَا الْحَسَنِ لَوْ نَذَرْتَ عَلَی وُلْدِکَ وَ کُلُّ نَذْرٍ لَیْسَ لَهُ وَفَاءٌ فَلَیْسَ بِنَذْرٍ فَنَذَرَ عَلِیٌ وَ فَاطِمَةُ وَ فِضَّةُ جَارِیَةٌ لَهُمَا إِنْ بَرَءَا مِمَّا بِهِمَا أَنْ یَصُومُوا ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ شُکْراً للهِ تَعَالَی فَشُفِیَا وَ مَا مَعَهُمْ شَیْ ءٌ فَاسْتَقْرَضَ عَلِیٌّ مِنْ شَمْعُونَ الْخَیْبَرِیِّ الْیَهُودِیِّ ثَلَاثَةَ أَصْوُعٍ مِنْ شَعِیرٍ فَطَحَنَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام صَاعاً وَ اخْتَبَزَتْ خَمْسَةَ أَقْرَاصٍ عَلَی عَدَدِهِمْ فَوَضَعُوهَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ لِیُفْطِرُوا فَوَقَفَ عَلَیْهِمْ سَائِلٌ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ مِسْکِینٌ مِنْ مَسَاکِینِ الْمُسْلِمِینَ أَطْعِمُونِی أَطْعَمَکُمُ اللَّهُ مِنْ مَوَائِدِ الْجَنَّةِ فَآثَرُوهُ وَ بَاتُوا لَمْ یَذُوقُوا إِلَّا الْمَاءَ وَ أَصْبَحُوا صِیَاماً فَلَمَّا أَمْسَوْا وَ وَضَعُوا الطَّعَامَ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَقَفَ عَلَیْهِمْ یَتِیمٌ فَآثَرُوهُ وَ وَقَفَ عَلَیْهِمْ أَسِیرٌ فِی الثَّالِثَةِ فَفَعَلُوا مِثْلَ ذَلِکَ فَلَمَّا أَصْبَحُوا أَخَذَ عَلِیٌّ بِیَدِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ أَقْبَلُوا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَلَمَّا أَبْصَرَهُمْ وَ هُمْ یَرْتَعِشُونَ کَالْفِرَاخِ مِنْ شِدَّةِ الْجُوعِ قَالَ: مَا أَشَدَّ مَا یَسُوءُنِی مَا أَرَی بِکُمْ وَ قَامَ فَانْطَلَقَ مَعَهُمْ فَرَأَی فَاطِمَةَ فِی مِحْرَابِهَا قَدْ الْتَصَقَ ظَهْرُهَا بِبَطْنِهَا وَ غَارَتْ عَیْنَاهَا فَسَاءَهُ ذَلِکَ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ: هَا یَا مُحَمَّدُ هَنَّأَکَ اللَّهُ فِی أَهْلِ بَیْتِکَ فَأَقْرَأَهُ السُّورَة.»: ابن عباس روایت کرده: امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام مریض شدند، رسول خدا صلی الله علیه و آله با گروهی از مردم به عیادت ایشان آمدند، گفتند: ای ابو الحسن چقدر خوبست برای شفای فرزندانت نذری کنی... علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام و فضه (که کنیز آنها بود) همه نذر کردند که اگر حسنین از این بیماری بهبودی یابند به شکرانه آن برای خدای عز و جل سه روز روزه بگیرند حسن و حسین شفا یافتند، در حالی که در خانه آل محمد هیچ غذائی نبود، پس حضرت علی علیه السلام از شمعون خیبری یهودی سه صاع جو قرض گرفته آن را به خانه آورد و نزد حضرت زهرا علیها السلام نهاد. فاطمه علیها السلام یک صاع آن را دستاس کرد پنج قرص به عدد اهل خانه پخت. آن را جلوی خود گذاشتند تا افطار کنند که سائلی بر در خانه آمد. و گفت: السلام علیکم اهل بیت محمد من مسکینی از مسکین های مسلمین هستم، غذائی به من بدهید خداوند به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند. آنها همگی، مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم نیز روزه گرفتند و موقع افطار وقتی که غذا را جلوی خود نهادند (همان نان جو) یتیمی بر در خانه آمد آن روز نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند (بار دیگر با آب افطار کردند و روز بعد را نیز روزه گرفتند) در سومین روز، اسیری به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد. باز سهم غذای خود را به او دادند. چون صبح شد، حضرت علی علیه السلام دست حسن و حسین علیهما السلام را گرفت و به خدمت پیامبر آمدند. هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله آنها را دید که از شدت گرسنگی مثل جوجه می لرزند، فرمود: این حالی را که در شما می بینم برای من بسیار گران است. سپس برخاست و با آنها حرکت کرد. هنگامی که وارد خانه فاطمه علیها السلام شد دید در محراب عبادت ایستاده در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به کمرش چسبیده و چشمانش به گودی نشسته است. پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت شد. جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می گوید. سپس سوره «هَلْ أَتی» را بر او خواند. منابع اهل تسنن: تفسیر ثعلبی، ثعلبی، ج10، ص99؛ مناقب، خوارزمی، ص267؛ کشاف، زمخشری، ج4، ص197؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج2، ص398: (عن لیث بن أبی سلیم، عن مجاهد: عن ابن عباس..) و ص404 – 405: (عن مقاتل، عن الأصبغ بن نباتة و عن سعید بن جبیر: عن ابن عباس..)؛ تفسیر رازی، رازی، ج30، ص244؛ جامع لأحکام القرآن (تفسیر قرطبی)، قرطبی، ج19، ص130: (رواه لیث عن مجاهد عن ابن عباس..)؛ أسد الغابة، ابن اثیر، ج5، ص530: (عن لیث عن مجاهد عن ابن عباس..)؛ تفسیر بیضاوی، بیضاوی، ج5، ص428؛ بدایة والنهایة، ابن کثیر، ج5، ص351: (عن لیث، عن مجاهد..)؛ فرائد السمطین، جوینی، ج2، ص54-56. و همچنین در منابع شیعه: تفسیر قمی، علی بن ابراهیم، ج2، ص398؛ امالی، شیخ صدوق، ص329؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص160؛ تفسیر جوامع الجامع، شیخ طبرسی، ج3، ص692؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص147؛ طرائف، سید ابن طاووس، ص107؛ صراط مستقیم، عاملی بیاضی، ج1، ص182؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج35، ص246.

ص: 225

ص: 226

ص: 227

منقبت هفتاد و دوم: برکت الهی در ایثار گردنبند آن حضرت علیها السلام

«عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: صَلَّی بِنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله صَلَاةَ الْعَصْرِ فَلَمَّا انْفَتَلَ جَلَسَ فِی قِبْلَتِهِ وَ النَّاسُ حَوْلَهُ فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَ إِلَیْهِ شَیْخٌ مِنْ مُهَاجِرَةِ الْعَرَبِ عَلَیْهِ سَمَلٌ قَدْ تَهَلَّلَ وَ أَخْلَقَ وَ هُوَ لَا یَکَادُ یَتَمَالَکُ کِبَراً وَ ضَعْفاً فَأَقْبَلَ عَلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَسْتَحِثُّهُ الْخَبَرَ فَقَالَ الشَّیْخُ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ أَنَا جَائِعُ الْکَبِدِ فَأَطْعِمْنِی وَ عَارِی الْجَسَدِ فَاکْسُنِی وَ فَقِیرٌ فَأَرِشنِی فَقَالَ: مَا أَجِدُ لَکَ شَیْئاً وَ لَکِنَّ الدَّالَّ عَلَی الْخَیْرِ کَفَاعِلِهِ انْطَلِقْ إِلَی مَنْزِلِ مَنْ یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ یُؤْثِرُ اللَّهَ عَلَی نَفْسِهِ انْطَلِقْ إِلَی حُجْرَةِ فَاطِمَةَ وَ کَانَ بَیْتُهَا مُلَاصِقَ بَیْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الَّذِی یَنْفَرِدُ بِهِ لِنَفْسِهِ مِنْ أَزْوَاجِهِ وَ قَالَ: یَا بِلَالُ قُمْ فَقِفْ بِهِ عَلَی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ فَانْطَلَقَ الْأَعْرَابِیُّ مَعَ بِلَالٍ فَلَمَّا وَقَفَ عَلَی بَابِ فَاطِمَةَ علیها السلام نَادَی بِأَعْلَی صَوْتِهِ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِکَةِ وَ مَهْبِطَ جَبْرَئِیلَ الرُّوحِ الْأَمِینِ بِالتَّنْزِیلِ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.

فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ فَمَنْ أَنْتَ یَا هَذَا؟ قَالَ: شَیْخٌ مِنَ الْعَرَبِ أَقْبَلْتُ عَلَی أَبِیکِ سَیِّدِ الْبَشَرِ مُهَاجِراً مِنْ شُقَّةٍ وَ أَنَا یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ عَارِی الْجَسَدِ جَائِعُ الْکَبِدِ

ص: 228

فَوَاسِینِی یَرْحَمُکِ اللَّهُ وَ کَانَ لِفَاطِمَةَ وَ عَلِیٍّ فِی تِلْکَ الْحَالِ وَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثَلَاث [لیالٍ] مَا طَعِمُوا فِیهَا طَعَاماً وَ قَدْ عَلِمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَلِکَ مِنْ شَأْنِهِمَا فَعَمَدَتْ فَاطِمَةُ إِلَی جِلْدِ کَبْشٍ مَدْبُوغٍ بِالْقَرَظِ کَانَ یَنَامُ عَلَیْهِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیهما السلام فَقَالَتْ: خُذْ هَذَا أَیُّهَا الطَّارِقُ فَعَسَی اللَّهُ أَنْ یَرْتَاحَ لَکَ مَا هُوَ خَیْرٌ مِنْهُ.

قَالَ الْأَعْرَابِیُّ: یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ شَکَوْتُ إِلَیْکِ الْجُوعَ فَنَاوَلْتِینِی جِلْدَ کَبْشٍ مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِ مَعَ مَا أَجِدُ مِنَ السَّغَبِ قَالَ: فَعَمَدَتْ لَمَّا سَمِعَتْ هَذَا مِنْ قَوْلِهِ إِلَی عِقْدٍ کَانَ فِی عُنُقِهَا أَهْدَتْهُ لَهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ عَمِّهَا حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَطَعَتْهُ مِنْ عُنُقِهَا وَ نَبَذَتْهُ إِلَی الْأَعْرَابِیِّ فَقَالَتْ: خُذْهُ وَ بِعْهُ فَعَسَی اللَّهُ أَنْ یُعَوِّضَکَ بِهِ مَا هُوَ خَیْرٌ مِنْهُ فَأَخَذَ الْأَعْرَابِیُّ الْعِقْدَ وَ انْطَلَقَ إِلَی مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ وَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله جَالِسٌ فِی أَصْحَابِهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَعْطَتْنِی فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ هَذَا الْعِقْدَ فَقَالَتْ: بِعْهُ فَعَسَی اللَّهُ أَنْ یَصْنَعَ لَکَ قَالَ: فَبَکَی النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ: وَ کَیْفَ لَا یَصْنَعُ اللَّهُ لَکَ وَ قَدْ أَعْطَتْکَهُ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ سَیِّدَةُ بَنَاتِ آدَمَ فَقَامَ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تَأْذَنُ لِی بِشِرَاءِ هَذَا الْعِقْدِ؟

قَالَ صلی الله علیه و آله: اشْتَرِهِ یَا عَمَّارُ فَلَوِ اشْتَرَکَ فِیهِ الثَّقَلَانِ مَا عَذَّبَهُمُ اللَّهُ بِالنَّارِ فَقَالَ عَمَّارٌ: بِکَمِ الْعِقْدُ.

یَا أَعْرَابِیُّ قَالَ: بِشَبْعَةٍ مِنَ الْخُبْزِ وَ اللَّحْمِ وَ بُرْدَةٍ یَمَانِیَّةٍ أَسْتُرُ بِهَا عَوْرَتِی وَ أُصَلِّی فِیهَا لِرَبِّی وَ دِینَارٍ یُبْلِغُنِی إِلَی أَهْلِی وَ کَانَ عَمَّارٌ قَدْ بَاعَ سَهْمَهُ الَّذِی نَفَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ خَیْبَرَ وَ لَمْ یُبْقِ مِنْهُ شَیْئاً فَقَالَ: لَکَ عِشْرُونَ دِینَاراً وَ مِائَتَا دِرْهَمٍ هَجَرِیَّةٌ وَ بُرْدَةٌ یَمَانِیَّةٌ وَ رَاحِلَتِی تُبْلِغُکَ أَهْلَکَ وَ شِبَعُکَ مِنْ خُبْزِ الْبُرِّ وَ اللَّحْمِ فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ: مَا أَسْخَاکَ بِالْمَالِ أَیُّهَا الرَّجُلُ وَ انْطَلَقَ بِهِ عَمَّارٌ فَوَفَّاهُ مَا ضَمِنَ لَهُ وَ عَادَ الْأَعْرَابِیُّ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أَشَبِعْتَ وَ اکْتَسَیْتَ؟

قَالَ الْأَعْرَابِیُّ: نَعَمْ وَ اسْتَغْنَیْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی. قَالَ: فَاجْزِ فَاطِمَةَ علیها السلام بِصَنِیعِهَا فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ: اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِلَهٌ مَا اسْتَحْدَثْنَاکَ وَ لَا إِلَهَ لَنَا نَعْبُدُهُ سِوَاکَ وَ أَنْتَ رَازِقُنَا عَلَی کُلِّ الْجِهَاتِ اللَّهُمَّ أَعْطِ فَاطِمَةَ مَا لَا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ فَأَمَّنَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلَی دُعَائِهِ

ص: 229

وَ أَقْبَلَ عَلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَعْطَی فَاطِمَةَ علیها السلام فِی الدُّنْیَا ذَلِکَ أَنَا أَبُوهَا وَ مَا أَحَدٌ مِنَ الْعَالَمِینَ مِثْلِی وَ عَلِیٌّ علیه السلام بَعْلُهَا وَ لَوْ لَا عَلِیٌّ علیه السلام مَا کَانَ لِفَاطِمَةَ کُفْوٌ أَبَداً وَ أَعْطَاهَا الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ مَا لِلْعَالَمِینَ مِثْلُهُمَا سَیِّدَا شَبَابِ أَسْبَاطِ الْأَنْبِیَاءِ وَ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کَانَ بِإِزَائِهِ مِقْدَادٌ وَ عَمَّارٌ وَ سَلْمَانُ.

فَقَالَ: ... أَلَا وَ أَزِیدُکُمْ مِنْ فَضْلِهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ وَکَّلَ بِهَا رَعِیلًا مِنَ الْمَلَائِکَةِ یَحْفَظُونَهَا مِنْ بَیْنِ یَدَیْهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا وَ عَنْ یَمِینِهَا وَ عَنْ شِمَالِهَا وَ هُمْ مَعَهَا فِی حَیَاتِهَا وَ عِنْدَ قَبْرِهَا وَ عِنْدَ مَوْتِهَا یُکْثِرُونَ الصَّلَاةَ عَلَیْهَا وَ عَلَی أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا فَمَنْ زَارَنِی بَعْدَ وَفَاتِی فَکَأَنَّمَا زَارَنِی فِی حَیَاتِی وَ مَنْ زَارَ فَاطِمَةَ فَکَأَنَّمَا زَارَنِی وَ مَنْ زَارَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَکَأَنَّمَا زَارَ فَاطِمَةَ وَ مَنْ زَارَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَکَأَنَّمَا زَارَ عَلِیّاً وَ مَنْ زَارَ ذُرِّیَّتَهُمَا فَکَأَنَّمَا زَارَهُمَا فَعَمَدَ عَمَّارٌ إِلَی الْعِقْدِ فَطَیَّبَهُ بِالْمِسْکِ وَ لَفَّهُ فِی بُرْدَةٍ یَمَانِیَّةٍ وَ کَانَ لَهُ عَبْدٌ اسْمُهُ سَهْمٌ ابْتَاعَهُ مِنْ ذَلِکَ السَّهْمِ الَّذِی أَصَابَهُ بِخَیْبَرَ فَدَفَعَ الْعِقْدَ إِلَی الْمَمْلُوکِ وَ قَالَ لَهُ: خُذْ هَذَا الْعِقْدَ فَادْفَعْهُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَنْتَ لَهُ فَأَخَذَ الْمَمْلُوکُ الْعِقْدَ.

فَأَتَی بِهِ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَخْبَرَهُ بِقَوْلِ عَمَّارٍ فَقَالَ النَّبِیُّ: انْطَلِقْ إِلَی فَاطِمَةَ فَادْفَعْ إِلَیْهَا الْعِقْدَ وَ أَنْتَ لَهَا فَجَاءَ الْمَمْلُوکُ بِالْعِقْدِ وَ أَخْبَرَهَا بِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَخَذَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام الْعِقْدَ وَ أَعْتَقَتِ الْمَمْلُوکَ فَضَحِکَ الْغُلَامُ فَقَالَتْ: مَا یُضْحِکُکَ یَا غُلَامُ؟ فَقَالَ: أَضْحَکَنِی عِظَمُ بَرَکَةِ هَذَا الْعِقْدِ أَشْبَعَ جَائِعاً وَ کَسَا عُرْیَاناً وَ أَغْنَی فَقِیراً وَ أَعْتَقَ عَبْداً وَ رَجَعَ إِلَی رَبِّهِ.»((1))

ترجمه:

حمزة بن حمران از حضرت صادق علیه السلام از پدرش علیه السلام از جابر بن عبد اللَّه انصاری روایت می کند که گفت: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز عصر را به جای آورد. وقتی نماز تمام شد رو به قبله [در محراب مسجد] نشست و مردم نیز اطراف او را گرفته بودند. در


1- بشارة المصطفی، محمد بن أبی القاسم طبری، ص217؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص56.

ص: 230

این حال، پیرمردی از مهاجرین عرب به نزد ایشان آمد که لباس کهنه ای بر تن داشت و از شدّت پیری و ضعف، قدرت حفظ خود را نداشت. پیامبر صلی الله علیه و آله به سوی او نگریست و از احوالش سؤال کرد.

پیر مرد گفت: ای پیامبر خدا! گرسنه ام غذایی به من بده. برهنه ام لباسی به من بپوشان. فقیرم بی نیازم کن.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من چیزی ندارم که به تو بدهم ولی [تو را به جایی راهنمایی می کنم که] راهنمای به خیر مانند عامل به خیر است. به سوی خانه آن کسی برو که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم وی را دوست می دارند؛ آن کسی که خدا را بر خود مقدّم می دارد. به سوی خانۀ فاطمه علیها السلام برو. خانۀ فاطمه علیها السلام چسبیده به خانل رسول خدا صلی الله علیه و آله بود - آن خانه ای که مختصّ رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده و جدا از همسرانش در آن زندگی می نمود- پیامبر صلی الله علیه و آله به بلال فرمود: برخیز و این اعرابی را تا خانۀ فاطمه علیها السلام راهنمایی کن.

آن پیر مرد همراه بلال رفت. وقتی بر در خانۀ فاطمه علیها السلام ایستاد با صدای بلند گفت: سلام بر شما ای اهل بیت نبوت! و ای محل آمد و شد ملائکه! و ای محل نزول جبرئیل و روح الأمین همراه با تنزیل از سوی رب العالمین!

فاطمه علیها السلام فرمود: و علیک السلام، تو کیستی؟

پیر مرد گفت: من پیر مردی از عرب هستم که از راه دور به سوی پدر تو - که بهترین بشر است- آمدم. ای دختر محمّد! من برهنه و گرسنه ام، با من مواسات کن. خدا تو را رحمت کند.

[راوی گوید: ] آن زمان، هنگامی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام سه روز بود که غذا نخورده بودند و رسول خدا صلی الله علیه و آله هم از حال علی و زهرا علیهما السلام آگاهی داشت.

[راوی گوید: ] آن زمان، هنگامی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله، علی و فاطمه علیهما السلام سه روز بودند که غذا نخورده بودند و رسول خدا صلی الله علیه و آله هم از حال علی و زهرا علیهما السلام آگاهی داشت.

ص: 231

حضرت فاطمه علیها السلام پوست گوسفند دباغی شده را با [چوب درختِ] قَرَظ [نظیر درخت گردو] -که حسن و حسین علیهما السلام روی آن می خوابیدند- به او داد و فرمود: این را بگیر ای که شب [سراغ ما] آمدی! شاید که خدا بهتر از آن را برای تو مهیا فرماید.

پیر مرد گفت: ای دختر محمّد! من از گرسنگی به تو شکایت کردم و تو پوست گوسفندی را به من می دهی؟! من با وجود این [ضعف و] گرسنگی که احساس می کنم با این پوست چه کنم؟ [و این به چه درد من می خورد؟]

راوی گوید: هنگامی که فاطمه علیها السلام این سخن را شنید گردنبندی را که فاطمه علیها السلام دختر عمویش - حمزة بن عبد المطلب - به وی هدیه کرده بود از گردن خویش باز کرد و به پیرمرد داد و فرمود: این گردنبند را بگیر و بفروش. شاید خداوند بهتر از آن را در عوضش به تو عطا فرماید.

پیر مرد گردنبند را گرفت و به سوی مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و به حضرت صلی الله علیه و آله که در بین اصحاب خود نشسته بود گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! این گردنبند را دخترت فاطمه علیها السلام به من بخشید و گفت: آن را بفروش، شاید خداوند بهتر از آن را نصیب تو فرماید.

پیامبر صلی الله علیه و آله [با دیدن گردنبند] گریه اش گرفت و گفت: چگونه خداوند بهتر از آن نصیب تو نفرماید در حالی که فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه و آله، سرور دختران آدم، آن را به تو عطا کرده است.

در این حال عمّار یاسر برخاست و گفت: ای رسول خدا! آیا اجازه می دهی که من این گردنبند را بخرم؟

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آن را خریداری کن ای عمار که اگر جن و انس در خریداری آن شراکت کنند خدا هرگز آنان را به آتش عذاب نخواهد کرد.

عمار گفت: ای پیر مرد! این گردنبند را به چه قیمتی می فروشی؟

پیر مرد گفت: به یک شکم سیر از نان و گوشت و یک برد یمانی که عورت خود را

ص: 232

به وسیلۀ آن بپوشانم و با آن برای پروردگارم نماز بگزارم و یک دینار که مرا به اهل و عیالم برساند.

عمّار همۀ سهمش را -که رسول خدا صلی الله علیه و آله از غنیمت خیبر به او داده بود- فروخته بود و چیزی از آن [سهم] را باقی نگذاشته بود پس به پیر مرد گفت: بیست دینار و دویست درهم هَجَری و یک برد یمانی و شترم که تو را به وطنت می رساند، با یک شکم سیر از نان گندم و گوشت به تو می دهم [و آن را از تو خریداری می نمایم]. پیر مرد گفت: ای مرد، تو چقدر سخاوتمندی! سپس عمار او را برد و به آنچه ضمانت کرده بود وفا کرد [و گردنبند را گرفت] و اعرابی پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله برگشت. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او گفت: آیا سیر شدی و لباس پوشیدی؟

پیر مرد گفت: آری، و بی نیاز گردیدم پدر و مادرم به فدای تو.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اکنون که چنین است فاطمه علیها السلام را به دلیل کارش جزا بده.

اعرابی گفت: خداوندا! تو معبودی هستی ازلی و ما غیر از تو معبودی که بپرستیم نداریم، تو رازق ما هستی بر همه جهات. بارخدایا! به فاطمه چیزی عطا کن که چشم هیچ کس مانند آن را ندیده باشد و گوش هیچ کس نشنیده باشد.

پیامبر صلی الله علیه و آله بر دعای او آمین گفت و رو به اصحاب کرد و فرمود: خداوند این دعا را در دنیا، نسبت به فاطمه علیها السلام اجابت نموده است زیرا من پدر اویم که کسی مثل من نیست و علی علیه السلام شوهر اوست که اگر نبود، فاطمه علیها السلام، هرگز کفوی نداشت و به او حسن و حسین علیهما السلام را داده که هیچ کس همانند آنها را ندارد دو سرور جوانان اسباط انبیا و دو سرور جوانان اهل بهشت.

آنگاه حضرت صلی الله علیه و آله - در حالی که مقداد، عمار و سلمان مقابل ایشان بودند- فرمود: آیا می خواهید که بیش از این را برای شما بگویم؟ گفتند: بله یا رسول الله! ... خداوند متعال گروهی از فرشتگان را مأمور نموده که فاطمه علیها السلام را [از هر چهار طرف] از پیش رویش و از پشت سر و از راست و از چپش محافظت نمایند و این فرشتگان در زمان

ص: 233

حیات فاطمه علیها السلام و در قبر او و هنگام رحلتش با او همراهند و درودهای فراوانی را نثار او، پدر، شوهر و فرزندانش می نمایند. پس کسی که مرا پس از رحلتم زیارت نماید مثل آن است که مرا در زمان حیاتم زیارت نموده و کسی که فاطمه علیها السلام را زیارت کند مثل آن است که مرا زیارت کرده و کسی که علی بن ابی طالب علیه السلام را زیارت کند مانند آن است که فاطمه علیها السلام را زیارت کرده باشد. و کسی که حسن و حسین علیهما السلام را زیارت کند گویا علی علیه السلام را زیارت کرده است و کسی که فرزندان حسن و حسین علیهما السلام را زیارت کند چنان است که آن دو را زیارت کند.

پس از این سخنان، عمّار، گردنبند فاطمه علیها السلام را با مُشک خوشبو نمود و آن را در میان بُردی یمانی پیچید -و او بنده ای داشت که نامش سهم بود و او را از سهمی که در خیبر به او رسیده بود خریداری نموده بود- آن [گردن بند] را تحویل غلام داد و به او گفت: این گردنبند را بگیر و تحویل پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بده تو نیز از امروز برای فاطمه علیها السلام هستی.

آن غلام، گردنبند را گرفت و آن را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد و سخنان عمّار را برای ایشان باز گفت. پیامبر فرمود: برو به سوی فاطمه علیها السلام و گردنبند را به او بده و تو برای او هستی. سهم [غلام عمار] با گردنبند [به نزد فاطمه] آمد و سخن پیامبر را برای او بیان نمود. فاطمه علیها السلام آن گردنبند را گرفت و غلام را آزاد کرد.

غلام خندید. حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: ای غلام! برای چه می خندی؟ گفت: عظمت برکت این گردن بند [مرا خندان نموده است زیرا] گرسنه ای را سیر کرد؛ برهنه ای را پوشانید؛ فقیری را بی نیاز کرد؛ غلامی را آزاد نمود و [در نهایت] به صاحبش بازگشت.

ص: 234

ص: 235

منقبت هفتاد و سوم: بخشش لباس عروسی

«أَنَّهُ لَمَّا اشْتَدَّ الْمَرَضُ بِسَیِّدَةِ النِّسَاءِ علیها السلام دَخَلَ عَلِیٌّ علیه السلام وَ عِنْدَهَا وَلَدَاهَا ... فَقَالَتْ: یَا ابْنَ عَمِّی وَ یَا بَابَ مَدِینَةِ عِلْمِ النَّبِیِّ وَ یَا زَوْجِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ یَا صَاحِبَ السُّلَالَةِ الطَّاهِرَةِ أُوصِیکَ مِنْ بَعْدِی بِحِفْظِ هَذَیْنِ الْوَلَدَیْنِ فَهُمَا قُرَّتَا عَیْنِ الرَّسُولِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ کَفَاهُمَا مَا لَقِیَاهُ مِنْ فِرَاقِ جَدِّهمَا وَ عَنْ قَرِیبٍ یَفْقِدَانِ أُمَّهُمَا...

فَبَکَی عَلِیٌّ علیه السلام وَ قَالَ: یَا بِنْتَ الْمُصْطَفَی وَ یَا سَیِّدَةَ النِّسَاءِ رُوحِی لِرُوحِکِ الْفِدَاءُ. یَا بِنْتَ الْبَشِیرِ النَّذِیرِ وَ مَنْ أَرْسَلَ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ. فَلَمَّا عَرَفَت[فاطمه] الرِّضَا مِنْ الْمُرْتَضَی قَالَتْ: إِذَا فَرَغْتَ مِنْ أَمْرِی وَ وَضَعْتَنِی فِی قَبْرِی فَخُذْ تِلْکَ الْقَارُورَةَ وَ الْحُقَّةَ وَ وَضَعَهُمَا فِی لَحَدِی...

سَأَلَهَا عَلِیٌّ علیه السلام مَا فِی هَذِهِ الْحُقَّةِ فَفَتَحَهَا فَإِذَا فِیهَا حَرِیرَةٌ خَضْرَاءُ وَ فِی الْحَرِیرَةِ وَرَقَةٌ بَیْضَاءُ فِیهَا أَسْطُر مَکْتُوبَة وَ النُّور یَلْمَعُ.

قَالَتْ علیها السلام: یَا أَبَا الْحَسَنِ لَمَّا زَوَّجْنِی مِنْکَ أَبِی کَانَ عِنْدِی فِی لَیْلِ الزَّوَاجِ قَمِیصَانِ أَحَدُهُمَا جَدِید وَ الْآخَرُ عَتِیق مُرَقَّعٌ فَبَیْنَمَا أَنَا عَلَی سَجَّادَةٍ إِذْ طَرَقَ الْبَابَ سَائِلٌ وَ قَالَ: یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنَ الْخَیْرِ وَ الْفُتُوَّةِ جَرَتْ الْعَادَةُ فِی النَّاسِ یَقْصِدُونَ بُیُوتَ الْأَعْرَاسِ لِأَنَّهَا لاَ تَخْلُو مِنَ الطَّعَامِ لِمَنْ حَضَرَ مِنْ الْخَاصِّ وَ الْعَامِّ وَ إِنْ کَانَ عِنْدَکُمْ

ص: 236

قَمِیصٌ خَلق فَإِنِّی بِهِ جَدِیرٌ لِأَنِّی رَجُلٌ فَقِیرٌ یَا أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ فَقِیرکُمْ عَارِی الْجَسَدِ.

فَعَمَدَتُ إِلَی الْقَمِیصِ الْجَدِیدِ فَدَفَعْتُهُ إِلَیْهِ وَ لَبِسْتُ الْقَمِیصَ الْخَلِقَ.

قَالَتْ علیها السلام: یَا أَبَا الْحَسَن! فَلَمَّا أَصْبَحْتُ عِنْدَکَ بِالْقَمِیصِ الْخَلِقِ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَیَّ فَقَالَ صلی الله علیه و آله: یَا بُنَیَّة أَ لَیْسَ قَدْ کَانَ لَکِ الْقَمِیصُ الْجَدِید فَلِمَ لاَ تلبسیه؟

فَقُلْتُ: یَا أَبَتِ تصدقتها لِسَائِلٍ فَقَالَ صلی الله علیه و آله: نِعْمَ مَا فَعَلْتِ وَ لَوْ لَبِسْتِ الْجَدِیدَ لِأَجْلِ بَعْلکِ وَ تَصَدَّقْتِ بِالْعَتِیقِ لَحَصَلَ لَکِ بِالْحَالَیْنِ التَّوْفِیقُ.

قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ بِکَ اهْتَدَیْنَا وَ اقْتَدَیْنَا إِنَّکَ لَمَّا تَزَوَّجْتَ بِأُمِّی خَدِیجَة وَ أَنْفَقْتَ جَمِیعَ مَا أَعْطَتْکَ فِی طَاعَةِ الْمَوْلَی حَتَّی أَفْضَت بِکَ الْحَالُ أنْ وَقَفَ بِبَابِکَ بَعْضُ السَّائِلِینَ فَأَعْطَیْتَهُ قَمِیصکَ وَ الْتَّحَفْتَ بِالْحَصِیرِ حَتَّی نَزَلَ جَبْرَئِیلُ [بِنزُولِ آیة فی شَأنِکَ]. فَبَکَی النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ ضَمَّنِی إِلَی صَدْرِهِ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ: اقْرَأْ عَلَی فَاطِمَةَ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهَا: تَطْلُبُ مَا شَاءَتْ وَ لَوْ طَلَبَتْ مَا فِی الْخَضْرَاءِ وَ الْغَبْرَاءِ وَ بَشّرْهَا أنِّی اُحِبُّهَا.

فَقَالَ صلی الله علیه و آله لِی: بُنَیَّة إنَّ رَبَّکِ یُسَلِّمُ عَلَیْکِ وَ یَقُولُ لَکِ اطْلُبِی مَا شِئْتِ.

فَقُلْتُ: یَا أَبَتَاهْ قَدْ شَغَلَنِی لَذَّةُ خِدْمَتِهِ عَنْ مَسْأَلَتِهِ لا حَاجَة لِی غَیْرُ النَّظَرِ إِلَی وَجْهِهِ الْکَرِیمِ فِی دَارِ السَّلَامِ.

فَقَالَ صلی الله علیه و آله: یَا بُنَیَّة ارْفَعِی یَدَیْکِ فَرَفَعْتُ یَدَیّ وَ رَفَعَ یَدَیْهِ وَ قَالَ صلی الله علیه و آله: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِأُمَّتِی وَ أَنَا أَقُولُ: آمِینَ. فَجَاءَ جَبْرَئِیلُ بِرِسَالَةٍ مِنَ الْجَلِیلِ: قَدْ غَفَرْتُ لِعُصَاةِ أُمَّتِکَ مِمَّنْ فِی قَلْبِهِ مَحَبَّةُ فَاطِمَةَ وَ أبیها وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا علیهم السلام .

فَقَالَ صلی الله علیه و آله: أُرِیدُ بِذَلِکَ سِجِلًّا فَأَمَرَ اللَّهُ جَبْرَئِیلَ أَنْ یَأْخُذَ سندسةً خَضْرَاءَ وَ سندسةً بَیْضَاءَ وَ کَانَ فِیهِمَا: (کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ)((1)) وَ شَهِدَ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ شَهِدَ الرَّسُولُ وَ قَالَ صلی الله علیه و آله: یَا بُنَیَّة یَکُونُ هَذَا الْکِتَابُ فِی هَذِهِ الْحُقَّة فَإِذَا کَانَ یَوْمُ وَفَاتِکَ


1- الانعام: 54.

ص: 237

فَعَلَیْکِ بِالْوَصِیَّةِ أَنْ یُوضَعَ فِی لَحْدِکِ فَإِذَا قَامَ النَّاسُ فِی الْقِیَامَةِ وَ انْقَطَعَ الْمُذْنِبُونَ وَ سحبتهم الزَّبَانِیَةُ إِلَی النَّارِ فَسَلِّمِی الْوَدِیعَة إِلَیَّ حَتَّی أَطْلُبَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیَّ وَ عَلَیْکِ فَأَنْتِ وَ أَبُوکِ رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِینَ.»((1))

ترجمه:

در آن هنگام که مریضی حضرت زهرا علیها السلام [به جهت مصائبی که به ایشان وارد نمودند] شدت گرفت، حضرت علی علیها السلام بر ایشان وارد شد.حسن و حسین علیهما السلام نزد حضرت زهرا علیها السلام بودند...

حضرت زهرا علیها السلام به امیرمؤمنان علیه السلام عرض کرد: ای پسر عمویم و ای باب شهر علم پیامبر صلی الله علیه و آله و ای آقایی که همسر من در دنیا و آخرت هستی و ای صاحب نسل پاکان، وصیت می کنم که بعد از من این دو پسرم را حفظ کنی که این دو نور چشم پیامبر هستند و ایشان را در فراق جدّشان کفایت نما که به زودی مادرشان را نیز از دست خواهند داد.

پس امیرمومنان علیه السلام گریان شدند و فرمودند: ای دختر آنکه خدا او را برگزید و ای سرور زنان عالَم، روح من به فدایت باد. ای دختر کسی که بشیر و نذیر و رحمت برای عالمین بود.

در این هنگام که حضرت زهرا علیها السلام رضایت مرتضی علیه السلام را از خویش دید، عرض کرد: یا علی پس از این که مرا در قبر گذاشتی این شیشه[که اشکهای حضرت زهرا علیها السلام در آن بود] و این حُقّه را درون لحد من بگذار...

سپس علی علیه السلام از فاطمه علیها السلام پرسید: در این حُقّه چیست؟


1- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، رحمانی همدانی، ص767(از کتاب کوکب الدری، مولی صالح مازندرانی، ج1 ص251: (به نقل از تبر المذاب) نقل کرده است)؛ ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج1، ص104 – 106،(روایت را به صورت فارسی از کتاب تبر المذاب نقل کرده است).

ص: 238

آن مخدره حُقّه را گشود در آن حریر سبزی بود و در حریر، ورقۀ سفیدی که در آن چند سطر نوشته شده بود و نور از آن می درخشید.

حضرت زهرا علیها السلام فرمود: چون پدرم مرا به شما تزویج نمود من در شب عقد دو جامه داشتم یکی نو و دیگری کهنه و وصله دار، و در حالی که بر سجادۀ عبادت خود نشسته بودم ناگاه سائلی در را کوبید و فریاد کرد ای اهل بیت نبوّت و ای معدن خیر و فتوّت در بین مردم مرسوم است که شب عروسی به در خانۀ عروس می روند چون در آن خانه برای عموم مردم غذا حاضر است. حتی اگر جامۀ کهنه ای دارید [مرا بدهید] که من به آن سزاوارم زیرا مردی فقیرم. ای اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله فقیر شما برهنه است.

پس من آن جامۀ نو را به او دادم و خودم لباس کهنه را پوشیدم. یا ابا الحسن وقتی صبح با لباس کهنه خدمت شما آمدم رسول خدا صلی الله علیه و آله بر من داخل شد و فرمود: دخترم! تو جامۀ نو نداشتی؟ چرا آن را نمی پوشی؟ عرض کردم: پدر جان، آن را به سائلی صدقه دادم.

پدرم [در جواب] فرمود: خوب کاری کردی [اما] اگر جامۀ نو را برای شوهرت می پوشیدی و جامۀ کهنه را صدقه می دادی در هر دو حال برایت توفیق حاصل شده بود [یعنی هم سائل را رد نکرده بودی و هم لباس نو را برای شوهرت پوشیده بودی].

من عرض کردم ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! در این عمل به شما اقتدا کردم وقتی که با مادرم خدیجه علیها السلام ازدواج نمودی هرچه او به شما داده بود همه را در اطاعت از مولی [خداوند] انفاق کردی تا اینکه سائلی از شما سؤال کرد و شما پیراهن خود را به سائل دادی و خود را به حصیر پوشاندی. تا اینکه در شأن شما آیه ای نازل شد.

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله گریست و مرا به سینۀ خود چسبانید. آنگاه جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند به تو سلام می رساند و می گوید: به فاطمه علیها السلام سلام برسان و به او بگو هرچه می خواهد درخواست کند اگر حتی آنچه در زمین و آسمان است، بخواهد به او عطا می کنم و او را بشارت بده که من او را دوست دارم.

ص: 239

رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: دخترم، پرودگار به تو سلام می کند و می گوید: هرآنچه خواهی طلب نما.

من عرض کردم: پدر جان، لذّت خدمت به خدا مرا از درخواست حاجت از او مشغول نموده است و تنها حاجتم نظر به وجه کریم خداوند در دار السلام است.

پس پدرم فرمود: دو دست خود را بلند کن! من دو دستم را بلند کردم ایشان نیز دستهای خود را بلند کرد و فرمود: خدایا امتم را بیامرز و من نیز آمین گفتم.

آنگاه جبرئیل نامه ای از خدای جلیل آورد [به این مضمون که]: گنهکاران امت تو را آمرزیدم؛ آنانکه محبت به فاطمه علیها السلام و پدر فاطمه و شوهر فاطمه و اولاد فاطمه در قلبشان است.

آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله سند مکتوبی درخواست نمود و خداوند به جبرئیل امین امر کرد که دو تکه ابریشم نازک سبز و سفید بگیرد که در آن دو نوشته شده بود: (کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ)((1)) و جبرئیل و میکائیل و پیامبر صلی الله علیه و آله شاهد شدند و پیامبر فرمود: دخترم این نوشته در این حُقّه است پس وقتی روز وفاتت فرا رسید وصیت کن که در لحدت گذاشته شود؛ پس زمانی که مردم در قیامت به پا خیزند و گنهکاران جدا شوند و ملائکه موکّل بر جهنم آنها را به سوی آتش بکشند این ودیعه را به من تحویل بده تا طلب نمایم انعامی که خداوند بر من و تو کرده است که تو و پدرت رحمت برای عالمین هستید.


1- الانعام: 54.

ص: 240

ص: 241

منقبت هفتاد و چهارم: برکت اکرام میهمان

«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: صَلَّی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَیْلَةً صَلَاةَ الْعِشَاءِ فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِ الصَّفِّ فَقَالَ: یَا مَعَاشِرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ أَنَا رَجُلٌ غَرِیبٌ فَقِیرٌ وَ أَسْأَلُکُمْ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَطْعِمُونِی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أَیُّهَا الْحَبِیبُ لَا تَذْکُرِ الْغُرْبَةَ فَقَدْ قَطَعْتَ نِیَاطَ قَلْبِی أَمَّا الْغُرَبَاءُ فَأَرْبَعَةٌ قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هُمْ؟

قَالَ مَسْجِدٌ ظَهْرَانَیْ قَوْمٍ لَا یُصَلُّونَ فِیهِ وَ قُرْآنٌ فِی أَیْدِی قَوْمٍ لَا یَقْرَؤونَ فِیهِ وَ عَالِمٌ بَیْنَ قَوْمٍ لَا یَعْرِفُونَ حَالَهُ وَ لَا یَتَفَقَّدُونَهُ وَ أَسِیرٌ فِی بِلَادِ الرُّومِ بَیْنَ الْکُفَّارِ لَا یَعْرِفُونَ اللَّهَ ثُمَّ قَالَ صلی الله علیه و آله: مَنِ الَّذِی یَکْفِی مَؤونَةَ هَذَا الرَّجُلِ فَیُبَوِّأَهُ اللَّهُ فِی الْفِرْدَوْسِ الْأَعْلَی فَقَامَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ أَخَذَ بِیَدِ السَّائِلِ وَ أَتَی بِهِ إِلَی حُجْرَةِ فَاطِمَةَ علیها السلام فَقَالَ: یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ انْظُرِی فِی أَمْرِ هَذَا الضَّیْفِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام: یَا ابْنَ الْعَمِّ لَمْ یَکُنْ فِی الْبَیْتِ إِلَّا قَلِیلٌ مِنَ الْبُرِّ صَنَعْتُ مِنْهُ طَعَاماً وَ الْأَطْفَالُ مُحْتَاجُونَ إِلَیْهِ وَ أَنْتَ صَائِمٌ وَ الطَّعَامُ قَلِیلٌ لَا یُغْنِی غَیْرَ وَاحِدٍ فَقَالَ: أَحْضِرِیهِ فَذَهَبَتْ وَ أَتَتْ بِالطَّعَامِ وَ وَضَعَتْهُ فَنَظَرَ إِلَیْهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَرَآهُ قَلِیلًا فَقَالَ فِی نَفْسِهِ: لَا یَنْبَغِی أَنْ آکُلَ مِنْ هَذَا الطَّعَامِ فَإِنْ أَکَلْتُهُ لَا یَکْفِی الضَّیْفَ فَمَدَّ یَدَهُ إِلَی السِّرَاجِ یُرِیدُ أَنْ یُصْلِحَهُ فَأَطْفَأَهُ وَ قَالَ لِسَیِّدَةِ النِّسَاءِ علیها السلام: تَعَلَّلِی فِی إِیقَادِهِ حَتَّی یُحْسِنَ الضَّیْفُ أَکْلَهُ ثُمَّ ائْتِینِی بِهِ وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یُحَرِّکُ فَمَهُ الْمُبَارَکَ یُرِی الضَّیْفَ أَنَّهُ یَأْکُلُ وَ لَا یَأْکُلُ إِلَی أَنْ فَرَغَ الضَّیْفُ مِنْ أَکْلِهِ وَ شَبِعَ وَ أَتَتْ خَیْرُ

ص: 242

النِّسَاءِ علیها السلام بِالسِّرَاجِ وَ وَضَعَتْهُ وَ کَانَ الطَّعَامُ بِحَالِهِ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لِضَیْفِهِ: لِمَ مَا أَکَلْتَ الطَّعَامَ؟

فَقَالَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ أَکَلْتُ الطَّعَامَ وَ شَبِعْتُ وَ لَکِنَّ اللَّهَ تَعَالَی بَارَکَ فِیهِ ثُمَّ أَکَلَ مِنَ الطَّعَامِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدَةُ النِّسَاءِ وَ الْحَسَنَانِ: وَ أَعْطَوْا مِنْهُ جِیرَانَهُمْ وَ ذَلِکَ مِمَّا بَارَکَ اللَّهُ تَعَالَی فِیهِ فَلَمَّا أَصْبَحَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَتَی إِلَی مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ صلی الله علیه و آله: یَا عَلِیُّ کَیْفَ کُنْتَ مَعَ الضَّیْفِ؟

فَقَالَ: بِحَمْدِ اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ بِخَیْرٍ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی تَعَجَّبَ مِمَّا فَعَلْتَ الْبَارِحَةَ مِنْ إِطْفَاءِ السِّرَاجِ وَ الامْتِنَاعِ مِنَ الْأَکْلِ لِلضَّیْفِ فَقَالَ: مَنْ أَخْبَرَکَ بِهَذَا؟ فَقَالَ: جَبْرَائِیلُ وَ أَتَی بِهَذِهِ الْآیَةِ فِی شَأْنِکَ (وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ...)».((1))

ترجمه:

از عبد الله بن مسعود روایت شده که گفت: شبی رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز عشاء را خواند. مردی از بین صف ایستاد و گفت: ای گروه مهاجر و انصار، من مردی غریب و فقیرم و در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله از شما می خواهم که به من طعام دهید.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ای حبیب! غربت را یاد نکن که رگ قلبم را بریدی. غریب ها چهار گروه هستند. گفتند: یا رسول الله! آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: مسجدی در وسط قومی که در آن نماز نمی خوانند و قرآنی در دست قومی که آن را قرائت نمی کنند و عالِمی بین قومی که حال اورا نمی دانند و از او تفقّد نمی نمایند و اسیری در بلاد روم بین کفار که خدا را نمی شناسند. سپس فرمود: کیست که کفایت کند مؤونۀ این مرد را تا خدا او را در فردوس اعلی جای دهد؟

امیر المؤمنین علیه السلام ایستاد و دست سائل را گرفت و او را به حجرۀ فاطمه علیها السلام برد و فرمود: ای دختر رسول خدا! در امر این مهمان نظری بنما.


1- روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی، ج 19، ص123.

ص: 243

فاطمه علیها السلام فرمود: ای پسر عمو! در خانه جز کمی گندم نبود که از آن غذایی درست کردم... و شما روزه داری و غذا کم است و غیر از یک نفر را سیر نمی کند. امیر مومنان علیه السلام فرمود: غذا را حاضر کنید. حضرت فاطمه علیها السلام رفت و غذا را آورد و آن را گذاشت امیر المؤمنین علیه السلام به آن نگاه کرد و دید که کم است پس به خود گفت: سزاوار نیست که از این غذا بخورم اگر بخورم مهمان را کفایت ننماید. پس دستش را به قصد اصلاح چراغ به سوی آن دراز کرد و آن را خاموش کرد و به سیده زنان فرمود: در روشن کردن چراغ تعلل کن تا مهمان غذایش را خوب بخورد. بعد آن را برایم بیاور و امیرالمؤمنین علیه السلام دهان مبارک خود را تکان می داد و چنان وانمود می کرد که او نیز مشغول خوردن غذا است ولی غذا نمی خورد تا این که مهمان از خوردن فارغ شد و سیر گشت و سیده زنان چراغ را آورد و گذاشت و غذا به حال خود بود [چیزی از آن کم نشده بود].

امیر المؤمنین علیه السلام به مهمانش فرمود: چرا غذا را نخوردی؟ گفت: یا ابا الحسن! غذا خوردم و سیر شدم و لکن خداوند به آن برکت داده است. پس امیر المؤمنین علیه السلام و سیده زنان علیها السلام و حسنین از غذا خوردند و از آن به همسایگانشان دادند و خداوند به آن برکت داده بود. وقتی صبح شد امیر المؤمنین علیه السلام به مسجد رسول خدا آمدند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یا علی! با مهمان چگونه بودی؟ گفت: بحمد الله ای رسول خدا! به خیر بود. فرمود: خداوند تعجب نمود از آنچه دیشب کردی - خاموش کردن چراغ و خودداری از خوردن به خاطر مهمان- عرض کرد: چه کسی این خبر را به شما داد؟

حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل و این آیه را در شأن تو آورد: «و [دیگران] را بر خودشان ترجیح می دهند- تا آخر آیه-». ((1))


1- (وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون). الحشر: 9. همچنین: حَدَّثَنَا عَاصِمُ بْنُ کُلَیْبٍ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله [إِنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَی النَّبِیِّ] فَشَکَا إِلَیْهِ الْجُوعَ، فَبَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَی بُیُوتِ أَزْوَاجِهِ فَقُلْنَ: مَا عِنْدَنَا إِلَّا الْمَاءُ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: مَنْ لِهَذَا الرَّجُلِ اللَّیْلَةَ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ: أَنَا لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ أَتَی فَاطِمَةَ علیها السلام [فَأَعْلَمَهَا]فَقَالَ: مَا عِنْدَکَ؟ یَا ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَتْ: مَا عِنْدَنَا إِلَّا قُوتُ الصِّبْیَةِ لَکِنَّا نُؤْثِرُ ضَیْفَنَا. فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام: یَا ابْنَةَ مُحَمَّدٍ، نَوِّمِی الصِّبْیَةَ، وَ أَطْفِئِی الْمِصْبَاحَ، [وَ أَنَا أُطْفِئُ السِّرَاجَ لِلضَّیْفِ]، فَلَمَّا أَصْبَحَ عَلِیٌّ علیه السلام غَدَا عَلَی رَسُولِ اللَّه صلی الله علیه و آله ِ فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ، فَلَمْ یَبْرَحْ حَتَّی أَنْزَلَ اللَّهُ: (وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). راوی گوید: مردی نزد پیامبر آمد و از گرسنگی شکایت کرد پیامبر به خانه های همسرانش کسی فرستاد و آنان گفتند: جز آب چیزی نداریم، پیامبر فرمود: چه کسی این مرد را امشب میهمان می کند؟ علی گفت: من یا رسول اللّه، پس نزد فاطمه آمد و پرسید: ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله چه [خوراکی] پیش شما هست؟ او گفت: نزد ما جز غذای بچه ها چیزی نیست، ولی ما آن را به مهمانمان می دهیم. علی علیه السلام گفت: بچه ها را بخوابان و چراغ را برای مهمان خاموش کن، [فاطمه علیها السلام چنین کرد و به مهمان غذا دادند]، چون صبح شد علی علیه السلام نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و خبر را به ایشان گفت و از آنجا نرفته بود که خداوند درباره آنان این آیه را نازل کرد: (وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ) امالی، شیخ طوسی، ص185، تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج5، ص157؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج5، ص341؛ تفسیر نور الثقلین، حویزی، ج5، ص286؛ مستدرک الوسائل، ج7، ص215؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، 41، ص28. منبع اهل تسنن: شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج2، ص331(با اختلاف کم).

ص: 244

ص: 245

فصل دهم: هدایت و ارشاد

منقبت هفتاد و پنجم: راهنمایی مادر پیش از ولادت

«إِنَّ خَدِیجَةَ علیها السلام کَانَتْ تُصَلِّی یَوْماً فَقَصَدَت أَنْ تُسَلِّمَ فِی الثَّالِثَةِ فَنَادَتْهَا فَاطِمَةُ علیها السلام مِنْ بَطْنِهَا: قُومِی یَا أُمَّاهْ فَإِنَّکِ فِی الثَّالِثَةِ».((1))

ترجمه:

روزی حضرت خدیجه علیها السلام نماز می خواند خواست در رکعت سوم سلام دهد، فاطمه علیها السلام از شکم وی ندا داد: برخیز ای مادر تو در رکعت سوم هستی.


1- مناقب الطاهرین، عماد طبری،ج 1، ص280. همچنین: رُوِیَ أَنَّ خَدِیجَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا لَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ کَانَتْ تَسْمَعُ مِنْهَا فِی بَطْنِهَا التَّسْبِیحَ وَ التَّحْمِیدَ وَ التَّهْلِیلَ. ثُمَّ کَانَتْ تَعْلَمُ أُمَّهَا أَحْکَامَ دِینِهَا وَ هِیَ فِی جَوْفِهَا؛ روایت شده که حضرت خدیجه علیها السلام هنگامی که به حضرت زهرا علیها السلام باردار بودند از شکم خویش صدای تسبیح و تحمید و تهلیل می شنیدند و حضرت زهرا علیها السلام احکام دین را در حالی که در شکم مادر بودند به مادر خویش تعلیم می دادند. مجمع النورین، مرندی، ص50.

ص: 246

ص: 247

منقبت هفتاد و ششم: فضیلت پاسخ به سؤال دینی و تکفّل ایتام آل محمد علیهم السلام

«حَضَرَت امْرَأَةٌ عِنْدَ الصِّدِّیقَةِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام فَقَالَتْ: إِنَّ لِی وَالِدَةً ضَعِیفَةً وَ قَدْ لُبِسَ عَلَیْهَا فِی أَمْرِ صَلَاتِهَا شَیْ ءٌ، وَ قَدْ بَعَثَتْنِی إِلَیْکِ أَسْأَلُکِ فَأَجَابَتْهَا فَاطِمَةُ علیها السلام عَنْ ذَلِکَ، ثُمَّ ثَنَّتْ، فَأَجَابَتْ، ثُمَّ ثَلَّثَتْ [فَأَجَابَتْ] إِلَی أَنْ عَشَّرَتْ فَأَجَابَتْ، ثُمَّ خَجِلَتْ مِنَ الْکَثْرَةِ، فَقَالَتْ: لَا أَشُقُّ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ.

قَالَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام: هَاتِی وَ سَلِی عَمَّا بَدَا لَکِ، أَرَأَیْتِ مَنِ اکْتُرِیَ یَوْماً یَصْعَدُ إِلَی سَطْحٍ بَحَمْلٍ ثَقِیلٍ، وَ کِرَاؤُهُ مِائَةُ أَلْفِ دِینَارٍ، أَیَثْقُلُ عَلَیْهِ؟ فَقَالَتْ: لَا.

فَقَالَتْ: اکْتُرِیتُ أَنَا لِکُلِّ مَسْأَلَةٍ بِأَکْثَرَ مِنْ مِلْ ءِ مَا بَیْنَ الثَّرَی إِلَی الْعَرْشِ لُؤْلُؤاً فَأَحْرَی أَنْ لَا یَثْقُلَ عَلَیَّ، سَمِعْتُ أَبِی [رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله] یَقُولُ: إِنَّ عُلَمَاءَ شِیعَتِنَا یُحْشَرُونَ، فَیُخْلَعُ عَلَیْهِمْ مِنْ خِلَعِ الْکَرَامَاتِ عَلَی قَدْرِ کَثْرَةِ عُلُومِهِمْ، وَ جِدِّهِمْ فِی إِرْشَادِ عِبَادِ اللَّهِ، حَتَّی یُخْلَعَ عَلَی الْوَاحِدِ مِنْهُمْ أَلْفُ أَلْفِ خِلْعَةٍ مِنْ نُورٍ.

ثُمَّ یُنَادِی مُنَادِی رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ: أَیُّهَا الْکَافِلُونَ لِأَیْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ، النَّاعِشُونَ لَهُمْ عِنْدَ انْقِطَاعِهِمْ عَنْ آبَائِهِم- الَّذِینَ هُمْ أَئِمَّتُهُمْ- هَؤُلَاءِ تَلَامِذَتُکُمْ وَ الْأَیْتَامُ الَّذِینَ کَفَلْتُمُوهُمْ وَ نَعَشْتُمُوهُمْ فَاخْلَعُوا عَلَیْهِمْ [کَمَا خَلَعْتُمُوهُمْ] خِلَعَ الْعُلُومِ فِی الدُّنْیَا.

فَیَخْلَعُونَ عَلَی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْ أُولَئِکَ الْأَیْتَامِ عَلَی قَدْرِ مَا أَخَذُوا عَنْهُمْ مِنَ الْعُلُومِ

ص: 248

حَتَّی إِنَّ فِیهِمْ- یَعْنِی فِی الْأَیْتَامِ- لَمَنْ یُخْلَعُ عَلَیْهِ مِائَةُ أَلْفِ خِلْعَةٍ وَ کَذَلِکَ یَخْلَعُ هَؤُلَاءِ الْأَیْتَامُ عَلَی مَنْ تَعَلَّمَ مِنْهُمْ.

ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: أَعِیدُوا عَلَی هَؤُلَاءِ الْعُلَمَاء الْکَافِلِینَ لِلْأَیْتَامِ حَتَّی تُتِمُّوا لَهُمْ خِلَعَهُمْ، وَ تُضَعِّفُوهَا فَیُتِمُّ لَهُمْ مَا کَانَ لَهُمْ قَبْلَ أَنْ یَخْلَعُوا عَلَیْهِمْ، وَ یُضَاعِفُ لَهُمْ، وَ کَذَلِکَ مَنْ بِمَرْتَبَتِهِمْ مِمَّنْ یُخْلَعُ عَلَیْهِ عَلَی مَرْتَبَتِهِمْ.

وَ قَالَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام: یَا أَمَةَ اللَّهِ إِنَّ سِلْکاً مِنْ تِلْکِ الْخِلَعِ لَأَفْضَلُ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ».((1))

ترجمه:

زنی خدمت حضرت زهرا علیها السلام شرفیاب شد و عرضه داشت: مادری دارم ضعیف و رنجور که در امر نمازش مطلبی بر او مشتبه شده است. مرا نزد شما فرستاد تا پاسخ را از شما دریافت کنم. فاطمۀ زهرا علیها السلام پرسش او را پاسخ دادند؛ آن زن پرسش دیگری را مطرح نمود و حضرت پاسخ گفتند و بدین منوال پرسش سوم، چهارم، تا دهم را با حضرت در میان نهاد و حضرت به تمامی آنها پاسخ دادند. آن زن به سبب کثرت سؤال، شرمنده گردید و گفت: ای دختر فرستادۀ خدا، زحمت بر شما نباشم.

فاطمۀ زهرا علیها السلام فرمود: هر سؤالی به ذهنت می رسد در میان بگذار [و از بازگو کردن آن شرمگین مباش]. به من بگو اگر کسی در مدت یک روز، اجیر شود که بار گران و سنگینی را بر دوش بکشد و آن را به بالای بام خانه ای رساند و در برابر آن پاداشی معادل با صد هزار دینار زر ستاند آیا بر او ثقیل و سنگین است؟

آن زن عرضه داشت: خیر. حضرت علیها السلام فرمود: من هم اجیر شده ام و اُجرت من در


1- تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام، ص340؛ منیة المرید، شهید ثانی، ص115؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج2، ص3.

ص: 249

برابر پاسخ به هر سؤال، فزونتر است از این که ما بین ثری تا عرش پر از مروارید باشد پس سزاوارتر است که این بار بر من سنگینی ننماید!

شنیدم که پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: عالمان از شیعیان ما [در روز رستاخیز] در حالی که محشور می شوند به میزان وفور دانش و تلاششان در ارشاد بندگان خدا بر آنها لباس کرامت پوشانیده می شود تا این اندازه که بر قامت یکی از آنان هزار هزار خلعت از نور پوشانده می شود.

آنگاه منادی پروردگارمان ندا می کند: ای کسانی که سرپرستی یتیمان آل محمد صلی الله علیه و آله را به عهده گرفتید و آنها را [از زمین] بلند کردید در زمانی که از پدران خویش - که امامانشان باشند- دور ابودند! اینان شاگردان شما هستند. همان یتیمانی که سرپرستیشان را بر عهده گرفتید و آنان را بلند نمودید. بر آنان خلعت دهید آنگونه که آنان را در دنیا با خلعت علوم پوشاندید. پس بر هر یک از آن ایتام به قدر علومی که آن ایتام از ایشان گرفته اند خلعت می دهند حتی در آن ایتام کسی یافت می شود که صد هزار جامه بر اندامش پوشانده می شود و همین شاگردان به نوبۀ خود بر قامت شاگردانشان جامه های نورانی می پوشانند.

آنگاه خداوند می فرماید: بر قامت علمایی که سرپرستی یتیمان آل محمد صلی الله علیه و آله را بر دوش داشتند دوباره از این خلعتها بپوشانید تا این که خلعتهایشان را کامل و دو برابر نمایید. پس خداوند قبل از این که بر شاگردانشان خلعت دهندنعمت را بر آنها تمام می سازد و دوچندان می کند و آنهایی که در مرتبه شان هستند نیز به قدر مرتبه شان خلعت می گیرند.

آنگاه حضرت زهرا علیها السلام فرمودند: ای بنده خدا، یک تار از آن جامه ها از تمامی آنچه آفتاب بر آن تابیده است هزار هزار بار با ارزش تر است.

ص: 250

ص: 251

منقبت هفتاد و هفتم: اجر ارشاد در امر دین و پاسخ شبهات

«عَنْ أبِی مُحَمَّد علیه السلام، قال: قَالَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ قَدِ اخْتَصَمَ إِلَیْهَا امْرَأَتَانِ، فَتَنَازَعَتَا فِی شَیْ ءٍ مِنْ أَمْرِ الدِّینِ إِحْدَاهُمَا مُعَانِدَةٌ وَ الْأُخْرَی مُؤْمِنَةٌ، فَفَتَحَتْ عَلَی الْمُؤْمِنَةِ حُجَّتَهَا، فَاسْتَظْهَرَتْ عَلَی الْمُعَانِدَةِ، فَفَرِحَتْ فَرَحاً شَدِیداً. فَقَالَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام: إِنَّ فَرَحَ الْمَلَائِکَةِ بِاسْتِظْهَارِکِ عَلَیْهَا أَشَدُّ مِنْ فَرَحِکِ، وَ إِنَّ حُزْنَ الشَّیْطَانِ وَ مَرَدَتِهِ بِحُزْنِهَا عَنْکِ أَشَدُّ مِنْ حُزْنِهَا. وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِلْمَلَائِکَةِ: أَوْجِبُوا لِفَاطِمَةَ علیها السلام بِمَا فَتَحَتْ عَلَی هَذِهِ الْمِسْکِینَةِ الْأَسِیرَةِ مِنَ الْجِنَانِ أَلْفَ أَلْفِ ضِعْفِ مَا کُنْتُ أَعْدَدْتُ لَهَا وَ اجْعَلُوا هَذِهِ سُنَّةً فِی کُلِّ مَنْ یَفْتَحُ عَلَی أَسِیرٍ مِسْکِینٍ، فَیَغْلِبُ مُعَانِداً مِثْلَ أَلْفِ أَلْفِ مَا کَانَ لَهُ مُعَدّاً مِنَ الْجِنَانِ.»((1))

ترجمه:

امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: دو زن خصومت خود را نزد حضرت فاطمه علیها السلام بردند. آن دو در مسأله ای از امر دین با هم اختلاف داشتند. یکی معاند بود و دیگری مؤمن.


1- تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام، ص346؛ احتجاج، شیخ طبرسی، ج1، ص11؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج2، ص8.

ص: 252

آن حضرت علیها السلام بر آن زن مؤمن [راه اقامه] دلیل و برهانش را گشود و او بر زن معاند غالب گشت و به همین دلیل بسیار خوشحالی نمود.

فاطمۀزهرا علیها السلام فرمود: خوشحالی فرشتگان به سبب ظهور و غلبۀ تو بر او، بیش از شادی تو ست و حزن و اندوه شیطان و یارانش - که به خاطر حزن آن زن حاصل شده- بیش از حزن و اندوه آن زن [که در عقیدۀ باطل خود مغلوب شد] است.

خداوند به فرشتگان فرمود: به جهت اینکه فاطمه علیها السلام حجّت را برای آن زن مؤمنِ مسکین و اسیر گشود، برای فاطمه علیها السلام هزار هزار برابر آنچه از جنان تهیّه دیده بودم مقرر سازید و این را سنّتی قرار دهید برای هر که راه غلبه را برای بندۀ اسیر مسکینم باز کند تا او بر معاندی غالب گردد و هزار هزار برابر آنچه از جنان برایش آماده شده برایش مقرر دارید.

ص: 253

منقبت هفتاد و هشتم: اسلام آوردن زنان یهودی با دیدن لباس بهشتی آن حضرت علیها السلام

«رُوِیَ أَنَّ الْیَهُودَ کَانَ لَهُمْ عُرْسٌ فَجَاءُوا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَالُوا: لَنَا حَقُّ الْجِوَارِ فَنَسْأَلُکَ أَنْ تَبْعَثَ فَاطِمَةَ بِنْتَکَ إِلَی دَارِنَا حَتَّی یَزْدَادَ [یزدانَ] عُرْسُنَا بِهَا وَ أَلَحُّوا عَلَیْهِ فَقَالَ: إِنَّهَا زَوْجَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ هِیَ بِحُکْمِهِ وَ سَأَلُوهُ أَنْ یَشْفَعَ إِلَی عَلِیٍّ فِی ذَلِکَ وَ قَدْ جَمَعَ الْیَهُودُ الطِّمَّ وَ الرِّمَّ مِنَ الْحُلِیِّ وَ الْحُلَلِ وَ ظَنَّ الْیَهُودُ أَنَّ فَاطِمَةَ تَدْخُلُ فِی بِذْلَتِهَا وَ أَرَادُوا اسْتِهَانَةً بِهَا فَجَاءَ جَبْرَئِیلُ بِثِیَابٍ مِنَ الْجَنَّةِ وَ حُلِیٍّ وَ حُلَلٍ لَمْ یَرَوْا مِثْلَهَا فَلَبِسَتْهَا فَاطِمَةُ وَ تَحَلَّتْ بِهَا فَتَعَجَّبَ النَّاسُ مِنْ زِینَتِهَا وَ أَلْوَانِهَا وَ طِیبِهَا فَلَمَّا دَخَلَتْ فَاطِمَةُ دَارَ الْیَهُودِ سَجَدَ لَهَا نِسَاؤُهُمْ یُقَبِّلْنَ الْأَرْضَ بَیْنَ یَدَیْهَا وَ أَسْلَمَ بِسَبَبِ مَا رَأَوْا خَلْقٌ کَثِیرٌ مِنَ الْیَهُودِ».((1))

ترجمه:

روایت شده یهود [مجلس] عروسی داشتند، به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: ما [بر شما] حقّ همسایگی داریم، از شما تقاضا می کنیم که دخترت فاطمه علیها السلام را به خانۀ ما بفرستی تا موجب زینت عروسی ما باشد و در این مورد خیلی اصرار


1- خرائج و الجرائح، راوندی، ج2، ص538 - 539؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص30.

ص: 254

کردند تا اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان فرمود: فاطمه علیها السلام همسر علی بن ابی طالب علیه السلام است و باید علی علیه السلام در این مورد نظر دهد. آنها [وقتی این جواب را شنیدند] از رسول خدا صلی الله علیه و آله تقاضا کردند که در این رابطه با علی علیه السلام صحبت کند و رضایت وی را جلب نماید.

زنان یهودی برای شرکت در آن مجلس، هرچه زیور و لباس فاخر داشتند جمع کردند و فکر می کردند که فاطمه علیها السلام با همان لباس های معمول روزمرّه در آن مجلس حاضر خواهد شد و آنان می خواستند او را مورد توهین و تحقیر قرار دهند. جبرئیل، لباس ها، زیورها و حله هایی از بهشت آورد که مثل آن را ندیده بودند. حضرت فاطمه علیها السلام آنها را پوشید و خود را به آنها زینت کرد همه از زیبایی و رنگ و بوی خوش آنها تعجب نمودند و هنگامی که فاطمه علیها السلام [با آن وضعیت] وارد خانه یهودیان گردید زنان حاضر در مجلس [از روی بُهت و حیرت] در مقابل آن حضرت به سجده افتادند و زمینِ جلوی پای حضرت زهرا علیها السلام را می بوسیدند و بسیاری از یهودیان به سبب آنچه که دیدند اسلام آوردند.

تذکر:

در منقبت: 87 به هدایت هشتاد یهودی به نور چادر آن حضرت علیها السلام اشاره گردیده است.

ص: 255

فصل یازدهم: انذار

منقبت هفتاد و نهم: فاطمۀ زهرا علیها السلام إحدَی الکُبَر و نذیراً للبشر

«عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی (إِنَّها لَإِحْدَی الْکُبَرِ * نَذِیراً لِلْبَشَرٍ)((1)) قَالَ: یَعْنِی فَاطِمَةَ علیها السلام ».((2))

ترجمه:

از ابی حمزه از امام محمّد باقر علیه السلام روایت شده که دربارۀ آیۀ «همانا او یکی از بزرگترین ها است؛ هشدار دهندۀ بشر است» فرمود: منظور خدا در این آیه حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام است.


1- المدثر: 35.
2- تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج2، ص396؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج5، ص528؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج24، ص331 و ج43، ص23؛ تفسیر نور الثقلین، حویزی، ج5، ص458؛ تفسیر کنز الدقائق، شیخ محمد قمی مشهدی، ج14، ص27.

ص: 256

ص: 257

فصل دوازدهم: خصائص اسماء مبارکۀ فاطمۀ زهرا علیها السلام

منقبت هشتادم: اسماء آن حضرت علیها السلام در مقام عندالّهی

عَنْ یُونسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «لِفَاطِمَةَ علیها السلام تِسْعَةُ أَسْمَاءَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَاطِمَةُ وَ الصِّدِّیقَةُ وَ الْمُبَارَکَةُ وَ الطَّاهِرَةُ وَ الزَّکِیَّةُ وَ الرَّاضِیَةُ وَ الْمَرْضِیَّةُ وَ الْمُحَدَّثَةُ وَ الزَّهْرَاء.»((1))

ترجمه:

یونس بن ظبیان از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمودند: فاطمۀ زهرا علیها السلام نزد خدای تعالی نُه نام دارد: «فاطمه و صدیقه و مبارکه و طاهره و زکیه و راضیه و مرضیه و محدَّثه و زهرا.»

تذکر: رجوع شود به منقبت: 3،10،11،37،40،44،46،58،62،67،80،82،83،84،85،99.


1- امالی، شیخ صدوق، ص688؛ خصال، شیخ صدوق، ص414؛ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص178؛ دلائل الإمامة، محمد بن جریر طبری (شیعی)، ص79؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص148؛ تاج الموالید، شیخ طبرسی، ص20؛اعلام الوری، شیخ طبرسی، ج1، ص90؛ در النظیم، یوسف بن حاتم شامی، ص455؛ کشف الغمة، اربلی، ج2، ص91؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص243؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص10.

ص: 258

ص: 259

بخش دوازدهم: اشراقات نوری فاطمۀ زهرا علیها السلام

اشاره

ص: 260

ص: 261

منقبت هشتاد و یکم: اشراق آسمان به هنگام تولّد آن حضرت علیها السلام

«فَلَمَّا سَأَلَهُ الْکُفَّار أَنْ یُرِیَهُمْ انْشِقَاق الْقَمَرِ وَ قَدْ بَانَ لِخَدِیجَةَ حَمْلُهَا بِفَاطِمَةَ وَ ظَهَرَ، قَالَتْ خَدِیجَةُ: وَا خَیْبَةَ مَنْ کَذَّبَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ هُوَ خَیْرُ رَسُولٍ وَ نَبِیٍّ، فَنَادَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام مِنْ بَطْنِهَا: یَا أُمَّاهْ لَا تَحْزَنِی وَ لاَ تَرهَبی فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ أَبِی، فَلَمَّا تَمَّتْ أَیَّامُ حَمْلِهَا وَ انْقَضَی وَضَعَتْ فَاطِمَةَ فَأَشْرَقَ بِنُورِ وَجْهِهَا الْفَضَاءُ».((1))

ترجمه:

آن هنگام که کفار، از رسول خدا صلی الله علیه و آله درخواست نمودند تا شکافتن ماه را به آنها نشان دهد - زمانی بود که خدیجه علیها السلام، تازه دریافته بود که به فاطمه علیها السلام حامله است.- خدیجه علیها السلام در مقابل در خواست کفار چنین گفت: چقدر زیانکار است آنکه حضرت محمد صلی الله علیه و آله را تکذیب نماید و حال آنکه او بهترین رسول و پیامبر صلی الله علیه و آله است.


1- جنة العاصمة، علامه میر جهانی،ص357. منابع اهل تسنن: الرقائق معروف بالأخوانیات، شیخ عبد الله حنفی، ص250 مخطوط؛ الروض الفائق فی المواعظ و الرقائق، ابو مدین شعیب بن عبد الله بن سعد مصری، ص214 ط القاهرة . (بنابر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج10، ص13 و ج4، ص474).

ص: 262

وقتی فاطمه علیها السلام از رحم مادرش این سخنان را شنید، ندا داد: ای مادر! محزون مباش و مترس؛ زیرا که خدا با پدر من است.

چون مدّت حمل به سر آمد، فاطمه علیها السلام متولد شد و فضا به نور روی او روشن گردید.

ص: 263

منقبت هشتاد و دوم: مشکات نور و کوکب دُرّی

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ)((1)) فَاطِمَةُ علیها السلام (فِیهَا مِصْباحٌ) الْحَسَنُ علیه السلام (الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ) الْحُسَیْنُ علیه السلام (الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌ) فَاطِمَةُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌ بَیْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْیَا...»((2))

ترجمه:

امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای تعالی (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ) [خدا نور آسمانها و زمین است، حکایت نور او چون چراغدانی است] فرمود: [آن چراغدان] فاطمه علیها السلام است.

(فِیهَا مِصْباحٌ) [در آن چراغدان چراغیست] آن چراغ حسن علیه السلام است.


1- النور: 35.
2- مسائل علی بن جعفر، علی بن جعفر صادق علیه السلام، ص316؛ تفسیر قمی، علی بن إبراهیم قمی، ج2، ص103؛ کافی، شیخ کلینی، ج1، ص195؛ تفسیر فرات، فرات کوفی، ص282؛ تفسیر غریب القرآن، طریحی، ص40 - 41؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج4، ص67؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج3، ص259؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج4، ص18 - 19 و ج23، ص304؛ تفسیر نور الثقلین، حویزی، ج3، ص602؛ تفسیر کنز الدقائق، شیخ محمد قمی مشهدی، ج9، ص308.

ص: 264

(الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ) [چراغ در حبابی بلورین است] آن حباب بلورین، حسین علیه السلام است.

(الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌ) [آن حباب بلورین مانند اختر درخشانی است] فاطمه علیها السلام اختری درخشان در میان زنان جهان است. ((1))


1- و همچنین: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْوَهَّابِ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَوْذَبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْخَلِیلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی مَحْمُودٍ عَنْ یَحْیَی بْنِ أَبِی مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ الْبَغْدَادِیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ) قَالَ الْمِشْکَاةُ فَاطِمَةُ وَ الْمِصْبَاحُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌ) قَالَ کَانَتْ فَاطِمَةُ کَوْکَباً دُرِّیّاً مِنْ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ (یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ) الشَّجَرَةُ الْمُبَارَکَةُ إِبْرَاهِیمُ (لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ) لَا یَهُودِیَّةٍ وَ لَا نَصْرَانِیَّةٍ (یَکادُ زَیْتُها یُضِی ءُ) قَالَ یَکَادُ الْعِلْمُ یَنْطِقُ مِنْهَا (وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ) قَالَ إِمَامٌ بَعْدَ إِمَامٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ) قَالَ یَهْدِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِوَلَایَتِنَا مَنْ یَشَاء.»؛ ابن مغازلی شافعی به سند خود از علی بن جعفر علیه السلام روایت می کند که ایشان تفسیر آیۀ (کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ)را از امام کاظم علیه السلام سوال نمود و حضرت علیه السلام در جواب فرمود: مراد از «مشکاة» فاطمه علیها السلام است و مراد از «مصباح» حسن و حسین علیهما السلام هستند و مراد از (الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌ) فاطمه است که همچون ستاره ای درخشان در بین تمام زنان عالَم می درخشد. و مراد از(یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ) ابراهیم علیه السلام است و (لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ) یعنی نه یهودی و نه نصرانی است. (یَکادُ زَیْتُها یُضِی ءُ) یعنی نزدیک است علم از وجود فاطمه علیها السلام به سخن آید. (وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ) اگر چه به او نرسد آتش (نُورٌ عَلی نُورٍ) یعنی از نسل فاطمه علیها السلام امامانی است که یکی بعد از دیگری به وجود می آیند.(یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ) حضرت علیه السلام فرمود: خداوند هدایت می کند به ولایت ما (آل محمد) هر که را بخواهد.طرائف، سید بن طاووس، ص135؛ نهج الحق، علامه حلی، ص207؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج1، ص120؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج36، ص363. منابع اهل تسنن: مناقب علی بن أبی طالب، ابن مغازلی، ص293؛ مناقب أهل البیت، ابن مغازلی، ص378؛ جواهر العقدین، سمهودی،ج 2، ص95؛ رشفة الصادی، أبو بکر علوی حضرمی، ص29(بنابر نقل شرح إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج 9، ص125)؛ مناقب الفاخرة فی العترة الطاهرة، ص404 (بنابر نقل شرح إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج 9، ص125)؛ تفسیر الأعقم، ص455، اعقم انسی یمانی (بنابر نقل شرح إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج 33، ص38).

ص: 265

منقبت هشتاد و سوم: تابشی چون خورشید و ماه و کوکب

«أَبُو هَاشِمٍ الْعَسْکَرِیُّ: سَأَلْتُ صَاحِبَ الْعَسْکَرِ علیه السلام: لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءَ علیها السلام ؟ فَقَالَ: کَانَ وَجْهُهَا یَزْهَرُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ وَ عِنْدَ الزَّوَالَ کَالْقَمَرِ الْمُنِیرِ وَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ کَالْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ».((1))

ترجمه:

ابو هاشم عسکری گوید: از امام حسن عسکری علیه السلام پرسیدم: چرا حضرت فاطمه علیها السلام را «زهراء» نامیدند؟ فرمود: زیرا چهره او برای امیر المؤمنین علیه السلام از اوّل روز مانند آفتاب روشن و به هنگام زوال مانند ماه درخشان و به هنگام غروب آفتاب مانند ستارۀ درخشنده نور می داد.


1- مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص110 - 111؛ تسلیة المجالس، کرکی حائری، ج 1،ص522؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص16.

ص: 266

ص: 267

منقبت هشتاد و چهارم: جلوه های سفید و زرد و سرخ

عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَتِ الزَّهْرَاءُ زَهْرَاءَ؟ فَقَالَ: «لِأَنَّهَا تَزْهَرُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی النَّهَارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِالنُّورِ کَانَ یَزْهَرُ نُورُ وَجْهِهَا صَلَاةَ الْغَدَاةِ وَ النَّاسُ فِی فِرَاشِهِمْ فَیَدْخُلُ بَیَاضُ ذَلِکَ النُّورِ إِلَی حُجُرَاتِهِمْ بِالْمَدِینَةِ فَتَبْیَضُّ حِیطَانُهُمْ فَیَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِکَ فَیَأْتُونَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَیَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَیُرْسِلُهُمْ إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ علیها السلام فَیَأْتُونَ مَنْزِلَهَا فَیَرَوْنَهَا قَاعِدَةً فِی مِحْرَابِهَا تُصَلِّی وَ النُّورُ یَسْطَعُ مِنْ مِحْرَابِهَا مِنْ وَجْهِهَا فَیَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِی رَأَوْهُ کَانَ مِنْ نُورِ فَاطِمَةَ علیها السلام .

فَإِذَا انْتَصَفَ النَّهَارُ وَ تَرَتَّبَتْ لِلصَّلَاةِ زَهَرَ نُورُ وَجْهِهَا علیها السلام بِالصُّفْرَةِ فَتَدْخُلُ الصُّفْرَةُ فِی حُجُرَاتِ النَّاسِ فَتَصفَرُّ ثِیَابُهُمْ وَ أَلْوَانُهُمْ فَیَأْتُونَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَیَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَیُرْسِلُهُمْ إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ علیها السلام فَیَرَوْنَهَا قَائِمَةً فِی مِحْرَابِهَا وَ قَدْ زَهَرَ نُورُ وَجْهِهَا - صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا وَ عَلَی أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا- بِالصُّفْرَةِ فَیَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِی رَأَوْا کَانَ مِنْ نُورِ وَجْهِهَا.

فَإِذَا کَانَ آخِرُ النَّهَارِ وَ غَرَبَتِ الشَّمْسُ احْمَرَّ وَجْهُ فَاطِمَةَ فَأَشْرَقَ وَجْهُهَا بِالْحُمْرَةِ فَرَحاً وَ شُکْراً للهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَکَانَ تَدْخُلُ حُمْرَةُ وَجْهِهَا حُجُرَاتِ الْقَوْمِ وَ تَحْمَرُّ حِیطَانُهُمْ فَیَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِکَ وَ یَأْتُونَ النَّبِیَّ علیها السلام وَ یَسْأَلُونَهُ عَنْ ذَلِکَ فَیُرْسِلُهُمْ إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ فَیَرَوْنَهَا جَالِسَةً تُسَبِّحُ اللَّهَ وَ تُمَجِّدُهُ وَ نُورُ وَجْهِهَا یَزْهَرُ بِالْحُمْرَةِ فَیَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِی رَأَوْا کَانَ

ص: 268

مِنْ نُورِ وَجْهِ فَاطِمَةَ علیها السلام فَلَمْ یَزَلْ ذَلِکَ النُّورُ فِی وَجْهِهَا حَتَّی وُلِدَ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَهُوَ یَتَقَلَّبُ فِی وُجُوهِنَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ فِی الْأَئِمَّةِ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتَ علیهم السلام إِمَامٍ بَعْدَ إِمَامٍ».((1))

ترجمه:

ابان بن تغلب روایت کرده: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: ای فرزند رسول خدا! چرا فاطمه علیها السلام را «زهراء» نامیدند؟

حضرت علیه السلام فرمودند: برای اینکه نور حضرت فاطمه علیها السلام روزی سه مرتبه برای امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب علیهما السلام جلوه می کرد. نور چهرۀ او به هنگام اقامۀ نماز صبح -در حالی که مردمان در رختخوابشان بودند- چنان می درخشید که سفیدی آن نور، داخل خانه های مردم مدینه می گردید و دیوارهایشان سفید می شد، آنان از این نور تعجّب می کردند و به سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله می آمدند و از او دربارۀ آنچه دیدند سؤال می کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله آنها را به خانۀ حضرت فاطمه علیها السلام می فرستاد و آنها به منزل فاطمه علیها السلام می آمدند و می دیدند که فاطمه علیها السلام در محراب عبادت ایستاده (و نماز می خواند) و نور از صورت آن حضرت علیها السلام ساطع می شود، و آنگاه در می یافتند که آنچه دیدند از نور فاطمه علیها السلام بوده است.

هنگامی که ظهر فرا می رسید و فاطمه علیها السلام آمادۀ نماز می شد نور زردی از چهرۀ وی ساطع می گردید و داخل خانه های اهل مدینه می شد به طوری که لباس و رنگ ایشان زرد می گشت، آنها به سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله می آمدند و از ایشان دربارۀ آنچه دیدند سؤال می کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله آنها را به خانۀ حضرت فاطمه علیها السلام می فرستاد. آنها می دیدند که فاطمه علیها السلام در محراب عبادت ایستاده و نور صورتش به رنگ زرد می درخشد؛ در می یافتند که آنچه دیدند از نور صورت فاطمه علیها السلام بوده است.

هنگامی که آخر روز می شد و آفتاب غروب می کرد چهرۀ فاطمه علیها السلام سرخ می شد و


1- علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص180- 181؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص11.

ص: 269

صورت او با این رنگ سرخ می درخشید [که این سرخی] از روی شادی و شکر خداوند [بود]. پس سرخی صورت او داخل خانه های مردم می شد و دیوار خانه های ایشان سرخ می گشت و مردم مدینه از این امر تعجّب می کردند و به سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله می آمدند و از او دربارۀ آن می پرسیدند. رسول خدا صلی الله علیه و آله آنها را به خانۀ حضرت فاطمه علیها السلام می فرستاد، و آنها می دیدند که فاطمه علیها السلام نشسته و به تسبیح و تمجید خدا مشغول است و آن نور سرخ از صورت وی ساطع است و می فهمیدند که آنچه دیدند از نور صورت فاطمه علیها السلام بوده است. پس آن نور در چهرۀ فاطمه علیها السلام باقی بود تا زمانی که حسین علیه السلام از وی متولّد شد. پس آن نور در صورتهای ما ائمه است تا روز قیامت؛ امامی بعد از امام دیگر.

ص: 270

ص: 271

منقبت هشتاد و پنجم: اشراق نورفاطمۀ زهرا علیها السلام در محراب بر سماواتیان

عَنِ ابْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ فَاطِمَةَ علیها السلام لِمَ سُمِّیَتْ زَهْرَاءَ فَقَالَ: «لِأَنَّهَا کَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ».((1))

ترجمه:

ابن عماره از پدرش روایت کرده که گفت: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: چرا حضرت فاطمه علیها السلام، «زهراء» نامیده شد؟

امام صادق علیه السلام فرمود: به این دلیل که ایشان وقتی در محراب عبادت می ایستاد نور


1- علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص181؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص64؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص12 -13. منبع اهل تسنن: أهل البیت، توفیق أبو علم، ص112: (بنا بر نقل إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج 19، ص11). همچنین: «عن ابن عباس عن رسول الله صلی الله علیه و آله: ... مَتَی قَامَتْ [فَاطِمَة] فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدِی رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ...» فرائد السمطین، جوینی شافعی، ج 2،ص: 35.

ص: 272

آن حضرت علیها السلام برای اهل آسمان تلألؤ می نمود. آنچنان که نور ستارگان برای ساکنین زمین می درخشد.

تذکر:

رجوع شود به منقبت7: «اشراق نوری حضرت زهرا علیها السلام در هنگام تولد» و منقبت 86: «اشراق بهشت از نور خندۀ امیرمؤمنان علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام ».

ص: 273

منقبت هشتاد و ششم: اشراق بهشت از نور خندۀ امیرمؤمنان و حضرت زهرا علیها السلام

قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَبَیْنَا أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ إِذْ رَأَوْا مِثْلَ الشَّمْسِ قَدْ أَشْرَقَتْ لَهَا [لَهُ] الْجِنَانُ فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَنَّةِ: یَا رَبِّ إِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ: (لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً [وَ لا زَمْهَرِیراً])((1)) فَیُرْسِلُ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ إِلَیْهِمْ جَبْرَئِیلَ فَیَقُولُ: لَیْسَ هَذِهِ شَمْساً [بِشَمْسٍ] وَ لَکِنَّ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ علیهما السلام [فَاطِمَةُ وَ عَلِیٌّ قَدْ] ضَحِکَا فَأَشْرَقَتِ الجَنَّةُ [الْجِنَانُ] مِنْ نُورِ ضَحِکِهِمَا.»

ترجمه:

ابن عباس (2)گوید: در این میان که اهل بهشت در بهشت قرار گرفته اند، نوری مثل


1- الإنسان: 13.
2- مناقب امام امیر المؤمنین علیه السلام،محمد بن سلیمان کوفی، ج1، ص183: (سلیمان کوفی با این عبارت آورده: «لیس هذه شمسا ولکن فاطمة و علی ضحکا فأشرقت الجنة من نور ضحکهما»)؛ امالی، شیخ صدوق،ص333؛ روضةالواعظین، فتال نیشابوری،ص163؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص109: (ابن شهر آشوب با اختلاف در عبارت، از کشف ثعلبی و فضائل أبو السَّعادات در تفسیر (لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً) نقل کرده است)؛ تأویل الآیات، استرآبادی، ج2، ص752: (به نقل از امالی)؛ تسلیة المجالس، کرکی حائری، ج 1،ص565: (با اختلاف کم در عبارت)؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج35، ص241. همچنین: قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ وَ بَیْنَا أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ إِذْ رَأَوْا ضَوْءاً کَضَوْءِ الشَّمْسِ وَ قَدْ أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ لَهَا [لَهُ] فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَنَّةِ: یَا رضوان: قَالَ رَبُّنَا عَزَّ وَ جَلَّ: (لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً) فَیَقُولُ لَهُمْ رِضْوَانُ لَیْسَتْ هَذِهِ بِشَمْس وَ لَا قَمَر وَ لَکِنْ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ عَلِیٌّ ضَحِکَا ضَحِکاً أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ نُورِ ضَحِکِهِمَا. منابع اهل تسنن: تفسیر ثعلبی، ثعلبی، ج10، ص102؛ تفسیر قرطبی، قرطبی، ج19، ص138: (قرطبی از ثعلبی نقل نموده با اختلاف کم در عبارت)؛ کشف الأسرار و عدة الأبرار، رسید الدین میبدی، ج 10، ص323؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، آلوسی، ج 29، ص159: (با اختلاف کم در عبارت و آخر روایت را اینگونه آورده: فأشرقت الجنان من نور ثغریهما)؛ و به همین مضمون: نزهة المجالس، صفوری، ج2، ص228 - ط القاهرة: (بنابر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج،10، ص135. منابع شیعه: عمده، ابن بطریق، ص349؛ نهج الإیمان، ابن جبر، ص175: (ابن بطریق و ابن جبر با این عبارت آورده اند: «لیست هذه شمسا و لا قمرا»

ص: 274

نور خورشید ببینند که بهشت از آن نور درخشان گشته، اهل بهشت گویند: پروردگارا تو در کتابت گفتی که: (لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً)((1)) [در آن [بهشت] آفتابی نبینند]. خدای تعالی جبرئیل را نزد آنها فرستد و به ایشان گوید: این نه خورشید است و نه ماه بلکه حضرت علی و فاطمه علیهما السلام خندیدند و بهشت از نور خنده شان درخشان شد.


1- الإنسان: 13.

ص: 275

منقبت هشتاد و هفتم: اسلام هشتاد یهودی به نور چادر حضرت زهرا علیها السلام

رُوِیَ أَنَّ عَلِیّاً اسْتَقْرَضَ مِنْ یَهُودِیٍّ شَعِیراً فَاسْتَرْهَنَهُ شَیْئاً فَدَفَعَ إِلَیْهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ رَهْناً وَ کَانَتْ مِنَ الصُّوفِ فَأَدْخَلَهَا الْیَهُودِیُّ إِلَی دَارٍ وَ وَضَعَهَا فِی بَیْتٍ فَلَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَةُ دَخَلَتْ زَوْجَتُهُ الْبَیْتَ الَّذِی فِیهِ الْمُلَاءَةُ بِشُغُلٍ فَرَأَتْ نُوراً سَاطِعاً فِی الْبَیْتِ أَضَاءَ بِهِ کُلُّهُ فَانْصَرَفَتْ إِلَی زَوْجِهَا فَأَخْبَرَتْهُ بِأَنَّهَا رَأَتْ فِی ذَلِکَ الْبَیْتِ ضَوْءً عَظِیماً فَتَعَجَّبَ الْیَهُودِیُّ زَوْجُهَا وَ قَدْ نَسِیَ أَنَّ فِی بَیْتِهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ علیها السلام فَنَهَضَ مُسْرِعاً وَ دَخَلَ الْبَیْتَ فَإِذَا ضِیَاءُ الْمُلَاءَةِ یَنْشُرُ شُعَاعَهَا کَأَنَّهُ یَشْتَعِلُ مِنْ بَدْرٍ مُنِیرٍ یَلْمَعُ مِنْ قَرِیبٍ فَتَعَجَّبَ مِنْ ذَلِکَ فَأَنْعَمَ النَّظَرَ فِی مَوْضِعِ الْمُلَاءَةِ فَعَلِمَ أَنَّ ذَلِکَ النُّورَ مِنْ مُلَاءَةِ فَاطِمَةَ علیها السلام فَخَرَجَ الْیَهُودِیُّ یَعْدُو إِلَی أَقْرِبَائِهِ وَ زَوْجَتُهُ تَعْدُو إِلَی أَقْرِبَائِهَا فَاجْتَمَعَ ثَمَانُونَ مِنَ الْیَهُودِ فَرَأَوْا ذَلِکَ فَأَسْلَمُوا کُلُّهُمْ.((1))

ترجمه:

روایت شده که حضرت علی علیه السلام مقداری جو از یک یهودی قرض کردند و آن


1- ثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص302؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3 ص387؛ خرائج و الجرائح، قطب راوندی، ج2 ص537، ح 13.

ص: 276

یهودی چیزی بابت گرو از آن حضرت خواست و امیر مؤمنان علیه السلام چادر حضرت فاطمه علیها السلام را - که از پشم بود- بابت رهن به او دادند.

یهودی چادر را به خانه برد و در اتاقی گذاشت. به هنگام شب، زن آن شخص برای انجام کاری داخل آن اتاق شد و نوری دید که تمام اتاق را روشن کرده است. به سوی شوهرش آمد و به او اطلاع داد که در آن اتاق، نور با عظمتی دیده است! مرد یهودی - که فراموش کرده بود چادر فاطمه علیها السلام در آن اتاق است- تعجّب نمود و به سرعت داخل آن اتاق شد و دید که شعاع نور آن چادر [به همۀ اطراف] منتشر می شود و گویا آن شعاع، شعله ای است از قرص کامل و نورانی ماه که از مکانی نزدیک می تابد. [یهودی] از [دیدن] آن تعجب نمود و با دقت به محل چادر نگاه کرد و دانست که آن نور از چادر فاطمه علیها السلام است. مرد یهودی و همسرش از خانه خارج شدند و هر یک به سوی اقوام خویش شتافتند. هشتاد نفر از یهود جمع شدند و آن [چادر نورانی] را دیدند و همۀ آنها اسلام آوردند.

ص: 277

بخش سیزدهم: خدمت در آستان فاطمۀ زهرا علیها السلام

اشاره

ص: 278

ص: 279

منقبت هشتاد و هشتم: مقام خادمین فاطمۀ زهرا علیها السلام

رَوَیَ الروانْدِی فِی الخَرَائِج: «أَنَّ أُمَّ أَیْمَنَ لَمَّا تُوُفِّیَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام حَلَفَتْ أَنْ لَا تَکُونَ بِالْمَدِینَةِ إِذْ لَا تُطِیقُ أَنْ تَنْظُرَ إِلَی مَوَاضِعَ کَانَتْ بِهَا فَخَرَجَتْ إِلَی مَکَّةَ فَلَمَّا کَانَتْ فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ عَطِشَتْ عَطَشاً شَدِیداً فَرَفَعَتْ یَدَیْهَا و قَالَتْ: یَا رَبِّ أَنَا خَادِمَةُ فَاطِمَةَ تَقْتُلُنِی عَطَشاً. فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهَا دَلْواً مِنَ السَّمَاءِ فَشَرِبَتْ فَلَمْ تَحْتَجْ إِلَی الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ سَبْعَ سِنِینَ وَ کَانَ النَّاسُ یَبْعَثُونَهَا فِی الْیَوْمِ الشَّدِیدِ الْحَرِّ فَمَا یُصِیبُهَا عَطَشٌ». (1)

ترجمه:

راوندی قدس سره در خرائج روایت کرده: وقتی حضرت فاطمه علیها السلام از دنیا رحلت نمود، امّ ایمن سوگند خورد که در مدینه نماند؛ زیرا طاقت دیدن آن مواضع و محل هایی که حضرت فاطمه علیها السلام را در آنجا دیده بود نداشت. از مدینه خارج شد و به سوی مکّه حرکت کرد. در بین راه، آب او تمام شد و تشنگی شدیدی بر او غلبه کرد، پس دستان


1- خرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج2، ص530؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص28؛ و همچنین: «رَوَی عَلِیُّ بْنُ مَعْمَرٍ عَنْ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: قَالَتْ أُمُّ أَیْمَن: خَرَجْتُ إِلَی مَکَّة فَأَصَابَنِی عَطَشٌ شَدِیدٌ فِی الْجُحْفَةِ حَتَّی خِفْتُ عَلَی نَفْسِی ثُمَّ رَفَعْتُ رَأْسِی إِلَی السَّمَاءِ وَ قُلْتُ یَا رَبِّ أَ تُعْطِشُنِی وَ أَنَا خَادِمَةُ ابْنَةِ نَبِیِّکَ فَنَزَلَ إِلَیَّ دَلْوٌ مِنَ السَّمَاءِ. وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی: دَلْوٌ مِنْ مَاءِ الْجَنَّةِ فَشَرِبَت وَ حَقٌّ سَیِّدَتِی مَا جُعْتُ وَ لاَ عَطِشْتُ سَبْعَ سِنِینَ. وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی: عَطِشْت فِیمَا بَیْنَ مَکَّة وَ الْمَدِینَةِ عَطَشاً شَدِیدًا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَیْهَا دَلْواً مِنَ السَّمَاءِ فَشَرِبَتْ مِنْهَا فَمَا عَطِشْت بَعْدَهَا أَبَداً وَ إِنّ کَانَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ لِتَسْتَعِینَ بِهَا عَلَیْهَا فِی الْیَوْمِ الشَّدِیدِ الْحَرِّ وَ مَا یُصِیبُهَا عَطَش. ثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص196. و همچنین: «کرامت شُهره نوۀ فضۀ خادمه» مالک بن دینار گوید: «رَأَیْتُ فِی مُوَدَّعِ الْحَجِّ امْرَأَةً ضَعِیفَةً عَلَی دَابَّةٍ نَحِیفَةٍ وَ النَّاسُ یَنْصَحُونَهَا لِتَنْکُصَ فَلَمَّا تَوَسَّطْنَا الْبَادِیَةَ کَلَّتْ دَابَّتُهَا فَعَذَلْتُهَا فِی إِتْیَانِهَا فَرَفَعَتْ رَأْسَهَا إِلَی السَّمَاءِ وَ قَالَتْ: لَا فِی بَیْتِی تَرَکْتَنِی وَ لَا إِلَی بَیْتِکَ حَمَلْتَنِی فَوَ عِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ لَوْ فَعَلَ بِی هَذَا غَیْرُکَ لَمَا شَکَوْتُهُ إِلَّا إِلَیْکَ. فَإِذَا شَخْصٌ أَتَاهَا مِنَ الْفَیْفَاءِ وَ فِی یَدِهِ زِمَامُ نَاقَةٍ فَقَالَ لَهَا: ارْکَبِی فَرَکِبَتْ وَ سَارَتِ النَّاقَةُ کَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ فَلَمَّا بَلَغْتُ الْمَطَافَ رَأَیْتُهَا تَطُوفُ فَحَلَفْتُهَا مَنْ أَنْتِ؟ فَقَالَتْ: أَنَا شُهْرَةُ بِنْتُ مُسْکَةَ بِنْتِ فِضَّةَ خَادِمَةِ الزَّهْرَاءِ علیها السلام .»؛ در موسم حج زن ضعیفی را دیدم که بر شتری نحیف سوار است. مردم او را نصیحت می کردند که با آن شتر به صحرا نرود و باز گردد؛ ولی او توجّهی نکرد و همراه بقیۀ مردم به راه افتاد. هنگامی که مقداری از راه را در بادیه طی کردیم شترش تحمّل رفتن را از دست داد و ایستاد. او سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! نه مرا در خانه ام گذاشتی و نه به خانۀ خودت رسانیدی. تو را به عزّت و جلالت سوگند اگر کسی غیر از تو این عمل را با من انجام داده بود شکایت او را به سوی تو می آوردم. - مالک گوید: - در این حال ناگهان شخصی نزد او آمد که شتری ماده به همراه داشت و به آن زن گفت: سوار شو! هنگامی که وی سوار شتر گردید آن حیوان با سرعت عجیبی حرکت کرد. زمانی که من مشغول طواف خانۀ خدا بودم، آن زن را دیدم که طواف می کرد. او را سوگند دادم و از او خواستم که خود را معرفی کند. گفت: من "شهره"، دختر مسکه، دختر فضّه، خادم حضرت فاطمه زهرا علیها السلام - یعنی نوه فضّه- هستم. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب،ج3، ص117؛ تسلیة المجالس، کرکی حائری، ج1، ص529؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج43، ص46.

ص: 280

خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: پروردگارا، من خدمتکار حضرت فاطمه علیها السلام هستم. آیا می خواهی مرا به واسطۀ عطش و در حال تشنگی قبض روح کنی؟

در این حال خداوند متعال دلوی آب از آسمان برای او فرستاد. او از آن آب نوشید و هفت سال از آب و غذا بی نیاز گردید. به طوریکه مردم او را در روز بسیار گرم به دنبال کارهایی می فرستادند ولی هرگز تشنه نمی شد.

ص: 281

منقبت هشتاد و نهم: مبعوث شدن زوقابیل یا جبرائیل برای خدمت فاطمۀ زهرا علیها السلام

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِی علیهم السلام قالَ: «بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ سَلْمَانَ إِلَی مَنْزلِ فَاطِمَةَ لِحَاجَةٍ. قَالَ سَلْمَانُ: فَوَقَفْتُ بِالْبَابِ وَقْفَةً حَتَّی سَلَّمْتُ فَسَمِعْتُ فَاطِمَةَ تَقْرَأُ الْقُرْآنَ جوا [مِنْ جو] وَ تَدُورُ الرَّحَی برّاً [مِنْ برٍّ] مَا عِنْدَهَا أَنِیسٌ.

قَالَ: فَعُدْتُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، رَأَیْتُ أَمْراً عَظِیماً! فَقَالَ: هِیهِ یَا سَلْمَانُ، تَکَلَّمْ بِمَا رَأَیْتَ وَ سَمِعْتَ.

قَالَ: وَقَفْتُ بِبَابِ ابْنَتِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ سَلَّمْتُ، فَسَمِعْتُ فَاطِمَةَ تَقْرَأُ الْقُرْآنَ مِنْ جَوَّا، وَ الرَّحَی تَدُورُ مِنْ بَرَّا مَا عِنْدَهَا أَنِیسٌ! فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ قَالَ: یَا سَلْمَانُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِیمَاناً إِلَی مُشَاشِهَا تَفَرَّغَتْ لِطَاعَةِ اللَّهِ فَبَعَثَ اللَّهُ مَلَکاً اسْمُهُ زُوقَابِیلُ وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ: رَحْمة [جَبْرَئِیلُ] فَأَدَارَ لَهَا الرَّحَی وَ کَفَاهَا اللَّهُ مَؤُنَةَ الدُّنْیَا مَعَ مَؤُنَةِ الْآخِرَة»((1))

ترجمه:

امام محمّد باقر علیه السلام فرمودند: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سلمان را نزد حضرت فاطمه علیها السلام فرستاد.


1- دلائل الامامه، طبری (شیعی)، ص139؛ ثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص291؛ و با اختلاف کم: مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص116؛ تسلیة المجالس، کرکی حائری، ج 1، ص525؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص46.

ص: 282

سلمان می گوید: من بر درب خانه ایستادم و سلام کردم. شنیدم که حضرت فاطمه علیها السلام در داخل خانه مشغول تلاوت قرآن است و آسیاب در حیاط می چرخید در حالی که کسی آن را نمی چرخانید.

سلمان گوید: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نشستم و گفتم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله امر عظیمی مشاهده نمودم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای سلمان بازگو آنچه را که دیده ای و شنیده ای.

سلمان گفت: به در خانۀ دخترت فاطمه علیها السلام رفتم و بر او سلام کردم و شنیدم فاطمه علیها السلام قرآن می خواند و آسیاب در بیرون خانه می چرخید در حالی که کسی کنار آن نبود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تبسّمی کرد و فرمود: ای سلمان! خداوند متعال، قلب و اعضای دخترم فاطمه را تا سر استخوانهایش سرشار از ایمان نموده است. وی خود را برای عبادت پروردگار فارغ نمود خداوند [هم] ملکی به نام زوقابیل (و در روایت دیگر جبرئیل) را مأمور نموده تا آسیاب را بگرداند. خداوند کارهای دنیا و آخرت فاطمه علیها السلام را کفایت نموده است.((1))


1- همچنین: «وحی بر سنگ آسیاب جهت خدمت به فاطمۀ زهرا علیها السلام » عَنْ عَمَّارٍ وَ مَیْمُونَةَ أَنَّ کِلَیْهِمَا قَالا: «وَجَدْتُ فَاطِمَةَ نَائِمَةً وَ الرَّحَی تَدُورُ فَأَخْبَرْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِذَلِکَ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَلِمَ ضَعْفَ أَمَتِهِ فَأَوْحَی إِلَی الرَّحَی أَنْ تَدُورَ فَدَارَتْ.» وَ قَدْ رَوَاهُ أَبُو الْقَاسِمِ الْبُسْتِیُّ فِی مَنَاقِبِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَبُو صَالِحٍ الْمُؤَذِّنُ فِی الْأَرْبَعِینَ عَنِ الشَّعْبِیِّ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مَیْمُونَةَ وَ ابْنُ فَیَّاضٍ فِی شَرْحِ الْأَخْبَار؛ از عمّار و میمونه روایت شده که هر یک گفتند: دیدم که حضرت فاطمه علیها السلام خواب است و آسیاب می چرخد، پس این امر را به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر دادم ایشان فرمودند: همانا خداوند ضعف کنیزش فاطمه علیها السلام را دانست لذا به آسیاب وحی نمود که بچرخد و آسیاب چرخید.مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص116؛ تسلیة المجالس، کرکی حائری، ج 1، ص524؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص45. به همین مضمون با اختلاف کم: مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص110.

ص: 283

منقبت نودم: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، خدمت گزاران فاطمۀ زهرا علیها السلام

«أَنَّ أُمَّ أَیْمَنَ قَالَتْ مَضَیْتُ ذَاتَ یَوْمٍ إِلَی مَنْزِلِ مَوْلَاتِی فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام لِأَزُورَهَا فِی مَنْزِلِهَا وَ کَانَ یَوْماً حَارّاً مِنْ أَیَّامِ الصَّیْفِ فَأَتَیْتُ إِلَی بَابِ دَارِهَا وَ إِذَا بِالْبَابِ مُغْلَقٌ فَنَظَرْتُ مِنْ شُقُوقِ الْبَابِ فَإِذَا بِفَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ نَائِمَةٌ عِنْدَ الرَّحَی وَ رَأَیْتُ الرَّحَی تَطْحَنُ الْبُرَّ وَ هِیَ تَدُورُ مِنْ غَیْرِ یَدٍ تُدِیرُهَا وَ الْمَهْدُ أَیْضاً إِلَی جَانِبِهَا وَ الْحُسَیْنُ علیه السلام نَائِمٌ فِیهِ وَ الْمَهْدُ یَهْتَزُّ وَ لَمْ أَرَ مَنْ یَهُزُّهُ وَ رَأَیْتُ کَفّاً یُسَبِّحُ اللَّهَ تَعَالَی قَرِیباً مِنْ کَفِّ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ.

قَالَتْ أُمُّ أَیْمَنَ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ ذَلِکَ فَتَرَکْتُهَا وَ مَضَیْتُ إِلَی سَیِّدِی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی رَأَیْتُ عَجَباً مَا رَأَیْتُ مِثْلَهُ أَبَداً فَقَالَ لِی مَا رَأَیْتِ یَا أُمَّ أَیْمَنَ فَقُلْتُ إِنِّی قَصَدْتُ مَنْزِلَ سَیِّدَتِی فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ فَلَقِیتُ الْبَابَ مُغْلَقاً وَ إِذَا أَنَا بِالرَّحَی تَطْحَنُ الْبُرَّ وَ هِیَ تَدُورُ مِنْ غَیْرِ یَدٍ تُدِیرُهَا وَ رَأَیْتُ مَهْدَ الْحُسَیْنِ یَهْتَزُّ مِنْ غَیْرِ یَدٍ تَهُزُّهُ وَ رَأَیْتُ کَفّاً یُسَبِّحُ اللَّهَ تَعَالَی قَرِیباً مِنْ کَفِّ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ لَمْ أَرَ شَخْصَهُ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ ذَلِکَ یَا سَیِّدِی.

فَقَالَ صلی الله علیه و آله: یَا أُمَّ أَیْمَنَ اعْلَمِی أَنَّ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءَ صَائِمَةٌ وَ هِیَ مُتْعَبَةٌ جَائِعَةٌ وَ الزَّمَانُ قَیْظٌ فَأَلْقَی اللَّهُ تَعَالَی عَلَیْهَا النُّعَاسَ فَنَامَتْ فَسُبْحَانَ مَنْ لَا یَنَامُ فَوَکَّلَ اللَّهُ مَلَکاً یَطْحَنُ عَنْهَا قُوتَ عِیَالِهَا وَ أَرْسَلَ اللَّهُ مَلَکاً آخَرَ یَهُزُّ مَهْدَ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ علیه السلام لِئَلَّا یُزْعِجَهَا مِنْ

ص: 284

نَوْمِهَا وَ وَکَّلَ اللَّهُ مَلَکاً آخَرَ یُسَبِّحُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَرِیباً مِنْ کَفِّ فَاطِمَةَ یَکُونُ ثَوَابُ تَسْبِیحِهِ لَهَا لِأَنَّ فَاطِمَةَ لَمْ تَفْتُرْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ فَإِذَا نَامَتْ جَعَلَ اللَّهُ ثَوَابَ تَسْبِیحِ ذَلِکَ الْمَلَکِ لِفَاطِمَةَ.

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنِی مَنْ یَکُونُ الطَّحَّانَ وَ مَنِ الَّذِی یَهُزُّ مَهْدَ الْحُسَیْنِ وَ یُنَاغِیهِ وَ مَنِ الْمُسَبِّحُ؟ فَتَبَسَّمَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ضَاحِکاً وَ قَالَ أَمَّا الطَّحَّانُ فَجَبْرَئِیلُ وَ أَمَّا الَّذِی یَهُزُّ مَهْدَ الْحُسَیْنِ فَهُوَ مِیکَائِیلُ وَ أَمَّا الْمَلَکُ الْمُسَبِّحُ فَهُوَ إِسْرَافِیل.» ((1))

ترجمه:

ام ایمن گوید در تابستان که هوا بسیار گرم بود به خانۀ مولایم فاطمه علیها السلام رفتم تا ایشان را زیارت نمایم. به در خانۀ حضرت زهرا علیها السلام که رسیدم دیدم که درب خانه بسته است اما از شکاف در، درون خانه دیده می شد. پس دیدم که حضرت زهرا علیها السلام کنار آسیاب به خواب رفته است اما آسیاب بدون این که کسی آن را بگرداند می چرخد. همچنین دیدم که گهواره ای که حسین علیه السلام درون آن خوابیده است تکان می خورد و کسی را ندیدم که آن را تکان دهد و نیز کفِ دستی را دیدم که کنار دست فاطمه علیها السلام مشغول گفتن تسبیح است.

ام ایمن گوید که از این امر متعجب شدم و به سوی آقای خودم رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتم و بر ایشان سلام کردم و گفتم: ای رسول خدا! من امر عجیبی را دیدم که تا به حال چنین چیزی مشاهده نکرده بودم و حکایت آسیاب و تکان خوردن گهواره و کفِ دستی که تسبیح می گفت را برای ایشان عرض کردم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ای ام ایمن بدان که فاطمه علیها السلام روزه است و به دلیل گرمی زیاد هوا از کارهای خانه به زحمت اُفتاده است. پس خداوند خواب را به فاطمه علیها السلام القا


1- منتخب، طریحی، ص245- 246؛ مدینة المعاجز، علامه بحرانی، ج4، ص48؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج37، ص98.

ص: 285

نمود [خواب را بر ایشان غلبه داد] و سپس مَلَکی را عهده دار آسیاب کردن نمود و نیز ملک دیگری را ارسال فرمود که گهوارۀ حسین علیه السلام را بجنباند تا این که فاطمه علیها السلام بیدار نشود و ملکی را فرستاد تا نزدیک دست فاطمه علیها السلام تسبیح گوید و ثواب تسبیحش را برای حضرت فاطمه علیها السلام قرار دهد چرا که دخترم فاطمه علیها السلام دائماً ذکر خدا می گوید. پس هنگامی که فاطمه علیها السلام به خواب می رود خداوند ثواب تسبیح آن ملک را برای فاطمه علیها السلام قرار می دهد.

ام ایمن گوید به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کردم: یا رسول الله، آن ملکی که آسیاب می کرد و ملکی که گهواره را تکان می داد و با حسین علیه السلام نجوا می کرد و آن ملکی که تسبیح می گفت نامشان چیست؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تبسمی کردند و فرمودند: ملکی که آسیاب می کرد جبرئیل بود و آن ملکی که گهواره را تکان می داد میکائیل و ملکی که تسبیح می گفت اسرافیل بود.((1))


1- همچنین: أَبُو عَلِیٍّ الصَّوْلِیُّ [المتوفی353]فِی أَخْبَارِ فَاطِمَةَ وَ أَبُو السَّعَادَاتِ فِی فَضَائِلِ الْعَشَرَةِ بِالْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ قَالَ: بَعَثَنِی النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَدْعُو عَلِیّاً فَأَتَیْتُ بَیْتَهُ وَ نَادَیْتُهُ فَلَمْ یُجِبْنِی فَأَخْبَرْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ عُدْ إِلَیْهِ فَإِنَّهُ فِی الْبَیْتِ وَ دَخَلْتُ عَلَیْهِ فَرَأَیْتُ الرَّحَی تَطْحَنُ وَ لَا أَحَدَ عِنْدَهَا فَقُلْتُ لِعَلِیٍّ إِنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله یَدْعُوکَ فَخَرَجَ مُتَوَحِّشاً حَتَّی أَتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَأَخْبَرْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله بِمَا رَأَیْتُ فَقَالَ یَا أَبَا ذَرٍّ لَا تَعْجَبْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَلَائِکَةً سَیَّاحُونَ فِی الْأَرْضِ مُوَکَّلُونَ بِمَعُونَةِ آلِ مُحَمَّدٍ. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص116؛ تسلیة المجالس، کرکی حائری، ج1، ص524؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج43، ص45. و همچنین: « ما رواه الشیخ الصدوق أبو جعفر محمد بن بابویه (رحمة الله علیه) باسناده عن أَبِی ذَرٍّ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ افْتَخَرَ إِسْرَافِیلُ عَلَی جَبْرَائِیلَ فَقَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْکَ قَالَ وَ لِمَ أَنْتَ خَیْرٌ مِنِّی قَالَ لِأَنِّی صَاحِبُ الثَّمَانِیَةِ حَمَلَةِ الْعَرْشِ وَ أَنَا صَاحِبُ النَّفْخَةِ فِی الصُّورِ وَ أَنَا أَقْرَبُ الْمَلَائِکَةِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. قَالَ جَبْرَائِیلُ علیه السلام أَنَا خَیْرٌ مِنْکَ فَقَالَ بِمَا أَنْتَ خَیْرٌ مِنِّی قَالَ لِأَنِّی أَمِینُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی وَحْیِهِ وَ أَنَا رَسُولُهُ إِلَی الْأَنْبِیَاءِ علیهم السلام وَ أَنَا صَاحِبُ الْکُسُوفِ وَ الْخُسُوفِ وَ مَا أَهْلَکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أُمَّةً مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا عَلَی یَدَیَّ. فَاخْتَصَمَا إِلَی اللَّهِ جَلَّ وَ عَلَا فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمَا أَنِ اسْکُنَا فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَقَدْ خَلَقْتُ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنْکُمَا قَالا یَا رَبِّ أَ وَ تَخْلُقُ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنَّا وَ نَحْنُ خُلِقْنَا مِنْ نُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نَعَمْ وَ أَوْمَأَ إِلَی الْقُدْرَةِ أَنِ انْکَشِفِی فَانْکَشَفَتْ فَإِذَا عَلَی سَاقِ الْعَرْشِ الْأَیْمَنِ مَکْتُوبٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیهم السلام أَحِبَّاءُ اللَّهِ[خیر خلق الله]. فَقَالَ جَبْرَائِیلُ علیه السلام یَا رَبِّ فَإِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّهِمْ عَلَیْکَ إِلَّا جَعَلْتَنِی خَادِمَهُمْ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَدْ فَعَلْتُ. فَجَبْرَائِیلُ علیه السلام مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ وَ إِنَّهُ لَخَادِمُنَا.» ابو ذر گفت شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: که اسرافیل بر جبرئیل افتخار و مباهات می کرد جبرئیل پرسید چرا تو از من بهتری؟ گفت من صاحب هشت فرشته ای هستم که عرش خدا را حمل می کنند من صاحب نفخۀ صورم، من نزدیکترین فرشتگان به خدای عز و جل هستم. سپس جبرئیل گفت من از تو بهترم اسرافیل پرسید به چه دلیل؟ گفت زیرا که من امین خدایم در وحی، من رسول خدایم به سوی پیامبران من صاحب خسوف و کسوف باشم، خداوند هیچ امتی را نابود نکرد مگر به دست توانای من. مرافعه را به خدای عز و جل عرض کردند. خطاب رسید شما ساکت باشید به عزت و جلالم، کسی را آفریدم که از هر دوی شما برتر است. عرض کردند پروردگارا آیا آفریده ای کسی را که از ما بهتر باشد! و حال اینکه ما از نور خدای عز و جل آفریده شده ایم خدای تبارک و تعالی فرمود آری اشاره کرد به سوی قدرت که پرده بردار. پرده برداشته شد ناگاه دیدند بر ساق عرش طرف راست نوشته شد: لا اله الا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، علی و فاطمه و الحسن و الحسین علیهم السلام دوستان خدا و بهترین مخلوقات او هستند. پس جبرئیل عرض کرد پروردگارا همانا از تو می خواهم به حق اینها که مرا خادمشان قرار دهی. خدای تبارک و تعالی فرمود: انجام دادم پس جبرئیل از اهل بیت علیهم السلام است و او خادم ماست. إرشاد القلوب، دیلمی، ج2، ص404؛ تأویل الآیات، سید شرف الدین، ج2، ص834؛ مدینة المعاجز، سید هاشم بحرانی، ج2، ص395؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج16، ص364. شیخ فخر الدین طریحی ذیل روایت را به این صورت ذکر نموده اند: «فقال جبرئیل: بحقِّهم علیک إلّاما جعلتنی خادماً لهم. فقال: لک ذلک. فافتخر جبرائیل علی الملائکة أجمع لمّا صار خادماً لهم، فقال: مَن مثلی وأنا خادم آل محمّد؟ فانکسرت الملائکة أن یفاخروه.» پس جبرئیل گفت: خداوندا [از تو می خواهم] به حقّی که اهل بیت علیهم السلام بر تو دارند مرا خادم ایشان قرار دهی. پس خداوند دعای جبرئیل را مستجاب کرد و او را خادم ایشان مقرّر فرمود. در این هنگام جبرئیل بر تمام ملائکه فخر ورزید و گفت: چه کسی مقامش مثل من می باشد و حال این که من خادم آل محمّد علیهم السلام هستم. پس دیگر هیچ ملکی نتوانست بر جبرئیل فخر بورزد. منتخب، طریحی، ص290- 291.

ص: 286

ص: 287

بخش چهاردهم: فاطمۀ زهرا علیها السلام در قیامت

اشاره

فصل اول: شفاعت در محشر

فصل دوم: اولین شخصیت انسانی در جنت خلد

فصل سوم: کیفیت ورود به بهشت

فصل چهارم: نام آن حضرت علیها السلام بر درب بهشت

فصل پنجم: قبۀ آن حضرت علیها السلام در بهشت

فصل ششم: آثار محبت آن حضرت علیها السلام در قیامت

ص: 288

ص: 289

فصل اول: شفاعت در محشر

منقبت نود ویکم: شفاعت در نزول آیۀ (و لسوف یعطیک ربک فترضی)

«عَنْ جَابِر الأَنْصَارِی أنّهُ رَأَی النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَاطِمَةَ علیها السلام وَ عَلَیْهَا کِسَاءٌ مِنْ أَجِلَّةِ الْإِبِلِ وَ هِیَ تَطْحَنُ بِیَدَیْهَا وَ تُرْضِعُ وُلْدَهَا فَدَمَعَتْ عَیْنَا رَسُولِ اللّٰه صلی الله علیه و آله فَقَالَ: یَا بِنْتَاهْ تَعَجَّلِی مَرَارَةَ الدُّنْیَا بِحَلَاوَةِ الآخِرَةِ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللّٰه صلی الله علیه و آله الْحَمْدُ للهِ عَلَی نَعْمَائِهِ وَ الشُّکْرُ للهِ عَلَی آلَائِهِ فَأَنْزَلَ اللّٰه: (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَی)»((1))

ترجمه:

جابر بن عبداللّٰه انصاری روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه علیها السلام را در حالی دید که کسائی از پوست شتر بدوش افکنده و با دست خود مشغول آسیاب کردن و شیر دادن فرزندش است.


1- التمحیص، اسکافی، ص6؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص120؛ مکارم الأخلاق، شیخ طبرسی، ص117 و ص235(با اختلاف کم)؛ تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج5، ص341؛ تسلیة المجالس، کرکی حائری، ج1، ص532؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص86. منابع اهل تسنن: تفسیر ثعلبی، ثعلبی، ج10، ص225؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج2، ص445.

ص: 290

چشمان پیامبر صلی الله علیه و آله پر از اشک شد و به حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: ای دختر عزیزم، تلخیهای دنیا را در مقابل شیرینی آخرت قرار بده.

فاطمۀ زهرا علیها السلام گفت: یا رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله خدا را سپاس به سبب نعمتهای فراوانی که عنایت فرموده، و شکر برای اوست در مقابل عطاهایش.

در همین موقع بود که خداوند متعال این آیۀ شریفه را نازل فرمود: (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی)؛ و به زودی پروردگارت [در قبال این مرارت و سختی، مقام شفاعت امت در روز قیامت را] به تو عطا می کند که راضی شوی.((1))


1- همچنین: «عَنْ جَابِرٍ [قَالَ: ] إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ رَأَی عَلَی فَاطِمَةَ[علیها السلام] کِسَاءً مِنْ أَوْبَارِ الْإِبِلِ وَ هِیَ تَطْحَنُ فَبَکَی وَ قَالَ: یَا فَاطِمَةُ[علیها السلام] اصْبِرِی عَلَی مَرَارَةِ الدُّنْیَا لِنَعِیمِ الْآخِرَةِ غَداً. وَ نَزَلَتْ: (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی)؛ جابر بن عبد اللّٰه انصاری نقل کرده: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله فاطمه علیها السلام را دید، در حالی که کسائی از موی شتر بر شانۀ فاطمه علیها السلام بود و او به آسیاب کردن گندم مشغول بود. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله، [وقتی دخترش فاطمه علیها السلام را در آن حالت مشاهده نمود]، اشک از چشمانش سرازیر شد و فرمود: ای فاطمه علیها السلام ! سختی و تلخی دنیا را برای رسیدن به نعمت آخرت تحمّل کن و آیۀ کریمه (و به زودی پروردگارت [آنچنان] به تو عطا می کند که راضی شوی) نازل شد. منابع اهل تسنن: مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص105؛ جامع الاحادیث، سیوطی، ج34، ص39؛ کنز العمال، متقی هندی، ج12، ص422. و به همین مضمون در این منابع: دُر المنثور، سیوطی، ج6، ص361؛ فتح القدیر، شوکانی، ج5، ص460؛ تفسیر آلوسی، آلوسی، ج30، ص160.

ص: 291

منقبت نود و دوم: مظهر عفو و رحمت الهی و شفاعت کبری در محشر

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ علیهما السلام قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیَّ یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ تُقْبِلُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ علیها السلام عَلَی نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ مُدَبَّجَةَ الْجَنْبَیْنِ خِطَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ قَوَائِمُهَا مِنَ الزُّمُرُّدِ الْأَخْضَرِ ذَنَبُهَا مِنَ الْمِسْکِ الْأَذْفَرِ عَیْنَاهَا یَاقُوتَتَانِ حَمْرَاوَانِ عَلَیْهَا قُبَّةٌ مِنْ نُورٍ یُرَی ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا وَ بَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا دَاخِلُهَا عَفْوُ اللَّهِ وَ خَارِجُهَا رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَی رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ لِلتَّاجِ سَبْعُونَ رُکْناً کُلُّ رُکْنٍ مُرَصَّعٌ بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ یُضِی ءُ کَمَا الْکَوْکَبُ الدُّرِّیُّ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ وَ عَنْ یَمِینِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ عَنْ شِمَالِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ جَبْرَئِیلُ آخِذٌ بِخِطَامِ النَّاقَةِ یُنَادِی بِأَعْلَی صَوْتِهِ: غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَلَا یَبْقَی یَوْمَئِذٍ نَبِیٌّ وَ لَا رَسُولٌ وَ لَا صِدِّیقٌ وَ لَا شَهِیدٌ إِلَّا غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ فَتَسِیرُ حَتَّی تُحَاذِیَ عَرْشَ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ فَتَزُخُّ [فتَزُجُّ]بِنَفْسِهَا عَنْ نَاقَتِهَا وَ تَقُولُ: إِلَهِی وَ سَیِّدِی احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ ظَلَمَنِی اللَّهُمَّ احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ قَتَلَ وُلْدِی فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ: یَا حَبِیبَتِی وَ ابْنَةَ حَبِیبِی سَلِینِی تُعْطَیْ وَ اشْفَعِی تُشَفَّعِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا جَازَنِی ظُلْمُ ظَالِمٍ فَتَقُولُ: إِلَهِی وَ سَیِّدِی ذُرِّیَّتِی وَ شِیعَتِی وَ شِیعَةَ ذُرِّیَّتِی وَ مُحِبِّیَّ وَ مُحِبِّی ذُرِّیَّتِی فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ: أَیْنَ ذُرِّیَّةُ فَاطِمَةَ وَ

ص: 292

شِیعَتُهَا وَ مُحِبُّوهَا وَ مُحِبُّو ذُرِّیَّتِهَا فَیُقْبِلُونَ وَ قَدْ أَحَاطَ بِهِمْ مَلَائِکَةُ الرَّحْمَةِ فَتَقْدُمُهُمْ فَاطِمَةُ علیها السلام حَتَّی تُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ».((1))

ترجمه:

از امام باقر علیهما السلام روایت شده که فرمود: شنیدم جابر بن عبد اللَّه انصاری می گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چون روز قیامت شود دخترم فاطمه علیها السلام بر ناقه ای از ناقه های بهشت به محشر رو کند که دو پهلویش نگار دارد و مهارش از لؤلؤ تر و چهارپایش از زمرد سبز و دمش از مشک اذفر [با بوی شدید] و دو چشمش از یاقوت سرخ است. بر روی آن ناقه، قبّه ای است از نور که برونش از درونش دیده شود و درونش از برونش. درون آن گذشت خداست و برونش رحمت خدا. بر سر آن مخدره، تاجی است از نور که آن تاج، هفتاد رکن دارد و هر رکنی مرصّع به دُرّ و یاقوت است. بدرخشد چنانچه اختر فروزان در افق آسمان بدرخشد و بر سمت راستش هفتاد هزار فرشته باشد و بر سمت چپش هفتاد هزار فرشته و جبرئیل مهار آن ناقه را گرفته و به بلندترین صدایش فریاد کشد: دیده بر هم نهید تا فاطمه علیها السلام دختر محمد بگذرد. پس در آن روز تمام پیغمبران، رسولان، صدیقان و شهیدان، دیده بر هم نهند تا فاطمه علیها السلام بگذرد. فاطمۀ زهرا علیها السلام حرکت می کند تا در برابر عرش پروردگارش جل جلاله قرار گیرد و از ناقه اش فرود آید و گوید:

معبودا! سیدا! میان من و هر که به من ستم کرده حکم کن. خدایا، حکم کن میان


1- امالی، شیخ صدوق، ص69 – 70؛ و با اختلاف کم: فضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص11 (شاذان بن جبرئیل با این عبارت آورده: عَلَیْهَا قُبَّةٌ مِنْ نُورٍ یُرَی بَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرهَا وَ ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنهَا وَ بَاطِنُهَا مِنْ عَفْواللَّهِ وَ ظَاهِرُهَا مِنْ رَحْمَة اللَّهِ)؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص148 - 149؛ بشارة المصطفی، طبری، ص42 -43؛ مناقب آل أبی طالب علیه السلام، ابن شهر آشوب، ج3، ص107 - ص108؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج6، ص88 -89؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43 - ص219 - 220.

ص: 293

من و هر کس که فرزندانم را کشته است. به ناگاه پاسخی از طرف خدای جل جلاله می رسد که: ای حبیبۀ من و زادۀ حبیبم از من بخواه تا عطا شوی و شفاعت کن تا پذیرفته گردد. به عزت و جلالم سوگند که ستم هیچ ستمگری [بدون حساب] از من نمی گذرد.

پس می گوید: ای معبود من و ای آقای من! ذریه ام و شیعیانم و شیعیان ذریه ام و دوستانم و دوستان ذریه ام [را دریاب]. پس از طرف خدای جل جلاله ندا رسد: کجایند ذریۀ فاطمه و شیعیان او و دوستان او و دوستان فرزندان او؟ پس آنها پیش آیند در حالی که فرشتگان رحمت آنان را احاطه کرده اند و فاطمه علیها السلام جلوی آنها می رود تا آنها را وارد بهشت کند.((1))


1- همچنین: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ لِفَاطِمَةَ علیه السلام وَقْفَةٌ عَلَی بَابِ جَهَنَّمَ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ کُتِبَ بَیْنَ عَیْنَیْ کُلِّ رَجُلٍ مُؤْمِنٌ أَوْ کَافِرٌ فَیُؤْمَرُ بِمُحِبٍّ قَدْ کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ إِلَی النَّارِ فَتَقْرَأُ فَاطِمَةُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مُحِبّاً فَتَقُولُ: إِلَهِی وَ سَیِّدِی سَمَّیْتَنِی فَاطِمَةَ وَ فَطَمْتَ بِی مَنْ تَوَلَّانِی وَ تَوَلَّی ذُرِّیَّتِی مِنَ النَّارِ وَ وَعْدُکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ. فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقْتِ یَا فَاطِمَةُ إِنِّی سَمَّیْتُکِ فَاطِمَةَ وَ فَطَمْتُ بِکِ مَنْ أَحَبَّکِ وَ تَوَلَّاکِ وَ أَحَبَّ ذُرِّیَّتَکِ وَ تَوَلَّاهُمْ مِنَ النَّارِ وَ وَعْدِیَ الْحَقُّ وَ أَنَا لَا أُخْلِفُ الْمِیعَادَ وَ إِنَّمَا أَمَرْتُ بِعَبْدِی هَذَا إِلَی النَّارِ لِتَشْفَعِی فِیهِ فَأُشَفِّعَکِ وَ لِیَتَبَیَّنَ لِمَلَائِکَتِی وَ أَنْبِیَائِی وَ رُسُلِی وَ أَهْلِ الْمَوْقِفِ مَوْقِفُکِ مِنِّی وَ مَکَانَتُکِ عِنْدِی فَمَنْ قَرَأْتِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مُؤْمِناً فَخُذِی بِیَدِهِ وَ أَدْخِلِیهِ الْجَنَّة.»؛ محمّد بن مسلم ثقفی، گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: فاطمه علیها السلام بر درب جهنّم توقّفی دارد. وقتی روز قیامت شود بین دیدگان هر شخصی نوشته می شود که او مؤمن است یا کافر. بسا شخصی را که دوستدار اهل بیت پیامبر است می آورند و به واسطه کثرت گناهانش امر می شود وی را در آتش بیاندازند. حضرت فاطمه علیها السلام بین دو دیدگانش را می خواند که نوشته او محبّ اهل بیت است به درگاه پروردگار عرض می کند: پروردگارا تو مرا فاطمه نام نهادی و وعده داده ای هر کسی که من و ذرّیّه ام را دوست دارد از آتش دوزخ بر حذر داری و وعده تو حقّ بوده و تخلّف پذیر نیست. خداوند عزّ و جلّ می فرماید: ای فاطمه تو راست می گویی، من نام تو را فاطمه نهاده ام و وعده داده ام که هر کس که محبّت و ولایت تو و فرزندانت را داشته باشد از آتش جهنّم جدایش کنم، وعده من حقّ بوده و خلف وعده نخواهم نمود و این که به بنده ام امر کردم به جهنّم برود به خاطر آن بود که تو او را شفاعت کنی و من شفاعت تو را بپذیرم تا موقعیّت و منزلت تو در پیش من برای فرشتگان و رسولان و انبیا و همه مردم معلوم گردد. پس هر کسی را که دیدی بین دیدگانش مؤمن نوشته شده دستش را بگیر و به بهشت داخل نما. علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص179؛ کشف الغمه، اربلی، ج2، ص91؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص233؛ جواهر السنیة، حر عاملی، ص247؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص14. و همچنین: «چادر حضرت زهرا علیها السلام وسیلۀ شفاعت محبین ایشان» «عن أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام هَلْ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله آیَةٌ مِثْلُ آیَةِ مُوسَی علیه السلام فِی رَفْعِهِ الْجَبَلَ فَوْقَ رُءُوسِ الْمُمْتَنِعِینَ عَنْ قَبُولِ مَا أُمِرُوا بِهِ؟ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِی وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا مِنْ آیَةٍ کَانَتْ لِأَحَدٍ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مِنْ لَدُنْ آدَمَ علیه السلام إِلَی أَنِ انْتَهَی إِلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله إِلَّا وَ قَدْ کَانَ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مِثْلُهَا أَوْ أَفْضَلُ مِنْهَا... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِهَذِهِ الْفِرْقَةِ الثَّانِیَةِ لَمَّا آمَنُوا: یَا عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ أَغَاثَکُمْ بِتِلْکَ الْمَرْأَةِ أَتَدْرُونَ مَنْ هِیَ؟ قَالُوا: لَا. قَالَ: تِلْکَ تَکُونُ ابْنَتِی فَاطِمَةَ، وَ هِیَ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ. إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِذَا بَعَثَ الْخَلَائِقَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ نَادَی مُنَادِی رَبِّنَا مِنْ تَحْتِ عَرْشِهِ یَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ لِتَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ عَلَی الصِّرَاطِ. فَتَغُضُّ الْخَلَائِقُ کُلُّهُمْ أَبْصَارَهُمْ فَتَجُوزُ فَاطِمَةُ عَلَی الصِّرَاطِ. لَا یَبْقَی أَحَدٌ فِی الْقِیَامَةِ إِلَّا غَضَّ بَصَرَهُ عَنْهَا إِلَّا مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ الطاهرین [الطَّاهِرُونَ] مِنْ أَوْلَادِهِمْ فَإِنَّهُمْ مَحارِمُها. فَإِذَا دَخَلَتِ الْجَنَّةَ بَقِیَ مِرْطُهَا مَمْدُوداً عَلَی الصِّرَاطِ طَرَفٌ مِنْهُ بِیَدِهَا وَ هِیَ فِی الْجَنَّةِ وَ طَرَفٌ فِی عَرَصَاتِ الْقِیَامَةِ فَیُنَادِی مُنَادِی رَبِّنَا یَا أَیُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَةَ تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ فَلَا یَبْقَی مُحِبٌّ لِفَاطِمَةَ إِلَّا تَعَلَّقَ بِهُدْبَةٍ مِنْ أَهْدَابِ مِرْطِهَا حَتَّی یَتَعَلَّقَ بِهَا أَکْثَرُ مِنْ أَلْفِ فِئَامٍ وَ أَلْفِ فِئَامٍ. قَالُوا وَ کَمْ فِئَامٌ وَاحِدٌ؟ قَالَ أَلْفُ أَلْفٍ یُنْجَوْنَ بِهَا مِنَ النَّارِ.» امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: از امیرمومنان علیه السلام سؤال شد که آیا برای حضرت محمد صلی الله علیه و آله نشانه ای[معجزه ای] همانند معجزۀ موسی علیه السلام هست؟ چرا که موسی علیه السلام کوه را بلند کرد و بر سر کسانی که از اوامر الهی امتناع می نمودند قرار داد. امیر المومنین علیه السلام فرمود: بله به آن خدایی که او را به حق به پیامبری مبعوث فرمود؛ از زمان آدم تا زمان پیامبر صلی الله علیه و آله هر معجزه ای که انبیا علیهم السلام داشته اند، مثل آن یا برتر از آن را حضرت محمد صلی الله علیه و آله داشته است...[سپس حضرت علیه السلام معجزات پیامبر صلی الله علیه و آله را در مورد کسانی که از قبول دعوت ایشان ممانعت می کردند را بیان فرمودند تا آن جا که فرمود: ] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به گروه سوم که ایمان آوردند فرمود: ای بندگان خدا به درستی که خداوند به وسیلۀ این زن از شما فریاد رسی می نماید. آیا می دانید او کیست؟ گفتند: نمی دانیم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: آن زن، دخترم فاطمه علیها السلام است و او برترین زنان از ابتدا تا انتهای عالَم است. هنگامی که خداوند در روز قیامت تمام مخلوقاتش از اوّلین و آخرین را بر می انگیزد و از قبورشان بیرون می آورد منادی از زیر عرش الهی ندا می کند که ای گروه خلائق چشمان خویش را ببندید تا این که فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه و آله سَرور زنان عالَم از صراط بگذرد. همۀ مردم چشمانشان را می بندند تا این که حضرت زهرا علیها السلام از صراط عبور می فرمایند. در عرصۀ قیامت احدی باقی نمی ماند مگر این که چشمانش بسته می شود و فقط چشمان محمد و علی و حسن و حسین علیهم السلام و طاهرین از فرزندان حضرت زهرا علیها السلام باز می باشد و به درستی که ایشان محارم حضرت زهرا علیها السلام است. پس هنگامی که حضرت زهرا علیها السلام [قبل از همه، حتی انبیا علیهم السلام] وارد بهشت می گردند چادر ایشان بر روی صراط کشیده می شود و بر صراط پَهن می شود که یک طرف چادر به دست حضرت فاطمه علیها السلام هستند و حال این که حضرت علیها السلام در جایگاه خویش در بهشت هستندو یک طرف چادر نیز در عرصات قیامت است. در این هنگام منادی از طرف پروردگار ندا می دهد که ای دوستداران فاطمه علیها السلام به رشته های چادر فاطمه علیها السلام آویزان شوید و باقی نمی ماند از محبین حضرت زهرا علیها السلام مگر این که هر کدام به رشته ای از رشته های چادر آن حضرت علیها السلام آویزان می گردد تا این که بیشتر از هزار فئام و هزار فئام به چادر حضرت علیها السلام آویزان می شوند. اصحاب گفتند یا رسول الله، یک فئام چند نفر است؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هزار هزار [یک میلیون] و همۀ ایشان به سبب چادر حضرت زهرا علیها السلام از آتش جهنم نجات پیدا می کنند. تفسیر امام عسکری علیه السلام، ص434؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج8، ص68 و ج17، ص243؛ مجمع النورین، شیخ ابو الحسن مرندی، ص171.

ص: 294

ص: 295

ص: 296

ص: 297

منقبت نود و سوم: مهریۀ حضرت زهرا علیها السلام شفاعت گنهکاران امت

«فَلَمَّا بَلَغَت فَاطِمَةُ علیها السلام مَبْلَغَ النِّسَاءِ کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله یَغْتَمُّ لِأَجْلِهَا وَ یَقُولُ: لَیْسَتْ لَهَا وَالِدَةٌ تُرَبِّیهَا وَ تُهَیِّئُ أَسْبَابِ تَزْوِیجِهَا فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ: الْجَبَّارُ یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ: یَا مُحَمَّدُ لَا تَغْتَمَّ فِی أَمْرِ تَزْوِیجِهَا فَإِنَّهَا أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْکَ فَفَوَّضَ أَمَرَ تَزْوِیجِهَا مِنْکَ إِلَیَّ فَإِنِّی أُزَوِّجُهَا مِمَّنْ أُحِبُّ فَسَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سَجْدَةَ الشُّکْرِ ثُمَّ رَجَعَ جَبْرَئِیلُ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ جَاءَ جَبْرَئِیلُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ بِیَدِهِ طَبَقٌ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ وَ عِزْرَائِیلُ عَلَیْهِم السَّلَامُ بِیَدِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ طَبَقٌ مُغَطًّی بِمِنْدِیلٍ وَ عِنْدَ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَلْفُ مَلَکٍ وَ وَضَعُوا الْأَطْبَاقَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ: مَا هَذَا یَا جَبْرَائِیلُ؟ قَالَ: فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ: إنِّی زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ [صَلَواتُ اللهِ عَلَی نَبِیِّنَا وَ عَلَیْهِ] وَ هَذَا أَثْوَابُ الْجِنَانِ وَ أَثْمَارُهَا الْبَسْ عَلَیْهَا الثِّیَابَ وَ انْثُرْ عَلَیْهَا الثِّمَارَ فَسَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ فَاطِمَةَ علیها السلام تَرْضَی بِمَا أرْضَی وَ إنِّی أُحِبُّ مِنْکَ هَذِهِ الْهَدَایَا وَ الْعَطَایَا فِی دَارِ الْبَقَاءِ لاَ فِی دَارِ الْفَنَاءِ وَ لَکِنْ یَا جَبْرَئِیلُ أَخْبِرنِی کَیْفَ کَانَ تَزْوِیجُ فَاطِمَةَ علیها السلام فِی السَّمَاءِ.

قَالَ جَبْرَئِیلُ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَمَرَنَا بِأَنْ نَفْتَحَ أَبْوَابَ الْجِنَانِ وَ نُغْلِقَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ فَغُلِّقَتْ ثُمَّ زَیّنَ الْعَرْشَ وَ الْکُرْسِیَّ وَ شَجَرَةَ طُوبَی وَ سِدْرَةَ الْمُنْتَهَی ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ

ص: 298

تَعَالَی الْوِلْدَانَ وَ الْغِلْمَانَ بِأَنْ یَنْصِبُوا فِی کُلِّ قَصْرٍ و فی کلِّ خِیمَةٍ وَ فی کُلِّ غُرْفَةٍ حَجَلَةً وَ یَجلِسوا لِوَلِیمَةِ عُرْسِ فَاطِمَةَ وَ أَمَرَ مَلَائِکَةَ السَّمَاوَاتِ الْمُقَرَّبِینَ وَ الرُّوحَانِیِّینَ بِأَنْ یَجْتَمِعُوا تَحْتَ شَجَرَةِ طُوبَی ثُمَّ أَرْسَلَ اللَّهُ تَعَالَی الرِّیحَ الْمُثِیرَةَ فَهَبَّت فِی الْجِنَانِ فَأَسْقَطَتْ مِنْ أَشْجَارِهَا الْکَافُورَ وَ الْمِسْکَ وَ الْعَنْبَرَ عَلَی الْمَلَائِکَةِ...

ثُمَّ نَادَی الْجَلِیلُ جَلَّ جَلَالُهُ وَ أَثْنَی عَلَی نَفْسِهِ وَ قَالَ: إِنِّی زَوَّجْتُ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَی نَبِیِّنَا وَ عَلَیْهِ وَ قَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ کُنْ أنتَ خَلِیفَةَ عَلَیٍّ وَ أَنَا خَلِیفَةُ رَسُولِی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَزَوَّجَهَا اللّهُ وَ قَبِلتُهَا أنا لِعَلِیٍّ فَهَذَا عَقْدُ نِکَاحِ فَاطِمَةَ فِی السَّمَاءِ فَاعْقِدْ أَنْتَ یَا مُحَمَّدُ فِی الْأَرْضِ. فَأَخْبَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ جَمَعَ أَصْحَابَهُ فِی الْمَسْجِدِ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَمَرَ عَلِیّاً علیها السلام بِأَنْ یَقْرَأَ الْخُطْبَةَ بِنَفْسِهِ فَقَرَأَ الخُطْبَةَ فقالَ: الْحَمْدُ للهِ الْمُتَوَحِّدِ بِالْجَلَالِ الْمُتَفَرِّدِ بِالْکَمَالِ خَالِقِ بَرِیَّتِهِ وَ مُحَسِّنِ صِفَاتِ خَلِیقَتِهِ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ لاَ یَکُونُ کَمِثْلِهِ إِلَّا هُوَ خَلَقَ الْعِبَادَ فِی الْبِلَادِ فَأَلْهَمَهُم بِالثَّنَاءِ فَسَبَّحُوا بِحَمْدِهِ وَ قَدَّسُوا وَ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ أَمَرَ عِبَادَهُ بِالنِّکَاحِ فَأَجَابُوهُ وَ الْحَمْدُ للهِ عَلَی نَعْمَائِهِ وَ أَیَادِیهِ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ شَهَادَةً تَبْلُغُهُ وَ تُرْضِیهِ وَ تُنَجِّی قَائِلَهَا وَ تَقِیهِ یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الَّذِی اجْتَبَاهُ لِوَحیِهِ وَ یَرْتَضِیهِ صَلَاةً تُبْلِغُهُ الزُّلْفَی وَ تُحْظِیهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَی آلِهِ وَ مُحِبِّیهِ وَ النِّکَاحُ مِمَّا قَضَاهُ اللَّهُ تَعَالَی وَ أَذِنَ فِیهِ وَ إِنِّی عَبْدُهُ وَ ابْنُ عَبْدِهِ وَ ابْنُ أَمَتِهِ الرَّاغِبُ إِلَی اللَّهِ وَ الْخَاطِبُ خَیْرَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ قَدَّرْتُ لَهَا مِنَ الصَّدَاقِ أَرْبَعَمِائَةِ دِرْهَمٍ عَاجِلَةً غَیْرَ آجِلَةٍ فَهَلْ تُزَوِّجَنیهَا یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ النَّبِیُّ الْأُمِّیُّ عَلَی سُنَّةِ مَنْ مَضَی مِنْ الْمُرْسَلِینَ؟

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: قَدْ زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْکَ یَا عَلِیُّ وَ زَوَّجَکَ اللهُ وَ رَضِیَکَ وَ اخْتَارَکَ فقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام: قَبِلَتُهَا مِنَ اللَّهِ وَ مِنْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَلَمَّا سَمِعَتْ فَاطِمَةُ بِأَنَّ أَبَاهَا زَوَّجَهَا وَ جَعَلَ الدَّرَاهِمَ مَهْرَهَا قَالَتْ: یَا أَبَتِ إِنَّ بَنَاتِ سَائِرِ النَّاسِ یُزَوَّجنَ عَلَی الدَّرَاهِمِ وَ الدَّنَانِیرِ وَ زَوَّجْتَنِی عَلَی الدَّرَاهِمِ وَ الدَّنَانِیر فَمَا الْفَرْقُ بَیْنَ بِنْتِکَ وَ بَیْنَ سَائِرِ النَّاسِ

ص: 299

فَاسْأَل اللَّهَ أَنْ یَجْعَلَ مَهْرِی شَفَاعَةَ عُصَاةِ أُمَّتِکَ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ مِنَ سَاعَتِهِ وَ بِیَدِهِ حَرِیرٌ وَ فِیهِ مَکْتُوبٌ: جَعَلَ اللَّهُ مَهْرَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام بِنْتِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی صلی الله علیه و آله شَفَاعَةَ أُمَّتِهِ الْعَاصِینَ فَأَوْصَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام وَقْتَ خُرُوجِهَا مِنْ الدُّنْیَا بِأَنْ یُجْعَلَ ذَلِکَ الْحَرِیرُ فِی کَفَنِهَا وَ قَالَتْ: إِذَا حُشِرَتُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أرْفَعُ هَذَا الْحَرِیرَ وَ أشْفَعُ عُصَاةَ أُمَّةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ».((1))

ترجمه:

آنگاه که فاطمه علیها السلام به سن ازدواج رسید رسول خدا صلی الله علیه و آله برای او غصه می خورد و می فرمود: او مادری ندارد که به او رسیدگی نماید و اسباب ازدواج او را مهیا کند. جبرئیل نازل شد و گفت: خدای جبار به تو سلام می رساند و می گوید: ای محمد صلی الله علیه و آله ! در امر ازدواج او غصه نخور؛ چرا که من بیشتر از تو او را دوست دارم. امر ازدواجش را به من واگذار کن و من او را همسر کسی می کنم که دوستش دارم. رسول خدا صلی الله علیه و آله سجدۀ شکر کرد و جبرئیل بازگشت. وقتی روز جمعه شد جبرئیل با طبقی به همراه هزار ملک نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد. میکائیل، اسرافیل و عزرائیل نیز با طبقی به همراه هزار ملک آمدند و طبق ها را پیش روی پیامبر نهادند. حضرت صلی الله علیه و آله از جبرئیل سؤال کرد: اینها چیست؟ جبرئیل عرض کرد: خداوند می فرماید: من فاطمه علیها السلام را همسر علی علیه السلام قرار دادم اینها لباس ها و میوه های بهشت است لباس ها را بر او بپوشان و میوه ها را بر او نثار کن. رسول خدا سجده کرد. بعد سرش را بلند نمود و فرمود: ای جبرئیل! فاطمه علیها السلام به آنچه من راضی باشم راضی است و من دوست دارم این هدایا و عطایا را در دار بقاء [آخرت] نه در دار فناء [دنیا] از تو بگیرم. اما ای جبرئیل! به من خبر بده ازدواج فاطمه علیها السلام در آسمان چگونه بود؟


1- سبعیات، شیخ ابونصر حنفی، ص78؛ وسیلة النجاة، علامه محمدمبین هندی، ص217.(بنا بر نقل شرح إحقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج19،ص127).

ص: 300

جبرئیل گفت: ای محمد صلی الله علیه و آله خداوند تعالی به ما دستور داد درهای بهشت را باز کنیم و درهای آتش را ببندیم. سپس عرش و کرسی و درخت طوبی و سدرة المنتهی را زینت نمود و به ولدان و غلمان دستور داد در هر قصر و خیمه و اتاقی حجله ای نصب کنند و برای ولیمه عروسی فاطمه علیها السلام بنشینند و به ملائکۀ مقرب آسمانها و [ملائکه] روحانیین دستور داد زیر درخت طوبی جمع شوند سپس خداوند بادی برانگیزاننده فرستاد، آن باد در بهشت وزید و از درختهای بهشت، کافور و مشک و عنبر بر ملائکه ریخت...

سپس خدای جلیل بر خود ثنا کرد و فرمود: من سیدۀ زنان عالم، فاطمه علیها السلام را همسر علی بن ابی طالب علیه السلام قرار دادم و فرمود: ای جبرئیل! تو جانشین علی علیه السلام باش و من جانشین رسولم محمد صلی الله علیه و آله پس خداوند فاطمه علیها السلام را تزویج کرد و من برای علی علیه السلام قبول نمودم. این عقد نکاح فاطمه علیها السلام در آسمان است. پس ای محمد صلی الله علیه و آله تو در زمین عقد او را بخوان. رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی بن ابی طالب علیه السلام و بعد به فاطمه علیها السلام خبر داد و اصحابش را در مسجد جمع کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند امر کرده که علی خودش خطبه بخواند. [علی علیه السلام] خطبه خواند و فرمود: حمد مخصوص خدایی است که در جلال، یگانه و در کمال، فرد و تنهاست. آفرینندۀ مخلوقاتش و زیبا گردانندۀ صفات خلقش. کسی که هیچ چیز مثل او نیست و مثل او نیست مگر خود او . بندگانش را در بلاد آفرید و ثنای خودش را به آنها الهام نمود پس آنها به حمد او، او را تسبیح و تقدیس نمودند و اوست خدایی که معبودی جز او نیست بندگانش را به نکاح امر کرده و آنها اجابت نمودند و حمد، مخصوص خداست بر نعمتهایش. شهادت می دهم که معبودی جز الله نیست؛ شهادتی که به او برسد و او را راضی گرداند و گوینده اش را نجات بخشد و حفظ نماید در روزی که انسان از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانش فرار می کند و خدا درود فرستد بر محمد صلی الله علیه و آله پیامبری که او را برای وحیش برگزید و از او راضی است درودی که او را به مقام قرب برساند و او را

ص: 301

نزدیک گرداند و رحمت خدا بر خاندان و دوستداران او. نکاح از اموری است که قضا و اذن الهی به آن تعلق گرفته است و من بندۀ او و پسر بندۀ او و پسر کنیز اویم. رغبتم به سوی خداست و بهترین زنان عالم را خواستگاری نمودم و مهر او را، چهارصد درهم نقد معین کردم. ای رسول و پیامبر ما! آیا او را بر سنّت رسولان گذشته، به ازدواج من در خواهی آورد؟

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من فاطمه علیها السلام را همسر تو کردم ای علی علیه السلام و خداوند تو را همسر او قرار داد و تو راپسندید و اختیار نمود.

علی علیه السلام گفت: آن را از خدا و از تو ای رسول خدا صلی الله علیه و آله قبول کردم.

وقتی فاطمه علیها السلام شنید که پدرش او را تزویج نموده و درهم ها را مهر او قرار داده است گفت: پدر جان! دختران سائر مردم بر درهم و دینار شوهر می کنند شما هم مرا بر درهم و دینار تزویج نمودی. پس چه فرقی است بین دختر تو و سائر مردم؟ از خدا بخواه که مهر مرا شفاعت گنهکاران امتت قرار دهد. جبرئیل همان لحظه نازل شد و در دستش حریری بود که در آن نوشته بود: «خداوند، مهر فاطمۀ زهرا علیها السلام دختر محمد مصطفی صلی الله علیه و آله را شفاعت گنهکاران امت او قرار داد».

حضرت فاطمه علیها السلام به هنگام رفتن از این دنیا وصیت نمود تا آن حریر در کفنش گذاشته شود و فرمود: وقتی روز قیامت محشور شوم این حریر را بر می دارم و گنهکاران امت پدرم را شفاعت می کنم.((1))


1- همچنین: قَدْ وَرَدَ فِی الْخَبَرِ: إنَّهَا لَمَّا سَمِعَت بِأَنَّ أَبَاهَا زَوَّجَهَا وَجَعَلَ الدَّرَاهِمَ مَهْرًا لَهَا فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ بَنَاتِ النَّاسِ یَتَزَوَّجْنَ بِالدَّرَاهِم فَمَا الْفَرْقُ بَیْنِی وَبَیْنَهُنَّ؟ أَسْأَلُکَ تَرِدَهَا وَتَدْعُوَ اللَّهَ تَعَالَی أَنْ یَجْعَلَ مَهْرِی الشَّفَاعَةَ فِی عُصَاةِ أُمَّتِکَ. فَنَزَلَ جَبْرَائِیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ مَعَهُ بِطَاقَةٌ مِنْ حَرِیرٍ مَکْتُوبٌ فِیهَا جَعْلَ اللَّهُ مَهْرَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ شَفَاعَةَ الْمُذْنِبِینَ مِنْ أُمَّةِ أَبِیهَا فَلَمَّا احْتُضِرَتْ أَوْصَتْ بِأَنْ تُوضَعَ تِلْکَ الْبِطَاقَةُ عَلَی صَدْرِهَا تَحْتَ الْکَفَنِ فَوَضَعَتْ وَ قَالَتْ: إِذَا حُشِرتُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ رَفَعتُ تِلْکَ الْبِطَاقَةَ بِیَدِی وَ شَفِّعْتُ فِی عُصَاةِ أَمَةِ أَبِی. أخبار الدول و آثار الأول، احمد بن یوسف قرمانی، ج1، ص257؛ تجهیز الجیش، امان الله دهلوی، ص١٠٢؛ (بنابر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج10، ص267). قَالَ النَّسَفِیُّ: سَأَلَت فَاطِمَةُ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ أَنْ یَکُونَ صدَاقُهَا شَفَاعَةً لِأَمَتِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَإِذَا صَارَتْ عَلَی الصِّرَاطِ طَلَبَتْ صدَاقَهَا.»؛ شیخ عبدالرحمن صفوری شافعی از فاضل نسفی نقل کرده است که فاطمه از پدر بزرگوارش درخواست نمود که صداق او شفاعت امت در روز قیامت باشد [و این معنی مقبول گردید] و چون [فردای قیامت] آن مخدره بر صراط بیاید و بایستد صداق خود را طلب کند. منبع اهل تسنن: نزهه المجالس و منتخب النفایس، صفوری، ج2، ص319. همچنین: در کتب اهل تذکیر مثل سبعیات و غیره در نظر درآمده که: «چون سیّدة النّساء از چهارصد درم صداق که بهای درع بود واقف شد، به حضرت رسالت گفت: بنات همه مردم را صداق درهم و دینار باشد و دختر تو را هم از این جنس صداق بود.پس فرق چه باشد؟ از حقّ تعالی درخواست فرمای که صداق مرا شفاعت امّت تو گرداند. آن سرور مسئلت نمود. فی الفور به اجابت رسید و قطعه حریری جبرئیل- علیه السّلام- آورد، دو سطری در وی مکتوب بود. مضمونش آنکه: حقّ تعالی مهر فاطمه زهرا را شفاعت امّت عاصی پدر بزرگوار او گردانید. گویند: سیّدة النّساء رقعه را به تبرّکی نگاه می داشت تا به آخر عمر و چون وقت ارتحال سیّدة النّساء وصیت فرمود که: این نامه را با من در قبر دفن کنید که چون فردا برخیزم. حجّت خویش گردانیده امّت عاصی پدر خود را به شفاعت رسانم. منبع اهل تسنن: مناقب مرتضوی، کشفی، ص244.

ص: 302

ص: 303

فصل دوّم: اولین شخصیت انسانی در جنت خُلد

منقبت نود و چهارم: اولین شخصیتی که به بهشت در آید

«إنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَال: أوَّلُ شَخْصٍ یَدْخُلُ الجَنَّةَ فَاطِمَةُ علیها السلام [بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله]».((1))

ترجمه:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: نخستین کسی که وارد بهشت می شود، فاطمه علیها السلام، دختر محمد صلی الله علیه و آله است.


1- مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص110؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج37، ص70 و ج43، ص44. منابع اهل تسنن: نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص180؛ فصول المهمة، ابن صباغ، ج1، ص659؛ کنز العمال، متقی هندی، ج12، ص110؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج10، ص386؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج2، ص322. همچنین: قال رسول اللّٰه صلی اللّٰه علیه [و آله] و سلم: أول شخص یدخل الجنة فاطمة. [اخرجه أبو صالح المؤذن، فی مناقب فاطمه]. میزان الاعتدال، ذهبی، ج2، ص618؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج4، ص16.

ص: 304

ص: 305

فصل سوّم: کیفیت ورود به بهشت

منقبت نود و پنجم: ورود به محشر با بهترین صورت و کرامت و منظر

[عَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام] قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ علیها السلام [یَوْم القِیَامَة] وَ عَلَیْهَا حُلَّةُ الْکَرَامَةِ [وَ] قَدْ عُجِنَتْ بِمَاءِ الْحَیَوَانِ فَیَنْظُرُ إِلَیْهَا الْخَلَائِقُ فَیَتَعَجَّبُونَ مِنْهَا ثُمَّ تُکْسَی أَیْضاً مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ أَلْفَ حُلَّةٍ مَکْتُوبٌ عَلَی کُلِّ حُلَّةٍ بِخَطٍّ أَخْضَرَ: أَدْخِلُوا بِنْتَ [ابنة]مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله الْجَنَّةَ عَلَی أَحْسَنِ الصُّورَةِ وَ أَحْسَنِ الْکَرَامَةِ وَ أَحْسَنِ مَنْظَرٍ فَتُزَفُّ إِلَی الْجَنَّةِ کَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ وَ یُوَکَّلُ بِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ جَارِیَةٍ.»((1))

ترجمه:

امام رضا علیه السلام از اجداد طاهرینش از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: دخترم


1- عیون أخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج2، ص33؛ دلائل الامامة، طبری، ص155؛ در النظیم، یوسف بن حاتم شامی، ص461؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص221. منابع اهل تسنن: مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام، ابن مغازلی، ص295؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص90؛ و با اختلاف کم در این منابع: تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج13، ص334؛ فرائد السمطین، جوینی، ج2، ص64.

ص: 306

فاطمه علیها السلام محشور گردد در حالی که حلّۀ کرامت - که به آب حیات مخلوط شده- در بر دارد، و تمام خلایق به آن نظر کنند و از آن تعجّب نمایند. سپس هزار حلّه از حلّه های بهشتی برتن او پوشانده شود که بر هر یک با خطّ سبز نوشته شده است: دختر محمّد صلی الله علیه و آله را داخل بهشت گردانید به زیباترین صورت و با بالاترین کرامت و نیکوترین منظر. هفتاد هزار کنیز موکّل او گردند و او را مانند یک عروس به سوی بهشت بدرقه کنند. ((1))


1- همچنین: «أَنْبَأَنَا دَاوُدُ بْنُ سُلَیْمَانَ الْقَارِی أَنْبَأَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا أَنْبَأَنَا أَبِی مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ اخبرنا أَبِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ أَنْبَأَنَا أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ علیها السلام [یَوْمَ القِیَامَة] وَ عَلَیْهَا حُلَّةُ [الْکَرَامَةِ و] قَدْ عُجِنَتْ بِمَاءِ الْحَیَوَانِ فَیَنْظُرُ الْخَلَائِقُ إِلَیْهَا فَیَتَعَجَّبُونَ مِنْهَا [ثُمَّ] تُکْسَی أَیْضاً أَلْفَ حُلَّةٍ مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ مَکْتُوبٌ عَلَی کُلِّ حُلَّةٍ مِنْهَا بِخَطٍّ أَخْضَرَ أدْخِلُوا ابْنَةَ نَبِیِّی الْجَنَّةَ عَلَی أَحْسَنِ صُورَةٍ وَ أَحْسَنِ الْکَرَامَةِ وَ أَحْسَنِ الْمَنْظَرِ فَتُزَفُّ کَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ و تَتَوَّجُ بِتَاجِ الْعِزِّ وَ یَکُونُ مَعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ جَارِیَةٍ فِی یَدِ کُلِّ جَارِیَةٍ مِنْدِیلٌ مِنْ إِسْتَبْرَق وَ قَدْ زُیِّنَ لَهَا تِلْکَ الْجَوَارِی مُنْذُ خَلَقَهُنَّ اللَّهُ [مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ الدُّنْیَا]» داود بن سلیمان قاری روایت کرد از امام رضا علیه السلام از اجداد طاهرینش از علی بن ابی طالب علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله که آن حضرت فرمود: دخترم فاطمه علیها السلام محشور گردد در حالی که حلّه کرامت -که به آب حیات مخلوط شده- در بر دارد، و تمام خلایق به آن نظر کنند و از آن تعجّب نمایند. سپس بر او از حلّه های بهشتی هزار حلّه پوشانده شود که بر هر یک با خطّ سبز نوشته شده است: فاطمه علیها السلام دختر نبیم را با نیکوترین صورت و بهترین کرامت و نیکوترین منظر وارد بهشت کنید. پس در این حال به مانند عروسی به سوی بهشت روان می شود و تاج عزّت بر سر دارد و هفتاد هزار کنیز همراه وی هستند و در دست هر کنیز پارچه ای از ابریشم است و این کنیزان را خداوند برای او زینت کرده از هنگامی که آنها را آفریده است.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج13، ص334. و با اختلاف کم در این منابع: مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام، ابن مغازلی، ص295؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص90؛ فرائد السمطین، جوینی، ج2، ص64. و با اختلاف کم در منابع شیعه: عیون أخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج2، ص33؛ دلائل الإمامة، طبری، ص155؛ در النظیم، یوسف بن حاتم شامی، ص461؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص221.

ص: 307

منقبت نود و ششم: حضور در صحرای محشر با پیراهن خونین امام حسین علیه السلام

«عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام بِالْمَدِینَةِ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِینَ وَ مِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ علیها السلام یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَعَهَا ثِیَابٌ مَصْبُوغَةٌ بِالدِّمَاءِ [بِدَمِ الْحُسَیْنِ علیه السلام] تَتَعَلَّقُ بِقَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ تَقُولُ: یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ [یَا عَدْلُ یَا جَبَّارُ] احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ قَاتِلِ وَلَدِی قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: وَ یَحْکُمُ لِابْنَتِی فَاطِمَةَ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ». (1)

ترجمه:

امام رضا علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین روایت فرمود: دخترم فاطمه علیها السلام روز قیامت در


1- مسند زید بن علی علیه السلام، زید بن علی علیه السلام، ص460؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج2، ص11؛ کشف الغمة، إربلی، ج3، ص62؛ المنتخب، طریحی، ص17؛ حدائق الوردیة، محلی، ج1، ص203؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج37، ص70 و ج37، ص95 و ج43، ص220. منابع اهل تسنن: مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام، ابن مغازلی، ص294؛ مناقب آل محمد، عبد الواحد موصلی، ص217؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص90؛ جواهر العقدین، سمهودی، ج3، ص389؛ فرائد السمطین، جوینی، ج2، ص225؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج2، ص323 و ج3، ص46.

ص: 308

حالی وارد صحرای محشر می شود که لباس هایی غرقه به خونِ [سید الشهدا علیه السلام] همراه خود دارد. پایه ای از پایه های عرش را می گیرد و می گوید: ای خدای احکم الحاکمین! بین من و قاتل فرزندم حکم کن... قسم به خدای کعبه [آن روز پروردگار عادل] به نفع دخترم قضاوت خواهد کرد.((1))


1- همچنین: امام رضا علیه السلام از اجداد طاهرینش علیهم السلام از امیرمؤمنان علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت نموده است: «تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ علیها السلام یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَعَهَا ثِیَابٌ مَصْبُوغَةٌ بِالدَّمِ فَتَعَلَّقُ [بِدَمٍ فَتَتَعَلَّقُ] بِقَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ فَتَقُولُ: یَا عَدْلُ [یَا حَکِیمُ] احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ قَاتِلِ وُلْدِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: فَیَحْکُمُ اللَّهُ تَعَالَی لِابْنَتِی وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَغْضَبُ بِغَضَبِ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ یَرْضَی لِرِضَاهَا» روز قیامت دخترم فاطمه علیها السلام در حالی محشور می شود که لباس های خون آلودی با وی خواهد بود. آنگاه یکی از پایه های عرش را می گیرد و می گوید: ای خدای عادل! بین من و قاتل فرزندانم حکم کن! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: به حق خدای کعبه سوگند که خداوند برای دخترم قضاوت می کند، و خداوند برای غضب فاطمه علیها السلام غضب می نماید و با رضایت او راضی می گردد. عیون أخبار الرضا علیه السلام شیخ صدوق، ج2، ص29؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص220. و همچنین: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِینَ وَ الآخِرِینَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ ثُمَّ أَمَرَ مُنَادِیاً فَنَادَی غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ ابْنَةُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله الصِّرَاطَ قَالَ فَتَغُضُّ الْخَلَائِقُ أَبْصَارَهُمْ فَتَأْتِی فَاطِمَةُ علیها السلام عَلَی نَجِیبٍ مِنْ نُجُبِ الْجَنَّةِ یُشَیِّعُهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ فَتَقِفُ مَوْقِفاً شَرِیفاً مِنْ مَوَاقِفِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ تَنْزِلُ عَنْ نَجِیبِهَا فَتَأْخُذُ قَمِیصَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام بِیَدِهَا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ وَ تَقُولُ یَا رَبِّ هَذَا قَمِیصُ وَلَدِی وَ قَدْ عَلِمْتَ مَا صُنِعَ بِهِ فَیَأْتِیهَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَا فَاطِمَةُ لَکِ عِنْدِی الرِّضَا فَتَقُولُ یَا رَبِّ انْتَصِرْ لِی مِنْ قَاتِلِهِ فَیَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَی عُنُقاً مِنَ النَّارِ فَتَخْرُجُ مِنْ جَهَنَّمَ فَتَلْتَقِطُ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام کَمَا یَلْتَقِطُ الطَّیْرُ الْحَبَّ ثُمَّ یَعُودُ الْعُنُقُ بِهِمْ إِلَی النَّارِ فَیُعَذَّبُونَ فِیهَا بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ ثُمَّ تَرْکَبُ فَاطِمَةُ علیها السلام نَجِیبَهَا حَتَّی تَدْخُلَ الْجَنَّةَ وَ مَعَهَا الْمَلَائِکَةُ الْمُشَیِّعُونَ لَهَا وَ ذُرِّیَّتُهَا بَیْنَ یَدَیْهَا وَ أَوْلِیَاؤُهُمْ مِنَ النَّاسِ عَنْ یَمِینِهَا وَ شِمَالِهَا»؛ حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که روز قیامت شود خدای توانا خلق اولین و آخرین را در یک زمین جمع می کند. آنگاه منادی ندا می نماید: چشمان خود را ببندید و سرهای خود را به زیر افکنید تا فاطمه علیها السلام دختر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله عبور کند. مردم چشمان خود را می بندند و حضرت فاطمه علیها السلام در حالی که بر یکی از ناقه های بهشتی سوار است می آید و تعداد هفتاد هزار ملک آن بانوی با عظمت را مشایعت می نمایند. آنگاه آن حضرت در یکی از مکان های شریف قیامت توقف می کند و پیراهن امام حسین علیه السلام را به دست می گیرد در حالی که به خون آغشته است و می گوید: بار خدایا، این پیراهن فرزند من حسین علیه السلام است، تو می دانی با او چه کردند. بعد از این جریان از طرف خدا خطاب می رسد: رضای من از آن توست. حضرت زهرا صلی الله علیه و آله خواهد گفت: پروردگارا انتقام مرا از قاتلین فرزندم بگیر. خدای قهار دستور می دهد: هیمنه ای از آتش جهنم بیرون می آید و کشندگان امام حسین علیه السلام را نظیر مرغی که دانه برچیند از صحرای محشر می رباید و به طرف دوزخ بازمی گردد و آنان را دچار انواع عذاب می نماید. سپس فاطمه علیها السلام بر ناقۀ خویش سوار می شود و داخل بهشت می گردد. ملائکه ای که آن حضرت علیها السلام را مشایعت می کردند و فرزندان بزرگوار حضرت زهرا علیها السلام نزد آن بانو خواهند بود و دوستان ایشان طرف راست و چپ حضرت زهرا علیها السلام قرار می گیرند. امالی، شیخ مفید، ص130؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج43، ص224. و همچنین: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «تُحْشَرُ فَاطِمَةُ وَ تُخْلَعُ عَلَیْهَا الْحُلَلُ وَ هِیَ آخِذَةٌ بِقَمِیصِ الْحُسَیْنِ مُلَطَّخٌ بِالدَّمِ وَ قَدْ تَعَلَّقَتْ بِقَائِمِ الْعَرْشِ تَقُولُ رَبِّ احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ قَاتِلِ وَلَدِیَ الْحُسَیْن»؛ دخترم فاطمه محشور می شود در حالی که خلعت های بهشتی بر ایشان پوشانده شده و پیراهن آغشته به خون حسین را به قائمۀ عرش می آویزد و عرض می کند بارالها حکم فرما بین من و بین قاتل فرزندم حسین علیه السلام . مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص108؛ تسلیة المجالس، محمدبن ابیطالب، ج1، ص60. و همچنین: صاحب حاویه گوید که فاطمه علیها السّلام روز قیامت به عرصۀ قیامت درآید جامۀ سبز بر دستی و جامۀ سرخ بر دستی، فریاد برآورد که: «رب أحکم بینی و بین قاتل ولدی»؛ یعنی حکم کن میان من و کشندگان فرزند من که ایشان را به چه حجت کشتند یکی را به زهر و دیگری را به شمشیر. بدین عبارت: إن فاطمة تجی ء یوم القیمة بیدها قمیص أخضر، و بأخری قمیص أحمر، فتقول یا رب انتصف من قتلة ولدی، لم سم أحدهما و ذبح الآخر فیحکم اللّه لها أولا یعنی الحسن علیه السّلام من معاویة و ثانیا من یزید لعنه اللّه . کامل بهائی، عماد الدین طبری، ص518. و همچنین: ذکر صاحب اللطائف: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ تَجِی ءُ فَاطِمَة وَ بِیَدِهَا الْیُمْنَی الْحَسَن وَ بِیَدِهَا الْیُسْرَی الْحُسَیْن وَ عَلَی کَتِفِهَا الْأَیْمَنِ قَمِیص الْحَسَنِ مُلَطَّخٌ بِالسَّمِّ وَ عَلَی الْأَیْسَرِ قَمِیص الْحُسَیْنِ مُلَطَّخٌ بِالدَّمِ فَتُنَادِی وَ تَقُولُ رَبِّ احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ قَاتِلِی وُلْدِی فَیَأْمُرُ اللَّه الزَّبَانِیَة فَیَقُول لَهُم: (خُذُوهُ فَغُلُّوهُ)، (وَ سَیَعْلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ). شرح احقاق الحق، مرعشی نجفی، ج26، ص304، (به نقل از کتاب تبر المذاب). و همچنین: قال سلیمان بن یسار هلالی: وجد حجر مکتوب علیه: لا بد أن ترد القیامة فاطم و قمیصها بدم الحسین ملطخ ویل لمن شفعاؤه خصماؤه و الصور فی نشر الخلائق ینفخ سلیمان بن یسار گوید سنگی یافتند که بر آن نوشته بود: البتّه روز قیامت فاطمه علیها السلام بیاید و پیراهنش آغشته به خون حسین علیه السلام باشد. وای بر کسی که شفیعان [روز قیامت] دشمن او باشند، در وقتی که صور قیامت دمیده شود. منابع اهل تسنن: تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی، ج2، ص235؛ جواهر العقدین، سمهودی، ج3، ص388؛ نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص219؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج3، ص46.

ص: 309

ص: 310

ص: 311

منقبت نود وهفتم: مشاهدۀ رگ های بریدۀ امام حسین علیه السلام در محشر

«عن سُلَیْمَانَ بْنِ مُحَمَّدٍ مُعَنْعَناً عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام یَقُولُ:

دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ عَلَی فَاطِمَةَ علیها السلام وَ هِیَ حَزِینَةٌ فَقَالَ لَهَا: مَا حُزْنُکِ یَا بُنَیَّةُ قَالَتْ: یَا أَبَتِ ذَکَرْتُ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

قَالَ: یَا بُنَیَّةُ إِنَّهُ لَیَوْمٌ عَظِیمٌ وَ لَکِنْ قَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ قَالَ: أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ عَنْهُ الْأَرْضُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَنَا ثُمَّ أَبِی إِبْرَاهِیمُ ثُمَّ بَعْلُکِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْکِ جَبْرَئِیلَ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ فَیَضْرِبُ عَلَی قَبْرِکِ سَبْعَ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ ثُمَّ یَأْتِیکِ إِسْرَافِیلُ بِثَلَاثِ حُلَلِ مِنْ نُورٍ فَیَقِفُ عِنْدَ رَأْسِکِ فَیُنَادِیَنَّکِ: یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله قُومِی إِلَی مَحْشَرِکِ فَتَقُومِینَ آمِنَةً رَوْعَتَکِ مَسْتُورَةً عَوْرَتُکِ فَیُنَاوِلُکِ إِسْرَافِیلُ الْحُلَلَ فَتَلْبَسِینَهَا وَ یَأْتِیکِ زُوقَائِیلُ بِنَجِیبَةٍ مِنْ نُورٍ زِمَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ عَلَیْهَا مِحَفَّةٌ مِنْ ذَهَبٍ فَتَرْکَبِینَهَا وَ یَقُودُ زُوقَائِیلُ بِزِمَامِهَا وَ بَیْنَ یَدَیْکِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَةُ التَّسْبِیحِ.

فَإِذَا جَدَّ بِکِ السَّیْرُ اسْتَقْبَلَتْکِ سَبْعُونَ أَلْفَ حَوْرَاءَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالنَّظَرِ إِلَیْکِ بِیَدِ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مِجْمَرَةٌ مِنْ نُورٍ یَسْطَعُ مِنْهَا رِیحُ الْعُودِ مِنْ غَیْرِ نَارٍ وَ عَلَیْهِنَّ أَکَالِیلُ الْجَوْهَرِ

ص: 312

الْمُرَصَّعِ بِالزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ فَیَسِرْنَ عَنْ یَمِینِکِ فَإِذَا سِرْتِ مِثْلَ الَّذِی سِرْتِ مِنْ قَبْرِکِ إِلَی أَنْ لَقِینَکِ اسْتَقْبَلَتْکِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ فِی مِثْلِ مَنْ مَعَکِ مِنَ الْحُورِ فَتُسَلِّمُ عَلَیْکِ وَ تَسِیرُ هِیَ وَ مَنْ مَعَهَا عَنْ یَسَارِکِ.

ثُمَّ تَسْتَقْبِلُکِ أُمُّکِ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ أَوَّلُ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَةُ التَّکْبِیرِ فَإِذَا قَرُبْتِ مِنَ الْجَمْعِ اسْتَقْبَلَتْکِ حَوَّاءُ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ حَوْرَاءَ وَ مَعَهَا آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ فَتَسِیرُ هِیَ وَ مَنْ مَعَهَا مَعَکِ فَإِذَا تَوَسَّطْتِ الْجَمْعَ وَ ذَلِکِ أَنَّ اللَّهَ یَجْمَعُ الْخَلَائِقَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَیَسْتَوِی بِهِمُ الْأَقْدَامُ ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ یُسْمِعُ الْخَلَائِقَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ الصِّدِّیقَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ مَنْ مَعَهَا فَلَا یَنْظُرُ إِلَیْکِ یَوْمَئِذٍ إِلَّا إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ الرَّحْمَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَیْهِ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ یَطْلُبُ آدَمُ حَوَّاءَ فَیَرَاهَا مَعَ أُمِّکِ خَدِیجَةَ أَمَامَکِ.

ثُمَّ یُنْصَبُ لَکِ مِنْبَرٌ مِنَ النُّورِ فِیهِ سَبْعُ مَرَاقِیَ بَیْنَ الْمِرْقَاةِ إِلَی الْمِرْقَاةِ صُفُوفُ الْمَلَائِکَةِ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَةُ النُّورِ وَ یَصْطَفُّ الْحُورُ الْعِینُ عَنْ یَمِینِ الْمِنْبَرِ وَ عَنْ یَسَارِهِ وَ أَقْرَبُ النِّسَاءِ مَعَکِ عَنْ یَسَارِکِ حَوَّاءُ وَ آسِیَةُ فَإِذَا صِرْتِ فِی أَعْلَی الْمِنْبَرِ أَتَاکِ جَبْرَئِیلُ فَیَقُولُ لَکِ: یَا فَاطِمَةُ سَلِی حَاجَتَکِ فَتَقُولِینَ: یَا رَبِّ أَرِنِی الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیهما السلام فَیَأْتِیَانِکِ وَ أَوْدَاجُ الْحُسَیْنِ علیه السلام تَشْخُبُ دَماً وَ هُوَ یَقُولُ:

یَا رَبِّ خُذْ لِیَ الْیَوْمَ حَقِّی مِمَّنْ ظَلَمَنِی فَیَغْضَبُ عِنْدَ ذَلِکِ الْجَلِیلُ وَ یَغْضَبُ لِغَضَبِهِ جَهَنَّمُ وَ الْمَلَائِکَةُ أَجْمَعُونَ فَتَزْفِرُ جَهَنَّمُ عِنْدَ ذَلِکِ زَفْرَةً ثُمَّ یَخْرُجُ فَوْجٌ مِنَ النَّارِ وَ یَلْتَقِطُ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ أَبْنَاءَهُمْ وَ أَبْنَاءَ أَبْنَائِهِمْ وَ یَقُولُونَ یَا رَبِّ إِنَّا لَمْ نَحْضُرِ الْحُسَیْنَ علیه السلام فَیَقُولُ اللَّهُ لِزَبَانِیَةِ جَهَنَّمَ: خُذُوهُمْ بِسِیمَاهُمْ بِزُرْقَةِ الْأَعْیُنِ وَ سَوَادِ الْوُجُوهِ خُذُوا بِنَوَاصِیهِمْ فَأَلْقُوهُمْ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ فَإِنَّهُمْ کَانُوا أَشَدَّ عَلَی أَوْلِیَاءِ الْحُسَیْنِ مِنْ آبَائِهِمُ الَّذِینَ حَارَبُوا الْحُسَیْنَ فَقَتَلُوهُ ثُمَّ یَقُولُ جَبْرَئِیلُ:

یَا فَاطِمَةُ علیها السلام سَلِی حَاجَتَکِ فَتَقُولِینَ: یَا رَبِّ شِیعَتِی فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ. فَتَقُولِینَ: یَا رَبِّ شِیعَةُ وُلْدِی فَیَقُولُ اللَّهُ: قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ. فَتَقُولِینَ: یَا رَبِّ شِیعَةُ

ص: 313

شِیعَتِی فَیَقُولُ اللَّهُ: انْطَلِقِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِکِ فَهُوَ مَعَکِ فِی الْجَنَّة.ِ فَعِنْدَ ذَلِکِ یَوَدُّ الْخَلَائِقُ أَنَّهُمْ کَانُوا فَاطِمِیِّینَ فَتَسِیرِینَ وَ مَعَکِ شِیعَتُکِ وَ شِیعَةُ وُلْدِکِ وَ شِیعَةُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام آمِنَةً رَوْعَاتِهِمْ مَسْتُورَةً عَوْرَاتُهُمْ قَدْ ذَهَبَتْ عَنْهُمُ الشَّدَائِدُ وَ سَهُلَتْ لَهُمُ الْمَوَارِدُ یَخَافُ النَّاسُ وَ هُمْ لَا یَخَافُونَ وَ یَظْمَأُ النَّاسُ وَ هُمْ لَا یَظْمَئُونَ.

فَإِذَا بَلَغْتِ بَابَ الْجَنَّةِ تَلَقَّتْکِ اثْنَتَا عَشْرَةَ أَلْفَ حَوْرَاءَ لَمْ یَلْتَقِینَ أَحَداً قَبْلَکِ وَ لَا یَتَلَقَّیْنَ أَحَداً کَانَ بَعْدَکِ بِأَیْدِیهِمْ حِرَابٌ مِنْ نُورٍ عَلَی نَجَائِبَ مِنْ نُورٍ رَحَائِلُهَا مِنَ الذَّهَبِ الْأَصْفَرِ وَ الْیَاقُوتِ أَزِمَّتُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ عَلَی کُلِّ نَجِیبٍ نُمْرُقَةٌ مِنْ سُنْدُسٍ مَنْضُود.ٍ فَإِذَا دَخَلْتِ الْجَنَّةَ تَبَاشَرَ بِکِ أَهْلُهَا وَ وُضِعَ لِشِیعَتِکِ مَوَائِدُ مِنْ جَوْهَرٍ عَلَی أَعْمِدَةٍ مِنْ نُورٍ فَیَأْکُلُونَ مِنْهَا وَ النَّاسُ فِی الْحِسَابِ وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ.

وَ إِذَا اسْتَقَرَّ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ فِی الْجَنَّةِ زَارَکِ آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ إِنَّ فِی بُطْنَانِ الْفِرْدَوْسِ لؤلؤتان [لُؤْلُؤَتَیْنِ] مِنْ عِرْقٍ وَاحِدٍ لُؤْلُؤَةً بَیْضَاءَ وَ لُؤْلُؤَةً صَفْرَاءَ فِیهِمَا قُصُورٌ وَ دُورٌ فِی کُلِّ وَاحِدَةٍ سَبْعُونَ أَلْفَ دَارٍ فَالْبَیْضَاءُ مَنَازِلُ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ الصَّفْرَاءُ مَنَازِلُ لِإِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ.

قَالَتْ: یَا أَبَتِ فَمَا کُنْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَی یَوْمَک وَ لَا أَبْقَی بَعْدَک. قَالَ: یَا ابْنَتِی لَقَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّکِ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَالْوَیْلُ کُلُّهُ لِمَنْ ظَلَمَکِ وَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ لِمَنْ نَصَرَکِ».((1))

ترجمه:

سلیمان بن محمد با سند از ابن عباس روایت کرده است که گفت: شنیدم از امیرمؤمنان علی علیه السلام که فرمود:

روزی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نزد حضرت زهرا علیها السلام رفت و آن بانو را محزون یافت. به


1- تفسیر فرات، فرات بن ابراهیم کوفی، ص444 و 446؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج8، ص53 - 55.

ص: 314

فاطمه علیها السلام فرمود: دختر عزیز من! سبب غم و اندوه تو چیست؟ فاطمه علیها السلام گفت: پدر جان! محشر و ایستادن مردم در حال برهنگی به خاطرم آمد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دخترم! آن روز، روز بسیار بزرگی است؛ ولی جبرئیل از طرف خداوند به من خبر داد که: اوّل کسی که زمین از او شکافته شود من هستم، بعد از من پدرم ابراهیم خلیل، بعد از او شوهر تو علی بن ابی طالب علیه السلام . آنگاه خداوند جبرئیل را با هفتاد هزار ملک به سوی تو خواهد فرستاد و او بر قبر تو هفت قبه از نور نصب خواهد کرد. سپس اسرافیل سه حله از نور برای تو می آورد و نزد سر تو می ایستد و صدا می زند: ای فاطمه دختر محمّد صلی الله علیه و آله بایست و بیا به سوی محشرت. پس تو می ایستی در حالی که از خوف آن روز در امانی و بدنت پوشیده است و اسرافیل آن حله ها را به تو می دهد و تو آنها را می پوشی. آنگاه ملکی که او را زوقائیل می گویند ناقه ای از نور برای تو می آورد که مهار آن از مروارید تر است و کجاوه ای از طلا بر پشت آن نصب شده است. تو بر آن ناقه سوار می شوی و زوقائیل در حالی که در پیش تو هفتاد هزار ملک هستند و علم های تسبیح در دست دارند مهار آن را می کشد.

هنگامی که با سرعت در حال حرکتی هفتاد هزار حور [العین] به استقبال تو می آیند. آنها از نظر کردن به تو خوشحال می شوند، هر یک از آنان مجمره ای از نور - بدون آتش- در کف دارند که بوی عود از آن ساطع است. و تاجی از گوهر مرصّع به زبرجد سبز بر سر دارد. آنان در طرف راست تو حرکت می کنند و چون طی کنی مقداری از مسیر را به همان اندازه ای که از قبرت تا جایی که حور العین به دیدارت آمدند سیر کردی مریم دختر عمران با همان تعداد حوریه که همراه توست به استقبال تو می آیند. او بر تو سلام می کند و با آنها که همراهش هستند از طرف چپ تو حرکت می نماید.

آنگاه مادرت خدیجه دختر خویلد -که اوّل زنی است که به خداوند و رسول او ایمان آورده است- همراه با هفتاد هزار ملک که علم های تکبیر در دست دارند به استقبال تو می آیند. وقتی نزدیک محشر رسیدی، حوّا با هفتاد هزار حور [العین] همراه

ص: 315

با آسیه دختر مزاحم [زن فرعون] به استقبال تو خواهند آمد و او و هر که همراهش است با تو حرکت می نمایند. هنگامی که وسط صحرای محشر قرار گرفتی - که خداوند خلائق را در یک زمین جمع می کند و قدمهایشان [که همه بر یک زمین قرار می گیرد] را یکسان می نماید- منادیی از زیر عرش ندا می دهد که خلایق عموما می شنوند. او می گوید: چشمان خود را ببندید تا فاطمۀ صدیقه دختر محمّد صلی الله علیه و آله و آنها که با او هستند عبور نمایند! در آن روز غیر از ابراهیم خلیل الرحمان و علی بن ابی طالب علیهما السلام کسی به تو نظر نمی کند و آدم، حوّا علیهما السلام را طلب می کند و او را با مادرت خدیجه علیها السلام مقابل تو می بیند.

آنگاه منبری از نور برای تو نصب می شود که هفت پله دارد؛ میان هر دو پله صف هایی از ملائکه - که علم هایی از نور در دست دارند- ایستاده اند و حوریه ها در طرف راست و چپ منبر صف می کشند. نزدیکترین زنان از طرف چپ به تو حوا و آسیه خواهند بود. هنگامی که بر فراز منبر روی، جبرئیل نزد تو می آید و به تو می گوید: ای فاطمه! حاجت خویشتن را بخواه!

تو خواهی گفت: پروردگارا! حسن و حسین را به من نشان بده! حسنین در حالی نزد تو می آیند که خون از رگهای حسین فرو می ریزد و می گوید:

بار خدایا! امروز حق مرا از آن افرادی که به من ظلم و ستم کردند بگیر. در همین زمان است که [پروردگار] جلیل به غضب می آید و برای غضب او جهنّم و تمام ملائک غضب می کنند. جهنّم در آن هنگام زبانه می کشد [و صدایش شنیده می شود] آنگاه فوجی از آتش بیرون می آید و قاتلین حسین علیه السلام را با فرزندان و فرزندان فرزندان آنان می رباید. ایشان می گویند: پروردگارا! ما که در زمان قتل حسین علیه السلام حاضر نبودیم! خداوند به زبانیه جهنم [ملائکه موکل بر آن] دستور می دهد: آنها را به سیمایشان -که چشمشان کبود و صورتشان سیاه است- بگیرید! موهای جلوی سر ایشان را بگیرید و در پایین ترین طبقه جهنّم بیفکنید! زیرا سختگیری ایشان بر

ص: 316

دوستان حسین علیه السلام از پدرانشان -که باحسین علیه السلام محاربه کردند و او را کشتند- بیشتر بوده است.

جبرئیل می گوید: ای فاطمه! حاجت خود را بخواه!

تو می گویی: پروردگارا! شیعیانم [را می خواهم]. خداوند عزیز و جلیل می فرماید: من [گناه] آنان را آمرزیدم. تو می گویی: بار خدایا! شیعیان فرزندانم.

خداوند می فرماید: آنان را آمرزیدم. تو می گویی: پروردگارا! شیعیان شیعیانم [را می خواهم].

خداوند می فرماید: آسوده باش که هر کدام از آنان دست به دامن تو شود، در بهشت کنار تو خواهد بود. در آن هنگام عموم خلایق آرزو می کنند کاش فاطمی [از شیعیان و دوستان فاطمه علیها السلام] بودند! آنگاه تو با شیعیانت و شیعیان فرزندانت و شیعیان امیر المؤمنین حرکت می کنی در حالی که خوف آنان برطرف شده، عورت های ایشان پوشیده شده، سختی ها از ایشان رفته و مکانهای ورود برایشان آسان گشته است. عموم مردم ترسان و تشنه اند اما ایشان ترس و تشنگی ندارند.

زمانی که به درب بهشت می رسی دوازده هزار حوریه به استقبال تو می شتابند -آن حوریه ها قبل از تو از کسی استقبال ننموده اند و بعد از تو از کسی استقبال ننمایند- مشعل هایی از نور در دست دارند، و بر ناقه هایی از نور سوارند که جهاز آنها از طلای زرد و یاقوت است. مهار آنها از مروارید تر است، بر هر ناقه ای یک بالش از سندس [دیبای نازکِ] روی هم چیده شده است. هرگاه وارد بهشت شوی اهل بهشت یکدیگر را به [قدومِ] تو بشارت می دهند و برای شیعیان تو سفره هایی از گوهر بر فراز ستونهایی از نور نصب می نمایند. آنان از آن سفره ها غذا می خورند در حالی که مردم مشغول حسابند و شیعیان در آنچه دلشان بخواهد جاودانند.

زمانی که اولیاء خدا در بهشت مستقر گردند عموم پیامبران -آدم و بعد از او- به زیارت تو می آیند. و همانا در وسط فردوس دو لؤلؤ هست که از یک ریشه اند، یکی از

ص: 317

آنها سفید و دیگری زرد رنگ است. در هر یک از آن دو قصرها و خانه ها و در هر قصری هفتاد هزار خانه است. آن مروارید سفید منزل ما و شیعیان ماست و آن مروارید زرد، منزل ابراهیم و آل ابراهیم است.

فاطمه علیها السلام گفت: پدر جان! من دوست ندارم این روزِ تو را ببینم و بعد از تو زنده بمانم. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ای دخترم! جبرئیل از طرف خداوند به من خبر داد: اوّل کسی که از اهل بیت من به من ملحق می شود تو خواهی بود. تمامی ویل [که چاهی در دوزخ است] برای کسی که به تو ظلم کند و رستگاری عظیم از آن شخصی است که تو را یاری نماید.

ص: 318

ص: 319

فصل چهارم: نام آن حضرت بر درب بهشت

منقبت نود و هشتم: نام فاطمۀ زهرا علیها السلام بر باب جنّت

«حَدَّثَنَا مُوسَی بْنُ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أُدْخِلْتُ الْجَنَّةَ فَرَأَیْتُ عَلَی بَابِهَا مَکْتُوباً بِالذَّهَبِ [بِالنُّورِ] لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ حَبِیبُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ فَاطِمَةُ أَمَةُ اللَّهِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صَفْوَةُ اللَّهِ عَلَی مُبْغِضِیهِمْ لَعْنَةُ اللَّه». (1)

ترجمه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مرا به بهشت بردند؛ دیدم بر در آن نوشته شده: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّه،


1- خصال، شیخ صدوق، ص323 - 324؛ مائة منقبة، ابن شاذان، ص87؛ کنز الفوائد، کراجکی، ص63؛ دُر النظیم، یوسف بن حاتم شامی، ص771؛ مدینة المعاجز، علامه بحرانی، ج2، ص354؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج8، ص191. همچنین: «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: لَیْلَةَ عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ رَأَیْتُ عَلَی بَابِ الْجَنَّةِ مَکْتُوباً: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِیٌّ حِبُّ اللَّهِ [عَلِیٌّ حَبِیبُ اللَّه]، وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صَفْوَةُ اللَّهِ، فَاطِمَةُ خِیَرَةُ اللَّهِ [أَمَةُ اللَّهِ]، عَلَی بَاغِضِهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ». از ابن عباس روایت شده که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شبی که مرا به آسمان بالا بردند دیدم بر در بهشت نوشته بود «معبودی نیست جز الله, محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست، علی علیه السلام محبوب خداست، و حسن و حسین علیهما السلام برگزیدگان خدایند، فاطمه علیها السلام اختیار شدۀ خداست، و بر دشمنان آنها لعنت خدا باد. امالی، شیخ طوسی، ص355؛ طرائف، سید ابن طاووس، ص64؛ فضائل، شاذان بن جبرئیل، ص83(با کمی اختلاف)؛ کشف الغمة، اربلی، ج2، ص149؛ نهج الإیمان، ابن جبر، ص568؛ صراط مستقیم، بیاضی عاملی، ج1، ص248؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص222؛ کشف الیقین، علامه حلی، ص459؛ مشارق أنوار الیقین، برسی، ص179؛ جواهر السنیة، حر عاملی، ص260 و ص298 و 305. منابع اهل تسنن: مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام، ابن مردویه، ص67؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج1، ص274؛مناقب، خوارزمی، ص302؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص161؛ ترجمة امام حسین، ابن عساکر، ص186؛کفایة الطالب، گنجی شافعی،ص423؛ فرائد السمطین، جوینی، ج2، ص74؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج2، ص288. همچنین: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ رَأَیْتُ عَلَی بَابِ الْجَنَّةِ مَکْتُوباً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سِبْطَا رَسُولِ اللَّهِ وَ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ صَفْوَةُ اللَّهِ عَلَی نَاکِرِهِمْ وَ بَاغِضِهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ. الفضائل، شاذان بن جبرئیل، ص82؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج37، ص76.

ص: 320

مُحَمَّد حَبِیبُ اللَّه، عَلِیّ وَلیُّ اللَّه، فَاطِمَة أمَةُ اللَّه، الْحَسَن وَ الْحُسَیْن صَفْوَةُ اللَّه، عَلَی مُبغِضیهم لَعنةُ اللَّه».

ص: 321

فصل پنجم: قبۀ آن حضرت در بهشت

منقبت نود و نهم: قبّة الزهراء علیها السلام

«الْحَسَنُ بْنُ یَزِید قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءَ؟ قَالَ: لِأَنَّ لَهَا فِی الْجَنَّةِ قُبَّةً مِنْ یَاقُوتٍ حَمْرَاءَ ارْتِفَاعُهَا فِی الْهَوَاءِ مَسِیرَةُ سَنَةٍ مُعَلَّقَةً بِقُدْرَةِ الْجَبَّارِ لَا عِلَاقَةَ لَهَا مِنْ فَوْقِهَا فَتُمْسِکَهَا وَ لَا دِعَامَةَ لَهَا مِنْ تَحْتِهَا فَتَلْزَمَهَا لَهَا مِائَةُ أَلْفِ بَابٍ عَلَی کُلِّ بَابٍ أَلْفٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ یَرَاهَا أَهْلُ الْجَنَّةِ کَمَا یَرَی أَحَدُکُمُ الْکَوْکَبَ الدُّرِّیَّ الزَّاهِرَ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ فَیَقُولُونَ هَذِهِ الزَّهْرَاءُ لِفَاطِمَةَ علیه السلام ».((1))

ترجمه:

حسن بن یزید می گوید: به حضرت امام صادق علیه السلام گفتم: برای چه فاطمه علیها السلام، «زهراء علیها السلام » نامیده شد؟ فرمود: برای اینکه حضرت زهرا علیها السلام قُبّه ای از یاقوت سرخ در بهشت دارد که ارتفاع آن به قدر یک سال راه است. این قبّه به قدرت خدا در هوا معلّق است و چیزی آن را از طرف بالا نگه نداشته است و از سمت پائین هم به چیزی


1- مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص111؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص16.

ص: 322

متکی نیست. صد هزار در دارد که بر هر درب آن هزار ملک ایستاده است. آن قبّه را اهل بهشت آن طور می بینند که شما ستارۀ درخشنده را در افق آسمان مشاهده می نمایید. اهل بهشت می گویند: این قبّۀ درخشنده برای فاطمه علیها السلام است.((1))


1- همچنین: «بناء بهشتی مخصوص امیرمؤمنان و حضرت زهرا علیهما السلام » عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمَّا أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیٍّ فَفَعَلْتُ فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ: إِنَّ اللَّهَ بَنَی جَنَّةً مِنْ لُؤْلُؤَةٍ بَیْنَ کُلِّ قَصَبَةٍ إِلَی قَصَبَةٍ لُؤْلُؤَةٌ مِنْ یَاقُوتٍ مُشَذَّرةٌ بِالذَّهَبِ وَ جَعَلَ سُقُوفَهَا زَبَرْجَداً أَخْضَرَ وَ جَعَلَ فِیهَا طَاقَاتٍ مِنْ لُؤْلُؤٍ مُکَلَّلَةً [مُکَلَّةً] بِالْیَاقُوتِ [بِالْیَواقِیتِ] ثُمَّ جَعَلَ غُرَفاً لَبِنَةً مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةً مِنْ فِضَّةٍ وَ لَبِنَةً مِنْ دُرٍّ وَ لَبِنَةً مِنْ یَاقُوتٍ وَ لَبِنَةً مِنْ زَبَرْجَدٍ ثُمَّ جَعَلَ فِیهَا عُیُوناً تَنْبُعُ مِنْ نَوَاحِیهَا وَ حَفَّ بِالْأَنْهَارِ وَ جَعَلَ عَلَی الْأَنْهَارِ قِبَاباً مِنْ دُرٍّ قَدْ شُعِّبَتْ بِسَلَاسِلِ الذَّهَبِ وَ حُفَّتْ بِأَنْوَاعِ الشَّجَرِ وَ بَنَی فِی کُلِّ غُصْنٍ وَ جَعَلَ فِی کُلِّ قُبَّةٍ أَرِیکَةً مِنْ دُرَّةٍ بَیْضَاءَ غِشَاؤُهَا السُّنْدُسُ وَ الْإِسْتَبْرَقُ وَ فَرَشَ أَرْضَهَا بِالزَّعْفَرَانِ وَ فَتَقَ بِالْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ وَ جَعَلَ فِی کُلِّ قُبَّةٍ حَوْرَاءَ وَ الْقُبَّةُ لَهَا مِائَةُ بَابٍ عَلَی کُلِّ بَابٍ جَارِیَتَانِ [حَارِثَانِ] وَ شَجَرَتَانِ فِی کُلِّ قُبَّةٍ مَفْرَشٌ وَ کِتَابٌ مَکْتُوبٌ حَوْلَ الْقِبَابِ آیَةُ الْکُرْسِیِّ. فَقُلْتُ: یَا جَبْرَئِیلُ لِمَنْ بَنَی اللَّهُ هَذِهِ الْجَنَّةَ؟ قَالَ: بَنَاهَا لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ فَاطِمَةَ ابْنَتِکَ سِوَی جِنَانِهِمَا تُحْفَةً أَتْحَفَهُمَا اللَّهُ وَ لِتَقَرَّ بِذَلِکَ عَیْنُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ.»؛ ابن مسعود نقل می کند که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم: خداوند متعال به من فرمان داد تا فاطمه علیها السلام را به ازدواج علی علیه السلام در آورم، چنین کردم سپس جبرئیل به من گفت: همانا خدای تعالی بهشتی از لؤلؤ بنا نمود که بین هر قصبۀ آن تا قصبۀ دیگر لؤلؤیی از جنس یاقوت است - و بین دانه های آن لؤلؤ قطعاتی از طلا قرار دارد- و سقفهای آن زبرجد سبز است و در آنها طاقه هایی [دسته هایی] از مروارید که با یاقوت زینت شده قرار داد. سپس اتاق هایی ساخت که خشتی از طلا و خشتی از نقره و خشتی از درّ و خشتی از یاقوت و خشتی از زبرجد است. در آن باغ چشمه هایی آفرید که از همۀ اطراف آن باغ می جوشد و نهرها آن را در برگرفته و بر آن نهرها قبّه هایی از دُرّ قرار داد که با زنجیره های طلایی شعبه شعبه شده اند و در اطراف آنها انواع درختان روییده اند، و بر هر شاخه ای از آن درختان [قبّه ای] بنا کرد و در هر یک از آن قبه ها تختی از دُرّ سفید نهاد که پردۀ آن [از جنس] ابریشم نازک و ستبر است و زمین آن را با زعفران فرش نمود و با مشک و عنبر خوشبو کرد و در هر قبّه ای حوریه ای قرار داد و هر قبه ای صد در دارد و بر هر دری از آن، دو جاریه و دو درخت است. در هر قبه ای فرش آن گسترانده اند و در اطراف بیرونی قبه ها آیة الکرسی نوشته شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به جبرئیل گفتم: این بهشت را خداوند برای چه کسی بنا کرده است؟ گفت: برای علی بن ابی طالب علیه السلام و دخترت فاطمه علیها السلام، -و این غیر از بهشت های آن دو است- تحفه ای است که خداوند به آنها عطا نموده و [خداوند آنها را به این نعمت ها مفتخر نموده است] تا تو خوشحال شوی. دلائل الامامة، طبری، ص143؛ نوادر المعجزات، طبری، ص98؛ شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج3، ص62؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص113؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص41. منابع اهل تسنن: معجم الکبیر، طبرانی، ج22، ص408؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص121؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج42، ص129؛ کفایة الطالب، گنجی شافعی، ص321؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص204؛ فضائل الثقلین، ایجی شافعی، ص457. و همچنین: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَی الْجَلُودِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ وَ کَانَ قَارِئاً لِلْکُتُبِ قَال: «قَرَأْتُ فِی الْإِنْجِیل یَا عِیسَی جِدَّ فِی أَمْرِی... فَسِّرْ لِأَهْلِ سُورِیَا السُّرْیَانِیَّةَ بَلِّغْ مِنْ بَیْنِ یَدَیْکَ أَنِّی أَنَا اللَّهُ الدَّائِمُ الَّذِی لَا أَزُولُ صَدِّقُوا النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله الْأُمِّیَّ ...ذُو النَّسْلِ الْقَلِیلِ إِنَّمَا نَسْلُهُ مِنْ مُبَارَکَةٍ لَهَا بَیْتٌ فِی الْجَنَّةِ لَا صَخَبَ فِیهِ وَ لَا نَصَبَ...»؛ عبد اللّٰه بن سلیمان که[مردی بود دانشمند و] کتب آسمانی را خوانده بود می گوید من در انجیل چنین خوانده ام که خدا فرمود: ای عیسی در امر من کوشا باش ...این کتاب را با قوّت بگیر و برای اهل سوریا تفسیر کن و به آنها تبلیغ کن و بگو که من خدای دائمی هستم که زوال ندارد پس تصدیق کن نبیّ اُمّی را ... که خود او فرزندان اندکی دارد و نسل او از مبارکه [فاطمه علیها السلام] است که خانه ای در بهشت دارد، در آن خانه هیاهو و رنج و آزاری نخواهد بود. کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ص159 و ص160؛ امالی، شیخ صدوق، ص345 و ص347؛ خرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج3، ص1064؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، شیخ طبرسی، ج1، ص59 و ص60؛ مشارق أنوار الیقین، حافظ رجب برسی،ص116؛ إثبات الهداة، حر عاملی،ج 1، ص202؛جواهر السنیة، حر عاملی، ص112 و ص113؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج1، ص167و ص169؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج14، ص284 و ج16، ص144 و ج43، ص22. منابع اهل تسنن: تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج47، ص382؛ بدایة والنهایة، ابن کثیر، ج2، ص93؛ قصص الأنبیاء، ابن کثیر، ج2، ص418.

ص: 323

ص: 324

ص: 325

فصل ششم: آثار محبت آن حضرت علیها السلام در قیامت

منقبت صدم: آثار محبت فاطمۀ زهرا علیها السلام در صد موطن از موت تا قیامت

«عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: یَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِی فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ مَعِی وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِی النَّارِ. یَا سَلْمَانُ حُبُ فَاطِمَةَ علیها السلام یَنْفَعُ فِی مِائَةٍ مِنَ الْمَوَاطِنِ أَیْسَرُهَا الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِیزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْعَرْضُ وَ الْحِسَابُ [المحاسبه] فَمَنْ رَضِیَتِ ابْنَتِی عَنْهُ رَضِیتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِیتُ عَنْهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَیْهِ فَاطِمَةُ علیها السلام غَضِبْتُ عَلَیْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَیْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ. یَا سَلْمَانُ وَیْلٌ لِمَنْ یَظْلِمُهَا وَ یَظْلِمُ بَعْلَهَا [أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ] عَلِیّاً علیه السلام وَ وَیْلٌ لِمَنْ یَظْلِمُ شِیعَتَهَا وَ ذُرِّیَّتَهَا.»((1))

ترجمه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای سلمان! کسی که دخترم فاطمه علیها السلام را دوست بدارد در


1- مائة منقبة، ابن شاذان، المنقبة الستون؛ ص126؛ طُرَف من الأنباء، ابن طاووس، ص386؛ إرشاد القلوب، دیلمی، ج2، ص294؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج27، ص116. منابع اهل تسنن: مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1، ص101؛ فرائد السمطین، جوینی، ج 2، ص68؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج2، ص332.

ص: 326

بهشت همراه من است، و کسی که او را ناراحت کند در آتش خواهد بود. ای سلمان! دوستی فاطمه علیها السلام در صد موطن نفع می دهد که آسانترینِ آنها حال مردن و قبر و محشر و صراط و حساب است. پس کسی که دخترم فاطمه علیها السلام از او خشنود باشد من از او خشنودم، و کسی که من از او خشنودم خدا از او خشنود است، و کسی که دخترم فاطمه علیها السلام بر او خشمناک باشد من بر او خشمناکم، و کسی که من بر او خشمناک باشم خدا بر او خشمناک است.

ای سلمان! وای بر کسی که به دخترم فاطمه علیها السلام ستم کند و وای به حال کسی که به شوهرش علی علیه السلام ظلم نماید، و وای بر کسی که به فرزندان و شیعیان او ستم کند. ((1))


1- همچنین: «محبت خدا به فاطمۀ زهرا علیها السلام و محبینشان» از ابن عباس روایت شده که گفت: «رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَدْ سَجَدَ خَمْسَ سَجَدَاتٍ بِلَا رُکُوعٍ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ سُجُودٌ بِلَا رُکُوعٍ فَقَالَ صلی الله علیه و آله: نَعَمْ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لِی: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُ عَلِیّاً فَسَجَدْتُ وَ رَفَعْتُ رَأْسِی فَقَالَ لِی: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ فَاطِمَةَ فَسَجَدْتُ وَ رَفَعْتُ رَأْسِی فَقَالَ لِی: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْحَسَنَ فَسَجَدْتُ وَ رَفَعْتُ رَأْسِی فَقَالَ لِی: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْحُسَیْنَ فَسَجَدْتُ وَ رَفَعْتُ رَأْسِی فَقَالَ لِی: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مَنْ أَحَبَّهُمْ فَسَجَدْتُ وَ رَفَعْتُ رَأْسِی.»؛ دیدم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پنج سجده بدون رکوع به جاآوردند. پس من به ایشان گفتم: یا رسول الله! سجدۀ بدون رکوع [حکمت این عمل چیست؟] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل نزد من آمد و به من گفت: ای محمد! خداوند علی علیه السلام را دوست دارد پس من سجده کردم و سر از سجده برداشتم. پس دوباره عرض کرد: خداوند فاطمه علیه السلام را دوست دارد. من سجده کردم و سر خویش را بلند نمودم. او گفت: خداوند حسن علیه السلام را دوست دارد. من به سجده رفتم و سر از سجده برداشتم. باز به من گفت: خداوند حسین علیها السلام را دوست دارد پس من سجده کردم و سر برداشتم. دوباره جبرئیل به من گفت: خداوند محبین ایشان را نیز دوست دارد پس من به سجده رفتم و سر از سجده برداشتم. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص107؛ در النظیم، یوسف بن حاتم شامی، ص768؛ مشارق أنوار الیقین، برسی، ص244؛ حلیة الأبرار، علامه بحرانی، ج1، ص337؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج37، ص59 و ج83، ص219. و با اختلاف کم در منابع اهل تسنن: کامل، جرجانی، ج4، ص264؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج2، ص410؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج3، ص276.

ص: 327

فهرست منابع کتاب

اشاره

ص: 328

ص: 329

کتب شیعه

1.احتجاج طبرسی (تحقیق: محمد باقر الخرسان/ المطبعة: منشورات دار النعمان للطباعة و النشر/ الناشر: دارالنعمان النجف الاشرف) [احمد بن علی الطبرسی م. 560]

2.إرشاد الأذهان (تحقیق: الشیخ فارس حسون/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1410/ چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامی/ ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة) [العلامة الحلی م. 726]

3.الأسرار الفاطمیة (تقدیم: السید عادل العلوی/ چاپ: الثانیة/ سال چاپ: 1420 - 2000 م/ چاپخانه: أمیر – قم/ ناشر: مؤسسة الزائر فی الروضة المقدسة لفاطمة المعصومة / للطباعة والنشر - رابطة الصداقة الإسلامیة) [الشیخ محمد فاضل المسعودی]

4.الاعتقادات فی دین الإمامیة (تحقیق: عصام عبد السید/ چاپ: الثانیة/ سال چاپ: 1414 - 1993 م/ ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان) [الشیخ الصدوق م. 381]

5.إعلام الوری بأعلام الهدی (تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: ربیع الأول 1417- / چاپخانه: ستارة – قم/ ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث - قم المشرفة) [الشیخ الطبرسی م. 548]

6.إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب (تحقیق: السید علی عاشور) [الشیخ علی الیزدی الحائری م. 1333]

7.ألقاب الرسول وعترته (المجموعة) (سال چاپ: 1406 / چاپخانه: الصدر/طبعه: طبعة حجریة/ ناشر: مکتب آیة الله العظمی المرعشی النجفی - قم) [من قدماء المحدثین م. ق 4]

8.امالی صدوق (تحقیق: قسم دراسات الاسلامیة- مؤسسة البعثة- قم/الطبعة الاولی 1417 ه- /الناشر: مؤسسة البعثة) و (طبع آخر) [شیخ صدوق م. 381]

ص: 330

9.امالی طوسی (تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة- مؤسسة البعثة/ الطبعة: الاولی 1414 ه-/ الناشر و المطبعة: دارالثقافة) [الشیخ الطائفة محمد بن الحسن الطوسی م. 460]

10.امالی مفید (تحقیق: الحسین استاد ولی علی اکبر غفاری/ الناشر و المطبعة: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم) [شیخ مفید م. 413]

11.الإمامة و التبصرة (تحقیق: مدرسة الإمام المهدی، قم المقدسة/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1404 - 1363 ش/ ناشر: مدرسة الإمام المهدی- قم المقدسة) [ابن بابویه القمی م. 329]

12.بحار الانوار (الطبعة الثانیة المصححة 1403ه- ق - 1983م/ الناشر و المطبعة/ مؤسسة الوفاء - بیروت، لبنان) [علامه مجلسی م. 1110]

13.البرهان فی تفسیر القرآن (الطبعة الاولی 1417 ه- ق- قطع رحلی/ المطبعة: اسماعیلیان – قم/ الناشر: مؤسسة دار التفسیر) و طبع آخر [سید هاشم بحرانی م. 1107]

14.بشارة المصطفی (تحقیق: جواد القیومی الاصفهانی/ ناشر و طبعة: مؤسسة النشر الاسلامی- قم المقدسة/ الطبعة الاولی 1420 ه- ق) و (طبع آخر) [محمدبن علی الطبری م. 525]

15.بیت الاحزان (چاپ: الاولی/ سال چاپ: 1412 ه- ق و طبع آخر: مکتبة الفدک/ چاپخانه: امیر/ ناشر: دارالحکمة – قم/) [شیخ عباس قمی م.1359]

16.تاج الموالید (المجموعة) (سال چاپ: 1406/ چاپخانه: الصدر – طبعة: حجریة/ اسم المجموعة: مجموعه نفیسه/ بإهتمام: السید محمود المرعشی/ ناشر: مکتب آیة الله العظمی المرعشی النجفی - قم) [الشیخ الطبرسی م. 548]

17.تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة (تحقیق: مدرسة الإمام المهدی علیه السلام/چاپ: الأولی/ سال چاپ: رمضان المبارک 1407 - 1366 ش/ چاپخانه: أمیر – قم/ ناشر: مدرسة الإمام المهدی) [السید شرف الدین علی الحسینی الاستر آبادی م. 965]

18.تذکرة الفقهاء (ط.ق) (چاپخانه: حجریة/ ناشر: منشورات المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة) [العلامة الحلی م. 726]

19.کشف الیقین (تحقیق: حسین الدرگاهی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1411) [العلامة الحلی م. 726]

20.تسلیة المجالس و زینة المجالس، (تحقیق: حسون / ناشر: مؤسسة المعار ف الاسلامیه/ سال چاپ: 1418ه- ق) [سید محمد بن ابیطالب کرکی حائری م: قرن10]

21.تفسیر أطیب البیان [سید عبد الحسین طیب م. 1412]

ص: 331

22.التفسیر الاصفی (التحقیق: مرکز الأبحاث والدراسات الإسلامیة/ الطبعة الاولی 1418 ه- ق/ المطبعة: مکتب الإعلام الإسلامی/ الناشر: مرکز النشر التابع لمکتب الإعلام الإسلامی) [فیض کاشانی 1091]

23.تفسیر الإمام العسکری علیه السلام (تحقیق: مدرسة الإمام المهدی/ چاپ: الأولی محققة/ سال چاپ: دربیع الأول 1409/ چاپخانه: مهر - قم المقدسة/ ناشر: مدرسة الإمام المهدی عجل الله فرجه الشریف - قم المقدسة) [المنسوب إلی الإمام العسکری م. 260]

24.تفسیر الصافی (چاپ: الثانیة 1416 رمضان المبارک/ چاپخانه: مؤسسة الهادی - قم المقدسة/ الناشر: مکتبة الصدر – طهران) [فیض کاشانی 1091]

25.تفسیر الصراط المستقیم (صححه وعلق علیه الشیخ غلامرضا بن علی أکبر مولانا البروجردی/ سال چاپ: 1416 - 1995 م/ چاپخانه: الصدر – قم/ ناشر: مؤسسة أنصاریان للطباعة والنشر) [السید حسین البروجردی م. 1340]

26.تفسیر العیاشی (التحقیق و التعلیق و التصحیح: الحاج السید هاشم الرسولی المحلاتی/ الناشر و المطبعة/ المکتبة العلمیة الاسلامیة) [ابی النضر محمد بن مسعود بن عیاش السلمی السمرقندی المعروف بالعیاشی م. 320 ه- ق]

27.تفسیر المحیط الأعظم والبحر الخضم فی تأویل کتاب الله العزیز المحکم (تحقیق: السید محسن الموسوی التبریزی/ چاپ: الرابعة/ سال چاپ: 1428/ چاپخانه: الأسوة/ ناشر: مؤسسه فرهنگی و نشر نور علی نور) [السید حیدر الآملی م. 782]

28.تفسیر جوامع الجامع (التحقیق: مؤسسة النشر الإسلامی/ الناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة/ الطبعة الاولی 1418 ه- ق) [الشیخ ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی م. 548]

29.تفسیر غریب القرآن (تحقیق وتعلیق: محمد کاظم الطریحی/ ناشر: انتشارات زاهدی – قم) [الشیخ فخر الدین الطریحی م. 1085]

30.تفسیر فرات الکوفی (التحقیق: محمد الکاظم/الطبعة: الطبعة الاولی/ سال چاپ: 1410 ق/ الناشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامی – طهران) [فرات ابن ابراهیم الکوفی م. 352]

31.تفسیر قمی (الناشر/ مؤسسة دار الکتاب- قم) [علی بن ابراهیم قمی م. 307]

32.تفسیر مجمع البیان (التحقیق و التعلیق: لجنة من العلماء و المحققین الأخصائیین/ چاپ:

ص: 332

الاولی/ سال چاپ: 1415 ه- ق/ الناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت – لبنان) [الشیخ ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی م. 548]

33.تفسیر نور الثقلین (التحقیق: السید هاشم الرسولی المحلاتی/ الناشر و المطبعة: مؤسسه ی اسماعیلیان- قم/ الطبعة الرابعة 1412 ه- ق) [الشیخ عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی م. 1112ه- ق]

34.التمحیص [محمد بن همام اسکافی م.336]

35.تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام) چاپ: الثانیة/ سال چاپ: 1368 ش/ چاپخانه: حیدری – تهران/ ناشر: دار الکتب الإسلامیة))[ورام بن أبی فراس المالکی الاشتری م. 605]

36.تنبیه الغافلین عن فضائل الطالبیین (تحقیق: السید تحسین آل شبیب الموسوی/ سال چاپ: 1420 - 2000 م/ چاپخانه: محمد/ ناشر: مرکز الغدیر للدراسات الإسلامیة) [المحسن ابن کرامة م. 494]

37.تهذیب الاحکام (تحقیق سید حسن خرسان و تصحیح شیخ محمد آخوندی/ المطبعة: خورشید، طبع رابع 1365ش/ الناشر: دارالکتب الاسلامیة) [شیخ طوسی م. 460]

38.الثاقب فی المناقب (تحقیق: نبیل رضا علوان/ چاپ: الثانیة/ سال چاپ: 1412/ چاپخانه: الصدر – قم/ ناشر: مؤسسة أنصاریان للطباعة والنشر - قم المقدسة) [ابن حمزة الطوسی م. 560]

39.جمال الأسبوع (تحقیق: جواد قیومی الجزه ای الإصفهانی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1371 ش/ چاپخانه: مطبعة أختر شمال/ ناشر: مؤسسة الآفاق) [السید ابن طاووس م. 664]

40.الجنة العاصمة (چاپ: اول/ سال چاپ: 1426ق/ ناشر: بیت الزهراء) [سید حسن میر جهانی طباطبائی م. 1413]

41.جواهر السنیة (المطبعة: النعمان – النجف الاشرف/ تاریخ الطبع: 1384 ه- ق) [شیخ محمد بن الحسن الحر العاملی م. 1104]

42.الحدائق الوردیة فی مناقب الائمة الزیدیه(محقق: محطوری / ناشر: مکتبة البدر/محل نشر: صنعا-یمن) [حمید بن احمد محلی م: قرن6]

43.حلیة الابرار فی احوال محمد و آله الاطهار (تاریخ الطبع 1356 ه- ش/ الناشر و المطبعة: دار الکتب العلمیة- قم) و (طبع آخر) [سید هاشم بحرانی م. 1107]

44.الخرائج والجرائح (تحقیق: مؤسسة الإمام المهدی (ع) / بإشراف السید محمد باقر الموحد

ص: 333

الأبطحی / چاپ: الأولی / سال چاپ: ذی الحجة 1409/ چاپخانه: العلمیة – قم/ ناشر: مؤسسة الإمام المهدی - قم المقدسة) [قطب الدین الراوندی م. 573]

45.الخصائص الفاطمیة (ترجمة: سید علی جمال أشرف/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1380 ش/ چاپخانه: شریعت/ ناشر: انتشارات الشریف الرضی) [الشیخ محمد باقر الکجوری م. 1313]

46.الخصال (التحقیق: علی اکبر غفاری/ تاریخ الطبع: 1403 ه- ق/ الناشر و المطبعة: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم) [شیخ صدوق م. 381]

47.الدر النظیم (ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة) [ابن حاتم العاملی م. 664]

48.دلائل الامامة (تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة- مؤسسة البعثة- قم/ الناشر و المطبعة/ مؤسسة البعثة- قم/ الطبعة الاولی 1413 ه- ق) (طبع الغری) و (طبع آخر) [الشیخ ابی جعفر محمد بن جریر بن رستم طبری م. قرن 4]

49.روض الجنان وروح الجنان فی تفسیر القرآن (فارسی) (تصحیح: دکتر محمد جعفر یاحقّی- دکتر محمد مهدی ناصح/ سال چاپ: 1371 ش/ ناشر: مؤسسهء چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی) [الشیخ أبو الفتوح الرازی م. 6]

50.روضة الواعظین (تحقیق: السید محمد مهدی السید حسن الخرسان/ الناشر: منشورات الرضی- قم، ایران) [محمد بن الفتال النیشابوری الشهید م. 508]

51.ریاض الأبرار، [سید نعمت الله جزائری م. 1112]

52.شرح إحقاق الحق (تعلیق: السید شهاب الدین المرعشی النجفی / تصحیح: السید إبراهیم المیانجی/ ناشر: منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی - قم – ایران) [السید المرعشی م. 1411]

53.شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار (تحقیق: السید محمد الحسینی الجلالی/ الناشر و المطبعة: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم/ الطبعة الثانیة 1414 ه- ق) [القاضی ابوحنیفه النعمان بن محمد التمیمی المغربی م. 363]

54.الصراط المستقیم الی صراط مستحقی التقدیم (تحقیق: محمد الباقر البهبودی/ المطبعة: الحیدری/ الطبعة: الاولی 1384/ الناشر: المکتبة المرتضویة لاحیاء الآثار الجعفریة) [زین الدین ابی محمد علی بن یونس العاملی النباطی البیاضی م. 877]

ص: 334

55.الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف (الطبعة: الاولی 1399/المطبعة: الخیام- قم) [سید بن طاووس م. 664]

56.طرف من الأنباء و المناقب [سید بن طاووس م. 664]

57.عدة الداعی ونجاح الساعی (تصحیح: احمد الموحدی القمی/ ناشر: مکتبة وجدانی – قم) [ابن فهد الحلی م. 841]

58.العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة (تحقیق: السید مهدی الرجائی - إشراف: السید محمود المرعشی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1408/ چاپخانه: سید الشهداء علیه السلام / ناشر: مکتبة آیة الله المرعشی العامة) [علی بن یوسف المطهر الحلی م. 705]

59.علل الشرائع (التحقیق و تقدیم: السید محمد صادق بحر العلوم/ الناشر و المطبعة: المکتبة الحیدریة فی النجف سال چاپ: 1385 - 1966 م) و طبع آخر (شریعت قم) [شیخ صدوق م. 381]

60.عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد).

61.عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة (تحقیق: السیدالمرعشی و الشیخ مجتبی العراقی/ المطبعة: سید الشهداء- قم/ الطبعة الاولی 1403ه- 1983م) [ابن ابی جمهور احسائی م. 880]

62.عیون اخبار الرضا علیه السلام (تحقیق: علامه الشیخ حسین الاعلمی/ الناشر و المطبعة: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات- بیروت/ الطبعة الاولی 1404) [شیخ صدوق م. 381]

63.عیون المعجزات (سال چاپ: 1369/ چاپخانه: الحیدریة – نجف/ ناشر: محمد کاظم الشیخ صادق الکتبی) [حسین بن عبد الوهاب م. ق 5]

64.غایة المرام (التحقیق: سید علی عاشور و مطبعة: مؤسسة التاریخ العربی- بیروت) [سید هاشم بحرانی م. 1107]

65.الغدیر (چاپ: الرابعة/ سال چاپ: 1397 - 1977 م/ ناشر: دار الکتاب العربی - بیروت – لبنان) [الشیخ الأمینی م. 1392]

66.الغیبة (تحقیق: عباد الله الطهرانی و الشیخ علی احمد ناصح/ المطبعة: بهمن/ الطبعة المحققة: الاولی 1411 ه- ق/ الناشر: مؤسسة المعارف الاسلامیة- قم المقدسة) [شیخ الطائفة ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی م. 460]

67.فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی علیها السلام، [الرحمانی الهمدانی]

ص: 335

68.الفصول المهمة فی أصول الأئمة (تحقیق وإشراف: محمد بن محمد الحسین القائینی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1418 - 1376 ش/ چاپخانه: نگین – قم/ ناشر: مؤسسة معارف إسلامی إمام رضا علیه السلام)[الحر العاملی م. 1104]

69.الفضائل (الناشر و المطبعة/ المکتبة الحیدریة النجف الاشرف 1381ه- – 1962م) [شاذان بن جبرئیل م. 660]

70.فلاح السائل [السید ابن طاووس م. 664]

71.الفوائد الطوسیة (علق علیه وصححه العالمان المتتبعان الحاج السید مهدی اللازوردی والشیخ محمد درودی/ سال چاپ: شعبان 1403/ چاپخانه: المطبعة العلمیة – قم) [الحر العاملی م. 1104]

72.قواعد الأحکام (تحقیق: مؤسسة النشر الإسلامی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: ربیع الثانی 1413/ ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة) [العلامة الحلی م. 726]

73. کامل بهائی [عماد الدین حسن بن علی طبری م: قرن7]

74.کتاب الأربعین (تحقیق: السید مهدی رجائی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1417/ چاپخانه: أمیر – قم) [الشیخ الماحوزی م. 1121]

75.کشف الغمة فی معرفة الأئمة (الناشر و التحقیق: دار الاضواء- بیروت/ المطبعة الثانیة/ سال چاپ 1405 ه- ق– 1985 م/ و (طبع آخر) مطبعة شریعت قم [علی بن عیسی ابن ابی الفتح الإربلی م. 693]

76.کشف اللئالی، [صالح بن عبد الوهاب بن العرندس]

77.کنز الدقائق (التحقیق: حسین درگاهی/ الناشر و المطبعة: وزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی/ چاپ: الاولی/ سال چاپ: اسفند 1411 ه- ق - 1991م) و (التحقیق: مؤسسة نشر الاسلامی جلد دوم 1410 رمضان و تحقیق: الحاج آقا مجتبی العراقی جلد اول 1407 شوال/الناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة) [المیرزا محمد المشهدی ابن محمد رضا بن اسماعیل بن جمال الدین القمی حدود عام 1125 ه- ق]

78.الکوکب الدری فی أحوال النبی و البتول و الوصی علیهم السلام [شیخ محمد مهدی مازندرانی]

79.حقائق التأویل (شرح: محمد رضا آل کاشف الغطاء/ ناشر: دار المهاجر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان) [الشریف الرضی م. 406]

ص: 336

80.کفایة الأثر (تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوهکمری الخوئی/ سال چاپ: 1401/ چاپخانه: الخیام – قم/ ناشر: انتشارات بیدار) [الخزاز القمی م. 400]

81.مائة منقبة (تحقیق: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، إشراف: السید محمد باقر بن المرتضی الموحد الأبطحی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: ذی الحجة 1407/ چاپخانه: أمیر – قم/ ناشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام) بالحوزة العلمیة - قم المقدسة) [محمد بن أحمد بن علی بن الحسن القمی (ابن شاذان) م. 412]

82.مجمع البحرین (چاپ: الثانیة/ سال چاپ: شهریور ماه 1362 ش/چاپخانه: طراوت/ ناشر: مرتضوی) [الشیخ فخر الدین الطریحی م. 1085]

83.مجمع النورین (طبعة حجریة) [الشیخ أبو الحسن المرندی]

84.المحتضر (الطبعة: الطبعة الاولی/ سال چاپ: 1370ه- 1951م/ الناشر و المطبعة: الحیدریة النجف) و موافقة للطبع (طبع جدید تحقیق: سید علی اشرف/الطبعة: الطبعة الاولی/ سال چاپ: 1382ه- ش 1424 ه- ق/ المطبعة: شریعت/ الناشر: المکتبة الحیدریة) [الشیخ عز الدین حسن بن سلیمان الحلی م. قرن8]

85.المحجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء (صححه و علق علیه: علی أکبر الغفاری/ چاپ: الثانیة/ چاپخانه: مهر– قم/ ناشر: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) [الفیض الکاشانی م. 1091]

86.مختصر بصائر الدرجات (چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1370 - 1950 م/ ناشر: منشورات المطبعة الحیدریة - النجف الأشرف) [حسن بن سلیمان الحلی م. 9]

87.مختلف الشیعة (تحقیق: مؤسسة النشر الإسلامی/ چاپ: الثانیة/ سال چاپ: ذی القعدة 1413/ ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة) [العلامة الحلی م. 726]

88.مدینة المعاجز (تحقیق: الشیخ عزة الله المولائی الهمدانی/ الطبعة: الاولی 1413ه- ق/ المطبعة: بهمن- قم/ الناشر: مؤسسة المعارف الاسلامیة) [سید هاشم بحرانی م. 1107ه- ق]

89.المزار (تحقیق: جواد القیومی الاصفهانی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: رمضان المبارک 1419/ چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامی/ ناشر: نشر القیوم- قم) [محمد بن المشهدی م. ن 610]

90.المزار (تحقیق: مدرسة الامام المهدی قم المقدسة- باشراف السید الابطحی/الطبعة: الاولی/ المطبعة مهر- قم/ الناشر: مدرسة الامام المهدی قم المقدسة) [شیخ مفید م. 413]

ص: 337

91.المزار (تحقیق: مدرسة الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه / چاپ: الأولی/ سال چاپ: ذی الحجة 1410/ چاپخانه: أمیر- قم/ ناشر: مؤسسة الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه - قم المقدسة) [الشهید الأول م. 786]

92.مستدرک الوسائل (التحقیق و الناشر: مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث/ الطبعة الاولی 1408ه-) [میرزا حسین نوری م. 1320]

93.مستدرک سفینة البحار (تحقیق و تصحیح: الشیخ حسن بن علی النمازی/ سال چاپ: 1418/ ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة) [الشیخ علی النمازی الشاهرودی م. 1405]

94.مسند زید بن علی علیه السلام (ناشر: منشورات دار مکتبة الحیاة-بیروت – لبنان) [زید بن علی م. 122]

95.مشارق أنوار الیقین (تحقیق: السید علی عاشور/چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1419- 1999 م/ ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات- بیروت- لبنان-)[الحافظ رجب البرسی م. ح 813]

96.مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار (تحقیق: مهدی هوشمند/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1418/ چاپخانه: دار الحدیث/ ناشر: دار الحدیث) [علی الطبرسی م. 7]

97.مصباح البلاغة (مستدرک نهج البلاغة) (سال چاپ: 1388) [میرجهانی م. 1413]

98.مصباح المتهجد (الناشر: مؤسسة فقه الشیعه- بیروت، لبنان) [شیخ طوسی م. 460]

99.معانی الأخبار (تحقیق: علی اکبر غفاری/ الناشر و المطبعة: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم 1361 ه- ش) [شیخ صدوق م. 381]

100.مناقب آل أبی طالب (تحقیق: لجنة من استاذة النجف الاشرف/ المطبعة: محمد کاظم الحیدری- مطبعة الحیدریۀ النجف الاشرف/ الطبعة 1376) [ابن شهر آشوب م. 588]

101.مناقب الإمام أمیر المؤمنین علیه السلام (تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: محرم الحرام 1412/ چاپخانه: النهضة/ ناشر: مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة - قم المقدسة) [محمد بن سلیمان الکوفی م. 300]

102.مناقب الطاهرین، [عماد الدین حسن بن علی طبری م: قرن7] (مؤلف کامل بهائی)

103.المنتخب فی جمع المراثی و الخطب (مصحح: علی نضال/ ناشر: موسسة الاعلمی للمطبوعات/ محل نشر: بیروت) [فخر الدین محمد طریحی]

104.منتهی المطلب (ط.ق - طبعة حجریة) [العلامة الحلی م. 726]

105.منهاج الکرامة (تحقیق: عبد الرحیم مبارک/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1379 ش/ چاپخانه: الهادی – قم/ ناشر: انتشارات تاسوعاء – مشهد) [العلامة الحلی م. 726]

ص: 338

106.نفس الرحمن فی فضائل سلمان (تحقیق: جواد القیومی الجزه ای الاصفهانی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1411 - 1369 ش/ چاپخانه: بنکوئن/ ناشر: مؤسسة الآفاق) [میرزا حسین نوری طبرسی م. 1320]

107.نوادر المعجزات (تحقیق: مؤسسة الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه / چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1410/ ناشر: مؤسسة الإمام المهدی- قم المقدسة) [محمد بن جریر الطبری (الشیعی) م. ق4]

108.نهج الإیمان (تحقیق: السید أحمد الحسینی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1418 - چاپخانه: ستارة – قم/ ناشر: مجتمع إمام هادی علیه السلام - مشهد) [ابن جبر م. ق 7]

109.نهج الحق وکشف الصدق (تقدیم: السید رضا الصدر - تعلیق: الشیخ عین الله الحسنی الأرموی/ سال چاپ: ذی الحجة 1421/ چاپخانه: ستارة – قم/ ناشر: مؤسسة الطباعة والنشر دار الهجرة – قم) [العلامة الحلی م. 726]

110.وسائل الشیعة (تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث- قم/ المطبعة: مهر- قم/الطبعة الثانیة جمادی الآخرة 1414 ه- ق) [حر عاملی م. 1104]

111.ینابیع المعاجز (چاپخانه: العلمیة – قم) [السید هاشم البحرانی م. 1107]

ص: 339

کتب اهل تسنن

112.الآحاد و المثانی (التحقیق: باسم فیصل أحمد الجوابرة/ الطبعة: الأولی: 1411 - 1991 م الناشر: دار الدرایة للطباعة و النشر و التوزیع) [ابن ابی عاصم (ضحاک) م. 287]

113.أخبار الدول و آثار الأول، (التحقیق: حلیط احمد- سعد فهمی/الناشر: عالم الکتب البیروت) [احمد بن یوسف قرمانی م. 1019]

114.الأدب المفرد (چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1406 - 1986 م/ ناشر: مؤسسة الکتب الثقافیة - بیروت – لبنان) [البخاری م. 256]

115.الاستیعاب (تحقیق: علی محمد البجاوی/ چاپ الأولی/ سال چاپ: 1412/ چاپخانه: بیروت - دار الجیل/ ناشر: دار الجیل) [ابن عبد البر م .463]

116.اُسد الغابة (الناشر: انتشارات اسماعیلیان- تهران) [عبد الواحد الشیبانی المعروف بابن الاثیر م. 630]

117.إمتاع الأسماع (تحقیق: تحقیق و تعلیق: محمد عبد الحمید النمیسی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1420 - 1999 م/ ناشر: منشورات محمد علی بیضون، دار الکتب العلمیة - بیروت - لبنان) [المقریزی م. 845]

118.البدایة والنهایة (التحقیق و التدقیق و التعلیق: علی شیری/ الطبعة: الاولی/ تاریخ الطبع: 1408ه- ق/ الناشر و المطبعة: دار احیاء التراث العربی- بیروت) [ابی الفداء اسماعیل بن کثیر الدمشقی م. 774]

119.تاریخ الاسلام (التحقیق: عمر عبد السلام تدمری / الطبعة: الاولی: 1407 ه- ق/ الناشر و المطبعة: دار الکتب العربی) [ذهبی م. 748]

120.تاریخ بغداد (دراسة و تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1417 - 1997 م/ ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت) [الخطیب البغدادی م. 463]

121.تاریخ مدینة دمشق (التحقیق: علی شیری/ الناشر و المطبعة: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان/ تاریخ الطبع 1415 ه- ق) [ابن عساکر م. 571]

122.التذکرة الحمدونیة (تحقیق: احسان عبّاس و بکر عبّاس/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1996 م/ ناشر: دار صادر للطباعة والنشر) [ابن حمدون م. 562]

123.تذکرة الخواص (سال چاپ: 1418 ق/ ناشر: منشورات الشریف الرضی)[سبط بن جوزی م. 654 ق]

ص: 340

124.ترجمة الإمام الحسین (ع) (تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی/ قم چاپ: الثانیة/ سال چاپ: 1414 - چاپخانه: فروردین/ ناشر: مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة) [ابن عساکر م. 571]

125.تفسیر الآلوسی [الآلوسی م. 1270]

126.تفسیر الثعلبی (تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعة و تدقیق الأستاذ نظیر الساعدی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1422 - 2002م/ چاپخانه: بیروت - لبنان - دار إحیاء التراث العربی/ ناشر: دار إحیاء التراث العربی) [الثعلبی م. 427]

127.تنزیه الشریعة المرفوعة عن الأخبار الشنیعة الموضوعة (تحقیق: السید عبد الله بن الصدیق الغماری - عبد الوهاب عبد اللطیف/ چاپ: الأولی/ چاپخانه: مطبعة عاطف – مصر/ ناشر: مکتبة القاهرة - علی یوسف سلیمان) [علی بن محمد الکنانی م. 963]

128.تهذیب الکمال (تحقیق و ضبط و تعلیق: الدکتور بشار عواد معروف/ چاپ: الرابعة/ سال چاپ: 1406- 1985 م/ ناشر: مؤسسة الرسالة- بیروت- لبنان) [المزی م. 742]

129.جامع الاحادیث، [جلال الدین السیوطی م. 911]

130.الجامع الصغیر (چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1401 - 1981 م/ ناشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع – بیروت) [جلال الدین السیوطی م. 911]

131.الجامع لاحکام القرآن (تفسیر القرطبی) (تحقیق: تصحیح: أحمد عبد العلیم البردونی/ ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - لبنان) [القرطبی م. 671]

132.جواهر العقدین فی فضل الشرفین، نورالدین علی بن عبدالله سمهودی. م. 911.

133.الجوهرة فی نسب الإمام علی وآله (تحقیق: دکتور محمد التونجی/چاپ: الأولی/سال چاپ: 1402/چاپخانه: مؤسسة الأعلم للمطبوعات.بیروت/ ناشر: مکتبة النوری، دمشق) [البری م. ق7]

134.خصائص أمیر المؤمنین علیه السلام (تحقیق وتصحیح الأسانید ووضع الفهارس: محمد هادی الأمینی - ناشر: مکتبة نینوی الحدیثة - طهران) [نسائی م. 303 ه- ق]

135.دُر بحر المناقب، (المخطوط) [المحدث العارف الشیخ جمال الدین محمد بن أحمد الحنفی الموصلی الشهیر بابن حسنویه م. 680]

136.الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور (ناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر - بیروت – لبنان) [جلال الدین السیوطی م. 911]

137.ذخائر العقبی (سال چاپ: 1356/ ناشر: مکتبة القدسی لصاحبها حسام الدین القدسی - القاهرة) [احمد بن عبد الله الطبری م. 694]

138.ربیع الأبرار ونصوص الأخبار (تحقیق: عبد الأمیر مهنا/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1412 - 1992م/ ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بیروت) [الزمخشری م. 538]

ص: 341

139.روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، آلوسی م. 1270

140.العرائس فی قصص الانبیاء(عرائس المجالس)، مطبع الحیدری [ثعلبی م. 427]

141.سبل الهدی و الرشاد (تحقیق: تحقیق و تعلیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود، الشیخ علی محمد معوض/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1414 - 1993 م/ ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - لبنان) [الصالحی الشامی م. 942]

142.سقیفة و فدک، الجوهری م. 323

143.سنن ابی داود (التحقیق و التعلیق: سعید محمد اللحام/ الطبعة: الاولی/ تاریخ الطبع: 1410 ه- ق/ الناشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع) [ابن الاشعث السجستانی م. 275]

144.السنن الکبری (التحقیق: عبد الغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن/ الطبعة: الاولی: 1411 ه- ق/ الناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت – لبنان) [نسائی م. 303 ه- ق]

145.السنن الکبری (الناشر و المطبعة: دار الفکر-بیروت)[احمد بن الحسین بن علی البیهقی م. 458 ه- ق]

146.سنن ترمذی (تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف/ تاریخ الطبع: 1403 ه- ق/ الناشر و المطبعة: دار الفکر- بیروت) [ابوعیسی محمد بن عیسی بن سورة الترمذی م. 279ه ق]

147.سیر أعلام النبلاء (شراف و تخریج: شعیب الأرنؤوط و تحقیق: حسین الأسد/ الطبعة: التاسعة/ تاریخ الطبع: 1413 ه- ق/ الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت) [ذهبی م.748]

148.شرح نهج البلاغة (التحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم/ المطبعة: منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی/الناشر: دار احیاء الکتب العربیة) [ابن ابی الحدید المعتزلی م. 656]

149.شرف المصطفی، ابوسعید خرگوشی نیشابوری (معروف به ابوسعد واعظ – ابوسعد زاهد) (سال چاپ: 1424 ق/ ناشر: دار البشائر الإسلامیة) [ابوسعید خرگوشی نیشابوری م. 406 ق]

150.صحیح بخاری (الناشر و المطبعة: دارالفکر- بیروت/ الطبعة بالافست عن طبعة دار الطباعة العامرة باستانلبول 1401 ه- ق) [محمد بن اسماعیل بخاری م. 256 ه- ق]

151.صحیح مسلم (الناشر: دارالفکر- بیروت/ طبعة مصححة ومقابلة علی عدة مخطوطات ونسخ معتمدة) [مسلم ابن الحجاج ابن مسلم القشیری النیشابوری م.261 ه- ق]

152.الصواعق المحرقة فی الرد علی أهل البدع والزندقة (خرج أحادیثه وعلق حواشیه وقدم له: عبد الوهاب عبد اللطیف/ چاپ: الثانیة/ سال چاپ: 1385 - 1965م/ چاپخانه: شرکة الطباعة الفنیة المتحدة/ ناشر: مکتبة القاهرة) [أحمد بن حجر الهیتمی المکی م. 974]

ص: 342

153.ضعفاء العقیلی (الدکتور عبد المعطی أمین قلعجی/ چاپ: الثانیة/ سال چاپ: 1418/ چاپخانه: دار الکتب العلمیة-بیروت/ناشر: دار الکتب العلمیة بیروت) [العقیلی م. 322]

154.العسل المصفی من تهذیب زین الفتی فی شرح سورة هل أتی، احمد بن محمد بن علی عاصمی . م. قرن4

155.عمدة القاری (الناشر و المطبعة: دار احیاء تراث العربی) [عینی م. 855]

156.الفائق فی غریب الحدیث (چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1417 - 1996 م/ ناشر: دار الکتب العلمیة) [زمخشری م. 538]

157.فتح القدیر (چاپخانه: عالم الکتب/ ناشر: عالم الکتب) [الشوکانی م. 1255]

158.فرائد السمطین، [جوینی]

159.فضائل الثقلین من کتاب توضیح الدلائل علی ترجیح الفضائل (ناشر: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الإسلامیة- المعاونیة الثقافیة) [سید شهادب الدین احمد بن عبد الله الشافعی الإیجی م. 820 ق]

160.فضائل الصحابة (تحقیق: وصی الله بن محمد/ ناشر: داربن الجوزی / محل نشر: قاهره)[احمدبن حنبل م. 241 ه- ق].

161.فضائل الصحابه (ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - لبنان) [نسائی م. 303 ه- ق]

162.فضائل سیدة النساء (تحقیق: أبو إسحاق الحوینی الأثری/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1411/ ناشر: مکتبة التربیة الإسلامیة – القاهرة) [عمر بن شاهین (ابن شاهین) م. 385]

163.فضائل فاطمة الزهراء (تقدیم وتحقیق: الدکتور محمد هادی الأمینی/ سال چاپ: 1412 - 1992 م/ ناشر: مؤسسة الغدیر للمطبوعات - دار الکتاب الإسلامی - بیروت – لبنان) [عمر بن شاهین (ابن شاهین) م. 385]

164.فیض القدیر، شرح الجامع الصغیر (التحقیق و التصحیح: أحمد عبد السلام/ الطبعة: الاولی/ تاریخ الطبع: 1415 ه- ق/ الناشر: دارالکتب العلمیة- بیروت) [مناوی م. 1031]

165.کشف الأسرار و عدة الأبرار، رسید الدین میبدی م. قرن6

166.کنز العمال (ضبط و تفسیر: الشیخ بکری حیانی/ تصحیح و فهرسة: الشیخ صفوة السقا/ تاریخ الطبع: 1409 ه- ق/ الناشر و المطبعة: مؤسسة الرسالة- بیروت) و (طبع آخر) [المتقی الهندی م. 975]

167.الکامل (قراءة وتدقیق: یحیی مختار غزاوی/چاپ: الثالثة/ سال چاپ: محرم 1409 - 1988 م/ ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان) [عبد الله بن عدی الجرجانی م. 365]

ص: 343

168.لسان المیزان (الطبعة: الثانیة/ تاریخ الطبع: 1390ه- ق/الناشر: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات-بیروت) [شهاب الدین ابی الفضل احمد بن علی بن حجر العسقلانی م. 825]

169.مجمع الزوائد (الناشر و المطبعة: دارالکتب العلمیة- بیروت/ تاریخ الطبع 1408 ه- ق – 1988 م) [نور الدین علی بن ابی بکر الهیثمی م. 807 ه- ق]

170.المستدرک علی الصحیحین (التحقیق: الدکتور یوسف المرعشلی/ الناشر: دار المعرفة- بیروت/ تاریخ الطبع 1406 ه- ق) [الحاکم النیشابوری م 405 ه- ق]

171.المستطرف فی کل فن مستظرف [الأبشیهی م. 850]

172.مسند ابن راهویه (تحقیق: الدکتور عبد الغفور عبد الحق حسین برد البلوسی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1412/ چاپخانه: مکتبة الإیمان - المدینة المنورة/ ناشر: مکتبة الإیمان - المدینة المنورة) [إسحاق بن راهویه م. 238]

173.مسند احمد (الناشر و المطبعة: دار صادر- بیروت) [احمدبن حنبل م. 241 ه- ق]

174.المصنف (التحقیق: سعید محمد اللحام/ الناشر و المطبعة: دار الفکر/ الطبعة الاولی 1409 ه- ق) و طبع آخر (تاریخ الطبع 1414 ه- ق/ الناشر: دار الفکر بیروت) [ابن ابی شیبة الکوفی م. 235 ه- ق]

175.مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول صلی الله علیه و آله (تحقیق: ماجد ابن أحمد العطیة) [محمد بن طلحة الشافعی م. 652]

176.المعجم الأوسط (تحقیق: قسم التحقیق بدار الحرمین/ سال چاپ: 1415 - 1995 م/ ناشر: دار الحرمین للطباعة والنشر والتوزیع) [الطبرانی م. 360]

177.ذکر أخبار إصبهان (سال چاپ: 1934 م/ چاپخانه: بریل - لیدن المحروسة) [الحافظ الأصبهانی م. 430]

178.المعجم الکبیر (التحقیق و التخریج: حمدی عبد المجید السلفی/ الطبعة: الثانی مزیدة و منقحة/ المطبعة: دار احیاء التراث العربی/ الناشر: مکتبة ابن تمیمیة- القاهرة) [سلیمان بن احمد ایوب اللخمی الطبرانی م. 360 ه- ق]

179.مقتل الحسین علیه السلام (سال چاپ: 1423 ق/ ناشر: انوار الهدی) [موفق بن احمد خوارزمی م. 568 ق]

180.المناقب (تحقیق: الشیخ مالک المحمودی، مؤسسة سید الشهداء/ چاپ: الثانیة/ ربیع الثانی 1414/ چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامی/ ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة) [الموفق الخوارزمی م . 568]

ص: 344

181.مناقب آل محمد المسمی بالنعیم المقیم لعترة النبأ العظیم (ناشر: مؤسسة الأعلمی) [شرف الدین ابی محمد عمر بن شجاع الدین محمد بن عبد الواحد الموصلی م. 657 ق]

182.مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام (عام الأولی1426 - 1384 ش/ چاپخانه: سبحان/ ناشر: انتشارات سبط النبی)[ابن المغازلی م. 483]

183.مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام و ما نزل من القرآن فی علی علیه السلام (جمعه و رتبه و قدم له: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین/ چاپ: الثانیة/ سال: 1424 - 1382ش/ چاپخانه: دار الحدیث/ ناشر: دار الحدیث) [أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی م. 410]

184.موارد الظمآن (تحقیق: حسین سلیم أسد الدارانی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1411 - 1990 م/ ناشر: دار الثقافة العربیة) [الهیثمی م. 807]

185.میزان الاعتدال (تحقیق: علی محمد البجاوی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1382 - 1963 م/ ناشر: دار المعرفة للطباعة و النشر) [الذهبی م. 748]

186.نزهة المجالس و منتخب النفایس، [صفوری شافعی].

187.نظم دررالسمطین (الطبعة: الاولی/ تاریخ الطبع: 1377 ه- ق- 1958م/ المطبعة: من مخطوطات مکتبة الامام امیر المؤمنین علیه السلام [محمد الزرندی الحنفی م. 750]

188.الوافی بالوفیات (تحقیق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفی – چاپخانه: بیروت - دار إحیاء التراث/ ناشر: دار إحیاء التراث) [الصفدی م. 764]

189.وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان (تحقیق: إحسان عباس/ چاپخانه: لبنان - دار الثقافة/ ناشر: دار الثقافة) [ابن خلکان م. 681]

190.ینابیع المودة لذوی القربی (التحقیق: سید علی جمال اشرف الحسینی/ الطبعة: الاولی/ تاریخ الطبع: 1416 ه- ق/ الناشرو المطبعة: دارالاسوة) و (طبع آخر) [الشیخ سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی م.1294ه- ق]

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109